۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

خیزش توده های ستمدیده

 
خیزش توده های ستمدیده علیه حکومت شیادان
 
توده های مردم ایران پس از 40 سال بار این حکومت دزد و جانی را بر گرده داشتن، دیگر آن را شناخته اند و کوچک ترین اعتمادی به آن ندارند. این است که به ساده گی و به سرعت علیه سیاست های اقتصادی کنونی حکومت خامنه ای و دولت رئیسی و پاسداران اش موضع گرفته اند و در برخی شهرها به خیابان ریخته اند و دست به اعتراض زده اند.
 طبقه ی کارگر و کشاورز و تمامی توده های زحمتکش، سیاست های کنونی دولت در حذف ارز ترجیحی و گران شدن نان فانتزی را به درستی جز کلاه برداری تازه و جز دست انداختن های جدید حکومت حقه بازان آخوند و سپاهی بر سفره ی بسیار کوچک شده و خالی تر از خالی خود، نمی دانند.
 آنان به خوبی می دانند که این سیاستی تازه است که از آستین این ماردوشان، این افعی صفتان برای کلاه گذاشتن بر سر توده های رنجدیده در آمده است.
آنان به خوبی می دانند که گران شدن نان یعنی گران شدن حیاتی ترین نیاز زحمتکشان و گران شدن همه ی کالاهای اساسی دیگر. گران شدن مرغ و تخم مرغ و لبنیات و روغن یعنی گران شدن نیازهای اولیه ی توده ها و همچنین همه ی کالاهای مورد نیاز دیگر.
آنان به خوبی می دانند که یارانه ی به اصطلاح 400هزارتومانی  و 300 هزار تومانی دو ماهه یعنی تحفه ای ناچیز و خریدن زمان برای گران کردن هولناک و سرسام آور کالاها در پی آن.
 آنان به خوبی بی ارزش شدن روز به روز پول ملی کشور و دلار اکنون 30 هزار تومانی را دیده اند و به روشنی بی ارزش شدن یارانه ی 45 هزارتومانی را که طی سال ها ثابت مانده بود شاهد بوده اند. توده های مردم مجبور بودند که نتایج این سیاست های شیادانه را بر سر سفره های خود ببینند.
 و اکنون در ایران، چه چیزی برای طبقه ی کارگر و کشاورز و توده های مردم ساده تر از دیدن سفره های خالی خود است برای قضاوت شان درباره ی این حکومت؟ حکومتی که فلاکت و رنج را برای توده های زحمتکش می خواهد و رئیس دزد و شارلاتان مجلس آن خانواده اش را برای تهیه سیسمونی نوزاد به ترکیه می فرستد! سران سپاه پاسداران اش دزدی های افسانه ای کرده و هر دسته و گروه، دزدی های دسته ی دیگر را لو می دهد.
 طبقه ی کارگر و دیگر طبقات زحمتکش اکنون دیگر به اثرات سیاست در زندگی شان می نگرند و دنبال این که دلایل این ها برای سیاست هایشان درست است یا نادرست، نمی افتند. چهل سال زندگی در این جهنمی که آخوندها و پاسداران ریاکار و جانی برایشان درست کردند، بسیار درس ها در مورد این حکومت به آنها آموخته است تا دیگر گوش شان به این دلایل ثنار و سی شاهی بدهکار نباشد. نفرت و کینه ی 40 ساله توده ها از این حکومتگران سیری ناپذیر و نالایق چنان انباشته شده که جز سرنگونی آنان و به درک واصل کردن شان با چیز دیگری فرو نمی شنید.
 و اما دلایلی که دولت رئیسی برای گرانی نان می آورد دیگر حتی سران پیشین و نیز هواداران این حکومت را اقناع نمی کند و به نزاع می کشاندشان، چه برسد به توده های مردم؛
مبارزه با «قاچاق» کشک است، وقتی قاچاقی که از آن صحبت می کنند اساسا امکان عملی شدن نداشته است و وقتی که بزرگ ترین قاچاقچیان خود سران پاسدار و سران نیروهای انتظامی هستند و کلید طلایی آن در کشور دست خامنه ای و فرزندان اش است.
 مبارزه با «رانت خواری و فساد» کشک است وقتی از سران دفتر خامنه ای و پاسداران اش گرفته تا دارو دسته ی نوچه اش رئیسی در تهران و مشهد و سران دستگاه قضایی و دیگر دستگاه ها، بزرگ ترین و فاسدترین رانت خواران و دزدان هستند.
وقتی که ده ها سازمان موازی اطلاعاتی، نظامی، مذهبی و ده ها حوزه ی تن پرور آخوندی درست کرده اند. مردم می دانند که تمامی دزدی ها و اختلاس ها و رشوه های کلان و بده بستان هایی که در بیست سال اخیر رو شده از میان خودشان و بیش از همه سران پاسدار بوده است.
جلوگیری از «اسراف» یک دروغ بزرگ است. زیرا همه می دانند که این گرانی تنها شامل نان نخواهد شد و همچون گذشته دامنه ی آن تمامی کالاهای ابتدایی مورد نیاز مردم را در برخواهد گرفت.
جلوگیری از «اسراف» دروغ است زیرا خودشان تجلی بزرگ ترین اسراف سرمایه های کشور هستند. این اسراف بیش از هر چیز در برپا کردن دستگاه های بزرگ و کوچک اختاپوسی نظامی و مذهبی صورت گرفته است. دستگاه هایی که بخش بزرگی از درآمد کشور را می بلعند.
و اما «اسراف» مردم در مصرف نان: راست آن است که اگر دولت رئیسی برای جلوگیری از اسراف نان آن را گران می کند، کالاهایی که بسیاری از توده های مردم نه تنها در آن امساک می کنند بلکه سال و ماه چشم شان نمی بیند همچون مرغ و تخم مرغ و لبنیات و گوشت را که صحبت از اسراف در مورد آنها  مضحک و مسخره است ارزان کند و اجازه دهد که مردم آنها را به قدرنیاز خود مصرف کنند!
خیر! طبقه ی کارگر و دیگر زحمتکشان می دانند این ها یک فریب تازه، یک شیادی تازه و یک کلاهبرداری تازه است. توده ها استثمار شده، ستمدیده و رنج کشیده ی ایران به خوبی می دانند که این دولت و این مجلس و این حکومت را دیگر نمی خواهند.
توده های مردم به خوبی می دانند که مخارج دم و دستگاه های عریض و طویل داخلی و برنامه های سیاست های خارجی این حریصان قدرت و ثروت در کشورهای مانند لبنان، سوریه، یمن و عراق زیاد است و چون محل دخلی برای پر کردن آن ندارند، می خواهند این مخارج را از جیب مردم هزینه کنند. 
این است که جز ناسزا و نفرین چیزی نثار آن نمی کنند.
این است که به محض این که سیاست ها اعلام می شود در شهرهای بزرگ و کوچک بیرون می ریزند. گرد می آیند، راهپیمایی می کنند و شعار می دهند.
چنین است که اعتراضات و طغیان ها و شورش های دیگری را آغاز می کنند.
و حکومت چه می کند؟
 پاسداران تفنگ به دست خود را به خیابان می فرستد تا حکومت نظامی برپا کنند؛  آنها را به سراغ توده های زحمتکش رنج کشیده می فرستد تا صدایشان را خفه کند.
 «همین است که هست! چه بخواهید چه نخواهید! یا تحمل می کنید و یا کشته می شوید!»
چاره ای برای توده ها جز نبرد برای بقا نیست.
 اگر حکومت خامنه ای و شرکای دزداش برای بقای پلیدترین و کثیف ترین موجودات در این کشور، هر فریب و نیرنگ و جنایتی را مجاز می دانند، طبقه ی کارگر و کشاورزان و زحمتکشان و تمامی توده های مردم ایران نیز آماده اند تا برای سرنگونی این ریاکاران و خبیثان و به گور سپردن شان و تضمین زندگی و بقای خود تا پای جان مبارزه کنند.
 
برافراشته باد پرچم مبارزات طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش علیه حکومت دزدان و جانیان
مرگ بر خامنه ای و رئیسی
مرگ برجمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 21 اردیبهشت 1401
 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر