درباره ی سخنان پاسدار بهروز اثباتی
و گرایش متمایل
به امپریالیست های غربی در میان برخی سران سپاه
یک: شرایط سوریه
وی برای سرنگونی بشاراسد دلایل زیر را بر می شمارد:
فساد در طبقات حاکم؛
فساد در سیستم - دزدی ها بزرگ، اگر کسی رشوه نمی داد کارش پیش نمی رفت و...؛
فساد در ارتش - سران ارتش دارای موقعیت مالی خوب بودند و با دزدی و رشوه می توانستند آن را بهتر سازند اما سربازان به دلیل مبلغ ناچیزی که به آنها پرداخت می شد نمی توانستند حتی از مرخصی هاشان استفاده کنند؛
وضع معیشت توده ها- فقر و فلاکت؛
وضع نابسامان آب و برق و گاز و... - طبقات مرفه حاکم به این امکانات دسترسی داشتند اما توده ها از آن بی بهره بودند و...؛
کافیست است مقایسه ی ساده ای بین آنچه این پاسدار در مورد وضع سوریه می گوید با جمهوری اسلامی به عمل آید تا روشن شود آنچه وی در مورد دلایل سرنگونی اسد می گوید به ساده گی قابل انطباق با وضع حکومت ولایت فقیه است.
به گونه ای می توان گفت که این سردار تنها درباره ی حکومت سوریه صحبت نمی کند بلکه در مورد جمهوری اسلامی و حکومت ولایت فقیه و خامنه ای هم صحبت می کند. مشکل بتوان گفت که این صرفا مقایسه ای از جانب ماست و منظور این پاسدار برشمردن نکاتی که می تواند در مورد جمهوری اسلامی صادق باشد نبوده است و یا اینکه از جانب این فرمانده پاسدار ناآگاهانه صورت گرفته است. می توان به اشاره ی وی به مسائلی مانند آب و برق توجه کرد که به ویژه در این روزها قطع آنها مساله ی توده های مردم ایران است وخشم وغضب شان را علیه حکومت دامن زده است.
اگر آگاهانه بودن وحساب و کتاب داشتن را بپذیریم آنگاه می توان گفت که بهروز اثباتی به نماینده گی از جناحی در پاسداران صحبت می کند که مخالف اگر نه تمامی اما حداقل بخشی از سیاست های خامنه ای و باند حاکم است.
وی در مورد نتیجه این وضعیت می گوید که فساد و تباهی و ستم موجب شد که مردم قیام کنند و یک سیستم فاسد را سرنگون کنند.
این را گرچه می توان هشداری به جناح های حاکم در جمهوری اسلامی به شمار آورد اما در مورد سوریه درست نیست. چراکه در سوریه حکومت به همراهی همین سپاه قدس جنایتکار، انقلاب توده ای را سرکوب کرد و طی سازش امپریالیست های آمریکا و اروپای غربی و روسیه، حکومت سوریه به دست تحریرالشام افتاد که نماینده ی خلق سوریه و برآمد انقلاب سوریه نبوده، بلکه دست پرورده ی عامل امپریالیست های غربی یعنی دولت مرتجع ترکیه و اردوغان بود.
دو: در سوریه شکست بدی خوردیم
وی در بخش دیگری از سخنان خود می گوید که ما در سوریه«شکست بدی خوردیم».
سه: خیانت روسیه
او دلیل این «شکست بد» را «خیانت روسیه» (به بشار اسد و سپاه قدس) می داند. اشاره ای این چنین به نقش روسیه آن هم در حالی که خامنه ای و باندهایی از جناح حاکم طرفدار مزدوری و نوکری برای روسیه هستند به معنای مخالفت با این باندها است. در مورد منظور اثباتی از «خیانت روسیه» جداگانه و در مقاله ی ریاکاری خامنه ای در مورد مذاکره با آمریکا تنها برای حفظ نیروهای سرکوب جنبش خلق است!صحبت کرده ایم. در آنجا اشاره کردیم که:
«چنین نظراتی به این معناست که دولت روسیه به عنوان یک« متحد استراتژیک»( باید خواند یک «ارباب استراتژیک») قابل اعتماد نیست و بنابراین به احتمال باید خط وابسته بودن(یا شدن) به امپریالیسم روسیه تغییر کند.
به نظر می رسد که این وجه در مخالفت با و از دور خارج کردن جناحی و باندهایی در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی و به ویژه بخش هایی از سپاه باشد که هوادار امپریالیسم روسیه هستند. گروهی که خامنه ای نیز حداقل تا کنون از سردمداران آن بوده است.»
روشن است که چنین نظراتی که به طرد امپریالیسم روسیه می پردازند( تعمیم خیانت روسیه به اسد به خیانت روسیه به جمهوری اسلامی دشوار نیست) می تواند به معنای پذیرش و یا گونه ای همراهی با گرایشی که به سوی امپریالیست های آمریکایی و اروپای غربی است باشد. این گرایش علیه خط امثال سعید جلیلی و پایداری ها است.
در میان سران و کادرهای اصلی سپاه جریانی که واقعا ضد امپریالیست ها و استقلال طلب باشد و دارای نیرو و توانایی، یا وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشته باشد جریان نبوده بلکه تک و توک هستند. بافت اصلی رهبران سپاه از افراد فاسد و گندیده و مزدور امپریالیست های روسیه و یا آمریکا و اروپای غربی تشکیل شده است.
چهار: ضربات وارد آمده به نیروهای قدس
البته خیانت روسیه در سوریه بخشی از دلیل شکست نیروهای«محور مقاومت» در سوریه است. اما نیروهای مقاومت تنها در سوریه شکست نخوردند که بخواهند تمامی علل شکست را به دلیل اقدامات یا «خیانت» روسیه در سوریه بدانند بلکه در غره و به ویژه در لبنان نیز شکست خوردند و به احتمال زیاد در یمن و عراق نیز به شکل های متفاوت شکست خواهند خورد.
یکی از علل شکست این نیروها، عقب نشینی های خامنه ای و باند وی از مواضع پیشین و سازش های پنهانی آن ها با امپریالیسم آمریکا و اروپای غربی است. این آن دلیلی است که این ریاکاران و شیادان تلاش می کنند آن را از نیروهای پایه ی خود پنهان کنند.
به نظر ما مشکل است که این چرخش را که عوامل گوناگونی و از جمله شکست ها و عقب نشینی ها در منطقه و وضع فلاکتبار اقتصاد و نیز همین مخالفت های درون سپاه موجب آن شده است، چرخشی تاکتیکی به شمار آورد. خامنه ای و سران سپاه نمی توانند با امپریالیست های آمریکا و اروپای غربی بازی کنند و در نهان کار وابسته گی به روسیه و بازسازی نیروهای نیابتی و نیز برنامه ی اتمی شدن را دنبال کنند. حکومت ولایت فقیه در موضع ضعف قرار دارد و از هر سو که نگاه شود بسیار لرزان است و برنامه های امپریالیست های غربی در منطقه نیز بر روال سازش با حضور نیروهای نیابتی نبوده بلکه بر روال حذف آنها و یا حل کردن شان در نظام های حکومتی ( حزب الله در لبنان و حشدالشعبی در عراق)است.
پنج: مساله ی«تبلیغات» و خام کردن نیروهای پایه
عقب نشینی ها و شکست های جاری حکومت ولایت فقیه تردیدهای زیادی در پایه های پیرو «محور مقاومت» به وجود آورده است و این امر خامنه ای و سران پاسدار را مجبور کرده است که هر روز به مناسبتی سخنرانی کنند و مغزشویی و «مقاومت ادامه دارد» به راه اندازند.
به نظر می رسد که در زمینه ی حفظ نیروهای پایه بسیج و سپاه و ... که برای سرکوب جنبش های توده ای نیازمند آن اند، میان جریان های گوناگون حاکم یک وحدت نظر وجود دارد، اما در مورد سیاست های حاکم چنین وحدت نظری وجود ندارد. در واقع وجوهی از سخنرانی پاسدار اثباتی می تواند بیانگر تضادهای میان دو جناح در سپاه پاسداران و حکومت در مورد این سیاست ها باشد و در ادامه ی یک جریان در میان پاسداران به شمار آید که پیش از این و هر از گاهی علیه دیگر جریان ها در سپاه دست به برخی افشاگری ها از دزدی ها و اختلاس ها زده بود.
همچنین به نظر می رسد که شکاف های میان این جناح ها و باندها در ماه های آینده بسیار زیادتر شده و سران جناح ها و باندها و از جمله خود خامنه ای مجبور شوند که مواضع خود را آشکارتر و صریح تر به زبان آورند و جهت گیری های کلی برنامه های حکومت را ترسیم کنند.
هرمز دامان
24 دی ماه 1403
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر