۱۴۰۳ بهمن ۶, شنبه

«توقف» و«تعویق» قوانین و احکام نتیجه ی گسترش مبارزات خلق است!

 
«توقف» و«تعویق» قوانین و احکام نتیجه ی گسترش مبارزات خلق است
اما هدف لغو نهایی احکام است!
 
پس از اعتراضات فراوان به حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی در بند و به ویژه اعتصاب سیاسی خلق کرد در سراسر کردستان(چهارشنبه سوم بهمن 1403)، حکومت خامنه ای از طریق برخی دستگاه های حاکم و در بیاناتی متضاد اعلام کرد که این احکام متوقف شده و یا به تعویق افتاده است.
این نخستین بار نیست که از «تعویق» و یا «توقف» اجرای حکمی یا قانونی صحبت می شود. در ماه گذشته نیز در پی مبارزات فراوانی که علیه قانون «عفاف و حجاب» صورت گرفت و تضادها و درگیری هایی که بین جناح های گوناگون حکومت به وجود آمد و علیرغم مخالفت برخی باندها و افراد از جمله رئیس دستگاه قضایی، سران حکومت اعلام کردند که اجرای این قانون به تعویق افتاده است.
در پبش گرفتن سیاست«توقف» و یا«تعویق» نشان دهنده ی شکلی از عقب نشینی حکومت است. نگاهی به چنین شکلی از عقب نشینی نشان می دهد که در هر موردی پیشروان و توده ها علیه سیاست و قانون و حکمی دست به مبارزات و اعتراض های سراسری زده اند حکومت دست به عقب نشینی هایی از این گونه زده است.عقب نشینی هایی که به هیچ وجه کافی نیست.
اگر تنها در مورد دوره ی اجرایی شدن قانون«عفاف و حجاب» صحبت کنیم شکل مبارزه بیشتر دادن اعلامیه و بیانیه و تصویری بود و تضادهای میان جناح های حاکم به ویژه میان پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی با جناح های تندرو مانند جریان پایداری ها افزون بر چنین شکلی از اعتراضات شدند.
اما می دانیم که اعتراضات بر ضد قانون«عفاف و حجاب» یک زمینه ی قوی از پیش داشت و آن خیزش«زن زندگی آزادی»(خیزش ژینا) بود. افزون بر این خیزش ژینا تنها به دوره ی مبارزات خیابانی خودش( از شهریور تا اواخر آبان 1401) محدود نشده بلکه خواست های این خیزش که خود مرحله ای از انقلاب دموکراتیک نوین ایران و شکلی از تجلی آن بود و همچنین آن نیروی اجتماعی که سبب بروز آن شده بود، در ژرفای جامعه رسوخ کرده و مبارزه برای این خواست ها در زمینه ی فرهنگ و سیاست ادامه یافته بود. به این ترتیب مبارزات در هنگامه ی اجرایی شدن این قانون از زمینه ای قوی و دامنه ای گسترده از مبارزه ی زنان و طبقات و لایه های جامعه برخوردار بود.
در مورد مبارزه با احکام اعدام نیز همین وضعیت اما نه به شدت مساله ی حجاب وجود داشت. از همان آغاز صدور و اجرای احکام اعدام برای مبارزان خیزش«زن زندگی آزادی»مبارزه علیه صدور و اجرای احکام صورت گرفت. در مواردی این مبارزات به گردهمایی توده ها در کنار زندان ها انجامید و عرصه را بر اجرای احکام تنگ کرد.
بنابراین شواهد نشان دهنده ی این است که هر جا توده ها پا پیش نهاده و برای خواست هایی معین دست به مبارزات گسترده ی ادامه دار و همگانی زده اند حکومت مجبور شده به اشکالی از عقب نشینی تن دهد.
در مورد سیاست «توقف» و «تعویق» حکومت باید چند نکته را در نظر داشت. به نخستین در بالا اشاره کردیم. این سیاست به هر حال نوعی عقب نشینی از جانب حکومت در مقابل اعتراضات گسترده ی توده ای است. شکی نیست که حکومت خامنه ای از هر وضعیتی که منجر به آغاز و یا تداوم مبارزات توده ای شود وحشت دارد و بنابراین تلاش می کند از طریق این توقف و تعویق ها با آن مقابله کرده و مانع از گسترش دامنه و عمق مبارزات شود. در مورد کردستان این امر مشهود است. ترس و وحشت از گسترش اعتصاب عمومی سیاسی به استان های همجوار و تمامی ایران منجر به توقف احکام اعدام شد.
نکته ی دوم این است که جنبش دموکراتیک ایران وارد مرحله ای شده است که دیگر مبارزه و اعتراض علیه احکام اعدام و یا قوانین ارتجاعی که مجلس ارتجاعی تصویب می کند از طریق صدور اعلامیه و یا بیانات تصویری کفایت نمی کند و باید گسترش یابد( گرچه اشکال مورد اشاره تا می تواند باید دامنه و شدتی بیشتر یافته و هجومی تر شود). چنین گسترشی را در کردستان می بینیم. توده ها هم در اعتراض به حکم پخشان به خیابان آمدند و در مقابل دادگستری گردهمایی اعتراضی برگزار کردند و هم دست به اعتصاب همگانی علیه صدور و اجرای احکام زدند. تمامی توده ها در سراسر کشور باید از خلق کرد بیاموزند.
آنچه باید توجه داشت این است که حکومت علیرغم پرسروصدا بودن اش به طبل توخالی شبیه شده و چنان که در مقابل امپریالیست ها دست به عقب نشینی های دامنه دار زده( اخیرا پیام خواست مذاکره با ترامپ بدون پیش شرط) مجبور است که در مقابل مبارزات همه جانبه ی توده ها نیز عقب نشینی کند. ترس و وحشت از بروز اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر، کشاورز و طبقات میانی جامعه وهمچنین گسترش ریزش ها از داخل و توده ای شدن آخوندکُشی که اوج آن کشتن دو آخوند جنایتکار دیوان عالی بود، امان اش را بریده است.
نکته سوم و بسیار مهم این است که حکومت ولایت فقیه حکومت ریاکاران و شیادان و فریبکاران است. این حکومت و در راس آن خامنه ای که مثل کنه به قدرت چسبیده و با سیاست هایش توده ها را به فلاکت و تنگنا کشانده است، از ترس گسترش خواست های توده ها و شدت یافتن مبارزه ی آنها، نمی تواند دست به یک تغییر جدی درونی و یک عقب نشینی اساسی و همه جانبه در مقابل جنبش توده ها بزند. از این رو تنها راهی که برای جلوگیری از جنبش ها و خیزش های بیشتر و اعتصاب های سیاسی سراسری می بیند همین بازداشت ها و شکنجه ها و اعدام هاست. اینها در حال حاضر تنها سلاح مهم حکومت هستند.
بنابراین سیاست های«توقف» و یا «تعویق» گاه می تواند تاکتیکی و بازی کثیفی با احساس و روان توده ها باشد. بازی هایی که در دوره ی جنبش مهسا از جانب حکومتیان بارها دیده شد. در گذشته دیدیم برخی از این تعویق ها منجر به شکستن نهایی حکم نشد و فرد زیر حکم در نهایت اعدام شد. این امر در مورد جوان مبارز جنبش زن زندگی آزادی، محمد قبادلو رخ داد. پس از گردهمایی ها و اعتراض های توده ها به اجرای حکم اعدام این خبر پخش شد که حکم وی «نقص» شده است ولی سپس وی اعدام شد.
صحبت صرفا بر سر پخشان و وریشه و تعدادی دیگر نیست بلکه بر سر زندانیانی است که یا حکم اعدام برایشان صادر شده و یا با این رویه ی ای که حکومت در پیش گرفته، صادر خواهد شد و احکام نیز اجرا خواهد گردید.
برای اینکه خامنه ای و حکومت اش مجبور به عقب نشینی های بیشتری شود چاره ای جز گسترش و بالا بردن سطح شکل های مبارزه نیست؛ از صدور بیانیه به دیگر اشکال عملی تر به ویژه گردهمایی و اعتصاب های گسترده. این یکی از راه هایی است که می تواند به نتایج عملی کشیده شود و توقف و تعویق به شکستن احکام و توقف عملی صدور و اجرای احکام اعدام ها و بازداشت ها و غیره را در پی داشته باشد.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 6 بهمن 1403
 
 
      

      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر