۱۳۹۸ شهریور ۲۰, چهارشنبه

درباره تاکتیک - سناریوی رئیسی و باند جنایتکارش در دستگاه قضایی


درباره تاکتیک - سناریوی رئیسی و باند جنایتکارش در دستگاه قضایی

 رئیسی یکی از عاملین سابقه دار و مهم باند خامنه ای و از وفادارترین جنایتکاران به وی و دم و دستگاه قدرت، از زمانی که به ریاست دستگاه قضایی گمارده شده است دست به صدور احکام مجازات سنگین علیه مبارزین از هر طبقه و گروه و دسته ای زده است که  معروف ترین آنها علیه وکیل مبارز نسرین ستوده بوده است. مجازات 38 سال زندان و 148 ضربه شلاق!
 اخیرا نیز همانند چنین احکامی برای کارگران نیشکر هفت تپه و در راس شان اسماعیل بخشی، محمد خنیفر و همچنین شیر زن مبارز سپیده قلیان، سمبل نوین یگانگی روشنفکران با جنبش کارگری و دیگر فعالین کارگری مبارز جوان صادر شده است.
 این احکام که ویژگی بارز آنها بریدن زندان های دراز مدت و شلاق برای کارگران و مبارزین است، در عین اینکه نشانگر شیوه های تقابل باند رئیسی با جنبش مردمی است، در عین حال نشانگر سیاست زیرکانه و موذیانه «به مرگ بگیر تا به تب رضا بدهند» از جانب رئیسی و باند وی  می باشد و ما مخالفین این سیاست را بیشتر وادار می کند که علیه «سنگین بودن احکام مجازات» مبارزه کنیم و نه علیه نفس احکام مجازات و سیاست ضد کارگری و آزادی کش رئیسی و باندش.
چنین سیاستی به هیچوجه سیاست تهاجمی« بگیر، ببند و بکش» یعنی سیاست دهه شصتی باند جنایتکاران و قدر قدرتی آنان نیست، بلکه بر خلاف ظاهرش، نمایانگر سیاستی در تهاجم به مبارزات خلق است که نشان از دوران ضعف حکام کنونی دارد.
ظاهرا رئیسی و باندش به خوبی، و در مورد  احکام کارگران بسا بیش از موارد دیگر، می دانسته اند که این احکام با مخالفتی همه جانبه از سوی سازمان ها و جنبش های گوناگون موجود و حتی نهادهای درون نظام و حاکمیت روبرو می شود. هدف یا در واقع سناریوی آنها هم همین بوده و هست. یعنی نخست احکامی سنگین ببرند و میزان مخالفت را آزمایش کنند و سپس  در صورتی که ابعاد مخالفت گسترده بود تا آنجا که می شود مرزهای جنبش و سازمان ها را در حدود مخالفت با «سنگینی احکام» نگه دارند و یا چنین مرزی را به آن دیکته کنند. در پایان هم مثلا رئیسی همچون فردی بی اطلاع از احکام  وارد گود شده و بگوید دوباره رسیدگی شود و احکامی «عادلانه» بریده شود. آنگاه احکام مجازات تغییر کنند و به مدت زمان های کوتاه تری تبدیل شود. هم کارگران و فعالین مبارز به زندان محکوم شده اند، هم رئیسی خود را فراتر از قضات دادگاه ها و مثلا «عادل» نشان داده است، چنانچه گویی که آنها بدون دستور رئیسی و اطلاع خامنه ای، چنین احکامی بریده اند و هم بالاخره جنبش گویی پیروز شده است - چنانچه دچار«غرور کاذب نشود- نفسی به راحتی بکشد که احکام سنگین علیه کارگران را به آن احکامی تبدیل کرده است که در خور «کارگران خاطی» باشد.  
 در واقع هم، احکام اخیر موجب آن گشته تا بیشتر سازمان ها و نهادهایی که به مقابله برخاستند توجه و لبه تیز حمله خود را متوجه سنگین بودن آنها کنند. گرچه این مقابله بسیار خوب و با ارزش است و موجب برخی آزمون های نوین در وحدت و اتحاد طبقه کارگر و خلق می شود و در مسیر رشد و تکامل جنبش قرار دارد، اما نمی توان آن را آرمانی و در مقابله ای درست با تاکتیک- سناریوی رئیسی دانست.
 نتیجه چنین تقابل و مبارزه ای این است که اگر مثلا حکم اسماعیل بخشی و یا سپیده قلیان از 14 سال و 19 سال  بشود هفت سال و ده سال و از هفت سال و ده سال این دو مثلا مجبور شوند که سه تا پنج سال در زندان باشند، و شلاقشان هم حذف شود، خوب است. اما به نظر می رسد که این درست همان حداقلی است که هدف رئیسی و باندش می باشد.
  و چنین عقب نشینی ای به جنبش ما در حالی تحمیل می شود که وضع کنونی جنبش در شرایطی نیست که بپذیرد اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، سپیده قلیان و دیگر کارگران اصلا در زندان باشند، چه برسد به اینکه مجازات زندان برای آنها بریده شود.
 براستی مگر آنها چه کردند که شایسته زندانی شدن را داشته باشند؟ جز اینکه گفته اند کارخانه را به دست دولت بدهید، حقوق های عقب مانده ما را پرداخت کنید و کار و مسکن و آزادی ما را تامین کنید. کارگران ده ها  بار و پیش از دست زدن به گردهمایی ها و تظاهرات های خیابانی به مسئولین نامه نوشتند، ده ها سخنرانی در محل کار خویش داشتند، اما هیچکس به خواست های آنها رسیدگی نکرد. روشن است که برای کارگران چاره ای باقی نمی ماند جز اینکه با خانواده خویش به خیابان بیایند. در حقیقت کارگران جرمی مرتکب نشده اند که قرار باشد در زندان بسر برند، چه برسد به صدور احکام سنگین برای آنها. 
به این ترتیب، جنبش کنونی ما باید مخالف احکام زندان برای کارگران باشد و نه «سنگینی احکام».
 گروه مائوئیستی راه سرخ
20 شهریور 98 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر