اطلاعیه ی حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان
سقوط رژیم
دستنشانده، شکست ننگین امپریالیسم امریکا و بازگشت بنیادگرایی طالبان در قدرت
اکنون امپریالیسم آمریکا، در تلاش است تا شکست بزرگ خود در افغانستان را کوچک جلوه دهد. آن ها تاکید میکنند که پروژه آنها در افغانستان هدف مشخصی را دنبال می کرد و آن عبارت از نابودی القاعده و کشتن اسامه بود که در سال ۲۰۱۱ انجام شد. بایدن و اطرافیان اش اهداف دولت سازی امپریالیستی در افغانستان را منکر می شوند. شعارهای ایجاد نهادهای دولتی مدرن، حقوق بشر و آزادی زنان فراموش شده است. بایدن در این شکست، مردم افغانستان را مقصر می داند که قادر به دفاع از خود و زندگی صلحآمیز نیستند. با مقصر دانستن مردم افغانستان، سردمداران امپریالیسم امریکا در تلاش اند تا نقش تجاوزگرانه شان را در ویرانی افغانستان و ایجاد بحران و هرجومرج ۴۰ ساله در این کشور پنهان کنند. اما جنایت امپریالیسم امریکا، در ویرانی و ایجاد بحران و حرکت قهقرایی افغانستان بر همگان واضح و روشن است.
شکست ننگین آمریکا در افغانستان، بیش از هر چیز بیان این است که امپریالیستها ببر کاغذی هستند. این ببر کاغذی در مرحله زوال قرار دارد و نشانهای افول هژمونی، کاهش نفوذ دیپلماسی و قدرت نظامی جنایتکارانه اش هر روز بیشتر از پیش آشکار می گردد. ایالات متحده در ختم دوره ریاست جمهوری بوش به شکست خود در افغانستان پی برده بود. بههمین دلیل دولت اوباما در مورد کاهش تلفات و خروج از افغانستان صحبت می کرد. اما برخلاف دولت او زیر فشار پنتاگون و صنعت اسلحه، به افزایش نیروهای اشغالگر آمریکایی برای سرکوب طالبان ادامه دادند.
در ماه اپریل، بایدن در یک کنفرانس مطبوعاتی که خبر خروج نیروهای آمریکایی را از افغانستان اعلام کرد، شمار نیروهای امنیتی رژیم را ۳۵۰۰۰۰ اعلام کرده و آن را قابل مقایسه با ۷۵۰۰۰ نیروی طالبان نمیدانست. بایدن همچنین تاکید کرد که نیروهای رژیم مسلح و مجهزتر هستند. بنابراین، دولت ایالات متحده براین باور بود که نیروهای رژیم می تواند بدون حمایت هوایی نیروهای امریکایی به جنگ ادامه دهد. اما این ارزیابی اشتباه از آب در آمد، زیرا نیروهای امنیتی رژیم یک نیروی مزدور و فاقد تعهد و اراده جنگی بودند.
افزون برآن، رژیم دست نشانده ی فاسد، چنانچه اشرف غنی اعتراف نموده بود، وزارت داخله که قسمت اعظم نیروهای امنیتی رژیم را شامل می شد، «قلب تپنده فساد» بود. مقامات رژیم دست نشانده از جمله افسران و سربازان، موقعیت خود را فرصتی برای کسب سود و سرمایه میدیدند. چنانچه مقامات سیاسی و نظامی رژیم دست نشانده و زورمندان برای ساختن قصرهای مجلل و داشتن بیشترین ماشین ضد گلوله با هم رقابت داشتند. اما توده های مردم از فساد، زورگویی و خشونت در نهادهای دولتی به ستوه آمده بودند.
تصرف کابل توسط طالبان، پایان اشغال نظامی افغانستان و شکست نظامی امپریالیسم آمریکا در این کشور است. طالبان در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در کابل گفت که آنها در حال رایزنی درباره سیستم سیاسی آینده هستند. به نظر می رسد که سرعت پیروزی طالبان، آنها را نیز غافلگیر کرده است. طالبان ایده و طرح روشن برای سیستم سیاسی آینده شان ندارند. آنان میگویند سیستم آینده اسلامی و فراگیر خواهد بود. اکنون که طالبان با حمایت کشورهای ارتجاعی منطقه به خصوص پاکستان در جنگ پیروز شدهاند، ساختار سیاسی کشور را مطابق به باورهای تندروانه خود شکل خواهند داد. طالبان در منگنه ی خواست ها و مطالبات جنگجویان اش که زیر پرچم امارت اسلامی جنگیده اند و فشارهای کشورهای امپریالیستی و منطقه به منظور ایجاد دولت فراگیر و قابل قبول، گیر کرده است. این امر ممکن است اختلافات درونی آنها را تشدید کند و یا همانند امارت اسلامی دو دهه قبل شان منزوی گردد. با این حال، به نظر میرسد که طالبان در تلاش کسب اعتماد از سوی کشورهای امپریالیستی و جامعه بینالمللی هستند. سیستم حکومتی امارات اسلامی که توسط شورای آخوندها به رهبری یک امیرالمومنین اداره می شود، مورد نفرت اکثریت از مردم افغانستان قرار دارد. سخنگوی طالبان اشاره کرد که آنها در حال رایزنی هستند و ممکن است نام دیگری برای این نظام شان انتخاب کنند. تمایل طالبان برای تغییر نام امارت اسلامی و پرچم شان، در حقیقت انعطاف پذیری سیاسی و تلاش برای جلب رضایت قدرت های امپریالیستی و سایر نیروهای داخلی و آمادگی تقسیم قدرت از طرف آنها را نشان می دهند.
با این حال، بدیهی است که طالبان اکنون انحصار قدرت را در اختیار دارند. نظام سیاسی آنها، جدا از هر عنوانی که به آن داده شود، یک حکومت تئوکراتیک و متحجر تحت سلطه ی طالبان خواهد بود و نظام آینده آنها دیکتاتوری طبقه ی فئودال بورژوا کمپرادور با تازیانه تئوکراسی سختگیرانه خواهد بود. طبقات فئودال بورژوا کمپرادور به محوریت طالبان در این رژیم به غایت مرتجع و واپسگرا جمع خواهند شد. ماهیت تئوکراتیک این دیکتاتوری باعث سرکوب شدید اجتماعی، افزایش خشن ستم بر زنان و ستم ملی و ستم مذهبی خواهد شد.
بنابراین، اردوگاه انقلاب برای مبارزه انقلابی علیه سلطه امارت اسلامی طالبانی باید آماده شود. تضاد عمده فعلی کشور تضاد بین خلقهای تحت ستم کشور و حاکمان جدید فئودال بورژوا کمپرادور طالبانی و جهادی و حامیان امپریالیست شان است. تضاد و تبانی بین اردوگاههای ارتجاعی مختلف در طبقات حاکم همچنان ادامه خواهد داشت که نشان دهنده تضادها و تبانی بین قدرت های مختلف امپریالیستی و ارتجاعی جهانی است. علیرغم این تضادها، رژیم نیمه مستعمراتی نیمه فئودالی جدید در افغانستان تابع نظام امپریالیستی جهانی و قدرتهای امپریالیستی خواهد بود. با عقب نشینی و کاهش نفوذ امپریالیسم آمریکا در منطقه، رژیم جدید به امپریالیست های روسیه و سوسیال امپریالیست های چینی نزدیک میشود. اما با وجود آن مداخله امپریالیستهای امریکایی و متحدان اش در امور کشور نیز ادامه خواهد داشت و افغانستان همچنان میدان رقابت قدرتهای امپریالیستی و ارتجاع داخلی خواهد بود. اکنون که رژیم دستنشانده فروپاشیده است، قدرت های امپریالیستی و از جمله آمریکا در تلاش اند نفوذشان را بر رژیم طالبان حفظ کرده و از آن حمایت کنند.
توده های مردم با تجربهای که از زندگی تحت رژیم طالبان دارند، از این گروه متنفراند و به همین دلیل بسیاری از مردم از شهرها و روستاها در حال فرارند و بسیاری منتظراند تا فرصت فرار از کشور مساعد شود. رکود و وحشت بر کشور سایه افکنده است و همین شیرازه نیم بند و ویرانه کشور در حال فروپاشی است. طبیعت ارتجاعی و سرکوبگر طالبان توده ها را بیشتر به مبارزه و مقاومت در برابر سیاست های ارتجاعی و ضدمردمی این گروه سوق می دهد. اردوگاه انقلابی باید چالش ها و فرصت های پیش رو را جدی گرفته و برای آن برنامه ریزی کند. رژیم تندروانه مذهبی طالبان ترکیبی کشنده از استثمار و ستم طبقاتی، ستم جنسیتی و ملی بوده و ضامن روابط اجتماعی نیمه فئودالی و نیمه مستعمراتی منسوخ خواهد بود. حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان تلاش می کند تا نقش خود را در تقویت اردوگاه انقلابی و ارائه یک جایگزین انقلابی ایفا کند.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان
۳۰ اسد ۱۴۰۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر