۱۴۰۳ بهمن ۶, شنبه

«توقف» و«تعویق» قوانین و احکام نتیجه ی گسترش مبارزات خلق است!

 
«توقف» و«تعویق» قوانین و احکام نتیجه ی گسترش مبارزات خلق است
اما هدف لغو نهایی احکام است!
 
پس از اعتراضات فراوان به حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی و دیگر زندانیان سیاسی در بند و به ویژه اعتصاب سیاسی خلق کرد در سراسر کردستان(چهارشنبه سوم بهمن 1403)، حکومت خامنه ای از طریق برخی دستگاه های حاکم و در بیاناتی متضاد اعلام کرد که این احکام متوقف شده و یا به تعویق افتاده است.
این نخستین بار نیست که از «تعویق» و یا «توقف» اجرای حکمی یا قانونی صحبت می شود. در ماه گذشته نیز در پی مبارزات فراوانی که علیه قانون «عفاف و حجاب» صورت گرفت و تضادها و درگیری هایی که بین جناح های گوناگون حکومت به وجود آمد و علیرغم مخالفت برخی باندها و افراد از جمله رئیس دستگاه قضایی، سران حکومت اعلام کردند که اجرای این قانون به تعویق افتاده است.
در پبش گرفتن سیاست«توقف» و یا«تعویق» نشان دهنده ی شکلی از عقب نشینی حکومت است. نگاهی به چنین شکلی از عقب نشینی نشان می دهد که در هر موردی پیشروان و توده ها علیه سیاست و قانون و حکمی دست به مبارزات و اعتراض های سراسری زده اند حکومت دست به عقب نشینی هایی از این گونه زده است.عقب نشینی هایی که به هیچ وجه کافی نیست.
اگر تنها در مورد دوره ی اجرایی شدن قانون«عفاف و حجاب» صحبت کنیم شکل مبارزه بیشتر دادن اعلامیه و بیانیه و تصویری بود و تضادهای میان جناح های حاکم به ویژه میان پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی با جناح های تندرو مانند جریان پایداری ها افزون بر چنین شکلی از اعتراضات شدند.
اما می دانیم که اعتراضات بر ضد قانون«عفاف و حجاب» یک زمینه ی قوی از پیش داشت و آن خیزش«زن زندگی آزادی»(خیزش ژینا) بود. افزون بر این خیزش ژینا تنها به دوره ی مبارزات خیابانی خودش( از شهریور تا اواخر آبان 1401) محدود نشده بلکه خواست های این خیزش که خود مرحله ای از انقلاب دموکراتیک نوین ایران و شکلی از تجلی آن بود و همچنین آن نیروی اجتماعی که سبب بروز آن شده بود، در ژرفای جامعه رسوخ کرده و مبارزه برای این خواست ها در زمینه ی فرهنگ و سیاست ادامه یافته بود. به این ترتیب مبارزات در هنگامه ی اجرایی شدن این قانون از زمینه ای قوی و دامنه ای گسترده از مبارزه ی زنان و طبقات و لایه های جامعه برخوردار بود.
در مورد مبارزه با احکام اعدام نیز همین وضعیت اما نه به شدت مساله ی حجاب وجود داشت. از همان آغاز صدور و اجرای احکام اعدام برای مبارزان خیزش«زن زندگی آزادی»مبارزه علیه صدور و اجرای احکام صورت گرفت. در مواردی این مبارزات به گردهمایی توده ها در کنار زندان ها انجامید و عرصه را بر اجرای احکام تنگ کرد.
بنابراین شواهد نشان دهنده ی این است که هر جا توده ها پا پیش نهاده و برای خواست هایی معین دست به مبارزات گسترده ی ادامه دار و همگانی زده اند حکومت مجبور شده به اشکالی از عقب نشینی تن دهد.
در مورد سیاست «توقف» و «تعویق» حکومت باید چند نکته را در نظر داشت. به نخستین در بالا اشاره کردیم. این سیاست به هر حال نوعی عقب نشینی از جانب حکومت در مقابل اعتراضات گسترده ی توده ای است. شکی نیست که حکومت خامنه ای از هر وضعیتی که منجر به آغاز و یا تداوم مبارزات توده ای شود وحشت دارد و بنابراین تلاش می کند از طریق این توقف و تعویق ها با آن مقابله کرده و مانع از گسترش دامنه و عمق مبارزات شود. در مورد کردستان این امر مشهود است. ترس و وحشت از گسترش اعتصاب عمومی سیاسی به استان های همجوار و تمامی ایران منجر به توقف احکام اعدام شد.
نکته ی دوم این است که جنبش دموکراتیک ایران وارد مرحله ای شده است که دیگر مبارزه و اعتراض علیه احکام اعدام و یا قوانین ارتجاعی که مجلس ارتجاعی تصویب می کند از طریق صدور اعلامیه و یا بیانات تصویری کفایت نمی کند و باید گسترش یابد( گرچه اشکال مورد اشاره تا می تواند باید دامنه و شدتی بیشتر یافته و هجومی تر شود). چنین گسترشی را در کردستان می بینیم. توده ها هم در اعتراض به حکم پخشان به خیابان آمدند و در مقابل دادگستری گردهمایی اعتراضی برگزار کردند و هم دست به اعتصاب همگانی علیه صدور و اجرای احکام زدند. تمامی توده ها در سراسر کشور باید از خلق کرد بیاموزند.
آنچه باید توجه داشت این است که حکومت علیرغم پرسروصدا بودن اش به طبل توخالی شبیه شده و چنان که در مقابل امپریالیست ها دست به عقب نشینی های دامنه دار زده( اخیرا پیام خواست مذاکره با ترامپ بدون پیش شرط) مجبور است که در مقابل مبارزات همه جانبه ی توده ها نیز عقب نشینی کند. ترس و وحشت از بروز اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر، کشاورز و طبقات میانی جامعه وهمچنین گسترش ریزش ها از داخل و توده ای شدن آخوندکُشی که اوج آن کشتن دو آخوند جنایتکار دیوان عالی بود، امان اش را بریده است.
نکته سوم و بسیار مهم این است که حکومت ولایت فقیه حکومت ریاکاران و شیادان و فریبکاران است. این حکومت و در راس آن خامنه ای که مثل کنه به قدرت چسبیده و با سیاست هایش توده ها را به فلاکت و تنگنا کشانده است، از ترس گسترش خواست های توده ها و شدت یافتن مبارزه ی آنها، نمی تواند دست به یک تغییر جدی درونی و یک عقب نشینی اساسی و همه جانبه در مقابل جنبش توده ها بزند. از این رو تنها راهی که برای جلوگیری از جنبش ها و خیزش های بیشتر و اعتصاب های سیاسی سراسری می بیند همین بازداشت ها و شکنجه ها و اعدام هاست. اینها در حال حاضر تنها سلاح مهم حکومت هستند.
بنابراین سیاست های«توقف» و یا «تعویق» گاه می تواند تاکتیکی و بازی کثیفی با احساس و روان توده ها باشد. بازی هایی که در دوره ی جنبش مهسا از جانب حکومتیان بارها دیده شد. در گذشته دیدیم برخی از این تعویق ها منجر به شکستن نهایی حکم نشد و فرد زیر حکم در نهایت اعدام شد. این امر در مورد جوان مبارز جنبش زن زندگی آزادی، محمد قبادلو رخ داد. پس از گردهمایی ها و اعتراض های توده ها به اجرای حکم اعدام این خبر پخش شد که حکم وی «نقص» شده است ولی سپس وی اعدام شد.
صحبت صرفا بر سر پخشان و وریشه و تعدادی دیگر نیست بلکه بر سر زندانیانی است که یا حکم اعدام برایشان صادر شده و یا با این رویه ی ای که حکومت در پیش گرفته، صادر خواهد شد و احکام نیز اجرا خواهد گردید.
برای اینکه خامنه ای و حکومت اش مجبور به عقب نشینی های بیشتری شود چاره ای جز گسترش و بالا بردن سطح شکل های مبارزه نیست؛ از صدور بیانیه به دیگر اشکال عملی تر به ویژه گردهمایی و اعتصاب های گسترده. این یکی از راه هایی است که می تواند به نتایج عملی کشیده شود و توقف و تعویق به شکستن احکام و توقف عملی صدور و اجرای احکام اعدام ها و بازداشت ها و غیره را در پی داشته باشد.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 6 بهمن 1403
 
 
      

      

۱۴۰۳ بهمن ۴, پنجشنبه

درباره ی آتش بس بین دولت صهیونیستی اسرائیل و حماس


در غزه بین اسرائیل و حماس آتش بس بر قرار شد. نکات مهم این آتش بس که از ساعت ۴بامداد ۲۷نوامبر ۲۰۲۴ برقرارگردیده است و مرحله ی نخست آن شش هفته خواهد بودعبارتند از آزادی 33 گروگان اسرائیلی در ازای خروج تدریجی نیروهای اسرائیلی از مناطق پر جمعیت غزه و آزاد کردن فلسطینیان زندانی در اسرائیل. همچنین آوارگان فلسطینی می توانند به خانه های خود برگردند و نیز کمک های مردمی( غذا، دارو و سوخت) بدون مانع ادامه یابد. در مراحل بعدی نیز آزادی بقیه ی گروگان ها و عقب نشینی کامل نیروهای دولت اسرائیل تحقق خواهد یافت. 
 در بیانیه ای با نام نگاهی به جنگ اسرائیل و امپریالیست های غربی علیه خلق فلسطین در غزه به تاریخ  بیست و یکم فروردین ماه 1403 در مورد وضعیت شکست و یا پیروزی طرف های درگیر این نکات آمده بود:
«بررسی وضع طرفین این جنگ خواه دولت صهیونیستی اسرائیل و پشتیبانان امپریالیست غربی آن و خواه حماس نشان می دهد که هیچ یک از طرفین به اهداف خود نرسیده اند و پیروزی نهایی را به دست نیاورده اند اما هر دو به گونه ای و به نسبت های گوناگون شکست خورده اند.»
 این نتیجه گیری اکنون و پس از نزدیک به یک سال درستی خود را حفظ کرده است.
از نقطه نظر پیروزی این جنگ برنده آنچنانی نداشت. در واقع دو طرف ضرباتی به یکدیگر وارد کردند و این میان ضربات دولت صهیونیستی اسرائیل به حماس از نظر دامنه و شدت و تاثیر بسیار بیشتر از ضربات حماس به اسرائیل بوده است.
از نظر سازمانی ضربات سنگینی که اسرائیل به حماس زد قابل مقایسه با ضربات حماس به اسرائیل نبود. بخش مهمی از رهبران و کادرها و اعضای حماس از سوی اسرائیل ترور و یا در جنگ کشته شدند و حماس چنانچه بخواهد خود را به شرایط پیش از هفت اکتبر برساند- اگر در تحولات بعدی چنین امکانی را به آن بدهند - زمان خواهد برد.
این امر در مورد مقایسه میان نقش حماس در غزه پیش از هفت اکتبر و پس از آتش بس چنانچه دائمی شد و صلح برقرار گردد نیز صادق است. حماس گرچه ضرباتی به اسرائیل زد اما به دلیل ضرباتی که به آن وارد شد آن حماسی نیست که پیش از هفت اکتبر بود.
افزون بر این، اگر اقدام هفت اکتبر را به سان اقدامی از جانب حماس( و جمهوری اسلامی) برای پیشگیری از ادامه ی«پیمان ابراهیم» در نظر گیریم مشکل است که این اقدام مانع این گردد که در آینده کشورهای دیگر به این پیمان بپیوندند. با آمدن ترامپ به احتمال این روند از سر گرفته شده و کشورهای دیگری با اسرائیل وارد این پیمان خواهند شد.
در کل داوری در مورد این که آیا حماس می تواند محبوبیت خود را در نزد بخشی از توده های فلسطینی حفظ کند و کماکان بخشی ار رهبری توده های فلسطینی را در دست داشته باشد و یا خیر این محبوبیت و در پی آن رهبری را از دست خواهد داد، زود است. علت این است که به دلیل بحران اقتصادی ای که خواه در کشورهای امپریالیستی و خواه در کشورهای زیرسلطه وجود دارد و نیز سیاست حاکم بر کشورهای امپریالیستی، شرایط مداوما و به سرعت در حال تغییرند و این تغییرات ممکن است در وضعیت جهان بینی های حاکم بر جنبش خلق ها و گروه های رهبری کننده ی آنها تاثیر گذارد. 
جز آن ضرباتی که بر حماس وارد شده است، آنجا که پای توده های فلسطینی به میان می آید ضرباتی که وارد شده بسیار سنگین تر است. بر مبنای اخبار رسمی دولت جنایتکار اسرائیل با پشتیبانی دولت های امپریالیستی غربی یک نسل کشی به راه انداخت و 46 هزار نفر از کودک و زن و مرد را در غره کشت و صدها هزار نفر را مجروح و آسیب دیده کرد. برای این که خلق فلسطین بتواند به ترمیم زخم های خود بپردازد زمان نیاز است. احتمالا یکی از  اهدافی که دولت اسرائیل دنبال اش بوده است همین بوده است. با نسل کشی در غزه اسرائیل توانست مبارزه علیه ی خویش را از جانب خلق فلسطین حداقل برای مدت ها- اگر اتفاق خاصی نیفتد شاید یک دهه و یا بیشتر - عقب بیندازد و خیال خود را از این بابت راحت کند و در عین حال به اشغال زمین های تازه بپردازد و مرزهای خود را گسترش دهد.
مهم ترین نکات در شکست اسرائیل همانا ناتوانی وی در آزاد کردن گروگان ها و نابودکردن کامل حماس است که جزو اهداف اش از جنگ برشمرده می شد. جدا از این دولت صهیونیستی و اشغالگر و جنایتکار اسرائیل در داخل کمابیش دچار بحران است و در بیرون نیز بیش از پیش در میان خلق های سراسر جهان رسوا و بی آبروتر و بی حیثیت تر شده است.
این که آتش بس فعلی دوام یافته و به آتش بس دائمی و صلح تبدیل شود و یا بنا به دلایلی از جمله محتوی توافقنامه که در آن عمدتا منافع اسرائیل در نظر گرفته شده است شکسته شود و جنگ ادامه یابد هنوز روشن نیست. این امری است که طی هفته ها و ماه های آینده روشن خواهد شد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران

پنجم بهمن 1403

اشاره ای به محتوی و شکل در طنزنویسی ابراهیم نبوی

 
 
ابراهیم نبوی اصلاح طلب حکومتی که مخالفت های نیمچه لیبرالی خود با حکومت مرتجع ولایت فقیه را با طنزی از نظر شکل قوی بیان می کرد!
 
ابراهیم نبوی اصلاح طلب حکومتی در تاریخ 25 دی ماه 1403 در سن 66 ساله گی در سیلور سپرینگ مریلند در آمریکا خودکشی کرد. بنا به گفته ی بسته گان دلیل خودکشی وی افسرده گی و دلتنگی ناشی از زندگی در غربت بود.
در این یادداشت کوتاه نگاهی داریم به جایگاه وی در طنزنویسی از نظر محتوی و شکل. 
اشاره ای به طنز در ادبیات مشروطیت
 زمانی که صحبت از طنزنویسی به میان می آید نخست به یاد دوران مشروطیت می افتیم. پیش از مشروطیت تنها طنزنویس ادبیات ایران که شهرت دارد و یگانه هم به نظر می رسد عبید زاکانی است.
در واقع نخستین طنز نویسان اجتماعی - سیاسی ایران در دوران مشروطیت پدید آمدند. علی اکبر دهخدا که مقالات اش در روزنامه ی صوراسرافیل با نام چرند و پرند منتشر می شد، عارف قزوینی و میرزاده ی عشقی و اشرف الدین حسینی (نسیم شمال) که در روزنامه اش به نام نسیم شمال می نوشت و همچنین ایرج میرزا همه و همه بنیانگزاران طنز اجتماعی - سیاسی در ادبیات ایران بودند.
شاخص ترین ویژگی این طنز نویسان این بود که بر بستر یک انقلاب بزرگ اجتماعی - سیاسی بروز کردند؛ از آن تاثیر گرفتند و بر آن تاثیر گذاشتند. بیشتر آنها از نظر طبقاتی بیانگر آرزوها و آمال لایه های سرمایه داران ملی و لایه های گوناگون خرده بورژوازی بودند. برخی از آنها مانند عارف قزوینی و عشقی تا حدودی گرایش های لایه خرده بورژوازی تهیدست و بیشتر رادیکالیسم این طبقه و اسلاف طبقه ی کارگر را نیز بیان می کردند.
مضامین این طنزنویسان پیرامون مساله ی ملت، وطن دوستی و ملی گرایی و در تقابل با دو امپریالیسم انگلستان و روسیه و مزدوران داخلی آنها، علیه زورگویی و ستمگری حکام و شاهزاده گان وطن فروش قاجار و ناتوانی آنها در اجرای امور کشور، علیه فئودال های مزدوری که خون دهقانان را می مکیدند و زندگی را برای توده ها ناامن می کردند، علیه دزدی و رشوه خواری طبقات و لایه های حاکم و در کنار آن نقد عقب مانده گی توده ها و فعالیت در جهت بیدارکردن و آگاهی بخشی به آنها، تلاش در گسترش علم و دانش، خواست آزادی در تمامی وجوه آن، حکومت قانون و تضاد بین دارا و ندار و برقراری عدالت بود. بسته به طبقه ای که نویسنده به آن تعلق داشت رنگ و بوی برخی از این مضامین در آثار وی کمتر یا بیشتر می شد.
با وجود این که در شکل خیلی ابتکار و خلاقیت زیادی به خرج نمی دادند و عموما ترجیح می دادند که ساده بنویسند تا بتوانند با توده ها ارتباط برقرار کنند و به آنها آگاهی دهند آثار آنها در توده ی مردم نافذ شد و تاثیرات زیادی داشت، چندان که می توان گفت مشروطیت بدون ادبیات مشروطه و به ویژه طنزنویسی دوران مشروطه آن مشروطه ای که دیدیم نمی شد. جز این آثار آنها به دلیل اینکه تجلی بارزی از دوران شان بود و همچنین ساده گی و پاکی و سلامت و بیان ژرف ترین خواست های تاریخی ملت به ویژه استقلال و آزادی، تا کنون مانده گار نیز مانده است. 
اما نبوی؟
جایگاه طبقاتی ابراهیم نبوی
نبوی از نظر سیاسی وابسته به جناح اصلاح طلبان حکومتی بود که با جریان دوم خرداد و دوران هشت ساله ی خاتمی رو آمد. وی به همراه جناحی که وی به آن تعلق داشت در سرکوب انقلاب دموکراتیک 57 نقش داشت و پس از آن دارای پست های مهم در دم و دستگاه های حکومت ولایت فقیه خمینی(برای نمونه در سال های 1364- 1361 مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور) بود. در دوران اصلاحات وی و بخش هایی از افرادی که در دستگاه های حکومت کار می کردند از وزارت اطلاعات گرفته تا سپاه پاسداران و حوزه های علمیه به دلیل فشاری که به آنها وارد شد و تقریبا از حکومت بیرون انداخته شدند، دست به رشته ای از افشاگری ها درباره ی حکومت گران زدند و در این جهت تلاش کردند که مردم و در درجه ی نخست طبقه ی میانی را برانگیزند که برای برقراری آزادی و دموکراسی نوع اصلاح طلبان حکومتی که حتی سازمان های ملی مانند جبهه ی ملی را نیز آن چنان بر نمی تابیدند به پشتیبانی از آنها برخیزند. امری که به هر حال به رویداد دوم خرداد 76 و انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور انجامید.
دوم خرداد و «ستون پنجم» در روزنامه ی جامعه
در این دوران است که ابراهیم نبوی در کنار حجاریان و گنجی و عمادالدین باقی و تاج زاده و ... به عنوان یکی از چهره های اصلاح طلب حکومتی مطرح می شود. نقش وی که منجر به مشهور شدن وی می گردد نوشتن مقالات طنز در ستونی با نام «ستون پنجم» در روزنامه ی جامعه است. این دوران اوج نبوی است.
در دوره پایانی اصلاحات و بازداشت نبوی در سال 1379لابد به گفته ی خودش به دلیل «زیادروی هایشان» و رفتن اش به زندان که کوتاه مدت( 4 ماه) است نبوی نیز به همراه جریان اصلاحات نزول می کندو آن نقش ویژه ی مطبوعاتی اش را نیز از دست می دهد.
نبوی در دوران اخیر در آخرین تلاش های سیاسی اش به پزشکیان امید می بندد و از مردم می خواهد به وی رای بدهند (مقاله ی نبوی با نام چرا به پزشکیان رای می‌دهم؟)؛ پزشکیانی که انتخاب خامنه ای برای پیش برد سیاست های ارتجاعی اش بوده و هست.
محتوی آثار نبوی در «دوران اصلاحات»
در دوره ی اصلاحات 84- 76 مقالات نبوی خواننده زیاد دارد. خواننده گانی که بیشتر به لایه های طبقات میانی و مرفه تعلق دارند. مضامین آثار وی همان خواست های اصلاح طلبان است. خواست این که حکومت از تحجر خویش بکاهد، آزادی های اجتماعی و تا حدودی آزادی های سیاسی را به رسمیت شناسد و با غرب رابطه ی اقتصادی و سیاسی برقرار کند. خواست ها و برنامه هایی که به دلیل شرایط خاص جامعه در آن زمان تا حدودی طبقات میانی و مرفه را به دنبال خود می کشد، اما حتی در حد خواست ها و برنامه های جبهه ی ملی( در آن دوران مشهور به ملی - مذهبی) نیز نبوده بلکه بسیار از آن کمتر است. یعنی چیزی میان خواست های جریان های ملی و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه.
بنابراین محتوی این آثار نه وجهی انقلابی و مترقی و دموکراتیک بر مبنای تکیه به طبقاتی انقلابی و مترقی دارد و نه حتی لیبرالی به مفهوم جا افتاده ی این واژه. این مضون چنان که گفتیم در چارچوب درک اصلاح طلبان از تغییر که تغییر صرفا در داخل حکومت ولایت فقیه است( اصلاح حکومت ولایت فقیه) محدود است و از مرزهای آن فراتر نمی رود. نبوی حتی به زمره ی اصلاح طلبان بریده از حکومت ولایت فقیه تعلق نداشت و بیشتر به آن دسته هایی نزدیک بود که از ترس سقوط این حکومت و از دست رفتن موقعیت، مثل کنه به همین حکومت چسبیده اند( امثال عباس عبدی و احمد زیدآبادی) و حاضر به هر نوع همکاری با آن برای فریب توده ها هستند.   
مقایسه میان طنز نبوی با طنز مشروطیت از نظر محتوی و شکل
الف - محتوی
مقایسه ای ساده بین نبوی و طنزنویسان مشروطه( ما از طنزنویسان چپ و دموکرات که در طی سال های پس از مشروطیت نوشتند صحبت نمی کنیم) نشان می دهد که در محتوی او( و به همراهش کیومرث صابری فومنی - گل آقا - که نبوی نخست در کنار وی کار می کرد) اساسا قابل قیاس با آنها نیستند. به ویژه این که جهان بینی ملی- لیبرالی( حتی اگر این ها را از زمره ی ملی - مذهبی ها به شمار آوریم) در آن دوران جامعه ی ایران که طبقه ی کارگر ایران تازه در حال پدیدآمدن و شکل گیری بود، وجوهی انقلابی داشت و حال در این دوران دیگر وجوه انقلابی ندارد و در بهترین حالت دارای وجهی مترقی است. در واقع این ها طنزنویسان دوران جمهوری اسلامی هستند و کارشان در بهترین حالت نقد در چارچوب اصلاح همین حکومت ارتجاعی است. اگر بخواهیم مقایسه کنیم کمی پرآب و تاب تر از نقدهای «آقای مربوطه» در تلویزیون دوران سلطنت؛ با این تفاوت مهم که برنامه های آقای مربوطه کاملا حکومت ساخته و تراوش بخش های امنیتی بود اما این ها حکومت ساخته نبوده بلکه در چارچوب تضادهای درونی حکومتگران و به دفاع از برخی از جناح های مهجور مانده تر طبقات حاکم و به ضرر جناح های مسلط و حاکم عمل می کردند.
ب - شکل
اما اگر به شکل نظر افکنیم آنگاه تفاوت بارزی بین طنز نبوی( و تا حدودی گل آقا) با طنز مشروطیت و پس از مشروطیت دیده می شود. در واقع در شکل است که نبوی سنت شکنی ها را انجام می دهد. سنت شکنی ای که در دهه ی هفتاد و اوائل دهه ی هشتاد و بر بستر«تب پسامدرن» صورت می گیرد. در این دوران است که ترجمه ی آثار و نوشته های پسامدرن و بحث بر سر آنها رواج پیدا می کند و همراه آن رشته ای از مقالات و شعرها و داستان ها با تاثر از نوشته های پسامدرن نوشته می شوند.
 تا پیش از وی طنزنویسی عموما در چارچوب شکل های رایج است. در مورد مشروطیت این اشکال بسیار ساده است و این ساده نویسی گرایشی است علیه مغلق نویسی های دوران پیش از مشروطیت و برای برقراری ارتباط با توده های مردم و پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری؛ شاید به دلیل همین پاسخگویی به نیازهای فوری مبارزه ی جاری و در حال فوران بودن همه چیز است که طنزنویسان پیشرو و انقلابی مشروطیت زمانی و فرصتی برای پرداختن به شکل و ارتقاء و تکامل آن پیدا نمی کنند. در دوران پس از مشروطیت نیز طنز علیرغم این که در شکل تا حدودی گستره و غنا پیدا می کند( برای نمونه پرویز شاپوردر کاریکلماتورهاش تلاش می کند برخی سنت شکنی ها انجام دهد) اما بر خلاف شعر(و به نسبت کمتری داستان) که جهش های گوناگونی را از سر می گذراند، یک جهش جدی در شکل که شاخص باشد بروز نمی کند.
طنز نویسی نبوی اما یک جهش در شکل طنزنویسی سیاسی به شمار می آید. جهشی که به هیچ وجه با جهشی مترقی در مضمون همراه نیست. این جهش شکلی در کنار گرایش های اصلاح طلبانه ی حکومتی اش که در آن زمان به هر حال گرایش مسلط در مخالفت با تحجر حکومت ولایت فقیه است و برای مدتی توده ها را به دنبال خود می کشد، موجب می شود طنز نبوی دارای بُرد اجتماعی شود و خواننده پیدا کند. چنان که گفتیم بهترین اشکال طنز نبوی دارای محتوی اصلاح طلبانه و آن هم نه از نوع لیبرالی بلکه از آن نوعی است که بین لیبرال های جبهه ی ملی و دیگر سازمان هایی از این دست و حکومت ارتجاعی ولایت فقیه قرار دارد. با گذشت «دوران اصلاحات» و در زمانی که محتوی بی مایه تر از گذشته می شود طنز نبوی نیز علیرغم شکل و تکنیک های تازه اش از رونق می افتد. چنانچه نبوی به جبهه ی ارتجاع ولایت فقیه تعلق داشت حتی اگر در شکل هزارها تکنیک و استادی به کار می برد نمی توانست یک هزارم خواننده گانی که در آن دوران تاریخی کار وی را دنبال می کردند خواننده داشته باشد!   
 م - دامون
4 بهمن 1403      
  
 
 

  

۱۴۰۳ بهمن ۱, دوشنبه

جدیدترین لیست جامع هویت ۵۴ زندانی امنیتی و سیاسی محکوم به اعدام در ایران(2)


خبرگزاری هرانا – بر اساس بررسی‌های اخیر خبرگزاری هرانا، دست‌کم ۵۴ زندانی در سراسر کشور با اتهامات سیاسی یا امنیتی به اعدام محکوم شده‌اند. این تحقیقات نشان می‌دهد که برخی احکام در دیوان عالی کشور تأیید شده و پرونده‌هایی نیز به شعبه اجرای احکام ارسال شده‌اند. دست‌کم ۲۴ نفر از این زندانیان توسط دادگاه‌های انقلاب و کیفری تهران به اعدام محکوم شده‌اند و ۳۰ نفر دیگر از این افراد در استان‌های خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و کردستان بیشترین احکام اعدام را دریافت کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بنا بر آخرین بررسی‌ها، هم‌اکنون دست‌کم ۵۴ زندانی با اتهامات سیاسی یا امنیتی در سراسر کشور به اعدام محکوم هستند.

۱۱- عبدالرحیم قنبر زهی گرگیج (رحیم میربلوچ(



زندان محل نگهداریزندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهتایید در دیوان و ارجاع پرونده به شعبه اجرای احکام

۱۲- سلیمان شه‌بخش



زندان محل نگهداریزندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهتایید در دیوان و ارجاع پرونده به شعبه اجرای احکام

این افراد در سال ۱۳۹۱ بازداشت شدند، بسیاری از جلسات دادرسی و محاکمه به شکل غیرمنظم برگزار شد و حتی برخی از متهمان همچون عیدو شه بخش و عبدالغنی شه بخش، پس از تبرئه از اتهامات خود در شعبه اول دادگاه انقلاب زاهدان و صدور حکم برائت، مجدداً به دلیل اعتراض نهادهای امنیتی، در سال ۱۳۹۵ بازداشت و محاکمه شدند. عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش، عبدالرحیم قنبر زهی گرگیج (رحیم میربلوچ) و سلیمان شه‌بخش، در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست محمدرضا عموزاد به اتهام بغی از طریق عضویت در جمعیت های معارض کشور و قیام مسلحانه علیه نظام، به اعدام محکوم شدند و پس از فرجام‌خواهی بعمل آمده، شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور حکم اعدام آنان را تایید کرد. پرونده آنها به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای امنیت تهران ارجاع شده است.


۱۳- میلاد آرمون



زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: مشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکم:شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

۱۴- علیرضا کفایی



زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامی: مشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

۱۵- امیرمحمد خوش اقبال



زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیمشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

۱۶- نوید نجاران



زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیمشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکم:شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

۱۷- حسین نعمتی



زندان محل نگهداری: زندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیمشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

۱۸- علیرضا برمرزپورناک



زندان محل نگهداریزندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیمشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک، متهمان پرونده موسوم به “شهرک اکباتان” در سال ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری و پس از کشته شدن یکی از نیروهای بسیجی به نام “آرمان علی وردی” در شهرک اکباتان بازداشت شدند. اواخر آبان ماه سال جاری، این افراد توسط شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران از بابت اتهامات “مشارکت در قتل و ضرب و جرح عمدی” هرکدام به اعدام محکوم شدند.


۱۹- ادریس آلی



زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامیجاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

۲۰- آزاد شجاعی



زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامیجاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

۲۱- رسول احمد محمد



زندان محل نگهداریزندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: جاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

ادریس آلی، آزاد شجاعی و رسول احمد محمد اوایل سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان ارومیه منتقل شدند. اواسط آبان ماه سال جاری، سخنگوی قوه قضاییه از صدور حکم اعدام برای این سه نفر خبر داد و مدعی شد که این افراد علاوه بر “جاسوسی”، در پوشش قاچاق مشروبات الکلی مبادرت به “انتقال تجهیزات ترور” یکی از مسئولان ارشد برنامه هسته‌ای ایران کرده‌اند. حکم اعدام این افراد توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه صادر شده است.


۲۲- بهروز احسانی



زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

۲۳- مهدی حسنی



زندان محل نگهداری: زندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۱، بهروز احسانی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. همچنین آقای حسنی در ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ هنگام خروج از کشور در زنجان بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این افراد اواخر شهریورماه سال جاری، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اعدام محکوم شدند. اتهامات مطروحه علیه آنان “بغی، محاربه، افساد فی الارض، عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون، جمع آوری اطلاعات طبقه بندی شده و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” عنوان شده است.


۲۴- حمید حسین‌ نژاد حیدرانلو



زندان محل نگهداریزندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام، ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور

 حمید حسین‌ نژاد حیدرانلو اواخر فروردین ماه ۱۴۰۲، در مرز چالدران توسط نیروهای مرزبانی بازداشت شد. او ماه ها در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه برای اخذ اعترافات اجباری مبنی بر شرکت در درگیری مسلحانه میان نیروهای یکی از احزاب مخالف نظام با نیروهای مرزبانی مورد شکنجه روحی و جسمی قرار گرفت. وی سپس به زندان ارومیه منتقل شد. اواخر تیرماه سال جاری توسط شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی نجف‌زاده بابت اتهام “بغی” ‌از طریق عضویت در یکی از احزاب مخالف نظام به اعدام محکوم شد. پرونده وی به دیوان عالی کشور ارجاع شده است.


۲۵- حاتم اوزدمیر



زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

 حاتم اوزدمیر (ازدمیر) اوایل تابستان سال ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی در ماکو بازداشت و پس از گذشت دو ماه، به بند سیاسی زندان ارومیه منتقل شداو اواخر زمستان سال ۱۴۰۰، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان خوی از بابت اتهام “بغی” به اعدام محکوم شد. چندی بعد حکم اعدام آقای اوزدمیر در یکی از شعب دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی جهت بررسی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع داده شد. پس بررسی مجدد پرونده و برگزاری جلسه دادرسی، مجددا این زندانی اواخر اردیبهشت ماه سال جاری، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی نجف زاده، از بابت اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. شهریورماه سال جاری، حکم اعدام آقای اوزدمیر در دیوان عالی کشور تایید شد.


۲۶- محراب (مهران) عبدالله زاده



زندان محل نگهداریزندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامی: بغی
دادگاه صادر کننده حکم:دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

محراب (مهران) عبدالله زاده در سال ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان ارومیه منتقل شد. وی سپس توسط دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد. در پرونده مطورحه، قتل یک نیروی بسیج را به او نسبت داده اند که نهایتا منجر به طرح اتهام بغی و صدور حکم اعدام علیه او شده است.


۲۷- ناصر بکرزاده



زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامیجاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 ناصر بکرزاده، ۲۵ ساله و اهل ارومیه در دی ماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان این شهر منتقل شد. وی اواسط آبان ماه سال جاری، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه به اعدام محکوم شد. مرکز رسانه قوه قضاییه در گزارشی اتهام مطروحه علیه آقای بکرزاده را “جاسوسی برای اسرائیل و همکاری با سرویس جاسوسی موساد” عنوان کرده بود.


۲۸- شاهین وصاف



زندان محل نگهداری: زندان ارومیه
برجسته ترین عناوین اتهامیجاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

شاهین وصاف، ۲۸ ساله، اهل سلماس و ساکن ارومیه در شهریورماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی پس از اتمام مراحل بازجویی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه به زندان این شهر منتقل شد. در مهرماه سال گذشته او توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.


۲۹- شهریار بیات



زندان محل نگهداریزندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامیسب النبی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام اولیه

شهریار بیات، ۶۴ ساله در تاریخ ۳ مهرماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری ساعت چهار صبح توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در شهریار بازداشت شد. او ابتدا به زندان تهران بزرگ و سپس به زندان اوین منتقل شد.  او با گشایش دو پرونده مواجه شد. شهریار بیات در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، از بابت پرونده اول توسط شعبه اول دادگاه انقلاب شهریار مبنی بر فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس، از بابت اتهام توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری به دو سال حبس، از بابت اتهام اجتماع و تبانی در ارتکاب جرائم بر ضد امنیت کشور به تحمل پنج سال حبس و از بابت اتهام تشکیل و اداره دستجات و گروه غیر قانونی (مجازی) و عضویت در آنها با هدف برهم زدن امنیت کشور به ۱۰ سال حبس یعنی مجموعا به ۱۸ سال حبس محکوم شد. او در تاریخ ۲۵ بهمن ماه سال گذشته، توسط شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از بابت اتهام سب النبی نسبت به پیامبر اسلام و توهین به سایر معصومین و اهانت به مقدسات اسلام از طریق انتشار تصاویر و مطالبی در فضای مجازی، به اعدام محکوم شد.


۳۰- فرشید حسن زهی



زندان محل نگهداری: بند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامیمحاربه
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه اول دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پرونده: صدور حکم اعدام و ارجاع پرونده به شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور

 فرشید حسن زهی، فرزند حنیف در تاریخ سوم آذر ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی در روستای چشمه زیارت از توابع شهرستان زاهدان از بابت اتهام “ تیراندازی به خودرو پاسگاه روستای چشمه زیارت زاهدان، قتل سرباز بهزاد براهویی و زخمی کردن ستوان یکم مهدی هاشم زهی، مامور نیروی انتظامی” بازداشت و هم اکنون در بند ۹ زندان زاهدان بسر میبرد. جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات آقای حسن زهی که به صدور حکم اعدام برای وی منجر شد، به صورت آنلاین و بدون حضور وکیل مدافع وی برگزار شده بود.


۳۱- محمد زین الدینی



زندان محل نگهداریبند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامیمحاربه
دادگاه صادر کننده حکمشعبه یک دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۳۲- ادهم نارویی



زندان محل نگهداریبند ۹ زندان زاهدان
برجسته ترین عناوین اتهامیمحاربه
دادگاه صادر کننده حکمشعبه یک دادگاه کیفری زاهدان
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

 محمد زین الدینی در مهرماه سال ۱۳۹۹و ادهم نارویی در تاریخ چهارم خردادماه ۱۴۰۰، توسط نیروهای امنیتی در شهر لاشار از توابع شهرستان اسپکه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. پرونده آنها چندی بعد، از شعبه ۶ بازپرسی دادسرای زاهدان در رابطه با کشته شدن سه نیروی امنیتی به شعبه یک دادگاه کیفری استان ارجاع شد. این زندانیان سیاسی اواخر سال ۱۴۰۱، توسط شعبه یک دادگاه کیفری زاهدان از بابت اتهام “محاربه از طریق اقدام مسلحانه” به اعدام محکوم شدند. این حکم در تاریخ بیست و نهم آبان ماه سال جاری، در دیوان عالی کشور تایید شد.


۳۳- محمدجواد وفایی ثانی



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیافساد فی الارض از طریق تحریق و تخریب عمدی اماکن خاص
دادگاه صادر کننده حکمشعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 سید محمدجواد وفایی ثانی، بیست و هشت ساله از مربیان رشته ورزشی بوکس در اسفندماه ۹۸، توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد. این زندانی سیاسی در دی ۱۴۰۰ از بابت اتهامات “افساد فی الارض از طریق تحریق و تخریب عمدی اماکن خاص از جمله ساختمان تعزیرات حکومتی” توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب مشهد به اعدام محکوم شد. سپس حکم صادره توسط یکی از شعب دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی به شعبه هم عرض ارجاع شد. نهایتا آقای وفایی ثانی اوایل مرداد ۱۴۰۲، پس از محاکمه مجدد، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد به اعدام محکوم شد. مجددا حکم وی در شعبه ۹ دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی به شعبه هم عرض ارجاع داده شد. وی اواخر شهریورماه سال جاری پس از محاکمه مجدد، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب مشهد برای سومین بار به اعدام محکوم شد. بابک پاک نیا، وکیل مدافع این زندانی سیاسی با انتشار مطلبی بیان کرد: با نظر اکثریت قضات رسیدگی کننده (مستشاران شعبه سوم دادگاه انقلاب مشهد)، ضمن مخالفت با استدلال قضات دیوان عالی کشور، محمدجواد وفایی ثانی برای بار سوم به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم شد. این حکم قابل فرجام‌خواهی است.


۳۴- عباس دریس



زندان محل نگهداریزندان ماهشهر
برجسته ترین عناوین اتهامیمحاربه
دادگاه صادر کننده حکمشعبه اول دادگاه انقلاب ماهشهر
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور و رد درخواست اعاده دادرسی در این مرجع قضایی

عباس دریس در تاریخ هفدهم آذر ۱۳۹۸ به همراه برادرش محسن توسط ماموران معاونت اطلاعات قرارگاه ابوالفضل عباس بازداشت شد. آقای دریس اواخر مهر ۱۴۰۱، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب ماهشهر، از بابت اتهام محاربه به اعدام محکوم شد. این حکم اواسط تیر۱۴۰۲، توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد. پس از ثبت درخواست اعاده دادرسی در شعبه نهم دیوان عالی کشور در مردادماه همان سال، دستور توقف اجرای حکم صادر شد. نهایتا بهمن ۱۴۰۲، درخواست اعاده دادرسی پرونده عباس دریس در دیوان عالی کشور رد شد. فرشته تابانیان، وکیل دادگستری در این خصوص اعلام کرد: “تقاضای اعمال ماده ۴۷۷ را کردیم که در دست بررسی است.” عباس دریس در بخش دیگری از پرونده خود توسط شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان خوزستان از بابت اتهام قتل عمد و حمل و نگهداری اسلحه به ۱۴ سال حبس محکوم شد. عباس دریس، متولد ۱۳۵۲ و پدر سه فرزند است که ضمن پذیرش حضور در تجمعات اعتراضی در تاریخ ۲۷ آبان ماه ۹۸، شهرک چمران، هرگونه دخالت در آتش زدن لاستیک و بستن جاده های شهرک چمران را انکار کرده است.


۳۵- احمدرضا جلالی



زندان محل نگهداریزندان اوین
برجسته ترین عناوین اتهامیجاسوسی
دادگاه صادر کننده حکمنامشخص
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

احمدرضا جلالی، استاد دانشگاه و زندانی سیاسی دوتابعیتی در اردیبهشت ۱۳۹۵ به دعوت دانشگاه تهران به ایران سفر کرده بود که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این زندانی نهایتا با حکم دادگاه بابت اتهام جاسوسی به اعدام محکوم شد. این حکم در آذر ۱۳۹۶ توسط دیوان عالی کشور تایید شد. ذبیح‌الله خدائیان، سخنگوی سابق قوه قضاییه در تاریخ بیستم اردیبهشت سال گذشته در نشست خبری اعلام کرده بود حکم اعدام احمدرضا جلالی، زندانی دو تابعیتی قطعی است.


۳۶- یوسف احمدی



زندان محل نگهداریزندان سنندج
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه اول دادگاه انقلاب سنندج
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

 یوسف احمدی به همراه سه متهم دیگر در یک پرونده مشترک اوایل اردیبهشت‌ ماه ۱۳۹۹ به ظن “همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کردستان” توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج، به ریاست قاضی سعیدی در شهریورماه سال جاری، یوسف احمدی را به اتهام بغی به اعدام و سه هم پرونده او را از بابت اتهام معاونت در بغی به حبس های طولانی مدت محکوم کرد. حکم اعدام یوسف احمدی در بهمن ماه ۱۴۰۲، توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد.


۳۷محمدمهدی سلیمانی



زندان محل نگهداری: بند ۱ زندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیقتل نیروی بسیجی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۵ دادگاه کیفری یک خراسان رضوی
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 رسانه‌های رسمی اعلام کردند که فردی به نام «محمد مهدی-س» از بابت اتهام قتل یک نیروی بسیجی با هویت رسول دوست محمدی، در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به اعدام محکوم شده است. او همچنین بابت نگهداری مواد محترقه و آتش زا به ۷۴ ضربه شلاق و حبس محکوم شده است. هویت این زندانی توسط هرانا “محمدمهدی سلیمانی” احراز شده است که اکنون در بند ۱ زندان وکیل آباد نگهداری میشود.


۳۸- علی مجدم



زندان محل نگهداریزندان سپیداراهواز
برجسته ترین عناوین اتهامیسرکردگی و عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

۳۹- محمدرضا مقدم



زندان محل نگهداریزندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامیسرکردگی و عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکم:دادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

۴۰- معین خنفری



زندان محل نگهداریزندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامیعضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پروندهحکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

۴۱- عدنان غبیشاوی



زندان محل نگهداریزندان سپیدار اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی:عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

۴۲- سالم موسوی



زندان محل نگهداریزندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی:عضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

۴۳- حبیب دریس



زندان محل نگهداریزندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامیعضویت در گروه باغی
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب شهرستان اهواز
آخرین وضعیت پرونده:حکم اعدام توسط دیوان عالی در دست بررسی است

علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی، شش متهم امنیتی، اواسط بهمن ۱۳۹۷ توسط توسط نیروهای امنیتی در خوزستان بازداشت شدند. نهایتا در اسفند ۱۴۰۱، علی مجدم و محمدرضا مقدم به اتهام سرکردگی و عضویت در “شاخه نظامی گروه حرکه النضال العربی داخل ایران”، به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران و معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی به اتهام عضویت در گروه مذکور، به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی ایران با حکم دادگاه انقلاب شهرستان اهواز به اعدام محکوم و احکام صادره در دیوان عالی کشور در دست بررسی است. از میان این افراد اواخر مهرماه سال جاری علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری و عدنان غبیشاوی از زندان شیبان به زندان سپیدار اهواز منتقل شدند.


۴۴- فرهاد شاکری



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۴۵- عیسی عیدمحمدی



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۴۶- عبدالرحمان گرگیج



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۴۷- عبدالحکیم عظیم گرگیج



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکم: شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۴۸- تاج محمد خرمالی



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پرونده: تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

۴۹- مالک علی فدایی نسب



زندان محل نگهداریزندان وکیل آباد مشهد
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق عضویت در گروه سلفی
دادگاه صادر کننده حکمشعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد
آخرین وضعیت پروندهتایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور

مالک علی فدایی نسب (شهروند شیعه مذهب)، عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمان گرگیج، عبدالباسط اورسن، محمدرضا شیخ احمدی، مرتضی فکوری، حمید راست بالا، کبیر سعادت جهانی، محمدعلی آرایش و تاج محمد خرمالی (شهروندان سنی مذهب) در پرونده ای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شدند. نهایتا شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، حمید راست بالا، فرهاد شاکری، کبیر سعادت جهانی، محمدعلی آرایش، عیسی عیدمحمدی، حکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج، تاج محمد خرمالی و مالک علی فدایی نسب را از بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب ‌الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل‌ سنت ایران” به اعدام و محمدرضا شیخ احمدی، عبدالباسط اورسن و مرتضی فکوری را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” هر کدام به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. از این میان احکام اعدام حمید راست بالا، کبیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش در تاریخ یازدهم دی ۱۳۹۹ در زندان وکیل آباد مشهد اجرا شد. سپس احکام اعدام شش زندانی دیگر توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال جاری، حکم اعدام این متهمان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد.


۵۰- مالک داورشناس (سید مالک موسوی)




زندان محل نگهداریزندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامیبغی از طریق آتش زدن پایگاه بسیج
دادگاه صادر کننده حکمشعبه دوم دادگاه انقلاب دزفول
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

مالک داورشناس (سید مالک موسوی) در اردیبهشت ۱۴۰۰ به همراه فرد دیگری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. نهایتا پس از بازجویی های به عمل آمده، شعبه دوم دادگاه انقلاب دزفول، آقای داورشناس را از بابت اتهام “بغی” به اعدام و متهم دیگر را به اتهام “مشارکت در اخلال در نظم” به ده سال حبس محکوم کرد. “حمله و آتش زدن پاسگاه مقاومت بسیج شاوور” از مصادیق اتهام مطروحه علیه آقای داورشناس عنوان شده است.


۵۱- علی عبیداوی



زندان محل نگهداریزندان ماهشهر
برجسته ترین عناوین اتهامیحمله به پایگاه بسیج
دادگاه صادر کننده حکمدادگاه انقلاب ماهشهر
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

علی عبیداوی در سال ۱۳۹۸ به همراه برادرش حسین عبیداوی توسط نیروهای امنیتی با اتهام “حمله به پایگاه بسیج” بازداشت شد. دادگاه انقلاب ماهشهر پس از چهار سال، علی عبیداوی را به اعدام و برادرش را به سیزده سال حبس محکوم کرده است.


۵۲- سامان محمدی خیاره



زندان محل نگهداریزندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیمحاربه
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 سامان محمدی خیاره، ۳۴ ساله و اهل سنندج، در بهمن‌ماه ۱۳۸۸ به اتهام محاربه بازداشت شد. وی چند ماه بعد در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اعدام محکوم شد. این حکم اما به دلیل نبود ادله کافی در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع شد. در نهایت، دادگاه هم‌عرض وی را به ۱۵ سال حبس تعزیری به اتهام عضویت در گروه‌های مخالف نظام محکوم کرد. با این حال، در روندی ابهام‌آمیز و با فشار نهادهای امنیتی که شاکی پرونده بودند، این حکم نقض و وی بار دیگر از بابت همان اتهامات به اعدام محکوم شد.


۵۳- محمدامین مهدوی شایسته



زندان محل نگهداریزندان قزلحصار کرج
برجسته ترین عناوین اتهامیهمکاری با دولت متخاصم
دادگاه صادر کننده حکمشعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 محمدامین مهدوی شایسته، ۲۶ ساله در پاییز سال گذشته بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به اتهام همکاری با اسرائیل به اعدام محکوم شد. درخواست فرجام خواهی وی در دیوان عالی کشور ثبت شده است.


۵۴- عباس (مجاهد) کورکور (کورکوری)



زندان محل نگهداری: زندان شیبان اهواز
برجسته ترین عناوین اتهامی: محاربه
دادگاه صادر کننده حکم: دادگاه انقلاب اهواز
آخرین وضعیت پروندهصدور حکم اعدام اولیه

 مجاهد کورکوری در فروردین ۱۴۰۲ از بابت محاربه “از طریق کشیدن سلاح، افساد فی‌الارض از طریق تیراندازی با سلاح جنگی، ایراد خسارت عمده به تمامیت جسمانی منتج به جان باختن هفت نفر و تشکیل گروه باغی” به اعدام محکوم شد. این حکم در پاییز سال جاری، توسط دیوان عالی کشور نقض و پرونده وی برای رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع داده شد. وی بعد از محاکمه در دادگاه انقلاب، مجددا به اعدام محکوم شد.


این گزارش تصویری از گستردگی نقض حقوق بشر و عدالت در ایران ارائه می‌دهد. این موارد شامل زندانیانی است که بسیاری از آن‌ها به اتهامات سیاسی، از جمله “بغی” و “محاربه”، محکوم شده‌اند، درحالی‌که برخی از این افراد فعالیت‌های غیرخشونت‌آمیز داشته‌اند یا تنها به دلایل سیاسی و عقیدتی بازداشت شده‌اند. در موارد متعدد، این افراد از دسترسی به دادرسی عادلانه، از جمله حق داشتن وکیل مستقل و روند قضایی شفاف، محروم بوده‌اند.

اعدام به‌عنوان شدیدترین مجازات، تنها باید در شرایطی اعمال شود که حقوق متهمان کاملاً رعایت شده و عدالت بدون ابهام اجرا شود. در بسیاری از این موارد، نبود شواهد کافی، شکنجه برای اخذ اعترافات، و استفاده از احکام اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب سیاسی، این اصل را نقض کرده است.

لازم به ذکر است که بحران صدور و اجرای حکم اعدام بسیار فراتر از جمعیت زندانیان سیاسی و امنیتی است. بر اساس آماربرداری سالانه مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در بازه زمانی ۱ ژانویه ۲۰۲۴ تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، دست‌کم ۹۳۰ زندانی، شامل ۵ کودک-مجرم، در زندان‌های ایران اعدام شدند. این رقم در مقایسه با مدت مشابه در سال گذشته، حدود ۲۴.۶ درصد افزایش داشته است. از این تعداد، حکم ۴ نفر در ملاعام اجرا شده و ۲۱۴ نفر دیگر به اعدام محکوم شده‌اند. همچنین، در همین دوره، احکام بدوی ۵۴ نفر دیگر نیز به تأیید دیوان عالی کشور رسیده است.

این گزارش نشان می‌دهد که بسیاری از این افراد نه به دلیل ارتکاب جرایم خشن بلکه به دلیل فعالیت‌های مدنی، سیاسی یا اعتقادی به مجازات اعدام محکوم شده‌اند. این واقعیت نگرانی‌های عمیقی را در مورد استفاده از اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی برمی‌انگیزد.

لازم است جامعه بین‌الملل، سازمان‌های حقوق بشری، و افکار عمومی با پیگیری فعال این پرونده‌ها و اعمال فشار بر دولت ایران، مانع از اجرای ناعادلانه این احکام شوند.