درود بر توده های شجاع عرب خوزستان و شورش بزرگ شان
علیه حکومت جنایتکار خامنه ای
اینک
4 روز از مبارزه ی بزرگ زنان و مردان و جوانان خوزستان و توده های زحمتکش کشاورز و
دامدار عرب علیه حکومت ضد مردمی و جنایتکار خامنه ای می گذرد. این مبارزه روز به روز به مناطق بیشتری گسترش یافته و توده
های بیشتری را در بر گرفته است و بر آتش آن هر دم افزوده تر شده است. همین گسترش،
همین پیوستن توده های بیشتری به آن و همین تند شدن آتش خشم توده ها است که موجب
هول و هراس خامنه ای و سپاه پاسداران اش و ترس آنها از گسترش آن به دیگر استان ها
و مناطق شده است.
آنچه
که توده های شریف عرب خوزستان و کشاورز و دامدار علیه آن دست به شورش زده اند بی
آبی است و نه آنچه خامنه ای و دیگر سالوسان به دروغ به آنها نسبت می دهند«تجزیه
طلبی». بی آبی ای که تمامی معیشت و هست و نیست شان را در معرض نابودی است.
کشاورزان
زحمتکشی که زمین مزروعی شان بی آب مانده و خسارات شدیدی به آنها وارد شده است،
دامداران تهیدستی که دام هایی که وسیله ی امرار معاش شان است یا تلف شده و یا در
معرض تلف شدن قرار گرفته است، از این ستم، از آنچه آن را به حق تبعیض علیه خود می
دانند، به تنگ آمده و به خیابان ریخته و دست به گردهمایی و راهپیمایی زده اند.
آنها مسئولین استان و کشور را مسبب رنج و مصیبت خویش می دانند و علیه آن ها و
حکومت شعار می دهند.
جانیان
سپاه پاسداران نیز که به قدرت خود در سرکوب توده های زحمتکش کارگر و کشاورز می بالند
و بزدلانه و حقیرانه نیروها و دم و دستگاه
و ادوات نظامی خود را که هر تکه ی آن را با عرق و رنج این ملت تهیه کرده اند، برای
سرکوب مبارزات توده ها از این سو به آن سو می کشند، اینک نیز آنها را به صحنه های
نبرد در شهرها و مناطق عمدتا عرب نشین خوزستان گسیل داشته اند تا با تفنگ و گلوله
به خواست های بحق توده ها پاسخ دهند. آنان، جوانان و توده های زحمتکش عرب را به
گلوله بستند و تا کنون تعدادی زیادی را مجروح و تعدادی را کشته اند.
این خون ریزی ها و سرکوب ها درست برای این صورت
می گیرد که توده ها به حکومت مال پرستان و فاسدان و جنایتکاران تمکین کنند و به
ستم این موجودات سالوس و خبیث تن دهند. آنچه اینان می خواهند همانا بقای حکومت
ننگین شان است. حکومتی که از دل گور برآمده است و بر جان و مال خلق ایران حاکم شده
است.
اما
مگر نه این که این مرده گان و گورپرستان در آبان 98 به روی توده ها آتش گشودند و
هزاران نفر را طی چند روز کشتند، مگر نه این که در همین ماهشهر که منطقه ای عمدتا
عرب نشین است با تیربار جوانان را در نیزار هدف قرار دادند و بسیاری از آن ها را
به خون کشیدند، مگر نه این که از سال های 70 به این سو مدام جوانان روشنفکر عرب
را به جرم هایی واهی و دروغین اعدام می
کنند، آیا بر این منطقه و بر کشور سکوت حکمفرما شد؟
خیر!
خوزستان و نه تنها خوزستان بلکه هر کجا که آنان توده ها را به رگبار بستند و
کشتند، مبارزه ادامه یافت.
امید
خامنه ای و جانیان پاسدارش در تیر 78، سال 88، در دی 96 و آبان 98 و در شکنجه و
زندانی کردن های طولانی و اعدام های متوالی که همواره ادامه داشته و دارد، این بوده
است که با این گونه سرکوب ها و کشتارها، وحشت و ترس را بر توده های زحمتکش کارگر و
کشاورز، بر زنان و مردان مبارز و بر جوانانی که از این همه فشار و ستم به جان آمده
اند، حاکم کنند، میدان را از جوانان پیشرو و دلیر خالی کنند و بساط مبارزه را برای
دهه ها برچینند و با خیال آسوده بر خوان نفت و ثروت ایران نشینند. اما چه شد نتایج
آن زندان ها و اعدام ها و کشتار ها؟ آیا آنها توانستند توده ها و جوانان را از جان
باختن و مرگ بترسانند؟
خیر!
البته که خیر!
توده
های زحمتکش، کارگران و کشاورزان را با ترس و وحشت نمی توان در تاریخ منفعل و بی
نقش ساخت و یا تبدیل به ضمیمه ی کوچکی از آن و زائده ی طبقات مال پرست و ستمگر کرد.
آنها نیروی محرکه ی اساسی تاریخ اند. تاریخ جهان را آنها ساخته اند و باز آنها
هستند که می سازند. با توده ها نمی توان درافتاد!
کارگران
و زحمتکش خوزستان، کشاورزان و دامداران عرب و جوانان شجاعی که جان بر کف در خیابان
ها به شورش دست زده اند برای رسیدن به خواست های بحق خود نیاز به پشتیبانی تمامی
طبقه ی کارگر، کشاورزان، کارمندان، فرهنگیان، کارکنان و پزشکان بیمارستان ها و تمامی
طبقات مردمی، روشنفکران، هنرمندان و ورزشکاران فهیم ایران دارند.
از
آنها پشتیبانی کنیم و یار و یاور آنها باشیم. به آنها بپیوندیم و مبارزه و آتشی
بزرگتر برپا کنیم و این تفاله ها و پسمانده های قرون و اعصار را در آن
بسوزانیم.
پیروز باد مبارزات
توده های عرب زیر ستم خوزستان
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران به رهبری طبقه ی
کارگر
گروه
مائوئیستی راه سرخ
ایران
29
تیرماه 1400
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر