۱۴۰۰ بهمن ۹, شنبه

مانورهای خامنه ای و سران پاسداران برای رابطه با امپریالیست های غربی و امریکا

 
مانورهای خامنه ای و سران پاسداران برای رابطه با امپریالیست های غربی و امریکا
 
گویا حضرات خامنه ای و دارو دسته اش بیش از پیش مار خورده و بیش از پیش افعی شده اند. اما این ها مارهای کوچک خورده و حال نیز افعی کوچکی شده اند. در مقابل اینان افعی هایی هستند که بسیار بزرگ ترند. خامنه ای و پاسداران اش در مقابل امپریالیست های شرق و غرب جز جوجه افعی هایی بیش نیستند.
 سفر رئیسی جلاد مرید حلقه به گوش خامنه ای به مسکو و پخش خبر- راست یا دروغ - عملی کردن قرارداد استعماری با چین( در کنار پخش خبرش چپ و راست می گویند که خیر! هنوز عملی نشده است و باید خُرد شود و در سطح وزارت خانه ها مورد بحث قرار گیرد و خلاصه اله و به له شود تا عملی گردد) در دورانی صورت می گیرد که حضرات دنبال حل و فصل مسائل خود با امپریالیست های غربی و برقراری روابط استراتژیک با این کشورها هستند.
این یکی به نعل و یکی به میخ زدن است برای گمراه کردن. مانورهایی فریبنده است برای گیج کردن پایه های شان و قابل توجیه کردن رذالت و ریاکاری و حقارت شان برای باندها و جناح های دیگر و نیز مردمی که تا مغز استخوان شان از آنان نفرت دارند.
برنامه ی خامنه ای و سران پاسداران کنار آمدن با امپریالیست های غربی و آمریکا است تنها به این شرط که  امپریالیست ها بقای آنها را در قدرت تامین کنند و کاری به کار حکومت شان بر جامعه نداشته باشند. سفر به مسکو و اجرایی کردن قرارداد با چین عجالتا جز برای فشار گذاشتن به روی امپریالیست های غربی معنای دیگری جز این ندارد:
 «اگر ما را نپذیرید! اگر بقای ما را تامین نکنید ما هم به طرف روسیه و چین می رویم و نوکر تمام عیار آنها می شویم!»
 این پیام سفر رئیسی است به مسکو و پخش خبر راست یا دروغ اجرایی کردن قرارداد با چین و به طور کلی برخی نزدیک شدن ها به روسیه و چین، هم برای امپریالیست های غربی و به ویژه سران آمریکا و هم البته برای هواداران خام شان:
 «ما از موضع قدرت (منظورشان اتکا به روسیه و چین است) با شما مذاکره می کنیم!»
 و اما دلایل برخورد تحقیر آمیز پوتین به رئیسی جز این نیست که از یک سو پوتین و کلا دولت های روسیه و چین از وضع  ذلیل و حقارت بار خامنه ای و سران پاسداراش در مقابل خود و امتیاز دادن های پیاپی برای این که این دو کشور آنها را در مقابل امپریالیست های غربی پشتیبانی کنند( به ویژه در سازمان ملل و در مقابل قطعنامه های علیه جمهوری اسلامی) آگاه اند. آنها بسیار خوب می دانند که این موجودات چگونه حاضراند برای این که در قدرت بمانند مملکت را به تاراج دهند. با چنین موجودات رذل و فرومایه ای که حاضرند گوشت دم توپ روسیه در سوریه باشند و بعد هم روسیه  و اسد به اسرائیل برای حمله به آنها چراغ سبز نشان دهد، چگونه باید رفتار کرد جز آنچه پوتین با رئیسی کرد!
حقارت در مقابل قدرت های بزرگ در خامنه ای و سران پاسدارش چنان عمیق و ریشه دار است که هر چه آنها توی سرشان بزنند و بیشتر تحقیرشان کنند بیشتر برایشان دم تکان می دهند! آنها چنان خوارند که حتی ارزش موجود بی ارزشی مانند اسد را نیز برای روسیه ندارند.
 از سوی دیگر پوتین دارای اطلاعات واقعی از سیر روابط پنهانی خامنه ای و سران پاسدارش با غرب است. اطلاعاتی که حکومت از مردم پنهان شان می کند. وی به خوبی می داند که باند خامنه ای خود را مکار و حیله گر تصور می کند و می خواهد از دولت وی و چین برای پیشبرد سیاست هایش در مقابل غرب استفاده کند و به اصطلاح آنها را ابزار کند و از آنها برای رابطه (احتمالا استراتژیک) با غرب سواری بگیرد. باری، خامنه ای و ملاهای دوروبرش و سران پاسداران می خواهند ادای «سیاست مداران کهنه کار» را در آورند و میان امپریالیست های غرب و شرق بند بازی کنند، اما دست شان خیلی رو است.  
اگر باند خامنه ای چنین نبود، پوتین برای این که آنها را به طرف خود بیشتر جذب کند مایه می گذاشت و به هیچ وجه این گونه تحقیرآمیز با رئیسی رفتار نمی کرد( مثلا نگاه کنیم به برخورد پوتین با اردوغان رهبر ترکیه و یا حتی بشار اسد این سگ زنجیری و نوکر حلقه به گوش اش).
 این ها البته مانع آن نیست که چنان که اشاره کردیم قراردادهایی با این دو کشور( با چین 25 ساله و با روسیه 20 ساله) امضا نکنند و مملکت را به آنها نیز نفروشند. در واقع  دولت های روسیه و چین بیشترین بهره برداری را از تضادهای خامنه ای و پاسداران اش با امپریالیست های غربی کرده و خواهند کرد و تا توانسته ملت ایران چاپیده و خواهند چاپید، اما آنچه به غرب داده اند و باید بدهند برای این که غرب آنها را به عنوان نوکر خود بپذیرد بسیار بیش از این ها است.
 در اجرای چنین سیاستی است که می بینیم هنوز عرق رئیسی از برگشتن از مسکو خشک نشده وزیر امور خارجه اش صحبت از نشست و مذاکره ی مستقیم با آمریکا می کند و بوق های تبلیغاتی شان می خواهد قبح رابطه با آمریکا را از میان بردارد:
«دولت رئیسی یعنی در واقع دولت خامنه ای که«دولت امام زمان» است می تواند با غرب رابطه برقرار کند و از وی امتیاز ستاند و آن را منکوب خویش سازد اما دولت روحانی چون «دولت امام زمان» نبود نمی توانست»!
نتیجه ی این نکات این نیست که باندهای طرفدار روسیه و چین در حکومت وجود ندارند و همه طرفدار غرب اند.
خیر! روشن است که هر دو طرف باند های وابسته به خود را دارند و در تحکیم این باندها تلاش می کنند، اما حداقل اکنون که  کار تداوم حکومت به رفع تحریم ها و رابطه با غرب گره خورده مساله ی رابطه با غرب کلیدی تر شده است و طبعا این باندهای وابسته به غرب هستند که بیشتر رو می آیند. و این را هم می دانیم که رفع تحریم ها و رابطه اقتصادی و سیاسی با غرب به آنجا ختم نخواهد شد که امپریالیسم برتر در ایران روسیه باشد بلکه برعکس، کار را به نفع غربی ها سنگین تر خواهد کرد.
 نکته ی دیگر نیز وجود دارد:
 امپریالیست های غرب و شرق دو نوع مناسبات با یکدیگر دارند، یکی جنگ است و دیگری سازش. در کنار جنگ های آنها با یکدیگر بر سر مناطق نفوذ، سازش های و بده و بستان های آنها بر سر این مناطق نیز کم نیست. این بده و بستان ها و سازش ها در مورد ایران نیز می تواند صورت گیرد.
هرمز دامان
نیمه نخست بهمن 1400

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر