۱۴۰۳ بهمن ۴, پنجشنبه

اشاره ای به محتوی و شکل در طنزنویسی ابراهیم نبوی

 
 
ابراهیم نبوی اصلاح طلب حکومتی که مخالفت های نیمچه لیبرالی خود با حکومت مرتجع ولایت فقیه را با طنزی از نظر شکل قوی بیان می کرد!
 
ابراهیم نبوی اصلاح طلب حکومتی در تاریخ 25 دی ماه 1403 در سن 66 ساله گی در سیلور سپرینگ مریلند در آمریکا خودکشی کرد. بنا به گفته ی بسته گان دلیل خودکشی وی افسرده گی و دلتنگی ناشی از زندگی در غربت بود.
در این یادداشت کوتاه نگاهی داریم به جایگاه وی در طنزنویسی از نظر محتوی و شکل. 
اشاره ای به طنز در ادبیات مشروطیت
 زمانی که صحبت از طنزنویسی به میان می آید نخست به یاد دوران مشروطیت می افتیم. پیش از مشروطیت تنها طنزنویس ادبیات ایران که شهرت دارد و یگانه هم به نظر می رسد عبید زاکانی است.
در واقع نخستین طنز نویسان اجتماعی - سیاسی ایران در دوران مشروطیت پدید آمدند. علی اکبر دهخدا که مقالات اش در روزنامه ی صوراسرافیل با نام چرند و پرند منتشر می شد، عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی و اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) که در روزنامه اش به نام نسیم شمال می نوشت و همچنین ایرج میرزا همه و همه بنیانگزاران طنز اجتماعی - سیاسی در ادبیات ایران بودند.
شاخص ترین ویژگی این طنز نویسان این بود که بر بستر یک انقلاب بزرگ اجتماعی - سیاسی بروز کردند؛ از آن تاثیر گرفتند و بر آن تاثیر گذاشتند. بیشتر آنها از نظر طبقاتی بیانگر آرزوها و آمال لایه های سرمایه داران ملی و لایه های گوناگون خرده بورژوازی بودند. برخی از آنها مانند عارف قزوینی و عشقی تا حدودی گرایش های لایه خرده بورژوازی تهیدست و بیشتر رادیکالیسم این طبقه و اخلاف طبقه ی کارگر را نیز بیان می کردند.
مضامین این طنزنویسان پیرامون مساله ی ملت، وطن دوستی و ملی گرایی و در تقابل با دو امپریالیسم انگلستان و روسیه و مزدوران داخلی آنها، علیه زورگویی و ستمگری حکام و شاهزاده گان وطن فروش قاجار و ناتوانی آنها در اجرای امور کشور، علیه فئودال های مزدوری که خون دهقانان را می مکیدند و زندگی را برای توده ها ناامن می کردند، علیه دزدی و رشوه خواری طبقات و لایه های حاکم و در کنار آن نقد عقب مانده گی توده ها و فعالیت در جهت بیدارکردن و آگاهی بخشی به آنها، تلاش در گسترش علم و دانش، خواست آزادی در تمامی وجوه آن، حکومت قانون و تضاد بین دارا و ندار و برقراری عدالت بود. بسته به طبقه ای که نویسنده به آن تعلق داشت رنگ و بوی برخی از این مضامین در آثار وی کمتر یا بیشتر می شد.
با وجود این که در شکل خیلی ابتکار و خلاقیت زیادی به خرج نمی دادند و عموما ترجیح می دادند که ساده بنویسند تا بتوانند با توده ها ارتباط برقرار کنند و به آنها آگاهی دهند آثار آنها در توده ی مردم نافذ شد و تاثیرات زیادی داشت، چندان که می توان گفت مشروطیت بدون ادبیات مشروطه و به ویژه طنزنویسی دوران مشروطه آن مشروطه ای که دیدیم نمی شد. جز این آثار آنها به دلیل اینکه تجلی بارزی از دوران شان بود و همچنین ساده گی و پاکی و سلامت و بیان ژرف ترین خواست های تاریخی ملت به ویژه استقلال و آزادی تا کنون مانده گار نیز مانده است. 
اما نبوی؟
جایگاه طبقاتی ابراهیم نبوی
نبوی از نظر سیاسی وابسته به جناح اصلاح طلبان حکومتی بود که با جریان دوم خرداد و دوران هشت ساله ی خاتمی رو آمد. وی به همراه جناحی که وی به آن تعلق داشت در سرکوب انقلاب دموکراتیک 57 نقش داشت و پس از آن دارای پست های مهم در دم و دستگاه های حکومت ولایت فقیه خمینی(برای نمونه در سال های 1364- 1361 مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور) بود. در دوران اصلاحات وی و بخش هایی از افرادی که در دستگاه های حکومت کار می کردند از وزارت اطلاعات گرفته تا سپاه پاسداران و حوزه های علمیه به دلیل فشاری که به آنها وارد شد و تقریبا از حکومت بیرون انداخته شدند، دست به رشته ای از افشاگری ها درباره ی حکومت گران زدند و در این جهت تلاش کردند که مردم و در درجه ی نخست طبقه ی میانی را برانگیزند که برای برقراری آزادی و دموکراسی نوع اصلاح طلبان حکومتی که حتی سازمان های ملی مانند جبهه ی ملی را نیز آن چنان بر نمی تابیدند به پشتیبانی از آنها برخیزند. امری که به هر حال به رویداد دوم خرداد 76 و انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور انجامید.
دوم خرداد و «ستون پنجم» در روزنامه ی جامعه
در این دوران است که ابراهیم نبوی در کنار حجاریان و گنجی و عمادالدین باقی و تاج زاده و ... به عنوان یکی از چهره های اصلاح طلب حکومتی مطرح می شود. نقش وی که منجر به مشهور شدن وی می گردد نوشتن مقالات طنز در ستونی با نام «ستون پنجم» در روزنامه ی جامعه است. این دوران اوج نبوی است.
در دوره پایانی اصلاحات و بازداشت نبوی در سال 1379لابد به گفته ی خودش به دلیل «زیادروی هایشان» و رفتن اش به زندان که کوتاه مدت( 4 ماه) است نبوی نیز به همراه جریان اصلاحات نزول می کندو آن نقش ویژه ی مطبوعاتی اش را نیز از دست می دهد.
نبوی در دوران اخیر در آخرین تلاش های سیاسی اش به پزشکیان امید می بندد و از مردم می خواهد به وی رای بدهند (مقاله ی نبوی با نام چرا به پزشکیان رای می‌دهم؟)؛ پزشکیانی که انتخاب خامنه ای برای پیش برد سیاست های ارتجاعی اش بوده و هست.
محتوی آثار نبوی در «دوران اصلاحات»
در دوره ی اصلاحات 84- 76 مقالات نبوی خواننده زیاد دارد. خواننده گانی که بیشتر به لایه های طبقات میانی و مرفه تعلق دارند. مضامین آثار وی همان خواست های اصلاح طلبان است. خواست این که حکومت از تحجر خویش بکاهد، آزادی های اجتماعی و تا حدودی آزادی های سیاسی را به رسمیت شناسد و با غرب رابطه ی اقتصادی و سیاسی برقرار کند. خواست ها و برنامه هایی که به دلیل شرایط خاص جامعه در آن زمان تا حدودی طبقات میانی و مرفه را به دنبال خود می کشد، اما حتی در حد خواست ها و برنامه های جبهه ی ملی( در آن دوران مشهور به ملی - مذهبی) نیز نبوده بلکه بسیار از آن کمتر است. یعنی چیزی میان خواست های جریان های ملی و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه.
بنابراین محتوی این آثار نه وجهی انقلابی و مترقی و دموکراتیک بر مبنای تکیه به طبقاتی انقلابی و مترقی دارد و نه حتی لیبرالی به مفهوم جا افتاده ی این واژه. این مضون چنان که گفتیم در چارچوب درک اصلاح طلبان از تغییر که تغییر صرفا در داخل حکومت ولایت فقیه است( اصلاح حکومت ولایت فقیه) محدود است و از مرزهای آن فراتر نمی رود. نبوی حتی به زمره ی اصلاح طلبان بریده از حکومت ولایت فقیه تعلق نداشت و بیشتر به آن دسته هایی نزدیک بود که از ترس سقوط این حکومت و از دست رفتن موقعیت، مثل کنه به همین حکومت چسبیده اند( امثال عباس عبدی و احمد زیدآبادی) و حاضر به هر نوع همکاری با آن برای فریب توده ها هستند.   
مقایسه میان طنز نبوی با طنز مشروطیت از نظر محتوی و شکل
الف - محتوی
مقایسه ای ساده بین نبوی و طنزنویسان مشروطه( ما از طنزنویسان چپ و دموکرات که در طی سال های پس از مشروطیت نوشتند صحبت نمی کنیم) نشان می دهد که در محتوی او( و به همراهش کیومرث صابری فومنی - گل آقا - که نبوی نخست در کنار وی کار می کرد) اساسا قابل قیاس با آنها نیستند. به ویژه این که جهان بینی ملی- لیبرالی( حتی اگر این ها را از زمره ی ملی - مذهبی ها به شمار آوریم) در آن دوران جامعه ی ایران که طبقه ی کارگر ایران تازه در حال پدیدآمدن و شکل گیری بود، وجوهی انقلابی داشت و حال در این دوران دیگر وجوه انقلابی ندارد و در بهترین حالت دارای وجهی مترقی است. در واقع این ها طنزنویسان دوران جمهوری اسلامی هستند و کارشان در بهترین حالت نقد در چارچوب اصلاح همین حکومت ارتجاعی است. اگر بخواهیم مقایسه کنیم کمی پرآب و تاب تر از نقدهای «آقای مربوطه» در تلویزیون دوران سلطنت؛ با این تفاوت مهم که برنامه های آقای مربوطه کاملا حکومت ساخته و تراوش بخش های امنیتی بود اما این ها حکومت ساخته نبوده بلکه در چارچوب تضادهای درونی حکومتگران و به دفاع از برخی از جناح های مهجور مانده تر طبقات حاکم و به ضرر جناح های مسلط و حاکم عمل می کردند.
ب - شکل
اما اگر به شکل نظر افکنیم آنگاه تفاوت بارزی بین طنز نبوی( و تا حدودی گل آقا) با طنز مشروطیت و پس از مشروطیت دیده می شود. در واقع در شکل است که نبوی سنت شکنی ها را انجام می دهد. سنت شکنی ای که در دهه ی هفتاد و اوائل دهه ی هشتاد و بر بستر«تب پسامدرن» صورت می گیرد. در این دوران است که ترجمه ی آثار و نوشته های پسامدرن و بحث بر سر آنها رواج پیدا می کند و همراه آن رشته ای از مقالات و شعرها و داستان ها با تاثر از نوشته های پسامدرن نوشته می شوند.
 تا پیش از وی طنزنویسی عموما در چارچوب شکل های رایج است. در مورد مشروطیت این اشکال بسیار ساده است و این ساده نویسی گرایشی است علیه مغلق نویسی های دوران پیش از مشروطیت و برای برقراری ارتباط با توده های مردم و پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری؛ شاید به دلیل همین پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری و در حال فوران بودن همه چیز است که طنزنویسان پیشرو و انقلابی مشروطیت زمانی و فرصتی برای پرداختن به شکل و ارتقاء و تکامل آن پیدا نمی کنند. در دوران پس از مشروطیت نیز طنز علیرغم این که در شکل تا حدودی گستره و غنا پیدا می کند( برای نمونه پرویز شاپوردر کاریکلماتورهاش تلاش می کند برخی سنت شکنی ها انجام دهد) اما بر خلاف شعر(و به نسبت کمتری داستان) که جهش های گوناگونی را از سر می گذراند، یک جهش جدی در شکل که شاخص باشد بروز نمی کند.
طنز نویسی نبوی اما یک جهش در شکل طنزنویسی سیاسی به شمار می آید. جهشی که به هیچ وجه با جهشی مترقی در مضمون همراه نیست. این جهش شکلی در کنار گرایش های اصلاح طلبانه ی حکومتی اش که در آن زمان به هر حال گرایش مسلط در مخالفت با تحجر حکومت ولایت فقیه است و برای مدتی توده ها را به دنبال خود می کشد، موجب می شود طنز نبوی دارای بُرد اجتماعی شود و خواننده پیدا کند. چنان که گفتیم بهترین اشکال طنز نبوی دارای محتوی اصلاح طلبانه و آن هم نه از نوع لیبرالی بلکه از آن نوعی است که بین لیبرال های جبهه ی ملی و دیگر سازمان هایی از این دست و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه قرار دارد. چنانچه نبوی به جبهه ی ارتجاع ولایت فقیه تعلق داشت حتی اگر در شکل هزارها تکنیک و استادی به کار می برد نمی توانست یک هزارم خواننده گانی که در آن دوران تاریخی کار وی را دنبال می کردند خواننده داشته باشد!  
 م - دامون
4 بهمن 1403      
  
 
 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر