۱۳۹۹ تیر ۲۸, شنبه

درود به توده های مبارز بهبهان

 درود به توده های مبارز بهبهان

آشکار شدن برخی جزئیات توافقنامه ی جمهوری اسلامی با دولت فرصت طلب و حقیر چین و روی آب افتادن پته ی کشورفروشی خامنه ای و شرکا در هفته گذشته، خشم طبقات گوناگون مردم ایران را برانگیخت. از سوی دیگر، تآیید احکام اعدام برای سه جوان مبارز که در گردهمایی ها و شورش های آبان 98 بازداشت شده بودند، به وسیله دیوان عالی کشور و شکل گیری اتحاد میلیونی در مخالفت با آن در فضای مجازی، جدا از هر مساله دیگری، نقشی به سزا در برآورد نسبی طبقات مردمی از وضع کنونی ذهنی و نیروی خودشان داشت.
این دو مسئله، نقش محرک های موضعی را در راندن توده ها به رویارویی عملی با حکومت خامنه ای داشتند. توده های مردم که فشارهای همه جانبه طاقت فرسا زندگی شان را از هم پاشانده و نفرت عمیقی از این حکومت سراپای وجودشان را فرا گرفته است، تمایل داشتند که از این فرصت استفاده کرده و خشم و نفرت خود را نسبت به حکومت خامنه ای نشان دهند و خواست خود را مبنی بر این که این حکومت را نمی خواهند ابراز کنند.
گویا امر به خیابان آمدن و برقراری گردهمایی ها قرار بود در شهرهای مختلفی صورت گیرد که حکومت زور و اسلحه و کشتار با گسیل نیروهای زیادی به خیابان های شهرهای بزرگ و کلیدی توانست مانع عملی شدن آنها شود.
این میان بهبهان جزو معدود شهرهایی بود که توده های مردم توانستند مفری باز کرده و گردهمایی های خود را برپا کنند. شعار مهم توده های بهبهان همانا«حکومت  اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» بوده است. در کنار آن شعارهایی هم چون«ایرانی می میرد، ذلت نمی پذیرد» و نیز شعارهایی به نفع جانباخته گان مبارزات آبان 98 در این شهر داده شد. گردهمایی های مردم با یورش و ضرب و شتم نیروهای انتظامی روبرو گردید و بازداشت 30 نفر( اعلام شده به وسیله حکومت) از مبارزان را در پی داشت.
به نظر می رسد که اکنون وضع مبارزه طبقاتی به جهتی سوق می یابد که هر مساله ای در آن، خواه بزرگ و خواه کوچک، نقش  موثری بازی می کند و محرک مردم در به خیابان آمدن و دست زدن به گردهمایی و راهپیمایی و شورش می شود. از این نکته بر می آید که مردم وارد مرحله ی گسستگی عمیق بین خود و حکومت کنونی شده اند. در چنین مراحلی آتشی که زیر خاکستر است، تمایل به زبانه کشیدن و بیرون آمدن پیدا می کند و هر مفری هر چند جزیی و کوچک می تواند هوای لازم را به آن برساند و آن را شعله ور و سرکش سازد.
 مشکل جنبش کنونی این است که خودبه خودی است و این امری است که به سادگی و در آینده نزدیک فائق آمدن بر آن ممکن نیست. نیروی این جنبش خودبه خودی از فشاراستثمار و ستمگری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی 40 ساله حکومت اختناق دینی بر می خیزد و توان مبارزه آن بسیار بالا است.
 نگاهی به تاریخ مبارزه و جنبش کنونی  که به مدت بیش از بیست و نه سال(اگر ما حداکثر را برای آن در نظر گیریم و شورش های آغاز دهه هفتاد را مبداء آن قرار دهیم) و یا یازده سال( اگر شورش های سال 88 را آغاز آن بدانیم) طول کشیده، نشان می دهد که خفه کردن آن کاری است سخت و تا کنون از جانب نظام و سپاه پاسداران تا دندان مسلحش بر نیامده و با وجود تداوم شرایط جاری برنخواهد آمد. از سوی دیگر خود این جنبش به واسطه خصلت حاکم بر آن یعنی خودبه خودی بودن برای پیروز شدن و به خواست خود یعنی سرنگونی استبداد دینی حاکم( حکومت آخوندهای مرتجع) رسیدن کاری دشوار دارد و مشکل.
 مهم ترین عنصر منفی جنبش خود به خودی نداشتن رهبری و برنامه ای همه جانبه و بر این مبنا سازماندهی انقلابی توده ها است. دعوت به گردهمایی های کنونی عموما به گونه ای خود به خودی و بیشتر از طریق فضای مجازی صورت می گیرد؛ در حالی که اطلاع رسانی و ارتباط از طریق فضای مجازی باید همچون یکی از امکانات جاری به شمار آید. لشکر کشی حکومت  مستبد و زورگو به خیابان ها نیز عموما از طریق کنترل فضای مجازی و به دست آوردن اطلاعات ضروری صورت می گیرد. این است که دستگاه امنیتی و نظامی پیش از این که توده های مردم به خود جنبند و به خیابان ها بیایند تا می تواند در شهرهای کلیدی نیرو به خیابان ها گسیل کرده و به گونه ای ناگفته حکومت نظامی برقرار می کند تا جلوی هر گردهمایی و تظاهراتی را بگیرد. چنین وضعی تا حدودی و حداقل برای مدتی کار مبارزه را بسته و«قفل» می کند.
در مقطعی از دوران مبارزه ضد استبداد سلطنتی( 57- 56) شاه حکومت نظامی برقرار کرد. این حکومت نظامی به وسیله نبردهای فرسایشی گروه های کوچک در طول روز و به وسیله ی گروه های گسترده ی مردم در طول شب مورد تهاجم عملی و روانی قرار می گرفت و نیرو و توان روحی و عملی آن تحلیل می رفت و ضعیف می شد. ضمن آنکه در آن زمان اعتصابات سراسری صورت گرفت و بنیه اقتصادی رژیم تحلیل رفت.
در دوران کنونی، هدف اساسی پاسداران، بسیجی ها و نیروهای انتظامی اجازه ندادن به گردهمایی ها و راهپیمایی ها در شهرهای بزرگ و کلیدی است. سران نظامی با «تقّی به توقی خوردن»مجبورند لشکر کشی کنند و این نیروها را به خیابان ها شهرهای بزرگ آورند. امری که مضحکه  شدن این نیروها به وسیله توده ها و تحقیر آنها و سران نظامی حاکم را در پی خواهد داشت.
 این احتمال هست که حضور نیروهای در مراکز شهرهای بزرگ به وسیله تاکتیک دیگری یعنی باز گذاشتن دست نیروهای پاسدار و بسیجی برای شلیک به مردم و کشتار گسترده در شهرهای کوچک که صدای آنها کمتر بازتاب دارد، تکمیل گردد. امری که در حوادث آبان 98 در ماهشهر اتفاق افتاد.
آشکار است که امر نگاهداری نیروها در خیابان ها برای مدت طولانی ممکن نیست و به ویژه اگربا تداوم مبارزات توده ها به طور پراکنده و جسته و گریخته روبرو شود، موجب خستگی و فرسودگی این نیروها خواهد شد. تکرار هر از چندگاهی این امر نیز فشار زیادی به این نیروها وارد خواهد کرد. از سوی دیگر دست بردن به سلاح و کشتار توده ها در شهرهای کوچک، شرایط را برای روی آوردن به سلاح از سوی توده ها و تشکیل گروه ها و دسته های خودجوش نظامی در میان آنها سرعت خواهد بخشید. به ویژه که بخش مهمی از شهرهای کوچک در مناطقی واقع شده اند که بافت آن ها قومی است و دست بردن توده ها به سلاح، گاه ساده و آسان و سریع صورت می گیرد.
سخت است که این حکومت مرتجع که از سرتاپای آن ریاکاری و فساد و کراهت می بارد، و با این شیوه های جنایت و سرکوب بتواند بماند. هیچ قفلی و دربسته ای نیست که باز نشود. جنبش توده ها سرشار از خلاقیت است و قدرت آفرینش اشکال نوین مبارزه را دارد. بدون تردید در آینده ای که چندان دور نخواهد بود توده ها از مجاری گوناگون امکان شکستن این قفل ها را پیدا خواهند کرد و با اشکالی نوین از مبارزه مرحله کنونی را پشت سر خواهند گذاشت.

پردوام باد مبارزات توده ها
سرنگون باد حکومت مرتجع جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران

 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
28 تیرماه 99




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر