بیانیه جمعی از دانشجویان به مناسبت روز دانشجو
واقعه ۱۶ آذر همواره نمادی از مقاومت دانشجویان در برابر استبداد حاکم، اشغالگری، حضور نیروهای امنیتی و تسلط خودکامگی بر عقلانیت بوده، هست و خواهد بود. در شرایط کنونی، «فردای دانشجو»، ضمن پایبندی به این اصول و مقابله با تلاشهای حاکمیت و دولت اصلاحات برای انکار سرکوب، درصدد است جنبههایی از ستم وارد بر دانشگاه را بیان کرده و محکوم کند
۱- دولت جدید، پس از بهدست گرفتن قدرت در انتخاباتی نمایشی که سعی
در القای توهم «اختیار سیاسی» به مردم و دانشجویان داشت، اکنون با وعدههای
دروغینی مانند «بازگشت دانشجویان به تحصیل» این روند را ادامه میدهد. لازم به ذکر
است که این وعده تنها در مورد دانشجویانی محقق شده که دسترسی به رسانههای جمعی
دارند؛ در حالی که دانشجویانی که از این امکانات محروماند، همچنان از تحصیل
بازماندهاند. افزون بر این، همکاری نیروهای امنیتی و نهادهای وابسته به رهبری و
سپاه، در ساختار اداری دولت کنونی نهادینه شده است. از نشانههای این پیوند عمیق
میتوان به ابقای وزیر اطلاعات دولت قبلی و دخالت آشکار رهبری در انتصاب وزرا
اشاره کرد.
۲- وخامت شرایط اقتصادی و ناترازیهای غیرقابلجبران، دولت را واداشته است که بخشی از این مشکلات را از طریق کاهش هزینههای آموزش و دانشگاه و تحمیل هزینههای بیشتر بر دانشجویان جبران کند. از نشانههای این روند میتوان به افزایش هزینههای زندگی دانشجویی، افزایش چشمگیر شهریهها در دانشگاه آزاد، تداوم پولیسازی دانشگاههای دولتی و کاهش بودجههای آموزشی اشاره کرد.
۳- استفاده از مصاحبه، سهمیههای موسوم به «بورسیه سازمانها»، تصفیه سیاسی قبولیهای مستقیم در دانشگاهها و تداوم سایر سهمیههای موجود نشان از تلاش بیشتر حاکمیت برای تصفیه فضای دانشگاه و پیشگیری از هر گونه اعتراض دارد. هدف از این یکدستسازی، خفه کردن صدای مخالفان پیش از شکلگیری هر گونه حرکت اعتراضی است.
۴- حضور نهادی مانند حراست که تحت فرمان مستقیم نیروهای اطلاعاتی و امنیتی با کمک نهادهایی چون بسیج و نهاد رهبری عمل میکند، نشاندهنده وجود ارگانی فراتر از قانون است. این نهاد، با دخالت در تمامی امور دانشگاه، اقداماتی چون آدمربایی، بازجویی، تهدید و ضربوشتم را بدون هیچ ملاحظهای انجام میدهد؛ از سویی همانطور که پیشتر در جزوه «واکاوی نهاد حراست» توضیح دادیم، در مورد وظایف و اختیارات این نهاد حتی یک خط آییننامه یا دستورالعمل قانونی وجود ندارد.
۵- حذف تشکلهایی که کوچکترین زاویه سیاسی با حاکمیت دارند، بهویژه پس از جنبش ژینا، جلوگیری از شکلگیری هر گونه امر جمعی و تشکلیابی سیاسی و سرکوب فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها، نشانهای از استیصال جمهوری اسلامی در مدیریت امور سیاسی است. در چنین شرایطی، حاکمیت تنها راه بقای خود را در استمرار سرکوب میبیند. تغییر دولت نیز صرفاً نوع سرکوب را تغییر میدهد و نه ماهیت آن. از ابزارهای جدید سرکوب میتوان به بیمارانگاری پوشش اختیاری، استفاده از رسانههای اصلاحطلب برای مطلوب جلوهدادن اوضاع با شعار «وفاق ملی»، انکار روندهای سرکوب گذشته و تلاش برای ادغام نهادها و تشکلهای مردمی در ساختار حاکمیت اشاره کرد. همچنین، نظارتهای الکترونیکی و مجازی بر دانشجویان نهتنها کاهش نیافته بلکه شدت نیز یافته است.
با توجه به موارد گفتهشده که تنها نمونههایی از ستمهای حاکم بر دانشگاه هستند، فردای دانشجو، ضمن گرامیداشت هر گونه مقاومت جمعی در برابر ایزوله کردن دانشگاه و سرکوب فعالیتهای سیاسی، حاکمیت و دولت کنونی را به دلیل سرکوب دانشگاه و دانشجو محکوم میکند. ما تا زمان بازپسگیری دانشگاه از یوغ نهادهای امنیتی و حاکمیتی و بازگرداندن آن به دست صاحبان واقعیاش، یعنی دانشجویان، به مبارزه با هر گونه استبداد ادامه خواهیم داد.
۲- وخامت شرایط اقتصادی و ناترازیهای غیرقابلجبران، دولت را واداشته است که بخشی از این مشکلات را از طریق کاهش هزینههای آموزش و دانشگاه و تحمیل هزینههای بیشتر بر دانشجویان جبران کند. از نشانههای این روند میتوان به افزایش هزینههای زندگی دانشجویی، افزایش چشمگیر شهریهها در دانشگاه آزاد، تداوم پولیسازی دانشگاههای دولتی و کاهش بودجههای آموزشی اشاره کرد.
۳- استفاده از مصاحبه، سهمیههای موسوم به «بورسیه سازمانها»، تصفیه سیاسی قبولیهای مستقیم در دانشگاهها و تداوم سایر سهمیههای موجود نشان از تلاش بیشتر حاکمیت برای تصفیه فضای دانشگاه و پیشگیری از هر گونه اعتراض دارد. هدف از این یکدستسازی، خفه کردن صدای مخالفان پیش از شکلگیری هر گونه حرکت اعتراضی است.
۴- حضور نهادی مانند حراست که تحت فرمان مستقیم نیروهای اطلاعاتی و امنیتی با کمک نهادهایی چون بسیج و نهاد رهبری عمل میکند، نشاندهنده وجود ارگانی فراتر از قانون است. این نهاد، با دخالت در تمامی امور دانشگاه، اقداماتی چون آدمربایی، بازجویی، تهدید و ضربوشتم را بدون هیچ ملاحظهای انجام میدهد؛ از سویی همانطور که پیشتر در جزوه «واکاوی نهاد حراست» توضیح دادیم، در مورد وظایف و اختیارات این نهاد حتی یک خط آییننامه یا دستورالعمل قانونی وجود ندارد.
۵- حذف تشکلهایی که کوچکترین زاویه سیاسی با حاکمیت دارند، بهویژه پس از جنبش ژینا، جلوگیری از شکلگیری هر گونه امر جمعی و تشکلیابی سیاسی و سرکوب فعالیتهای سیاسی در دانشگاهها، نشانهای از استیصال جمهوری اسلامی در مدیریت امور سیاسی است. در چنین شرایطی، حاکمیت تنها راه بقای خود را در استمرار سرکوب میبیند. تغییر دولت نیز صرفاً نوع سرکوب را تغییر میدهد و نه ماهیت آن. از ابزارهای جدید سرکوب میتوان به بیمارانگاری پوشش اختیاری، استفاده از رسانههای اصلاحطلب برای مطلوب جلوهدادن اوضاع با شعار «وفاق ملی»، انکار روندهای سرکوب گذشته و تلاش برای ادغام نهادها و تشکلهای مردمی در ساختار حاکمیت اشاره کرد. همچنین، نظارتهای الکترونیکی و مجازی بر دانشجویان نهتنها کاهش نیافته بلکه شدت نیز یافته است.
با توجه به موارد گفتهشده که تنها نمونههایی از ستمهای حاکم بر دانشگاه هستند، فردای دانشجو، ضمن گرامیداشت هر گونه مقاومت جمعی در برابر ایزوله کردن دانشگاه و سرکوب فعالیتهای سیاسی، حاکمیت و دولت کنونی را به دلیل سرکوب دانشگاه و دانشجو محکوم میکند. ما تا زمان بازپسگیری دانشگاه از یوغ نهادهای امنیتی و حاکمیتی و بازگرداندن آن به دست صاحبان واقعیاش، یعنی دانشجویان، به مبارزه با هر گونه استبداد ادامه خواهیم داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر