۱۳۹۹ مرداد ۵, یکشنبه

«پیشاهنگان آینده» انقلاب کمونیستی یا پساهنگان رویزیونیسم مهجور مانده آواکیان


«پیشاهنگان آینده» انقلاب کمونیستی یا پساهنگان رویزیونیسم مهجور مانده آواکیان

حضرات آواکیانیست های ایرانی پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت رهبر حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان نوشته و در سایت خود گذاشته اند که در آن ژرفای بغض و کینه خود را نسبت به مبارز و انقلابی مائوئیست رفیق ضیاء صدر حزب کمونیست افغانستان و نیز جریان بین المللی مارکسیستی - لنینیستی - مائوئیستی  نشان داده اند. این بغض و عناد از این روست که  این جریان بین المللی، مضحکه ی«سنتز نوین» آواکیان را رویزیونیسم و نفی مبارزه طبقاتی و انقلاب خواند و او و دارودسته هوچی و از جمله همین آواکیانیست های پُرهای و هوی ایرانی اش را طرد کرد.
نگاهی کنیم به این بغض و عناد با رفیق ضیاء:
«..فصولی دیگر احساس دریغ از اشتباه بزرگی که در سالهای پایانی زندگی سیاسی اش مرتکب شده و نقش منفی ای که در مبارزه ای تاریخی که با تکامل کمونیسم نوین توسط باب آواکیان در جنبش کمونیستی به راه افتاد، بازی کرد. از این نظر او به جنبش کمونیستیِ افغانستان که پس از سالهای وحشتناک می خواست دوباره پا بگیرد، ضربۀ سختی زد.»( پیام تسلیت حزب کمونیست ایران (م- ل- م) به مناسبت در گذشت رهبرحزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان)
حال این هواداران پر سر و صدای باب رویزیونیست از هر فرصتی سود می جویند تا « سنتز نوین» آواکیان را به عنوان «تکامل در کمونیسم علمی» بخوانند، و به نام مشتی اراجیف ضد مارکسیستی - لنینیستی- مائوئیستی که پیش از آنان بسیاری رویزیونیست ها به شکل های دیگر بلغور کرده بودند، بقیه را«زائده گذشته» خوانده و خود را «پیشاهنگ آینده» انقلاب کمونیستی قلمداد کنند.
به راستی که شما را نه «پیشاهنگ آینده»( شما را چه به این حرف ها!) بلکه باید پساهنگ رویزیونیسم مهجور مانده ی آواکیان خواند. رویزیونیسمی که امثال کمونیسم کارگری های سلطنت طلب مزدور امپریالیسم و رویزیونیست های توده ای - خروشچفی و دیگر نوچه ها و عشاق امپریالیسم و بورژوازی به آن خیر مقدم گفتند و آن را میان خود پذیرفتند، اما نه عنوانی به او دادند و نه پیرو او شدند. آخر آنها خودشان ترتسکی و خروشچف و مارکسیست های غربی و ... را داشتند و صد البته با جوجه رویزیونیست تازه به دوران رسیده ی «بی اسم و رسمی» به نام آواکیان عوض شان نمی کردند.

در زیر متن پاسخ حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان به یکی از این آواکیانیست ها  و برخی ایرادات پوچ اش درج می گردد. این پاسخ  را در عین حال می توان پاسخی دانست به پیام تسلیت حضرات آواکیانیست های ایرانی و برخی رفتارهای مزورانه شان درون جنبش انقلابی بین المللی.
 در متن برخی تغییرات نوشتاری جزیی نیز داده شده است تا مناسب خواننده ایرانی گردد.  
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
5 مرداد99     


 پاسخ
پیام تسـلیت «جمـعی از کمونیسـت‌های انقـلابی افغانســتان»
«جمعی از کمونیست‌های انقلابی افغانستان» به مناسبت در گذشت زنده یاد رفیق ضیاء صدرحزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان پیامی فرستاده اند و از ما خواسته اند تا آن را در وب سایت مان درج کنیم.  ما هم این‌کار را کردیم. کمیته مرکزی حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان ازغم شریکی شان در این رابطه اظهارسپاس و امتنان می‌نماید. چون پیام حاوی نکاتی است که ضرورت به پاسخ دارد، لذا ناگزیریم به آن پاسخی ارائه کنیم، زیرا مطالب طرح شده یک اختلاف نظر و یا یک جدل لفظی نبوده، بل‌که کشیدن خط مرز میان مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم و رویزیونیسم است. ارائه دادن پاسخ به پیام تسلیت رسالت و مسئولیت ما برای حفظ و پاکیزگی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم از انواع و اشکال رویزیونیسم و بخصوص رویزیونیسم پسا مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی«سنتزهای نوین» آواکیان می‌باشد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
ابتدا مختصراً «جمعی از کمونیست‌های انقلابی افغانستان» را معرفی می‌کنیم که چگونه تشکیل شده است. «جمعی از کمونیست‌های انقلابی افغانستان» دو نفر از اعضای حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان بودند که در اواخر سال 1389  و اوایل سال 1390 خورشیدی تحت تاثیر«سنتزهاینوین» آواکیان قرار گرفتند و مطالبی را به حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان ارسال نمودند، و پای آن‌ را بنام واحد هوادران حزبی اروپا امضاء نموده بودند. بعد از تحقیق مشخص شد که از افراد واحد حزبی اروپا یک نفرشان داخل افغانستان است و بقیه کتباً مخالفت خود را با نوشته ابراز نموده اند.  در حقیقت مطالب را یک نفر نوشته بود و پای آن‌را از طرف جمع امضاء نموده بود. ما این موضوع را در شماره دهم کمونیست نشریه درونی حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان به بحث گذاشتیم و به اطلاع خودشان نیز رساندیم. اینک باز هم با چنین تقلب کاری رو برو هستیم. زیرا فعلاً یک نفر از «جمعی از کمونیست‌های انقلابی افغانستان» در افغانستان حضور دارد. و به احتمال قوی که باز هم پیام از طرف یک نفر نوشته شده  است، اگر چنین باشد بدین معناست که همیشه فرد از زبان جمع سخن می‌گوید. بیان نمودن سخن جمع بنام فرد و یا بیان نمودن سخن فرد بنام جمع بزرگ‌ترین انحراف ایدئولوژیک ـ سیاسی است که تا کنون «جمعی از کمونیست‌های انقلابی افغانستان» دامن آن ‌را رها نکرده‌اند. اینک متن پیام را بررسی می‌کنیم. در پیام تسلیت چنین می‌خوانیم:
«خدمات و تلاش‌های ضیاء در زمینه گسست از انحرافات مهم ایدئولوژیک – سیاسی جنبش کمونیستی افغانستان و قدم‌های عملی برای متحد کردن جنبش کمونیستی  قابل قدردانی است.  نقش مهم او در این مسیر در خاطره‌ها باقی خواهد ماند.
او در این راه  خود را بر تلاش‌ها و خدمات باب آواکیان صدر حزب کمونیست انقلابی آمریکا  و مبارزه ای که او در مقابل رویزیونیست‌ها و مرتجعین برای شناساندن و تثبیت خدمات فناناپذیر مائوتسه‌دون به علم انقلاب و تکامل کیفی کمونیسم به وسیله او در زمینه‌های مختلف انجام داده بود متکی کرد. شکی نیست که او در این راه زیر فشار حملات بسیاری از ناسیونالیست‌ها و رویزیونیست‌ها قرار گرفت.
اما ضیاء متاسفانه از ادامه گسست از انحرافات عمیق جنبش کمونیستی افغانستان که شدیدا رسوب کرده بود باز ماند. هنگامی که جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در اواسط دهه گذشته وارد بحران شد، او حزبش را در هم‌سویی با جریانات رویزیونیست در سطح بین المللی و جریانات تنگ نظر و ناسیونالیست داخلی در ضدیت و مقابله با سنتزنوین باب آواکیان که تکاملی کیفی در کمونیسم علمی است، قرار داد. این مسئله بی ارتباط با برخی جهت گیری های داخلی و دادن امتیازاتی به نیروهای مرتجع و بنیادگرای طالبان از جمله عنوان «مقاومت» نهادن بر جنگ مرتجعانه طالبان برای تحمیل خود به آمریکا نبود. انحرافی که عمیقا ریشه در انحرافات گذشته جنبش کمونیستی افغانستان در دهه 60 شمسی داشت.»
حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان معتقد است که باب آواکیان در ابتدا خدمات شایانی به جنبش مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی بین‌المللی  انجام داده است. او از مائوئیسم(در آن‌زمان اندیشه مائوتسه دون) به بهترین وجهی در مقابل رویزیونیست‌های سه جهانی و دگمارویزیونیسم خوجه ای به دفاع برخاست، نمونه بارز آن کتاب«خدمات فنا ناپذیر مائوتسه دون» اثر باب آواکیان است. حزب انقلابی امریکا تحت رهبری او با یک عده احزاب و سازمان‌های مائوئیست در سال 1984 میلادی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را بنیان نهادند و جهانی برای فتح را منتشر نمودند و به همین ترتیب نشریه ستیز (Struggle ) را به منظور پیشبرد مبارزات درونی احزاب و سازمان‌های مائوئیست روی دست گرفتند. ما نمی‌توانیم این نقش تاریخی باب آواکیان را نادیده بگیریم، همان طوری‌که نمی‌توان نقش کائوتسکی را در مبارزه علیه رویزیونیزم  برنشتین تا سال 1914 میلادی نادیده گرفت. همان طوری‌که کائوتسکی بعد از جنگ جهانی اول نتوانست تضادها را به درستی تحلیل نماید و موضع اصولی علیه جنگ جهانی اول بگیرد، در دام دفاع از میهن بورژوازی افتاد و مرتد گردید، باب آواکیان نیز بعد از خدمات شایانی که برای حفظ و پاکیزگی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم از رویزیونیسم نمود، به یکبارگی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم را دور ریخت و خواست تا «سنتزهای نوین» خویش را جایگزین مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم نماید. او هم به رویزیونیزم  پسامارکسیستی ـ لنینینستی ـ مائوئیستی غلتید.
در این جا از بحث مفصل روی خط رویزیونیستی آواکیان خودداری نموده، بل‌که به طور مختصر اشاره ای بدان می‌نماییم. حینی که اساس‌نامه و مانیفیست حزب کمونیست انقلابی امریکا نشر گردید، حزب ما در پلنوم چهارم کمیته مرکزی این اسناد را در  جوزای 1390 خورشیدی (جون 2011 میلادی)مورد بررسی قرارداد و به نقد آن پرداخت که در شماره دهم و یازدهم نشریه درونی کمونیست درج گردید و به کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ارسال نمود تا در نشریه درونی منتشر و به دسترس همه احزاب و سازمان‌های شامل در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی قرار دهد.
کمیته«جاا» که در آن زمان در دست حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) متمرکز گردیده بود، علاوه بر این‌که این کار را نکرد و آن را سانسور نمود، بل‌که حزب کمونیست انقلابی امریکا هیچ پاسخی به آن ارائه ننمود. به تعقیب آن حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) سندی زیر نام «تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران و جهان» نشر نمود. نکات انحرافی این سند در سال 2006 توسط زنده یاد رفیق ضیاء نشانی و نقد گردید و به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) ارسال شد. به جای این که حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) به جواب نقد زنده یاد رفیق ضیاء بپردازد، سند «نوسازی جنبش کمونیستی» را منتشر نمود که خود به صورت عریان تر غرق در انحرافات بود. و به تعقیب آن حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) سند«کمونیزم بر سر دو راهی پژمردگی یا شگوفایی ـ خطاب به همه کمونیست‌های ایران» که امضای کمیته مرکزی را پای خود داشت منتشر کرد. که کاملاً یک سند ضد مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی بود. این سند رویزیونیزم «سنتزهای نوین»" باب آواکیان را به خوبی بیان می‌نمود.
حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان و در راس آن زنده یاد رفیق ضیاء از سال 2006 میلادی مبارزات درونی را با حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) آغاز نمود که تا اواخر سال 2010 میلادی این مبارزه ادامه یافت. بالاخره در سال 1390 خورشیدی (2011 میلادی) حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان  فراخوان سیمینار حزبی را داد. محور اساسی بحث اساس‌نامه و مانیفست جدید حزب کمونیست انقلابی امریکا و اسناد منتشره حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) بود.
می خواهیم به طور خلاصه موضوعات عمده‌ای که در اسناد منتشره آن دو حزب مطرح گردیده بود و سیمینار حزبی(ح.ک.م.ا) روی آن به بحث پرداخت و موضعش را به طور رک و صریح بیان نمود بر شماریم.
حذف مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم از مانیفست و اساس‌نامه حزب کمونیست انقلابی امریکا و اسناد منتشره حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م)
رد دیکتاتوری پرولتاریا و انقلاب قهری علیه طبقه حاکمه.
سلاح ما برنده نیست.
نباید به گذشته پناه بریم و پشت آن سنگر بگیریم.
بقایای گذشته یا پیش‌آهنگ آینده.
جنبش کمونیستی با مانیفست مارکس شروع شد و با انقلاب فرهنگی خاتمه یافت.
اومانیسم اساسنامۀ حزب کمونیست انقلابی امریکا (RCP )
این‌ها رئوس مطالب مطروحه در اسناد منتشره حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران (م ـ ل ـ م) بود که حزب ما و در راس آن زنده یاد رفیق ضیاء در سیمینار حزبی مورد بررسی قرار داده و علیه آن به عنوان یک خط رویزیونیستی پسا مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی موضع گیری نمودند. خواننده می‌تواند برای پی بردن بهتر به رویزیونیسم «سنتزهای نوین»که در سیمینار حزبی علیه آن موضع‌گیری صورت گرفته به اسناد حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان  با نام رویزیونیزم پسا مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی در حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان جای ندارد که مشتمل بر چهار جلد است و سه جلد آن منتشر گردیده و درحال حاضر در سایت شعله جاوید موجود است و جلد چهارم آن نیز بزودی نشر خواهد گردید، مراجعه نماید.
در پیام گفته شده«هنگامی که جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در اواسط دهه گذشته وارد بحران شد، او حزبش را در هم‌سویی با جریانات رویزیونیست در سطح بین المللی و جریانات تنگ نظر و ناسیونالیست داخلی در ضدیت و مقابله با سنتزنوین باب آواکیان که تکاملی کیفی در کمونیسم علمی است، قرار داد. این مسئله بی ارتباط با برخی جهت گیری های داخلی و دادن امتیازاتی به نیروهای مرتجع و بنیادگرای طالبان از جمله عنوان «مقاومت» نهادن بر جنگ مرتجعانه طالبان برای تحمیل خود به آمریکا نبود
چرا نویسنده پیام علت بحران جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را توضیح نمی‌دهد و از کنار آن به سادگی می‌گذرد. علت اساسی بحران جنبش انقلابی انترناسیونالیستی اسناد منتشر شده به وسیله حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران(م ـ ل ـ م) بوده و می‌باشد. طوری‌که قبلاً گفتیم که در زمان بحران، کمیته جنبش کاملاً در دست هر دو حزب متذکره قرار داشت.
اسناد منتشره فوق الذکر حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران(م ـ ل ـ م) به یکبارگی تمام اصول مارکسیستی - لنینیستیمائوئیستی را دور ریخت و به فکر«چهارچوبه جدید» گردید و تمام تعهدات خود را در قبال جنبش انقلابی انترناسیونالیستی شکست و به بیانیه سال 1984 میلادی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی و سند «زنده باد مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم » که در سال 1993 میلادی ارائه گردیده بود پشت نمود. این‌ها نمونه های بارزی از بحران جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بود که ضرباتش را بر پیکر جنبش کمونیستی( مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی) وارد نمود.
نویسنده پیام می‌گوید شکی نیست که او در این راه زیر فشار حملات بسیاری از ناسیونالیست‌ها و رویزیونیست‌ها قرار گرفت
هر گاه نویسنده پیام راست می‌گوید چرا حتی یک نقل از ما به عنوان شاهد نمی‌آورد تا ثابت نماید که زنده یاد رفیق ضیاء و حزبش «زیر فشارحملات بسیاری از ناسیونالیست‌ها و رویزیونیست‌ها قرار» گرفته اند.  استناد به اسناد، خواننده را به حرف نویسنده بهتر مطمئن می‌سازد. بحث بدون مدارک و اسناد پوچ و میان تهی و اتهام محض است. لنین در این مورد چنین می‌گوید:
«هر شخص عاقلی می‌فهمد وقتی بر سر موضوعی شدیدا مبارزه می‌شود، برای کشف حقیقت نباید به اظهارات مشاجره‌کنندگان اکتفا کرد، بل‌که باید شخصا مدارک و اسناد را بازرسی نمود و شخصا معین کرد که آیا شهادتی از طرف شهود وجود داشته و آیا این شهادت‌ها موثق است یا خیر.
شکی نیست که اجرای این عمل همیشه آسان نیست. اعتقاد یافتن به آن‌چه در دسترس قرار دارد، به آن‌چه شنیدن آن برای خود شخص میسر است و به آن‌چه «آشکار»تر دربارۀ آن فریاد می‌زنند و غیره و غیره ـ به مراتب «آسان‌تر» است. منتها باید دانست، کسانی را که به این موضوع اکتفا می‌نمایند«سبک مغز» و میان تهی می‌نامند و هیچ‌کس به طور جدی روی آن‌ها حساب نمی‌کند.»(لنین ـ مجموع آثار و مقالات ـ مسایل مورد مشاجره ـ صفحۀ 315 ـ تأکیدات روی کلمات از لنین است)
طبق گفته لنین نویسنده پیام فقط «سبک مغز» بودنش را تثبیت نموده است. زیرا صحبتش بدون اسناد و مدارک و پا درهوا است.
بحث‌های زنده یاد رفیق ضیاء هیچ‌گاه بدون اسناد و مدارک نبوده است. او هر تشکلی را فقط از روی اسناد و مدارک‌شان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده است. او همیشه با استناد به مدارک هر تشکلی کمبودات، نواقص، انحرافات عمیق ایدئولوژیک ـ سیاسی شان را نشان داده است. او حزب کمونیست(مائوئیست)افغانستان را در این مسیر به خوبی رهنمائی نموده است.
از گفته نقل شده در بالای نویسنده پیام به خوبی آشکار است که به مائوئیسم پشت نموده است، زیرا به هیچ‌‌وجه به مسئله تضاد که یکی از خدمات فناناپذیر مائوتسه دون و بخشی از تکاملات مارکسیسم ـ لنینیسم است اعتقاد ندارند. او هیچ‌گاه تضاد عمده و غیر عمده را درک نکرده و تفاوت میان آن‌ها را نمی‌داند و زنده یاد رفیق ضیاء را متهم می‌نماید که ضدیت او با «سنتزهای نوین» «بی ارتباط با برخی جهت گیری های داخلی و دادن امتیازاتی به نیروهای مرتجع و بنیادگرای طالبان از جمله عنوان « مقاومت» نهادن بر جنگ مرتجعانه طالبان برای تحمیل خود به آمریکا نبود.»
زنده یاد رفیق ضیاء بدرستی مائوئیسم را هضم نموده و تفاوت میان تضادها را درک نموده بود. زنده یاد رفیق ضیاء با تعیین تضاد میان خلق افغانستان و اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده و اشغال‌گران داعشی به عنوان تضاد عمده مبارزاتش را آغاز نمود و مبارزه با طالبان را به عنوان تضاد غیر عمده و تابع از تضاد عمده تا آخرین لحظۀ حیاتش به درستی پیش برد. زمانی که طالبان راه گفتگو و مذاکرات را پیش گرفتند به افشای این عمل تسلیم طلبانه آنها پرداخت. در آخرین مقاله دوره حیاتش که در شماره بیست و چهارم شعله جاوید زیر عنوان « طالبان به اشغال‌گران امپریالیست امریکایی تسلیم شدند» موضع حزب  را در قبال این عمل تسلیم‌طلبانه طالبان را به طور روشن بیان نمود. او لحظه‌ای در مبارزه با دشمنان عمده و غیرعمده درنگ ننمود و مبارزه با تضاد غیرعمده را در تابعیت از تضاد عمده به پیش برد.
مائوتسه دون درباره تضاد عمده و غیر عمده و عدم شناخت تضاد عمده چنین می‌گوید:
«دیالکتیک به معنای بررسی گرایش عمده و موضوعات فرعی، بررسی باطن و تبارزات بیرونی است. در میان تضادها، تضاد عمده و تضادهای درجه دوم وجود دارند. در گذشته خطاهای نظیر پیش‌روی ماجراجویانه بروز یافت،  زیرا ما تضادهای عمده و جوهر را درک نکرده بودیم و می‌کوشیدیم تضادهای درجه دوم را بعنوان تضاد عمده حل کنیم و نیز بدان دلیل که ما موضوعات کناری را به عنوان گرایش عمده در نظر می‌گرفتیم و جوهر را درک نمی‌کردیم» (مائوتسه دون ـ نمونه های از دیالکتیک (تفسیرهای مجرد 1959 ـ صفحه دوم)
گناه تمام رویزیونیست‌ها، تسلیم شدگان و تسلیم طلبان این است که بحث مائوتسه دون را یا قبول ندارند و یا این که درک نکرده اند. هرگاه ما تضاد عمده و غیر عمده را از هم تفکیک نکنیم و مبارزه علیه تضاد غیر عمده را در تابعیت از تضاد عمده به پیش نبریم، یا به ماجراجویی می‌افتیم و یا این که تن به تسلیمی و تسلیم طلبی خواهیم داد. تمام کسانی که تن به تسلیمی دادند و یا تسلیم طلبی را مانند نویسنده پیام تبلیغ می‌کنند علتش پی نبردن به تضادهاست.  چرا نویسنده پیام در مورد تضادها مغالطه کاری می‌کند؟ دلیلش واضح است، او دیگر مائوئیست نیست، بلکه پیرو تئوری رویزیونیستی«سنتزهای نوین» است.
برای این‌که در مورد تضاد عمده و غیر عمده بهتر روشنی بیشتری به وجود آورین  به چند نقل و قول مائوتسه دون مراجعه می‌کنیم.
«... در مطالعه یک پروسه مرکب که حاوی دو یا چند تضاد است، باید نهایت سعی برای در یافتن تضاد عمده شود. به مجردی‌که تضاد عمده معین شد کلیه مسایل را می‌توان به آسانی حل کرد.»
«نمی‌توان نسبت به همه تضادهای یک پروسه برخورد یکسان داشت بل‌که باید میان تضاد عمده و تضادهای غیر عمده فرق نهاد و مهم‌تر از همه سعی برای یافتن تضاد عمده نمود.»(منتخب آثار ـ جلد اول ـ صفحه 504)
« در مورد سرسختان ضد کمونیست باید سیاست انقلابی دوگانه را بکار برد؛ متحد شدن با آن‌هاتا آن‌جا که حاضر به مقاومت در برابر جاپان اند، منفرد ساختن آن‌ها در هر موقع که در مبارزه با حزب کمونیست لجاج می‌ورزند. نظر به این که مقاومت آن‌ها در برابر ژاپن دارای خصلت دوگانه است، سیاست ما عبارتست از اتحاد با آن‌ها تا آن‌جا که علیه ژاپن مقاومت می‌کنند، و مبارزه با آن‌ها و منفرد ساختن آن‌ها در هر موقع که تزلزل نشان می‌دهند.( مثلاً آن‌گاه که با تجاوزکاران ژاپنی سر و سر پیدا می‌کنند و یا با وان جین وی و سایر خائنین به ملت به مبارزه نمی پردازند) این دو گانگی در مبارزه آن‌ها با حزب کمونیست نیز به ظهور می‌رسد ، به طوری که سیاست ما نیز در مورد آن‌ها دو جنبه دارد.... ما میان این اشخاص که خصلت دوگانه دارنداز یک سو و خائنین به ملت و عناصر هوادار ژاپن از سوی دیگر فرق می‌گذاریم.» ((منتخب آثار جلد دوم ـ صفحات 667 ـ 668)
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان و در راس آن زنده یاد رفیق ضیاء به خوبی این تفاوت‌ها را درک نمود و مبارزه علیه اشغال‌گران امپریالیست، رژیم پوشالی و اشغال‌گران مرتجع داعشی بعنوان تضاد عمده و مبارزه علیه طالبان را به عنوان تضاد غیر عمده به درستی پیش برد. شعله جاوید ارگان مرکزی حزب کمونیست(مائوئیست)افغانستان به خوبی شاهد این مدعاست.
حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان  تحت رهبری زنده یاد رفیق ضیاء برای حفظ و پاکیزگی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ مائوئیسم به درستی مبارزه علیه رویزیونیسم، تسلیمی و تسلیم طلبی را پیش برد.
زنده‌یاد رفیق ضیاء و حزب کمونیست(مائوئیست)افغانستان نمی‌توانست در مقابل خیانت بزرگ باب آواکیان به جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ساکت بماند و چیزی نگوید. بزرگترین خدمت زنده یاد رفیق ضیاء به جنبش انقلابی انترناسیونالیستی این بود که نگذاشت افکار رویزیونیستی«سنتزهای نوین»به احزاب مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست رسوخ نماید.
امیدواری ما اینست که رفقای نیمه راه ما اسناد منتشره حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان علیه «سنتزهای نوین» باب آواکیان را با دقت مطالعه نمایند تا به انحراف عمیق ایدئولوژیک ـ سیاسی‌شان پی‌ببرند. آن‌ها زمانی می‌توانند مسیر رویزیونیسم«سنتزهای نوین» را رها نموده و به خط مارکسیستی ـ لنینیستی ـ مائوئیستی روی آورند که این اسناد را به دقت مطالعه کنند. آن‌ها باید بدانند که برگشت از رویزیونیزم «سنتزهای نوین» به نفع شان خواهد بود و می‌توانند گذشته شان را جبران نمایند.
کمیته مرکزی حزب کمونیست(مائوئیست) افغانستان
۱۵ سرطان ۱۳۹۹
( ۵ جولای ۲۰۲۰ میلادی)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر