۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

خیز باندهای حریص حاکم برای در دست گرفتن دولت آینده

 

 خیز باندهای حریص حاکم برای در دست گرفتن دولت آینده

نتایج فایل ظریف
داستان«فایل ظریف» فعلا تا حد کاندیدا نشدن وی برای ریاست جمهوری ادامه یافته و احتمالا بسته به جدال ها برای از میدان به درکردن یکدیگر و همچنین معاملات سیاسی میان باندهای حاکم بر سر قدرت ادامه خواهد یافت.
نتایج نهایی صحبت های ظریف هنوز کاملا مشخص نیست. اینکه آیا این نتایج، انصراف ظریف از کاندیدا شدن برای ریاست جمهوری است و وی خود را در راه جناحی که به آن وابسته است یعنی جناح بوروکرات - تکنوکرات غربی یا همان اعتدالی ها«قربانی» کرده- زیرا با وجود این فایل مشکل که شورای نگهبان صلاحیت وی را تایید می کرد- و این جناح خواهد توانست از ضرباتی که وی در فایل مزبور به جناح به اصطلاح روسیه ای( سپاه قدس و پیروان سلیمانی) وارد کرده، استفاده تبلیغاتی کند و پست ریاست جمهوری و در نتیجه دولت بعدی را به دست آورد؛ و یا اینکه خیر، نتایج این فایل در خدمت جناحی خواهد بود که صحبت های ظریف علیه آنهاست و به آنها این امکان را داده و می دهد که به یکی از نقطه های قوت جریان روحانی و اعتدالی ها که گویا قوی ترین رقیب جریان مورد علاقه ی خامنه ای در این انتخابات است، یعنی ظریف حمله کند و خلاصه با واسطه قرار دادن این فایل، جناح مزبور را در منگنه بگذارد و در انتخابات ضعیف و علیل اش سازد.
 در واقع اینکه این صحبت ها بالاخره به نفع کدام جناح تمام خواهد شد احتمالا در فرایند تبلیغات کاندیداها و نتایج انتخابات مشخص خواهد شد.
 
سخنرانی خامنه ای درباره ظریف
 بخشی از سخنرانی پیشین خامنه ای(یکشنبه 12 اردیبهشت 1400) حمله به ظریف بود، حال آنکه همین ظریف نماینده ی اعظم جناب خامنه ای در مذاکرات وین بوده و بدون اجازه ی وی و دفترش نمی توانست کوچکترین قدمی بردارد و توافقی را پیش ببرد.
 اینکه ظریف همواره رفوگری حکومت خامنه ای را می کرده، روشن است. این فرد چاپلوس در صحبت هایش در فایل مزبور، از یک سو در این مورد افشاگری می کند که سران شرکت کننده در جلسه ای که در مورد سرنگونی هواپیمای مسافربری برگزار شده بود- از جمله سران پاسدار- از شلیک موشک خبر داشتند، و از سوی دیگر از آنها می خواهد تا حقیقت را بگویند تا وی این جنایت بزرگ را در روابط خارجی رفوگری کند.   
همچنین خامنه ای با گفتن اینکه هر تصمیمی درباره ی سیاست خارجی در شورای امنیت ملی گرفته می شود پرده از نقش اصلی و کریه خود و جناح اش در تمامی امور سیاست خارجی برداشت. نه تنها چگونگی سیاست در خاورمیانه، بلکه چگونگی روابط با غرب و چین( از جمله قرارداد ننگین کنونی) و روسیه ( بذل و بخشش های دریای خزری و گوشت دم توپ شدن نیروهای ایرانی در سوریه برای منافع امپریالیسم روسیه) و کشورهای منطقه، همه و همه زیر سر خود خامنه ای است که از طریق عوامل اش بر شورای امنیت ملی تسلط کامل دارد.
 سوی دیگر این سخنرانی، مواضع وی در پشتیبانی از دخالت ها و ماجراجویی های سپاه قدس و سلیمانی در منطقه بود. او نام این  دخالت ها و ماجواجویی های نظامی را گذاشت« نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه».
 البته وی پس از آن به« برنامه نظامی» در کنار برنامه های دیگر و ازجمله « مناسبات دیپلماسی و سیاست خارجی» اشاره کرد و گفت که «سیاست یک کشور از آنها تشکیل می شود و نباید این بخش آن بخش را نفی کند» و در نتیجه منظور وی از این «برنامه نظامی» همان قضیه دخالت های نظامی سپاه قدس بود.
 او این گونه تببین کرد که همین «نفوذ معنوی» که عامل آن سپاه قدس و سلیمانی بوده اند موجب این گردیده اند که «دیپلماسی انفعالی» در مورد آمریکا و غرب اتخاذ نشود. خامنه ای برای فرار از این توضیح این نکته که نقش این «نفوذ معنوی» در پیشبرد توافق برجام که وی همواره خود را بی اعتماد به آن نشان می داد چه بود، اسم آن را گذاشت «دیپلماسی انفعالی در منطقه ی غرب آسیا»!
بنابراین از نظر خامنه ای منافعی که این «نفوذ معنوی» (یا به گفته ی ظریف دخالت ها در امور کشورهای منطقه و جنگ های مال مردم برباد ده) برای حکام داشته و دارد تاثیر آنها بر «دیپلماسی انفعالی» و تبدیل آن به «دیپلماسی فعال» در منطقه ی غرب آسیا بوده است. و این در ماهیت امر و تا اینجا یعنی این ماجراجویی ها نه حتی برای منافع مردم لبنان، فلسطینی ها و یمنی ها که جمهوری اسلامی دم از آنها می زند( خلق سوریه را سپاه قدس و سلیمانی قصابی کردند) بلکه حفظ بقای خود در کشور و امتیاز گیری از امپریالیست های غربی سر میز مذاکرات در این منطقه بوده است؛  
از سوی دیگر، اگر« نفوذ معنوی» اصل است نه «دیپلماسی انفعالی»، پس آن سازش بزرگ برجام را چرا «پیروزی بزرگ» متاثر از« نفوذ معنوی جمهوری اسلامی» در «آسیای غربی» نام ننهادند و « نرمش قهرمانانه» در مقابل امپریالیست ها نام نهادند؟ چرا اجازه دادند آژانس به ایران بیاید و فعالیت های اتمی آنها را کنترل کنند؟ و از آن  مهم تر چرا بساط سانترفیوژها را تا حدودی برچیدند؟ چه می خواستند از امپریالیست های آمریکا و اروپا که چنین عقب نشینی هایی کردند؟ اگر ماجراجویی های سپاه قدس و سلیمانی و «نفوذ معنوی» ای که جمهوری اسلامی از فعالیت های آنها به دست آورده بود، موجب این شده بود که بتوانند برجام را پیش را ببرند، و به چنان « پیروزی» های بزرگی دست یابند که امپریالیست ها یکی پس از دیگری برای بستن قرارداد به ایران هجوم بیاورند، آن گاه دیگر آن های و هوی و«هجمه» ی حضرات خامنه چی ها علیه برجام و«شکست برجام» چه بود؟
روشن است که سر امپریالیست ها به راحتی کلاه نمی رود و«اگر صد نگیرند ده نمی دهند». چنانچه خامنه ای و عمله و اکره اش آن پشت و پسال ها به واسطه « نفوذ معنوی» کذایی سپاه قدس و سلیمانی، کفش امپریالیست ها را نلیسیده بودند، آنها به رقابت نمی افتادند که کی زودتر بیاید ایران و قرارداد درست و حسابی ببندد! آن گاه کمپانی های امپریالیستی آمریکا راحت قرارداد برای فروش بوئینگ با ایران نمی بستند!
 بنابراین ریاکاری های خامنه ای تنها برای فریب مشتی حزب اللهی و پایه های اجتماعی هنوز موجود اش است که چشمانشان را سیاهی و تا مغز استخوانشان را نادانی و بلاهت فرا گرفته است. آنچه او دنبال می کند این است که روحیه ی تخریب شده ی حزب اللهی ها و بسیجی هایی که به سپاه قدس و جنایتکاران مرتجعی همچون قاسم سلیمانی باور و امید دارند حفظ و یا بازسازی کند. همچنین او می خواهد این پایه های ناآگاهی را که همواره در حال ریزش اند، برای انتخابات ریاست جمهوری سرپا نگه دارد.

درباره قانونگذاری اخیر شورای نگهبان و مرافعه روحانی با آن
از زمره مسائل پیش آمده در چند روز اخیر مصوبه ی تازه شورای نگهبان و ابلاغ آن به وزارت کشور است. در این مصوبه شورای نگهبان شرایطی تازه ( حداقل ۴۰ سال سن و حداکثر ۷۵ سال، داشتن مدرک کارشناسی ارشد یا معادل آن، قبول قانون اساسی و نداشتن سابقه ی کیفری و بالاخره حداقل چهار سال سابقه در کارهای ارشد مدیریتی) را برای کاندیداها در نظر گرفته است. درخواست این شورا از وزارت کشور این بوده که افرادی را ثبت نام کند که دارای این شرایط باشند. این امر موجب شد که جدالی میان روحانی رئیس جمهوری با شورای نگهبان در بگیرد.
 شورای نگهبان مَثل«میمون هر چه کریه تر ادایش بیشتر!» را می ماند(بینوا میمون! کاش می شد  نام دیگری بر این موجودات کریه و مال مردم خور گذاشت). این به اصطلاح شورا را- همین جوری اش را - به جز خامنه ای و باندهای دورو برش، هیچ کدام از جناح های دیگر یعنی اصلاح طلبان، اعتدالی ها، احمدی نژادی ها و بالاخره حتی اصول گرایان که پیرامون امثال لاریجانی ها و یا ناطق نوری و حتی هیئت موئلفه هستند، قبول ندارند و یا حداقل آن جور که خامنه ای قبول دارد( زیرا این شورا دست چین خودش است و هرگز کاندیدهای او را رد نکرده و نمی کند) قبول ندارند و آن وقت این فسیل های مرتجع مفت خور هر دفعه یک ادا و اطوار در می آورند و مصوبه و قانونی تازه وضع می کنند!
مصوبه ی اخیر صدای همه ی جناح های حکومتی و نه تنها روحانی را در آورد و همه آن را قانون گذاری دانستند. امری که به مجلس مربوط است و نه به شورای نگهبان. روحانی که همیشه  زمان انتخابات ها «شیر» می شود حسابی جوش آورد و به وزارت کشور دستور داد که از قوانین موجود تبعیت کنند و نه از مصوبه ی شورای نگهبان. روحانی با این کار توپ را دوباره در زمین شورای نگهبان انداخت.
در مورد این مرافعه باید به دو سوی آن اشاره کرد:
نخست اینکه دعوای روحانی و باندش را با شورای نگهبان که به معنای دعوا با خامنه ای نیز هست، نباید جدی گرفت. روحانی همان موش موذی و مکار است. او به دسته ی آخوندهای فرصت طلب و ریاکار و مردم فریبی تعلق دارد که گاه لباس شیر می پوشند، لباسی که به تن آنها خیلی خیلی گشاد است. بخش هایی از مردم در دو انتخاب ریاست جمهوری که او همواره در بزنگاه آن گلوی خودش را در هارت و پورت با جناح خامنه ای وعده دادن به مردم پاره می کرد، به وی رای دادند و او هر بار پس از انتخاب شدن حتی به ابتدایی ترین وعده های خود به مردم، وعده هایی که در چارچوب باند و جناح و طبقه ی خود می توانست آنها را دنبال کند، عمل نکرد و به جای آن شروع کرد به ابراز مخلصی و ارادت به خامنه ای و چاپلوسی وی. او یک دزد حقه باز و شارلاتان و همین طور جنایتکار است که هم سر مردم کلاه گذاشت و هم  در کنار خامنه ای دستان اش به خون جوانان وطن آلوده است. از این روی است که تقریبا تمامی توده هایی که این روزها برای گرفتن حق خود به خیابان می آیند، از وی عمیقا متنفرند و علیه وی و دولت اش شعار می دهند.
 از آن سوی شورای نگهبان نیز چنانکه گفتیم دست نشانده های خامنه ای هستند و برده و مطیع اوامرولی نعمت خویش. با این مصوبه آنها می خواهند مسئولیت و زحمت رد کاندیداها را از دوش خود بردارند و به دوش دولت بیندازند. به ویژه اینکه کاندیداهایی که مشمول مصوبه مزبور می شوند- و مصوبه بیشتر برای حذف آنهاست- افرادی هستند که رد صلاحیت آنها در شورای نگهبان برای این شورا هزینه بر است و آن را در انظار و اکنون بیشتر پایه های باقی مانده ی این حکومت و از جمله پاسداران و بسیجی ها رسواتر و بدنام تر از آن چه هست می کند. زیرا بخش هایی از پاسداران، بسیجی ها و مردمی که پایه های این حکومت را تشکیل می دهند، از برخی از همین کاندیداهایی پیروی می کنند که شامل شرایط  مصوبه می شوند؛ از جمله برخی کاندیداهای اعتدالی، سعید محمد، احمدی نژاد و اصلاح طلبان. 
و نکته سوم این است که به احتمال نزدیک به یقین شورای نگهبان حتی اگر روحانی و وزارت کشور به مصوبه عمل نکنند کار خود را دنبال می کند.
 سیاست های این شورا به طور تقریبا مطلق در چارچوب سیاست های خامنه ای و دفتر وی است. اینکه تحلیل خامنه ای و باند وی از فرایند انتخابات و تقابل نیروها چگونه خواهد بود تماما در سیاست های این شورا متجلی خواهد گشت. این شورا نیمه نگاهی هم به پرونده ی 99 درصد کاندیداها نخواهد کرد. آنها تنها افرادی را تایید می کنند که در لیست داده شده از جانب خامنه ای و دفترش موجود باشند. بنابراین حتی اگر شورای نگهبان در اجرای این مصوبه به وسیله وزارت کشور پافشاری نکند به این معنا نخواهد بود که آنچه را اکنون در مصوبه گفته اند زیر پا خواهند گذاشت. خیر! آنها آن کاری را انجام خواهند داد که خامنه ای به آنها دیکته کرده و یا خواهد کرد.      
 
خامنه ای و تقابل دولت و شورای نگهبان
خامنه ای در سخنرانی اخیر خود به تقابل روحانی با نوچه هایش در شورای نگهبان اشاره نکرد و خود را از آن مرافعه برکنار داشت. یک سوی مساله، به اشارات تندش در سخنرانی پیشین به ظریف بر می گردد و به هر حال پس از آن حمله به ظریف، باید کمی شق و رق بودنش را کنترل می کرد و به جای یک جارو جنجال تازه و حمله، سکوت می کرد!
اما از سوی  به نظر می رسد که این انتخابات جایگاه خاصی برای خامنه ای دارد و وی گویا می خواهد با مدیریتی «خونسردانه» و «پرحوصله» آن را به سوی هدفی که در نظر دارد سوق دهد، تا آنجا که زمانی که نامی از صندوق رای درآمد، حداقل واکنش را خواه در میان کاندیدهای جناح های شکست خورده و خواه در میان مردمی که اکثریت آنها کوچک ترین اعتمادی به این حکومت ندارند، بر انگیزد.
به بیان دیگر می خواهد «دولت جوان، حزب اللهی و ضد فسادش» (گویا این آخری باید اشاره به رئیسی داشته باشد که قرار شده کاندید شود- گرچه هنوز مسجل نیست) برخلاف دولت های پیشین به ویژه دولت احمدی نژاد در انتخابات سال 88 که خامنه ای متهم به تقلب در نتایج آرا شد، در بهترین شرایط به روی کار آید و کمترین مخالفت  را برانگیزد.
 
خامنه ای و دولت جوان و حزب اللهی کذایی اش
در مورد این دولت کذایی که خامنه ای در آخرین سخنرانی اش دوباره به آن اشاره کرد، باید گفت هنوز دقیقا مشخص نیست که چه ویژگی هایی خواهد داشت. آن چه روشن است این است که برنامه ای دارند و برنامه ی خود را می خواهند پیش ببرند.
در کنار آن، این مساله که کاندیدای خامنه ای برای ریاست جمهوری، رئیسی- که ظاهرا بخش هایی از جناح خامنه ای با وی توافق دارند- است و یا یکی از سران پاسدار کاندید شده نیز هنوز کاملا مشخص نیست. شاید آنها بخواهند این کاندید را ناروشن و به اصطلاح در سایه نگه دارند تا کمترین میزان افشاگری و کمترین برانگیختگی در مورد شخص انتخابی صورت گیرد؛ شاید بخواهند با یک «احمدی نژاد» دیگر مردم را خام کنند و رای بیشتری از آنها بیرون بکشند! شاید این پاسداران کاندید شده معاونان دولت جوان کذایی شوند و شایدهای دیگر!
 خلاصه تا تمامی کاندیداها ثبت نام نکنند و برنامه های خود را اعلام نکنند و جدال هایشان رو نشود مشکل بتوان در مورد کاندید خامنه ای و برنامه های دولت حزب اللهی خامنه ای و همچنین در توان وی در تحقق بخشیدن به آنها- یعنی آنچه وی می خواهد از آن بیرون بکشد - در جدال با دیگر جناح ها و مردم سخن گفت.   
 
خامنه ای و سخنرانی هنگام انتخابات
سخنرانی های خامنه ای هنگام انتخابات زیاد می شود. دلایلی چند موجب این امر می شود.
 یکم این که وی با این سخنرانی ها می خواهد پایه های جناح اش در میان سپاه و بسیج و حوزه ها و مدارس مذهبی و خلاصه دستگاه های خودی امنیتی و نظامی و آموزشی و اقتصادی و غیره را مدیریت کند؛ از یک سو آنها را به فضای انتخابات بیاورد و از سوی دیگر آنها را کنترل کند و اجازه ندهد که از دست اش در روند و«خوراک» دیگر جریان ها، جناح ها و باندها شوند.
 دو دیگر، می خواهد به جناح ها و باندهای مقابل اش- جناح هایی که کمابیش مخالف زیاده طلبی هایش هستند و روز به روز بیشتر هم می شوند- فرصت ندهد که از شرایط ویژه ی چند هفته ای انتخابات و به ویژه تبلیغات انتخاباتی استفاده کنند و به مثابه خورنده ی پایه های وی و یک قدرت جناحی در مقابل وی علم شوند و به اصطلاح سیاست و برنامه های وی را تخریب کنند و خلاصه کار از کار بگذرد.
همچنین وی می خواهد به امپریالیست ها نشان دهد که همه کاره اوست؛ و بالاخره این میان تلاش کند که مردمی را که این حکومت را قبول ندارند اما هنوز به راهکاری درون این حکومت امید دارند، در خدمت جناح خود به انتخابات بکشاند. وی در بخش زیادی از سخنرانی 12 اردیبهشت خود به مسائل معلمان و کارگران پرداخت و جدا از خالی نبودن عریضه، بخشا می خواست آنها را به خود و جناح اش امیدوار کند.
باید پذیرفت که در میان مردم از همه ی طبقات، عده ای هستند که نه از سیاست چیزی می دانند و نه می خواهند بدانند. آنها زندگی را صرفا بر مبنای عادات خود پیش می برند و از روی عادت هم رای می دهند. این عده هزارو یک دلیل می تراشند که باید در انتخابات شرکت کنند و شرکت هم خواهند کرد گاه حتی در لحظات آخر. و اینها از جمله اهداف نخستین خامنه ای در این گونه سخنرانی ها هستند.    
 
طبقه کارگر و زحمتکشان و انتخابات ریاست جمهوری
بخش عمده ی کارگران و کشاورزان و توده ی زحمتکش شهر و روستا، زنان و مردان و جوانان در انتخاب نمایندگان مجلس در اواخر سال 98 کمترین درجه ی شرکت را داشتند. از آن زمان تا کنون حدود یک سال و اندی گذشته و نه تنها تمامی طبقات زحمتکش بلکه حتی لایه های میانی و مرفه خرده بورژوازی شهری و روستایی نیز که شاهد سقوط مداوم سطح زندگی خویش و افزایش گرفتاری ها هستند، بیش از گذشته از این حکومت روی برگردانده اند.
 اکثریت مردم نه تنها تورم، گرانی، بیکاری و فقر و فلاکت بیشتری را دیده اند و رنج بیشتری کشیده اند، بلکه دزدی، اختلاس، فساد، تجاوز به حقوق مردم و به ویژه زنان و جنایات بیشتری را در تمامی نقاط کشور به ویژه مناطق محروم کردستان و بلوچستان شاهد بوده اند.
چگونگی کنترل کرونا، مساله ی جلوگیری از ورود واکسن های خارجی و غیره، بازی با جان مردم و از بین رفتن روزانه بیش از 400 نفر( تازه طبق آمار حکومتی ) نیز به خوبی نشان داد که حکومت مستبد دینی و در راس آن خامنه ای نه تنها حتی در چارچوب یک حکومت عادی استثمارگر و ستم گر که حفظ فیزیکی نیروی مولد جامعه و جمعیت برایش درجه ای اهمیت دارد، به مردم نمی پردازد، بلکه کوچک ترین ارزشی برای جان مردم قائل نیست و اساسا دشمن خونین مردم است . آنها به خوبی پی برده اند که هر گونه شرکتی در انتخابات یعنی رای دادن به فقر و بدبختی بیشتر؛ رای دادن به دزدی و اختلاس و فسادی افزون تر؛ رای دادن به حکومت برای کشتن مردم و جوانانی باز هم بیشتر؛ یعنی فروش کشور به دولت های دیگر و حقارت ها و بدبختی های بیشتر.
این است که بخش عمده ی واجدین شرایط در این انتخابات شرکت نخواهند کرد. انتخابات شکاف میان مردم و حکومت را آشکارتر از پیش خواهد کرد. یک سو مردمی خواهند بود که سراسر وجودشان را کینه و نفرت از این حکومت فرا گرفته و سوی دیگر را مشتی ریاکار و دزد و اختلاس گر و جانی که پشت دین و مذهب پنهان شده اند و آن را دستاویز پلیدترین حکومت ها کرده اند.
ناروشنی در تکامل اوضاع
این نکته که این شکاف به کجا کشیده خواهد شد هنوز روشن نیست. علت ناروشنی بیش از آنکه در سیاست های کشت و کشتار حکومت گران و کنترل اوضاع از جانب آنان باشد، در شرایط فعلی طبقه کارگر و توده های مردم زحمتکش نهفته است که نه حزب و سازمان رهبری کننده ی مبارز و انقلابی  دارند و نه حتی به گونه ای خود به خودی متشکل اند.
 آیا تکامل واقعیات، موجب بروز امکانات نوینی از پایین خواهد شد و این امکانات وضع را به کلی تغییر خواهد داد و یا خیر، وضع کنونی تا تغییر شرایط از بالا پابرجا خواهد ماند، امری است که در حال حاضر نمی توان به روشنی به آن پاسخ گفت!
 هرمز دامان
نیمه دوم اردیبهشت 400 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر