۱۴۰۰ دی ۱۹, یکشنبه

قتل های زنجیره ای و قتل یک هنرمند آزادیخواه دیگر

 
قتل های زنجیره ای و قتل یک هنرمند آزادیخواه دیگر
 
بکتاش آبتین شاعر و فیلمساز مبارز و آزادیخواه و عضو کانون نویسندگان ایران، به وسیله ی خامنه ای و سازمان های اطلاعاتی اش در زندان به قتل رسید و به این ترتیب برگه ی خونین دیگری بر پرونده ی جنایت و کشتار این کفتاران آدمخوار افزوده شد.
بکتاش جان خود را فدای آنچه آن را نیاز واقعی می دانست یعنی ایستادگی در مقابل گرگ هایی همچون خامنه ای و سران پاسدارش کرد که این حکومت به مدد جنایات بی پایان آنها بر سرکار مانده است. او برای آگاهی مردم اش تلاش کرد و اگر جانش را گرفتند درست به همین دلیل بود که در این راه پیگیر بود و سستی و اهمال نمی شناخت و بیرون و دربند در ستیز فرهنگی و سیاسی با خون آشامان بود و این جز کینه و خصومت دشمن را بر نمی انگیزد.
آبتین نمونه  ای برجسته از یک روشنفکر، یک هنرمند دموکرات و آزادیخواه بود. او یکی از فرزندان راستین خلق ایران بوده و هست و برای همیشه در قلب مردم جای خواهد داشت و خلق دشمنان و قاتلان او را به سزای اعمال خود خواهد رساند.   
مبارزات عمومی جاری به طور کلی و حداقل تا کنون، دارای سه بخش بوده است: اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. چنانچه توده ها دست به اسلحه برده و مبارزات نظامی نوین خود را آغاز کنند - امری که دیر یا زود صورت خواهد گرفت- آن گاه مبارزه نظامی نیز به این وجوه افزوده خواهد شد.
 بدین سان بخشی از مبارزه های توده های مردم ایران برای استقلال و آزادی به وسیله ی آزادیخواهان و دموکرات های مبارز و انقلابی در عرصه ی فرهنگی پیش رفته و می رود. مبارزه در این عرصه در کشورهای استبدادی از جهات معینی بسی سخت تر از مبارزه در کشورهایی است که دموکراسی بورژوایی( همچون بیشتر کشورهای امپریالیستی کنونی) بر آنها حاکم است. در کشورهای استبدادی و به ویژه ایران که استبداد مذهبی بر آن حاکم است، مبارزه ی فرهنگی دموکراتیک و انقلابی در خود نمی ماند و تداوم و پیش برد آن، کار را به مبارزه ی سیاسی می کشاند. چرا که اساسا تلاش در راه ارتقاء فرهنگ مردم یک سرزمین  و نو کردن آن، مبارزه با کهنه و گندیده را الزام آور می کند و مبارزه با کهنه نیز در مقابل دفاع طبقه ی حاکم از فرهنگ پوسیده خود قرار می گیرد و این خواه ناخواه مبارزه ی فرهنگی و هنری را به سیاست و مبارزه ی سیاسی می کشاند.
از سوی دیگر مبارزه ی فرهنگی جاری در ایران به دلیل حکومت مستبد و کریه کنونی دارای ابعاد گسترده ای شده است و تقریبا تمامی حوزه های فرهنگ مسلط را در بر گرفته است؛ اندیشه های نادرست فلسفی( تسلط متافیزیک و ایده آلیسم )، تسلط مذهب و خرافات به جای علم و اندیشه ی خردمندانه و منطقی، تسلط اشکال به اصطلاح هنری که به عنوان «هنر دینی یا عرفانی» به خورد توده ها داده می شود و یا مشتی دیگر که به عنوان هنر غیرمذهبی عرضه می شود اما جز ابتذال نیست، قوانین عتیقه ی حقوقی و به ویژه ضد زن، تسلط مراسم و آیین های سوگواری منسوخ که حتی در دیگر کشورهای اسلامی نیز وجود ندارد و غیره و غیره. این همه یک مبارزه ی همه جانبه و پیگیر را از جانب مبارزین جبهه ی فرهنگ و هنرمندان آزادیخواه طلب می کند.
باید از کهنه گسست و نو را آفرید. و هنرمندان و روشنفکرانی که در عرصه ی فرهنگ کار می کنند برای  گسست توده ها از کهنه، برای آگاهی دادن به توده های مردم و برای آفریدن فرهنگ دموکراتیک نوین وظیفه ای سخت به دوش دارند که هر گونه کوتاهی در آن منجر به تداوم این وجوه کهنه و منسوخ و اسارت بیشترمردم ما می شود. وجوهی که همچون باری سنگین بر گرده ی توده ها، شعور و آگاهی آنها را مسخ و آن را آن گونه که طبقات مرتجع حاکم می خواهند شکل داده و نیروی اراده و توانایی آنها را سست و زمین گیرشان می کند.
شکی نیست که بکتاش آبتین یکی از گونه ی هنرمندان و روشنفکرانی بود که در این راه گام برمی دارند. آرزو و آمال و نقش آبتین زمانی برجسته تر می شود که ما وی را در مقابل شبه روشنفکران چیزبنویس قرار می دهیم. شبه روشنفکران و در واقع تاریک فکرانی که یا در خدمت ارتجاع حاکم و امپریالیسم هستند و یا نهایت کارشان سر دادن ناله های یاس و ناامیدی از تغییر در جهان است و متاسفانه عرصه ی فرهنگی در اختیاراین گونه شبه روشنفکران است.
ما جان باختن بکتاش آبتین را در راه آفریدن فرهنگی نو و دموکراتیک و در راه  آزادی و استقلال ایران به خانواده و فامیل و اقوام وی، به کانون نویسندگان ایران و تمامی خلق تسلیت می گوییم؛ یادش را گرامی می داریم و راه مبارزه ی وی را ادامه می دهیم.
 
مرگ بر قاتلین روشنفکران 
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد فرهنگ آزادیخواه و دموکراتیک توده ای
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
19 دی ماه 1400
   

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر