۱۳۹۷ تیر ۱, جمعه

از سکوت به فریاد - مبارزه به تمامی سلول های جامعه گسترش می یابد


از سکوت به فریاد

مبارزه به تمامی سلول های جامعه گسترش می یابد

مبارزه دموکراتیک کنونی توده های مردم با حکومت اسلامی از دو نظر درحال پیشروی است. از نظر گسترده گی و در بر گرفتن افراد و لایه های بیشتری از طبقات خلقی و از نظر ژرفا یافتن.
نگاهی به رویدادهای روزانه نشان از این امر دارد. هر رویداد کوچک و بزرگی میتواند نقش تازه ای در گسترده شدن مبارزه و پیوستن افراد و لایه های بیشتری به آن بازی کند و در هر زمینه ای نیز میتواند عمق تازه ای به مبارزه ببخشد.
 در چند هفته اخیر اتفاقاتی که در یکی از مدارس تهران افتاد پرده از روی رفتارهای کثیف یک ناظم با شاگردان نوجوان مدرسه برداشت. شخصی که وابسته به یکی از روحانیونی است که در حکومت کنونی دارای موقعیت هستند. افشای تک به تک و پس از آن گسترده تر خانواده ها در مورد رفتارهای شرم آورو منحرفانه جنسی این ناظم، که همچون بسیاری از حکام کنونی شهوت پرست و اساسا دست پروده آنها و نظام آنهاست، حلقه را برای حکام پول و زور و شهوت  بویژه جناح خامنه ای که دم و دستگاه فاسد قضایی و قضات جانبدار، رشوه گیر و پول پرست آن را در اختیار دارد، تنگ کرد. رژیمی که خود را منزه و پاک جلوه میدهد و میخواهد توده های مردم ایران را به زور هم که شده روانه «بهشت» کند، اما هر روز یکی از گنده کاری حکام منحرف و یا آقازاده ها و وابستگان آنها بیرون میزند.
شکی نیست که چنین کثافت کاریهایی در گذشته وجود داشته و اغلب مردم بنا به دلایل گوناگون از جمله فضای بسته و تنگ  سیاسی و نیز وجود برخی آداب و سنن و وجوه فرهنگی نادرست در میان مردم، در مقابل آنها سکوت میکرده اند، اما حال که مبارزه جاری در حال گسترده تر شدن است، مردم سکوت را درست نمیدانند؛ بویژه که بوی تعفن فساد و دزدی های میلیاردی طبقه حاکم نیز تمامی جامعه را در بر گرفته است.
آنچه در گذشته تماما مخفی صورت میگرفت، اکنون درپی تضادهای درونی جناح ها و باندهای طبقه حاکم از یک سو و بی پروایی و رعایت نکردن برخی ملاحظات آداب و سنن عقب مانده اجتماعی از سوی مردم، یکی از پس دیگری از پرده بیرون میافتد.
جدای از مسئله دبیرستانی در تهران، افشاگری های مردم و در پی آنها امام جمعه اهل سنت ایرانشهر( که گویا در حال جدال با دادگستری و دادستانهای شیعه ی استان سیستان و بلوچستان نیز هست و دیر نیست که پی اتهامات رئیس دادگستری استان و همچنین  دزد و جاه طلبی دیگر از خاندان قضایی یعنی جناب منتظری بازداشت هم بشود) در مورد قضیه تجاوز گروهی به بیش از چهل دختر و زن در ایرانشهر، نیز از همین گسترده شدن و عمق یافتن مبارزه بر میخیزد.
در شهری نه چندان بزرگ و با فرهنگ و ملاحظاتی بشدت سنتی که اجازه پنهان کردن ماجراهای این چنینی و یا حتی کشتن دختر بیگناهی  که مورد تجاوز قرار گرفته و برای حفظ «آبرو»، به خانواده وی میدهد، اینک دیگر مردم فریاد را بر سکوت و خاموشی ترجیح میدهند. آنان و بویژه دختران و زنان یکی پس از دیگری تمامی  این محضورات سنتی دست و پاگیر وعقب مانده را کنار گذاشته و تمامی خشم و کینه خود را نسبت به اعمال کریهی که نسبت به آنها و یا فرزندان آنها انجام شده، بیرون میریزند.
اینک و اینجا دیگر مردم تنها با نظام حاکم مبارزه نمیکنند، بلکه بناچار و در هر لحظه با خود و بارهای سنگینی که بر تمامی اذهانشان، بر فرهنگشان و بر تمامی آداب و سننشان سنگینی میکند، به مبارزه بر میخیزند.  اینک و اینجا این دو مبارزه چه پیوند درست و دقیقی دارند. مبارزه با کهنه پرست های حکومت مذهبی و پنهان کاری های آنها، در عین حال مبارزه با تمامی چیزهای کهنه و دست و پا گیری است که بویژه از برخی تعصبات مذهبی و آداب و سنن دینی بر میخیزد و آشکار کردن تمامی موارد ستمی است که پیش از این به دلایلی اینچنینی پنهان میشد. اینها اشکالی خاص از مصداق همان جملات انقلابی مشهور مارکس، انگلس،  لنین، استالین و مائو است و بروشنی نیزهمانها را بیاد میاورد:
 «چنانچه میخواهی خود را تغییر دهی باید جهان را در عمل تغییردهی و چنانچه میخواهی جهان را در عمل تغییردهی، باید خود را تغییر دهی.»
اخباری که تا کنون از این حوادث بیرون آمده این است که دست برخی از فرزندان وابسته به طبقات ثروتمند حاکم بر شهر و کشور و نیروهای بسیح و نظامی در کار است و این  نشان از توطئه برنامه  ریزی شده ای برای تقابل با جنبش زنان و سرکوب غیر مستقیم آن و ایجاد انحراف در جنبش خلق رادارد. با سخنانی که این جا و آنجا از رئیس دادگستری استان سیستان و بلوچستان بیرون میزند، هیچ بعید نیست که بسیاری ازافراد اصلی این ماجرا را فراری داده باشند.
همچنین است مبارزه  دختران و زنان شجاعی که تک و تنها  و گردآفرید وار به میانه میدان آمده و هماورد طلبانه و سلحشورانه، روسری از سر بر میگیرند، شعار بی حجابی سر میدهند و یا فریاد میزنند مرگ بر این حکومت، مرگ بر خامنه ای و نیروهای انتظامی رژیم نیز حقیرانه آنها را با کتک کاری دستگیر کرده و روانه بازداشتگاهها، شکنجه گاهها و زندانها میکند.
زمانی که ما این همه را کنار هم میگذاریم می بییم که توده های مردم از دختران و زنان گرفته تا خانواده ها و طبقات زیر استثمار و ستم اقتصاد، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اکنون همگی  از سکوت به فریاد رسیده اند.
رودهای زیادی یکی پس از دیگری جاری میشود. رودهایی که تا کنون راکد بوده اند. این رودها در کنار یکدیگر جاری میشوند و با یکدیگر ارتباط میبابند و به مرور یکی خواهند شد. یکی شدن رودها و تبدیل آنها به سیلی بنیان کن آینده ای است که در انتظار حکام متحجر و کثیف کنونی است.
هرمز دامان
نیمه نخست تیرماه 97
            

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر