۱۳۹۹ تیر ۲۳, دوشنبه

تلاش برای بقای حکومت ارتجاعی درباره قرارداد ننگین جمهوری اسلامی با چین


تلاش برای بقای حکومت ارتجاعی

درباره قرارداد ننگین جمهوری اسلامی با چین

توافقنامه ای اسارت بار
 سندی که زیر نام«برنامه همکاری های جامع( 25 ساله) جمهوری اسلامی ایران با چین» در سال 1394 تدوین شده و بر سیاق عادات آخوندهای ریاکار، بزدل و خوار تا کنون تلاش شده بود از ملت ایران، پنهان نگه داشته شود، لو رفت و در اختیار عموم قرار گرفت.  این امر تنها شامل سند نگردیده بلکه جزئیات مهمی در مورد آن نیز فاش گردید. طبق معمول این افشاگری به واسطه اختلافات درون جناح های حاکم و رقابت و جدال میان آنها صورت گرفت. بر مبنای مفاد این سند و جزییات لو رفته، قرار است که امتیازات فراوان به دولت مرتجع چین و سرمایه داران حاکم آن داده شود؛ امتیازاتی که یادآور قراردادهای اسارت بار و استعماری گذشته ای نه چندان دور و وطن فروشی های آشکار حکومت های کثیف قاجار است.
اشارات این سندعمدتا به همکاری های اقتصادی است و در کنار آن به صورتی کمابیش کلی به همکاری های نظامی و سیاسی نیز اشاره شده است، اما از جزئیات توافقنامه که به بیرون درز کرده و به وسیله سران حاکم «دروغین» خوانده شده است، برمی آید که آنچه برای جمهوری اسلامی اهمیت درجه اول دارد، همکاری های گسترده اطلاعاتی و نظامی چین( و البته در کنار آن روسیه) با ایران است که اخیرا به وسیله سپاه پاسداران به خامنه ای پیشنهاد شده و با نظر موافق وی در توافقنامه مزبور گنجانده شده است.
بخش امنیتی - نظامی
بخش امنیتی سند در مورد«مبارزه با تروریسم» و بخش نظامی آن ظاهرا جهت« ظرفیت های دفاع و راهبردی» است و«همکاری های نظامی، دفاعی و امنیتی در حوزه های آموزشی - پژوهشی، صنایع دفاعی و...» را در برمی گیرد.
در مورد جزئیات فاش شده آن گفته می شود که در این همکاری ها، روسیه نیز حضور و «نقش کلیدی» خواهد داشت و گویا از«نهم نوامبر آینده جنگنده های روسیه و چین، به پایگاه های هوایی ایران در همدان، بندرعباس، چابهار و آبادان دسترسی کامل خواهند داشت.»( جزئیات توافق مخفیانۀ نظامی و اقتصادی ایران و چین، سایمون واتکینس-  سایت اطلاعات نت و دیگر سایت های اینترنتی، نوشته واتکینس با نام های مشابه در سایت ها ها قرار گرفته است)
 طبق توضیحات واتکینس« چین و روسیه تجهیزات پیشرفتۀ جنگ الکترونیکی  ...» و همچنین«روسیه  سامانه های دفاع موشکی «اس ٤٠٠» را برای مقابله با حملات احتمالی آمریکا و اسرائیل در حاشیۀ خلیج فارس مستقر خواهند ساخت ...» . در همین چارچوب «روسیه سامانه های موسوم به «کاراسوخا» ٢ و ٤ را برای مقابله با رادارهای تهاجمی و شناسایی پهپادهای اسرائیل و آمریکا در ایران مستقر می سازد.»(همانجا)
همچنین «بر پایۀ توافق سه جانبه میان تهران، پکن و مسکو، یکی از سامانه های جنگ الکترونیکی روسیه در چابهار مستقر می شود که قادر است کل سامانۀ دفاع هوایی امارات و عربستان را در مقابل حملات موشک ها و پهپادهای جمهوری اسلامی ایران خنثی کند.»
بخش اقتصادی
بخش اقتصادی این سند به طور عمده فراهم کردن تسهیلات برای حضور چین در«حوزه های انرژی، زیر ساخت، صنعت، علوم و فن وری و غیره »است که میان آنها پروژه های  نفت خام( تولید، حمل، پالایش و امنیت تامین) گاز و پتروشیمی اساسی و عمده است.
در مورد نفت در سند چنین نوشته شده است:« چین به عنوان یک وارد کننده ثابت نفت ایران خواهد بود و امیدوار است که ایران به نگرانی های چین درباره بازگشت سرمایه گذاری در بخش نفت ایران توجه نماید. طرف چینی نیز متقابلا به استفاده بهینه از منابع مالی به دست آمده از فروش نفت به چین توجه نماید.»( ضمیمه شماره(1) اهداف اساسی). خرید نفت ایران به وسیله چین نیز آن گونه که جزئیات فاش شده به وسیله خبرگزاری ها نشان می دهد به «قیمت های ترجیحی» است.
اشارات این سند در ضمیه 3 آن(ص 18-11)که به «اقدامات اجرایی» می پردازد، نشانگر سرمایه گذاری طرف چینی در صنایع نفتی و زیرساخت های ایران است. به عبارت دیگر، این سرمایه گذاری ها- در مقابل فعالیت های اقتصادی ایران در چین- وجه عمده و اساسی سند را تشکیل می دهند. در جا به جای آن اشاره به« دعوت» و «جذب» سرمایه گذاران چینی،« تشویق» چینی ها برای سرمایه گذاری( «دعوت» و «تشویق» که خشک و خالی نمی شودباید مایه گذاشت و«ارفاق برادرانه» کرد آن هم تو این بلبشوی محاصره اقتصادی!؟) و نیز« تسهیل» راه های همکاری شده است و یا«تسهیلاتی» ( یعنی تخفیف های مالی و امکانات داخلی را در اختیار سرمایه گذاران چینی گذاشتن )که طرف ایرانی باید برای طرف چینی فراهم کند، تا وی احتمالا تشویق و علاقه مند به سرمایه گذاری گردد. (1)
از اطلاعات به دست آمده ای که به وسیله خبرنگار انگلیسی واتکینس نشر یافتن( واتکینس گفته که یک مقام آگاه در ایران این اطلاعات را در اختیارش نهاده است) روشن می شود که« در ازای... همکاری های نظامی و اطلاعاتی، جمهوری اسلامی ایران امتیازات اقتصادی گسترده ای به ویژه در حوزۀ انرژی به جمهوری خلق چین می دهد. به موجب این توافق چین روی هم ٤٠٠ میلیارد دلار در توسعۀ نفت، گاز، پتروشیمی حمل و نقل و سایر زیرساخت ها در ایران سرمایه گذاری می کند و کل مبلغ این سرمایه گذاری را طی پنج سال نخست از محل فروش نفت، گاز، پتروشیمی، و سایر فرآورده ها و خدمات زیرساختی ایران برداشت می کند. افزون بر این، جمهوری اسلامی ایران متعهد شده که نفت، گاز و فرآورده های پتروشیمی خود را ١٢ درصد ارزان تر از قیمت متوسط بازار و با پذیرش تخفیف مضاعفی معادل ٦ تا ٨ درصد به چین بفروشد. در عین حال، چین مجاز خواهد بود که مطالبات ایران را با دو سال تاخیر و به ارز سیال بپردازد. به این ترتیب، چین کلیه فرآوردهای نفتی ایران را دست کم ٣٢ درصد ارزانتر از بهای واقعی آنها در بازارهای جهانی خریداری خواهد کرد.»(همانجا)
بخش سیاسی
بخش سیاسی این سند اشاره به« تقویت همکاری ها در مجامع، سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی دارد». مفاد ذکر شده بیشتر بر تمایل جمهوری اسلامی برای پشتیبانی چین از قطعنامه هایی به نفع حکومت ایران و یا وتو کردن قطعنامه ها علیه ایران استوار است.
برد چین و باخت ملت ایران
به این ترتیب این قرارداد برد- برد نیست، بلکه برد دولت چین و باخت ملت ایران است. اگر هم بردی در آن برای «ایران» باشد، همان برد جناح خامنه ای و آخوندها و پاسداران مرتجع است که کشور را برای مردم ایران به ویرانه ای تبدیل کرده اند. این قرارداد و قرادادهای مشابه قرار است که تضمینی نسبی برای بقای حکومت کثیف و ننگین آنها یعنی حکومت سرمایه داران بوروکرات - کمپرادور مذهبی حاکم باشند. تضمینی که قرار است به یاری روسیه و چین  صورت گیرد.  
فرایند قراردادهای وطن فروشانه
روند بستن چنین قراردادها و یا دادن چنین امتیازاتی از زمانی شدت گرفت که حکومت مرتجع جمهوری اسلامی در منگنه ی فشارهای داخلی و بیرونی قرار گرفت و بقای آن به صورتی جدی به خطر افتاد. از داخل به دلایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، جنبش ها و شورش های پیاپی علیه آن از سوی طبقات مختلف خلقی به راه افتاد و از بیرون نیز زیر فشارمحاصره اقتصادی امپریالیست های غربی قرار گرفت و مجبور به امضای توافقنامه برجام شد.
این دو وجه، طی چهار سال اخیر شدت گرفته است. اعتراضات، جنبش ها و شورش های داخلی مراحل پیشین خود را پشت سرگذاشته و وارد مراحل تکاملی نوینی شده است و دیر نیست که مراحل کنونی خود را نیز پشت سر گذارد و وارد مرحله اعتصابات و مبارزات مسلحانه توده ای گردد.
از آن سوی، به دست گرفتن قدرت از سوی حزب جمهوری خواه، بیرون آمدن دولت امپریالیستی آمریکا از برجام و تعیین شروط تازه ای برای امضای قرارداد تازه با جمهوری اسلامی و سپس اجرای یک محاصره اقتصادی تمام عیار، هم شرایط اقتصادی داخلی ایران را بدتر و فاجعه بار کرد وهم امکان یک تجاوز نظامی و بروز یک جنگ را ایجاد نمود. این وضع خامنه ای، جناح وی و سپاه پاسداران را تا حدودی به جانب روسیه و شرق راند.(2)
در پی این وضع و برای این که حکومت آخوندها و سپاه پاسداران مرتجع بتواند هم در مقابل تجاوز احتمالی امپریالیست ها ایستادگی کند و هم وضع بد اقتصادی را سرو سامان دهد، جناح مسلط خامنه ای، آغاز به دادن امتیازاتی به روسیه و چین کرد که پیش از آن به شکلی دیگر به امپریالیست های غربی داده بود.چنان که می دانیم پس از امضای برجام بسیاری از کمپانی های غربی به ایران آمدند و قرار دادهای اقتصادی جدید بستند ولی پس از بیرون رفتن دولت آمریکا از برجام، بسیاری از این قرارداد ها فسخ گردید و یا دنبال نشد.
 شاخص ترین این امتیازات که تا کنون سروصدای فراوان و حتی اعتراضاتی از جانب برخی  جناح های«اصول گرا»ی حاکم به وجود آورده، دادن بخش های وسیعی از دریای خزر به روس ها و نیز دادن امتیاز صید در دریای جنوب به چینی ها بوده است؛ امری که موجب غارتگری کمپانی های چینی و زدن آسیب سخت به معیشت صیادان جنوب ایران گردیده است.
ظاهر قضایا این گونه به نظر می رسد که جناح خامنه ای تقاضای پشتیبانی نظامی معینی از جانب روسیه و چین در قبال تجاوز امپریالیست های غربی و نیز حمایت دیپلماتیک در سازمان های بین المللی داشته و آنها نیز این پشتیبانی را مشروط به دادن امتیازاتی از جانب ایران کرده اند. البته حکومت اسلامی امتیازات را می دهد، اما این که روسیه و یا چین با پیچیده تر شده اوضاع و به وجود آمدن شرایط و امکاناتی که برای آنها امتیازاتی بیشتر به همراه داشته باشد، به تعهدات خود عمل کنند، چندان مسلم به نظر نمی رسد. این امر در گذشته خواه در مورد کشورهای دیگر و خواه در مورد ایران اتفاق افتاده است و چندان بعید نیست که دوباره هم پیش آید.  
در عین حال، آنچه بیش از همه به نظر می رسد این است که در پشت این قراردادهای با چین، روسیه هم حضور دارد که احتمالا به واسطه حساسیت بین المللی و به ویژه امپریالیست های غربی نسبت به روابط اقتصادی و نظامی این کشور با ایران، کم ترآشکار گردیده است.
اشاره ای به وضع چین، روسیه و کشورهای امپریالیستی غرب
 چین کنونی کشوری است تا مغز استخوان سرمایه داری و ارتجاعی. حزب حاکم در آن حزب رویزیونیست چین است که حزب سرمایه داران بزرگ چین می باشد. یکی از ویژگی های چین نسبت به امپریالیست های غربی و یا روسیه این است که در حال حاضر خود این کشور نیمه مستعمره کشورهای غربی و محل فعال مایشایی سرمایه های امپریالیستی و کمپانی ها و انحصارات بزرگ غربی ( اروپایی، آمریکای شمالی و ژاپن)است. امری که عمدتا به سبب کار ارزان، مواد خام ارزان موجود در چین و منطقه و تا حدودی نیز به سبب ساده و آسان بودن حمل کالاها به مناطق شلوغ و پر جمعیت آسیا صورت گرفته است.
ویژگی دیگر چین این است که گرچه این کشور در عمل و از نظر اقتصادی وابسته به انحصارات غربی است و بدون سرمایه های غربی نمی تواند نفس بکشد، اما از نظر سیاسی و دیپلماتیک تلاش می کند که موقعیت مستقلی داشته باشد و تا حدودی نقش متوازن کننده و تعادل بخش را در تضاد میان امپریالیست های غربی با روسیه ی ایضاً امپریالیست بازی کند.  
تمایل سرمایه داران چینی به توسعه طلبی نیز عموما با توافق انحصارات غربی و یا امکاناتی بوده که کشورهای امپریالیستی غربی در اختیارش گذاشته و یا می گذارند( توافقاتی با برخی کشورهای افریقایی و در اختیار گرفتن امکانات در بنادری در کشورهای فقیر آسیایی و چزاندن مردم فقیر این کشورها). چنانچه چین بخواهد نقش یک استعمارگر مستقل نو پدید را بازی کند و از آب گل آلود کنونی در روابط امپریالیست های غربی با ایران ماهی بگیرد و یا با پیوست اقتصادی، سیاسی و نظامی به روسیه، بلوک امپریالیسم روسیه را تقویت نماید، به وسیله امپریالیست های غربی که حکومت کنونی چین بقای خود را تا حدود زیادی مدیون آنهاست بازخواست خواهد شد و هر گونه پافشاری چین در این امور مسائل و تضادهای نوینی را در صف بندی بین المللی به وجود خواهد آورد. تضادهایی که  واتکینس به این شکل به آن اشاره می کند که این توافقنامه می تواند« کل معادلات ژئوپولتیک خاورمیانه »را تغییر دهد. رشد این تضادها می توانند به سوی یک جنگ جهانی جدید جهت یابند.(3)
از سوی دیگر، در صورتی که امر وابسته شدن اقتصادی- سیاسی و نظامی ایران به بلوک روسیه صورت گیرد( گفتنی است که هنوز مسائل و امور پنهان به طور کامل رو نشده اند) آن گاه این امر به این معنا خواهد بود که سیاست ترامپ و جمهوری خواهان در مورد بیرون آمدن دولت آمریکا از برجام به آن چیزی تبدیل شده یا می شود که آنها از آن ترس داشتند؛ یعنی رانده شدن جمهوری اسلامی خامنه ای و سپاه پاسداران اش به سوی روسیه.
نمونه ای از پاسخ های عوامل خامنه ای
در قبال مخالفت های مردم ایران با این توافقنامه، در مقاله ای که در یکی از سایت های دولتی آمده، ضمن رد جزئیات فاش شده به وسیله واتکینس و نسبت دادن آن به بنگاه های غربی چنین نوشته شده است:
«این در حالی است که برنامه 25 ساله ایران و چین، دارای ماهیت اقتصادی بوده و تمام قراردادهای پیش‌بینی‌شده در این برنامه شفاف است و قبل از اجرا باید به تصویب مجلس شورای اسلامی و تائید شورای نگهبان برسد.
به‌عبارت‌دیگر، طرح شایعات مضحک همچون فروش جزیره کیش به چینی‌ها و ارائه تحلیل‌های به‌ظاهر منطقی در مورد خطرات اتحاد نظامی ایران، روسیه و چین همه باهدف زمینه‌سازی برای ایجاد یک اجماع جهانی علیه لغو تحریم تسلیحاتی ایران دنبال می شود.
لغو تحریم تسلیحاتی ایران نه‌تنها تهدیدی علیه کشورهای منطقه و اروپا نیست بلکه یک فرصت کم‌نظیر برای تقویت امنیت و صلح و مصون‌سازی منطقه در مقابل زیاده‌خواهی‌های کشورهای سلطه‌طلب به‌ویژه ایالات‌متحده آمریکا خواهد شد.
به نظر می‌رسد تا آبان ماه امسال، فضاسازی و تبلیغات آمریکا علیه لغو تحریم‌های تسلیحاتی ایران ادامه خواهد یافت و مسئولین سیاست خارجی و همچنین مجریان دیپلماسی عمومی باید هشیارانه، ترفندهای تبلیغاتی غرب را شناخته و آگاهانه با آن مقابله نمایند.هماهنگی میان ایران، روسیه و چین در این رابطه حائز اهمیت است.»( محسن پاک آیین، خبر آنلاین، 21تیرماه 99)
 به راستی اگر آنچه واتکینس به نقل منبع آگاه در ایران گفته، دروغ است، چرا حضرات متن توافقنامه و جزئیات آن را در اختیار ملت ایران قرار نمی دهند؟ از سوی دیگر چرا سخنگوی وزارت امور خارجه چین هوا چون اینگ در پاسخ خبرنگاران که از این که نیویورک تایمز گفته است که پیش نویس توافقنامه 18 صفحه ای را در اختیار دارد، می پرسند، همچون دیگر مقامات چینی که در این مورد اظهار نظر کرده اند، جواب های کلی در مورد دوستی و همکاری دیرین بین چین و ایران می دهد و از مفاد این توافقنامه اظهار بی اطلاعی می کنند؟( سایت اینترنتی فردا، 23 تیرماه 99)
 از همان نکاتی که به وسیله محسن پاک آیین گفته شده بر می آید که وطن فروشی آخوندها و حکومت کثیف خامنه ای و شرکا زیر نام «تقویت امنیت و صلح و مصون‌سازی منطقه در مقابل زیاده‌خواهی‌های کشورهای سلطه‌طلب به‌ویژه ایالات‌متحده آمریکا» و به وسیله «همکاری میان روسیه و چین با ایران» صورت می گیرد.
  هرمز دامان
23  تیرماه 99  
یادداشت
1-    در برخی تحلیل ها اشاره شده که هدف چین استفاده از نیروی کار ارزان در ایران است. البته سرمایه داران چینی از نیروی کار ارزان قیمت ایران استفاده خواهند کرد، اما بعید هم نیست که سیل خود کارگران چینی ها را نیز که به نظر ارزان تر از کارگران ایرانی باشند، روانه این پروژه ها سازند.
2-    در مقاله ی نگاهی به شرایط عمومی جامعه و امکانات متضاد تکامل اوضاع سیاسی (تیرماه 98) در بندی زیر نام«شرایط به گونه ای پیش رود که ایران محل جنگ و نبرد امپریالیست های گوناگون شود» چنین نوشتیم:«شرایط عینی و ذهنی که به نفع این امکان وجود داردعبارتند از: تکامل اوضاع به یک جنگ داخلی که دلایل امکان آن در بالا شرح داده شد، تضادهای میان امپریالیست ها به ویژه امپریالیسم روسیه با امپریالیسم غرب، مانورهای جناح خامنه ای و امکان وابسته شدن آنها به روسیه( در حال حاضر جناح های طرفدار روسیه در حکومت فعلی وجود دارند، گرچه نسبت به جناح های وابسته به غرب از نیروی کمتری برخودارند، اما در شرایط معین این نیروها می توانند رشد کنند).»
به نظر می رسد که دادن امتیازات اخیر به روسیه و چین در راستای این اهداف باشد. یعنی خامنه ای و شرکای پاسدارش خود را در پناه  این کشورها و به اصطلاح قدیم «تحت الحمایه» آنها قرار داده اند.
3-    هیچ بعید نیست که شدت گرفتن حملات خرابکارانه در ایران و این اواخر انفجارهایی که  در تأسیسات پارچین( یکی از محل های استقرار موشک های ایران) و تأسیسات هسته ای نطنز(در محل سانتزیفیوژهای جدید) که به اسرائیل و آمریکا  نسبت داده شده است، و آنها هم البته انکار نکرده اند، در ارتباط با این موضوع هم باشد. چنانچه به تحرکات امپریالیست ها و روندهای متضادی که در ارتباط به جمهوری اسلامی به وجود می آورند نگاه کنیم، ارتباط میان آنها ناممکن نخواهد بود. 






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر