۱۳۹۸ مهر ۲۶, جمعه

پروژه های باند خامنه ای برای سرکوب جنبش مردمی و جناح ها و باندهای مخالف خویش به بهانه بازداشت روح الله زم


پروژه های باند خامنه ای برای سرکوب جنبش مردمی و جناح ها و باندهای مخالف خویش

 به بهانه بازداشت روح الله زم

نگاهی به اوضاع و احوال کنونی ایران نشان می دهد که پس از جنبش بزرگ دی ماه 96 و شوک بزرگ به حاکمان و نیز به ویژه پس از اوج گیری جنبش کارگری و مردمی در جنوب، و پس از یک دوران موقت در حالت انفعال قرار گرفتن نیروهای امنیتی و نظامی، این نیروها به مرور به خود آمده و از افت نسبی جنبش- افت نسبت به نقطه های یاد شده – استفاده کرده، یک سلسله طرح های کوتاه مدت و دراز مدتی را برای سرکوب جنبش مردمی در سرلوحه کار خود قرار دادند. این طرح ها مشتمل بر زدن رهبران، کادرها و فعالین اصلی جنبش های کارگران، آموزگاران، زنان، دانشجویی و روشنفکری، تمامی فعالین اصلی سیاسی، اجتماعی و مدنی و نیز فعالین دیگر جنبش های توده ای استوار بود. پشت بند این مسئله هم جدا از طرح خودکشی در زندان ها در مورد فعالین دستگیر شده در جنبش های توده ای دی ماه، و یا به قتل رساندن برخی از افراد بازداشت شده در زندان ها، بازداشت ها کردن های بی پایان، در مضیقه قرار دادن زندانیان دستگیر شده از هر نظر و زیر پا گذاشتن حقوق زندانیان، همانا بریدن زندان های دراز مدت برای زندانیان با جرائم گوناگون بوده است.  تمامی شواهد ناظر بر نکات یاد شده است.
همچنین و به همراه این پروژه در زدن نیروهای مخالف مردمی و تلاش برای« خیال خود را راحت کردن» از بابت خیزش های دوباره و یا قوی تر جنبش های مردمی، پروژه دومی نیز در جریان بوده و هست. این پروژه دوم که به موازات و همپای پروژه نخست به پیش برده شده، حل و فصل تضادهای درونی حاکمان و جناح های مختلف و متضاد آن که به جان یکدیگر افتاده اند، زدن جریان ها و باندهای مخالف و مزاحم باند اصلی یعنی باند خامنه ای را دنبال کرده است. در پروژه ه دوم، از یک سو، برنامه هایی علیه دولت روحانی به پیش برده شده و تلاش آنها در این سمت بوده که این جناح کاملا منفرد شود؛ و این علیرغم سازش های فراوان روحانی با باند خامنه ای و ناتوان و به اصطلاح «علیل بودن» وی در مقابل آنها بوده است. از سوی دیگر، امر هدایت و یا حل و فصل تضادهای درونی جناح ها و باندهای حاکم، متوجه اصلی ترین مخالفین باند حاکم و یا آن نیروها و یا قدرت هایی بوده است که به موازات آن وجود داشته و برای خود خانی بوده اند. یکی از نمونه های برجسته و مهم این باندها که تازه با باند حاکم حاضر به هر گونه سازشی بر سر غنائم موجود بود، صادق لاریجانی بود که این اواخر هم نوک پیکان حمله باند خامنه ای متوجه وی گردید. این باندهای موازی- که در میانشان باندهای مخالف خامنه ای و یا گروه اصلی در دفتر وی وجود دارند- در زمینه های اقتصادی و سیاسی باید زده می شدند و یا حتی الامکان در جای خود می نشستند تا باند حاکم در دفتر خامنه ای به نهایت قدرت خود و فعال مایشایی مطلق می رسید.
در کنار این امور، جنگ و دعوا بین باندهای امنیتی و اطلاعاتی نیز تشدید گردیده و جریان حاکم بر حفاظت اطلاعات سپاه که به نظر می رسد سرنخ آن در دفتر خامنه ای است- اگر از تضادهای درونی سپاه و نیز حفاظت اطلاعات سپاه سخنی به میان نیاوریم-  تمامی تلاش خود را برای تبدیل شدن به یگانه سازمان اطلاعاتی کشور و از سر راه برداشتن وزارت اطلاعات که از سویی و تا حدودی بسیار کم در اختیار روحانی و از سوی دیگر در اختیار باندهایی در جناح راست و غیر جناح خامنه ای می باشد، به پیش برد. کارکرد سریال تلویزیونی گندو را عمدتا باید در این سمت و سو دید.
غیر از اینها، به نظر می رسد پروژه تکمیلی دیگری - و البته با اهمیت- نیز وجود دارد که متوجه بیرون کشور است و این روزها تحرکات و پیشرفت این پروژه در میان اخبار مهم قرار دارد. نخستین گامها در تحقق این پروژه، تلاش برای زدن آن جریان های بیرون کشوری است که  با در اختیار داشتن پشتوانه هایی همچون قدرت های غربی و یا منابع مالی، این امکان را دارند که فعالیت های تبلیغی گسترده ای را داشته باشند و بخش هایی از مردم  را در میان طبقات گوناگون به سوی خود بکشانند و در پیرامون خویش به حرکت درآورند. این گروه ها و دسته ها میان مردم، بیش از آنکه به  جریان های رایج مخالف توجه کنند، بیشتر دنباله رو بخش هایی از این جریان های پیش گفته می شوند.  در مورد اخیر تا کنون ضربه زدن به مسیح علی نژاد که پشتیبان اصلی وی امپریالیست ها و سلطنت طلبان می باشند و به هر حال تا حدودی در میان فعالین زنان لایه های خرده بورژوازی مرفه و میانه نافذ است، برجسته تر بوده است.  بنا به گفته سخنگویان سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، این پروژه با هجوم به زنان بی حجاب و بازداشت کردن بسیاری از آنها و از کار انداختن حرکت هایی به نام«چهارشنبه های سفید» که به وسیله فرد مورد ذکر در داخل به راه انداخته شده، همراه گردیده است. برای فشار به فرد مزبور نیز به بازداشت بستگان وی دست زده و وی را در شرایط سختی قرار داده اند.
مورد زم
 مورد دیگری که این روزها پیش آمده،  بازداشت و یا ربودن روح الله زم- مستقیم و یا غیر مستقیم - می باشد.
تردیدی نیست که این فرد، خواه وی را شخصی بریده از جریان های حاکم بر جمهوری اسلامی و مستقل بدانیم و یا فرستاده ای به خارج از جانب یکی از این جناح های حاکم یا باندهای مسلط بر وزارت اطلاعات(و یا حفاظت اطلاعات سپاه)، و افرادی مانند وی کارکردهای معینی داشته و دارند و به همین دلیل نیازمند تحلیل ویژه نیز هستند.
 این گونه افراد و سایت های راه اندازی شده به وسیله آنها، به دلیل اطلاعات و اخبار دست اول که به وسیله منابع اطلاعاتی داخل و یا بخش هایی از جناح  مخالف خامنه ای به دستشان می رسد می توانند  از یک سو جریان های مخالف جمهوری اسلامی را تحت الشعاع تحرکات خود قرار داده و مانع از ارتباط این جریان ها با جنبش های توده ای گردند؛ از سوی دیگر به روی جنبش های توده ای اثر گذاشته و آنها را تا حدودی زیر نفوذ خود درآورند و سر بزنگاه آنها را به مسیرهای نادرست و انحرافی بکشانند. و از سوی سوم نیز به پیش بردن امر تضادهای درون جناح حاکم بپردازند. اینجا جناح هایی از درون حاکمیت، می توانند با دادن اطلاعات از داخل به این افراد جریان مخالف - در امر مورد بحث جناح خامنه ای - را تضعیف کرده و در درون قدرت حاکمه جای پای خود را محکم کرده مقاصد اقتصادی و یا سیاسی خود را پیش برند.(1)
شکی نیست که جریان های منسوب به طبقه کارگر و نیروهای کمونیست و دموکرات می توانند به شکلی و در حد و حدود معینی از اطلاعاتی که از جانب این اشخاص در اختیار عموم قرار می گیرد، استفاده کرده و تضادهای درونی هیئت حاکمه را تشدید کنند؛ و با وجود اینکه تقویت این افراد و سایت ها، به هر حال آنها را در مضیقه قرار می دهد، به هر حال از امکانات مثبتی که ایجاد می کنند، استفاده کنند، و در عین حال، علیه اشکال تبلیغی سطحی و عامه پسند آنها مبارزه کنند و تاثیرات آنها بر لایه های جوان جنبش خنثی نمایند.
موضعی که در قبال دستگیری بستگان افراد و یا بازداشت و یا ربودن افراد باید گرفت، محکوم کردن این اعمال و قرار دادن لبه تیز حمله بروی خود سازمان های اطلاعاتی به ویژه سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، باندهای خامنه ای و کلا حکومت اسلامی است. این جهت عمده قضیه است. این جا این امر در درجه دوم اهمیت  و در جهت غیر عمده قرار می گیرد که آیا این افراد وابسته به جنبش دموکراتیک و انقلابی هستند یا افرادی وابسته به امپریالیست ها و سلطنت طلبان و یا همچون مورد روح الله زم فردی مستقل و بریده از نظام و یا فرستاده ای از جانب جناح هایی از حاکمیت به بیرون. نمی توان مخالف زیر فشار قرار گرفتن خانواده های افراد وابسته به جنبش دموکراتیک و انقلابی بود، اما در مقابل بازداشت و زیر فشار قرار دادن خانواده های افراد فعال در جریان های دیگر- حتی جریانات ارتجاعی- سکوت کرد و گفت« به درک». نمی توان مخالف ترور، ربودن و یا بازداشت مبارزین بیرون کشور بود و در مقابل بازداشت و یا ربودن فردی و یا حتی به وسیله ارعاب وادار کردن وی به تسلیم،(2) فردی که به این جریان ها تعلق ندارد، گفت که به ما مربوط نیست. باید نه تنها در مورد این نوع فشارها و اجحافات، ترورها، بازداشت ها و یا ربودن ها موضع گرفت و با آن ها به مقابله برخاست، بلکه در عین حال به این امور توجه کرد و تلاش کرد که تا آنجا که ممکن است در آنها ژرفش و روشنگری صورت گیرد و تجاربی به نفع طبقه کارگر و جنبش انقلابی و دموکراتیک بدست آید.
تردیدی نیست که بازداشت و یا ربودن و در اختیار گرفتن این شخص، می تواند به بخشی از پروژه های باندهای حاکم در جناح خامنه ای برای زدن جریان های غیر حاکم، اما دارای قدرت و نفوذ در هیئت حاکمه - به ویژه برای انتخابات در پیش مجلس و ریاست جمهوری آینده - کمک کند. دیر نیست که همچون زمان اشغال سفارت آمریکا که هر روز یا هر از چندگاهی خبری یا «افشاگری» ای علیه جریان های لیبرال به راه می افتاد، هر روز یا هر از چندگاهی «افشاگری» تازه ای بر مبنای اعترافات زم به راه افتد و باندها و جریان های مخالف با باند حاکم در جناح خامنه ای را زیر ضربه قرار دهد.
و اما نکته پایانی:
 حکومت اسلامی از بیرون به وسیله جنبش های طبقات مردمی زیر ضرب قرار گرفته و می گیرد. این جنبش ها افت و خیز و پیشرفت و عقب نشینی دارند، اما پایان یافتنی نیستند. «دیر و زود دارند، اما  سوخت و سوز ندارند».
 و اما از درون، همه چیز گواه بر آن است که در نتیجه تضادهای کشنده بین جناح ها و باندها نظام حاکم در حال تلاشی و متلاشی شدن است. نباید پشیزی برای هارت و پورت های سپاه و سازمان های اطلاعاتی آن ارج و ارزشی قائل شد. اینان چاره ای ندارند جز آنکه آن قدر خود را بزرگ کنند تا مردم از آنها بترسند و دست به عملی نزنند. 
 هرمز دامان
27 مهر 98
  یادداشتها
1-    تلاش ما باید متوجه روشن کردن رویدادها و فضای سیاسی و شفاف کردن آنها در برابر نیروی اندیشه و خرد باشد؛ و این برخلاف جناح های حاکم بر جمهوری اسلامی است که اساسا تلاش آنها بر این است که با ایجاد روزانه و هفتگی مسائل و رویدادهای تصنعی یا واقعی تلاش دارند که فضا را تیره و تار و کدر نمایند و اجازه تجزیه و تحلیل درست، دقیق و ژرف رویدادها را سلب کنند. از دید آنها به اصطلاح از آب گل آلود بهتر می شود ماهی گرفت.
2- هنوز وضعیت چگونگی بازداشت این فرد روشن نیست. می توان از بازداشت و ربودن تا تسلیم به میل خود، خواه زیر تاثیر ارعاب و خواه بدون ارعاب و در نتیجه به انفعال رسیدن این فرد، و خواه در بدترین شرایط رسیدن وی با توافقی با باند حاکم و تسلیم خود بر این مبنا صحبت کرد. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر