۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۹, جمعه

اعدام جوانان آزادیخواه اصفهان به وسیله ی خامنه ای جلاد

 
 اعدام جوانان آزادیخواه به وسیله ی خامنه ای جلاد
و تداوم مقاومت و مبارزه ی توده ها

امروز صبح دستگاه قضایی سه جوان مبارز و آزادیخواه با نام های مجید کاظمی و صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی را، علیرغم مخالفت مردم با اعدام آنها و مبارزات همبسته علیه اجرای آن، اعدام کرد. امری که خشم تمامی مردم ایران را برانگیخت و موجب مبارزات تازه ای در تهران و دیگر شهرهای ایران و دادن شعار«وای به روزی که مسلح شویم» شد.
مسئولیت اصلی این قتل ها به عهده ی خونخوار زمان علی خامنه ای، جنایتکاران و سالوسان دفتر رهبری، اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشور، دیوان عالی کشور، دستگاه قضایی و شعبه آن در اصفهان و به ویژه دادستان عمومی کثیف این شهر سیدمحمد موسویان است.
دروغ ها و شیادی های جنایتکاران دستگاه قضایی
 دستگاه قضا که باید مرکز عدالت و راستی و پشتیبان قوانین حقوقی کشور باشد در جمهوری اسلامی یکی از فاسدترین و دروغگوترین و شیادترین دستگاه های حکومت است که حتی قوانین خود نوشته را نیز زیر پا می گذارد. سران این دستگاه از یک سو پخش این خبر را که قرار است حکم اعدام سه جوان مبارز در روزهای اخیر اجرا شود به کشورهای خارجی نسبت دادند و از سوی دیگر با پس و پیش کردن روز اعدام و پنهان از مردم احکام اعدام را اجرا کردند و نیز تا کنون کنترل کاملی بر خاک سپاری آنها داشته اند. این ها همه نشانه ی زبونی و ترس و وحشت این دستگاه و کل حکومت است از جنبش توده ها. از یک طرف می خواهند مردم را بترسانند و ناامید کنند و از سوی دیگر خودشان در وحشت از هر اقدام خویش و بی تاثیری آن در روحیه ی توده ها هستند.
اصرار بر اعدام جوانان مبارز
 اینکه چرا با وجود این همه مخالفت و مبارزه در سراسر ایران و آمدن توده ها پیرامون زندان دستگرد اصفهان حکومت دست به این اعدام ها می زند تنها می تواند به این دلیل باشد که از نظر حکومت این یکی از راه های اساسی برای سرکوب جنبش رو به گسترش توده هاست.
از نظر سران جانی باند خامنه ای این مخالفت ها و مبارزات و حتی واکنش های مردم پیش و پس از این اعدام ها گذرا است حال آن که زمانی که این اعدام ها و قتل ها با شیوه های دیگر سرکوب یعنی کشتارهای عمومی مردم و یا ترور پنهانی مبارزین در مناطق گوناگون، بازداشت ها، شکنجه ها، زندان های دراز بریدن ها و ... برای زنان و کارگران و فرهنگیان و دانشجویان و وکلا و خلاصه فعالان مبارزات گوناگون همراه باشد می تواند به مرور به ترس و وحشت توده ها دامن زند و تخم یاس و بدبینی بپاشد. از این رو روشن است که حکومت این اعدام ها را ادامه خواهد داد و در کنار اعدام زندانیان عادی و جرائم مواد مخدر تعداد بیشتری از زندانیان جوان آزادیخواه را اعدام خواهد کرد.
کشتار در هر شهر برای این که توده های شهرهای گوناگون به تمکین کشانده شوند
حکومت این کشتارها را در مناطق گوناگون و شهرهای مختلف انجام خواهد است. از یک سو آنها را پراکنده انجام می دهد( به جز بلوچستان و کردستان و خوزستان که کشتارها تا حدود زیادی متمرکز است) تا از امکان برانگیختن مبارزات توده ای در منطقه و یا شهر مزبور جلوگیری کند و از سوی دیگر برای اینکه رعب و وحشت را در شهرهای گوناگون گسترش دهد و مردم را به تمکین به ستم و برده گی وادار کند. اصفهان در مبارزات چند ساله ی اخیر و به ویژه از زمان آغاز جدی تر مبارزات کشاورزان و همچنین مبارزات در فولاد شهر در خیزش و انقلاب کنونی همواره یکی از کانون های اصلی مبارزه ی توده ها بوده است.
رعب و وحشت و پراکندن تخم یاس و ناامیدی
 هدف اصلی خامنه ای و سران سپاه و روحانیون پلید حاکم ایجاد رعب و وحشت است. از نظر حکومت این رعب وحشت باید از طریق یک سلسله سرکوب های منظم، همه جانبه و به مدد دستگاه های گوناگون و شکل های متفاوت سرکوب صورت گیرد. اما ایجاد رعب و وحشت تنها هدف حکومت نیست بلکه در پی آن ایجاد یاس و افسرده گی و ناامیدی در میان توده های مردم است. همین که با وجود این همه مخالفت با اجرای حکم این اعدام ها، خامنه ای آن را اجرا می کند نشان از این پیام دارد که «مخالفت شما توده ها حاصلی ندارد و ما کار خودمان - یعنی اجرای جزا برای برای جرم های دروغی که به متهمان می بندیم - را می کنیم!».  این یکی از شیوه های اصلی خامنه ای است. در هر امری و هر کجا توده ها با حکومت خامنه ای مخالفت کنند( از سال 78 به این سو) او تا آنجا که توانسته و بتواند درست برعکس آن عمل می کند.
فراموشی 
تنها رعب و وحشت و یاس و ناامیدی نیست که حکومت به طور استراتژیک و برای به زمین زدن انقلاب کنونی دنبال می کند. بلکه حکومت متکی به فراموش شدن این کشتارها از جانب مردم و یا فراموش کارکردن مردم و بی تفاوت کردن آنها نسبت به مصایب و رنج های یکدیگر و جلوگیری از اتحاد توده ها نیز هست.
این از یک سو از طریق عادی سازی این کشتارها و پذیراندن آن به مردم صورت می گیرد و از سوی دیگر با ایجاد جریان های همزمان گمراه کننده و تلاش های احتمالی برای جایگزین کردن اخبار دیگر به جای خبر این اعدام ها در مرکز اخبار، برای این که آنجا که لبه تیز حمله ی مردم علیه اقدام حکومت تیزتر شده است، از تیزی  آن بکاهد و ضمنا آن را متوجه جهت دیگری کند و در نهایت نیرو و انرژی انقلابی توده ها را به هرز برده تا این اعدام ها به فراموشی سپرده شود.
در کل خامنه ای از سیاست «سرکوب ترکیبی» استفاده می کند و از نوع معینی از سرکوب و یا در منطقه ای به نوع دیگر سرکوب و منطقه ای دیگر حرکت می کند تا همواره ابتکار عمل را در تقابل با مبارزات مردم در دست داشته باشد و مردم را با ضربات پیاپی و همه جانبه گیج و سرخورده و منگ کندو از تداوم انقلاب شان باز دارد.
ولی فقیه «آهنین» یا چوبین!
با اعدام بزدلانه و خائفانه ی جوانان آزادیخواه، خامنه ای می خواهد نشان دهد که ولی فقیه«آهنین» است. چیزی از «آهنین» بودن در سرکوب به گوشش رسیده است اما به آن پی نبرده است. او در واقع ولی فقیه چوبین است. مترسکی است پوشالی که قیافه های ترسناک به خود می گیرد. دلیل اساسی این امر این است که او خلاف جهت تاریخ حرکت می کند. او و حکومت اش تفاله های تاریخ گذشته اند که به وسیله بادهای سمی و کثیف به روزگار کنونی پرتاب شده اند و بوی تعفن شان همه جا را فرا گرفته است. او ولی فقیه دزدان و اختلاس گران و مال خوران و جنایتکاران سپاه و سالوسان آخوندی است که در راس امور اجرایی و قضایی و مجلس گمارده است. در انقلاب کنونی مردم آنچنان که باید و شاید نام هایی که وی شایسته آنهاست به وی داده اند و نگرش خود را نسبت به  او و جایگاه واقعی اش به گوش وی رسانده اند.
کند کردن تیزی مبارزات توده ها و در  حاشیه ی امنیت قرار دادن نیروهای سرکوب  
این گفته به خامنه ای منتسب است که« اگر یک نفر از ما را بکشید ده نفر به جای آن کشته می شوند». او این نظر را چهل سال است اجر کرده است. او در کردستان و بلوچستان روستاییان را به گلوله بست تا از گروه های مسلح مردمی کردستان (و یا گروه های مسلح بلوچستان) انتقام بگیرد و آنها را روبروی توده ها قرار دهد. نتیجه چه شد؟ نهایت این که مبارزه مدتی به عقب افتاد و اکنون با گستره و شدت بیشتر در کردستان و بلوچستان به وجود آمده است.
اکنون نیز این اعدام ها صورت می گیرد تا در صورتی که مردم مبارزات خیابانی را دوباره آغاز کردند به «دفاع مشروط» و به ویژه به تهاجم متقابل دست نزنند و یا اکنون ترورهای انقلابی نیروهای فاسد و جنایتکار را تداوم نبخشند. خامنه ای با عنوان کردن این که جوانان مبارز برای این اعدام می شوند که بسیجی کشته اند، می خواهد از یک سو تیزی مبارزات توده ها را بگیرد و آن را تبدیل به یک جنبش ترسو و دفاعی صرف کند که تنها ضربه می خورد اما پاسخی نمی دهد، از سوی دیگر حفاظ امنیتی مطلقی برای نیروهای خود فراهم آورد تا هم از خدمت فرار نکنند و هم با خیال راحت پا به خیابان برای سرکوب گذارند و جوانان و توده ها را به باتوم و گلوله ببندند و چشمان شان را کور کنند و دست وپایشان را بشکنند و یا جانشان را بگیرند و هیچکس هم متعرض به آنها نشود.
از میان دو برنامه ی حکومت برای سرکوب از یک سو و از سوی دیگر جنبش و انقلاب توده ها برای سرنگونی این حکومت و ایجاد دگرگونی های اساسی، این انقلاب است که پیروز خواهد شد. خامنه ای و باندش علیرغم هارت و پورت روز به روز بیشتر در انزوا قرار خواهد گرفت و برعکس جنبش توده ها روز به روز بیشتر گسترش خواهد یافت. 
پایه و بنیان نارضایتی مردم
پایه و بنیان نارضایتی و مخالفت مردم با این حکومت و مبارزه با آن یک امر نیست. اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و خلاصه در تمامی امور جاری کشور و زندگی مردم است. اموری که هر کدام و به تنهایی نیز می تواند برای یک حکومت هراسناک باشد. هر چقدر ابعاد این سرکوب ها گسترده شود و خود این سرکوب ها شدیدتر شود، امکان برآمد جنبش های توده ای را باز هم گسترده تر و شدت آنها را بیشتر خواهد کرد. تنها کافی است که مقایسه ای بین گستره ی خیزش و انقلاب کنونی و شدت آن نسبت به تمامی جنبش های گذشته انجام دهیم تا به این نتیجه برسیم که « ترکیب اشکال گوناگون سرکوب حکومت» و شدت بخشیدن به آنها نه تنها نتیجه ی درخوری برای حکومت نداشته بلکه در مجموع وضع را برای حکومت بسیار بدتر کرده است.
مقاومت توده ها در مقابل سرکوب نقش مهم و اساسی در پیشرفت های آینده مبارزه دارد
از میان دو امر بی تفاوت بودن و فراموشی از یک سو و مقاومت توده ای از سوی دیگر طبعا این مقاومت در مقابل سرکوب است که می تواند موجب تکامل مبارزه بشود. برعکس بی تفاوتی و فراموشی نقش منفی در تکامل خواهد داشت و موجب خاموشی و تن دادن به ستم و افشاندن تخم یاس و ناامیدی خواهد شد.
روند کنونی مبارزه نشان می دهد که مقاومت توده ها در مقابل اشکال سرکوب و یکی از اشکال آن یعنی اعدام ها، حتی اگر همچون مورد اعدام سه جوان مبارز و آزادیخواه اصفهان به نتیجه ای نینجامد، نقشی مهم و اساسی در تهاجم ها و پیشروی ها و رشد و تکامل مبارزات آینده و بسته شدن دست های حکومت در اعدام های پیشرو و سرکوب های جاری و آینده و بنابراین تجزیه و ریزش های درونی بیشتر آن خواهد داشت.
تا آنجا که صحبت بر سر خود مقاومت است باید گفت که این مقاومت ها با گسترش به سراسر ایران و هر شهر و روستا موجب تنگ شدن حلقه ی محاصره ی حکومت خواهد شد. حکومت سنگینی این مقاومت را بیش از پیش حس خواهد کرد و بیشتر مجبور به دست به عصا راه رفتن خواهد شد.
مبارزات در جونقان یک نمونه است -  باد بکاری توفان درو خواهی کرد!
برای این که نقش و تاثیر این کشتارها در مردم دیده شود نگاهی به شرکت گسترده و چندین هزارنفری توده ها و شعارهایشان در سالگرد جان باختن جوان مبارز جمشید مختاری در جونقان چهارمحال و بختیاری می تواند کافی باشد. توده ای شهری و روستایی جونقانی به شکلی ستودنی مراسم برای جوان مبارز خویش برگزار کردند. آینده ی این مبارزات صرفا مراسم بزرگداشت نخواهد بود.
جنبش و انقلاب کشور را روز به روز بیشتر شخم می زند و به پیش می رود و توده های هر چه بیشتری را از شهرها و روستاها را در برمی گیرد. آنکه باد می کارد توفان درو خواهد کرد.  
مقاومت توده ها ابزارهای بقای ابلیسیان را از دست شان بیرون خواهد آورد!
بقا ابلیسان مردم کش در سرکوب است. بی تردید با گسترش و توده های کردن بیشتر مقاومت در مقابل سرکوب، ابزارهای بقا از دست حکومت خارج خواهد شد و انقلاب گام های تازه ای در راه پیشروی و تکامل و سرنگونی این حکومت برخواهد داشت.
 
خامنه ای ضحاک می کشیمت زیر خاک
مرگ بر جمهوری اعدامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
29 اردیبهشت 1402
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر