۱۴۰۰ مرداد ۱۴, پنجشنبه

ویژگی های جنبش توده ای اخیر و چگونگی اشکال تکامل آن

 

ویژگی های جنبش توده ای اخیر و چگونگی اشکال تکامل آن

 
حرکت جنبش از یک خواست
جنبش کنونی از یک مشکل و یک خواست آغاز شد. مشکل بی آبی در خوزستان و خواست آب. آب برای نوشیدن، برای مزارع و نخلستان های کشاورزان و برای دامداران تهیدست وجود نداشت و توده های گسترده ی مردم با این بی آبی دچار خسارات و صدمات فراوان شدند. این وضع که نتیجه ی اساسی سیاست های رژیم جمهوری اسلامی بود توده های عرب را به جوش و خروش آورد و به خیابان ها کشاند.
دلایل اساسی تر جنبش
روشن است که در حالی که مساله ی آب به خودی خود دارای اهمیت حیاتی است در عین حال می تواند یک نقطه جوش در مجموع مبارزات خلق عرب و توده های خوزستان- و همچنین سطح کشور - به شمار آید. چنانچه جز این بود شعارها به سرعت سرنگونی حکومت را نشانه نمی گرفت.
در واقع، امر خلق عرب هم جزیی از خلق ایران است که به دلیل کل شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حاضر، تورم، بیکاری، فقر و فلاکت، بیماری و عدم امکان ابراز کوچک ترین مخالفت سیاسی، نفرت و کینه ی عمیق از این حکام به دل دارد و حرکت های آن کمابیش همان قانونمندی هایی را دارد که بر حرکت طبقات و توده های ستمکش ایران حاکم است. آنچه تفاوت ایجاد می کند این است که خلق عرب همچون خلق های بلوچ و کرد و ترک و ترکمن زیر ستم ملی نیز قرار دارد و بنابراین افزون بر اشکال عمومی ستم که به همه ی ملت ایران می رود، شکل های خاص چنین ستمی بر انگیزنده ی خشم و کینه اش باشد و وی را به حرکت و خروش آورد.
نخستین پشتیبانی
مبارزات توده های ستمدیده ی عرب به سرعت مورد پشتیبانی بختیاری ها قرار گرفت. قومی که نه تنها در بیشتر شهرهای خوزستان( اهواز، آبادان، خرمشهر، ماهشهر  ...) از نزدیک و در کار و زندگی با کارگران و خلق عرب محشور است، بلکه در عین حال، خود در شهرهایی همچون ایذه در جنبش های پیشین به ویژه در آبان 98 نقش به سزایی داشته است.
گسترش پشتیبانی ها
به دلیل پیوستن توده های بختیاری به خلق عرب و پشتیبانی از مبارزات آنان و طرح شعارهای سیاسی همانند، دیگر خلق های ایران نیز اجازه ندادند که خلق عرب تنها بماند. مهم ترین این پشتیبانی ها از سوی خلق آذربایجان به عمل آمد که شعار بسیار مهم و کلیدی برای اتحاد ترک، عرب، فارس را دادند. این شعار که می تواند به شعار اتحاد تمامی خلق های ایران تکامل یابد و تکامل هم خواهد یافت، نشاندهنده ی سطح رشد یافته آگاهی در میان خلق است.
 در کنار خلق آذربایجان، مردم تهران نیز به اشکال گوناگون و با پرپایی گردهمایی ها و راهپیمایی های منطقه ای از مبارزات توده ای در خوزستان و دیگر استان ها پشتیبانی کردند که یکی از نقاط اوج آن گردهمایی در تاتر شهر بود که به دعوت هنرمندان صورت گرفت. شعارهایی که در این گردهمایی به نفع مبارزات طبقه ی کارگر داده شد یکی از نکات بارز آن بود.
همین امر در مورد طبقه ی کارگر نیز صادق است. طبقه ی کارگر ما نه تنها به طور عمومی بلکه به ویژه آنجا که توانسته خود را با ایجاد سندیکا و یا شورا نسبتا متشکل کند، یعنی شرکت واحد، نیشکر هفت تپه و نیز اکنون کارگران پیمانکاری نفت، از این مبارزات پشتیبانی کردند.  
مشکلات در پشتیبانی ها
پشتیبانی آگاهانه از حرکت ها با پشتیبانی های خود به خودی تفاوت دارند. در دی ماه 96 سرعت گسترش و شدت جنبش در شهرها زیاد و به فاصله ی یکی دو روز بود و در زمان بسیار کمی تقریبا تمامی توده ها در جنبش شرکت کردند. همین امر در مورد آبان 98 نیز صادق است. اینجا نیز به دلیل گران کردن بنزین که امری عمومی بود همه به یکباره به خیابان آمدند. در این گونه مبارزات نیرویی که برای همه تقریبا یکسان عمل می کرد آنها را به خیابان کشاند. اما در مورد خوزستان چون مساله ی آب، منطقه ای بود، وضع تا حدودی فرق می کرد. اینجا پشتیبانی صرفا به معنای فشار به دولت برای توجه به خواست خلق عرب نبود، بلکه پیوستن به خلق عرب، هم از جهت پشتیبانی از خواست های آن و هم از جهت شرکت در مبارزه ای با انگیزه های اساسی همانند بود. یعنی توده های پشتیبانی کننده هم از خلق عرب پشتیبانی و بنابراین حفاظت می کردند و مانع تنهایی و رکود و شکست مبارزه ی وی بودند و هم  از موضع خواست خود که  همچون خواست این خلق سرنگون کردن این نظام بود به این مبارزه پیوستند.
مبارزات خاموش نشدنی
مبارزه ای که طی دوهفته ی اخیر در ایران جریان داشته و جسته و گریخته جریان دارد، ممکن است گاه دچار رکود شود و گاه سلانه سلانه پیش رود اما خاموش شدنی نیست. تحریم انتخابات ریاست جمهوری در جای خود یک نقطه ی عطف به شمار می آید که مبارزات مردم را به شکل اتحاد آگاهانه ی نظری کشاند و دیری نمی پایید که چنین اتحادی بخواهد خود را در عمل نیز آزمایش کند.
این گونه  پشتیبانی و اتحاد آگاهانه، این گونه پیوستن آگاهانه ی توده ها به یکدیگر، برای اینکه در سطح و در عمق گسترش یابد نیاز به فرصت و زمان دارد. زمانی که مبارزات، فرایند های نخستین اتحاد های عملی را پشت سر گذارد و به مرور به مبارزات بزرگ تر و متحدتری پا گذارد.
 بنابراین چنانچه شرایط کنونی تداوم یابد، مبارزات از یک سو تمامی  طبقات مردمی و تمامی لایه های توده های شهر و روستا را در بر خواهد گرفت و از سوی دیگر روزمره و بدون رکود خواهد شد و از سوی سوم به اشکال عالی تر ارتقاء خواهد یافت.
به طور کلی همان گونه که در اعلامیه های خود بیان کرده ایم، کنش های اتحاد عملی آگاهانه بطئی تر و سخت تر از اتحاد های نسبتا بی خطر نظری است.
ضربات رژیم به جنبش
گرچه هنوز اخبار دقیق جانباخته گان و بازداشتی ها روشن نشده است اما به نظر می رسد که سیاست رژیم، سرکوبی از نوع سرکوب های 88، دی ماه 96 و به ویژه آبان 98 نبوده است.  
اگر چنین باشد - جدا از ابعاد خود جنبش، شکل مسالمت آمیز آن و نیز درجه گسترش آن که به نسبت کمتر از موارد گذشته بود - آن گاه نخستین دلیل آن می تواند ترس از گسترش جنبش و پیدا کردن عمق و شدت بیشتر و نیز بی حاصلی سرکوب باشد.
در حقیقت، خامنه ای و پاسداران تفنگ به دست اش اگر هم متوجه نبودند، اکنون متوجه شده اند که سرکوب هایی که تا کنون و به ویژه طی بیست سال اخیر، از تیر 78 تا کنون کرده اند، جز آنکه تا حدودی روز تعیین تکلیف را به تاخیر اندازد، نه تنها چندان نتیجه ای نداشته است بلکه وضع به سوی بدتر شدن اوضاع و گرایش آگاهانه و عملی مردم و آمدن به میدان برای سرنگونی این حکومت سیر کرده است.
همچنان که اشاره شد این صرفا صورت قضیه است. شکی نیست که با وجود تعداد زیاد بازداشتی ها و این که بسیاری از آنها در مبارزات توده ای در خوزستان بازداشت شده اند این مساله که شکل سرکوب بیش از آنکه هنگام مبارزات جاری صورت گیرد، به پس از آن و با برنامه هایی همچون ناپدید شدن بازداشتی ها، خودکشی های دروغین و اعدام ها انتقال یابد کم نیست. از سوی دیگر خامنه ای و سران پاسدارش جز آنکه به سرکوب و تفنگ تکیه کنند راه دیگری نمی شناسند و در صورت تداوم و گسترش این جنبش ها سخن آخرشان زور و تفنگ  و گلوله خواهد بود. 
دلیل دیگری که می توان به میان آورد زمان به روی کار آمدن دولت رئیسی است. در حال حاضر تکلیف مساله ی تحریم ها که کلیدی ترین مشکل جاری حکومت خامنه ای است مشخص نشده است و رئیسی هم ظاهرا قول داده که سیاست دولت اش رفع تحریم ها باشد. چنین امری نیز در بهترین حالت می تواند با تدوین سیاست هایی که برای دولت های پیشین ممنوعه بوده است صورت گیرد. یعنی پذیرش شرایط آمریکا و کشورهای اروپایی برای رفع تحریم ها و رابطه برقرار کردن با امپریالیست های غرب.
به این ترتیب و در شرایطی که ممکن است که اینها سیاست هایی برای رفع تحریم ها در آستین داشته باشند و قرار باشد که«جام زهر» دیگری را نوش جان کنند، جام زهری که آنها آن را به عنوان یک «پیروزی بزرگ» جا بزنند و به اصطلاح یک شوک به اقتصاد وارد کنند، کشتار کردنی همچون گذشته می توانست سیاست درستی نباشد.
البته جریان های هوچی خامنه ای بلبشویی راه انداخته اند که در سیاست جناح های حاکم بر ایران سگ صاحب خود را نمی شناسد. جناح ها و باندهای گوناگون به ویژه در درون سپاه با یکدیگر مداوما در مورد اینکه طوق کدام قدرت را به گردن بیندازند و نوکر کدام یک از امپریالیست ها بشوند برایشان بهتر است، با یکدیگر کلنجار می روند و به شکل گرد و خاکی به پا کرده اند که به راستی برنامه اینها را که بالاخره می خواهند به کدام امپریالیسم وابسته شوند در تاریکی قرار داده است.
با این وجود، این که کدام یک از این جناح ها، جناح ها و باندهای طرفدار نوکری روسیه و یا جناح های طرفدار نوکری آمریکا و غرب، دست بالا را پیدا کنند و سیاست های دولت رئیسی در مورد رابطه با غرب  و شرق چگونه خواهد بود دیر یا زود روشن می شود.   
 و بالاخره می توان از نزدیک بودن ماه محرم نیز نام برد که سرکوب های شدیدتر و خونین تر می توانست به روی حضور مردم در مراسم آن تاثیر بگذارد و نه تنها تبلیغاتی که خامنه ای برایش برنامه ریزی کرده است خنثی کند، بلکه چه بسا گردهمایی ها و راهپیمایی ها را به ماه های محرم و صفر بکشاند و از ابزارهای سنتی و ایدئولوژیک در دست رژیم بر علیه آن استفاده کند.
هرمز دامان
نیمه نخست مرداد ماه 1400
 
    

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر