خودسوزی دختر آبی
جنایت تازه رئیسی و باندش در دستگاه قضایی
از زمانی که
خامنه ای جنایتکار، رئیسی منفور را مامور مقابله با جنبش طبقات خلقی در دستگاه
قضایی کرد، جنایت و اتفاق است که پشت جنایت و اتفاق رقم می خورد. از قیمه قیمه شدن جوان مبارز شیر محمد علی در زندان در خرداد
ماه 98 و به جرم توهین به خامنه ای تا
بریدن 38 سال زندان و 148 ضربه شلاق برای وکیل زن مبارز نسرین ستوده و تا مجازات
زندان و شلاق برای کارگرانی که جز کار و حقوقشان چیزی نخواسته بودند و تا اینک خودسوزی دختری ورزش دوست، در
مخالفت با حکم بی منطق 6 ماه زندان برای وی.
دختر جوان سحر خدایاری تجلی نسل دختران جوان و
کلا نسل جوان ایران است. نسلی که خیری از زندگی ندیده است و تا این نظام بر سر
کار است، نخواهد دید. نسلی، و به ویژه دختران این نسل، که عموما در خانواده و بیش
از آن مدرسه و محیط و اجتماع، همیشه و همواره
با محدودیت ها و اختناق قرون وسطایی و عهد عتیق روبرو بوده اند. نسلی که هیچ وقت نتوانست حتی
برای آنی بوی خوش آزادی را حس کند. نسلی که در زندان بدنیا آمده و در زندان بزرگ شده است و در زندان نیز باید
زندگی خویش را به پایان رساند.
اکنون خودسوزی
و خودکشی سحر جوان همچون پتکی است سنگین فرود آمده بر ما و تازه ترین قربانی و تاوان ملت ما است برای تحمل این نظام
کریه و قرون وسطایی. قربانی ای از زمره قربانیان و تاوان های بی شمار دیگر که تا کنون پرداخت شده
است و تا زمانی هم که حکام کنونی بر
سر کارند این قربانیان و تاوان ها پایان نخواهند داشت.
در حالی که
باید به سحر خدایاری و مبارزه وی ادای احترام کرد و در سوگ اش، هم اشک ریخت، هم به
خشم آمد و هم به کینه خود عمق بخشید، اما چاره کار در مقابله با این نظام و حکام آن نه خود سوزی است و نه
خودکشی. چاره کار مبارزه مثبت است. اگر
قرار است که قربانی داد، باید قربانی را
در مبارزه مثبت با این نظامی کریه و قرون
وسطایی داد و نه در مبارزه ای منفی و با خودسوزی و خودکشی.
و بخشی مهم
از این مبارزه بر عهده نسل جوان ایران است. نسل جوان و زیر ستم ما باید به این سخن درست که همواره گفته شده و باز گفته
خواهد شد، گوش سپارد که:« آزادی
دادنی نیست، بلکه گرفتنی است»
و نه با مبارزه منفی بلکه با مبارزه مثبت و به زور هم
گرفتنی است.
گروه مائوئیستی راه سرخ
20 شهریور 98
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر