۱۳۹۸ آبان ۸, چهارشنبه

روز کورش، حاکمان و پاسداران جمهوری استبداد و اختناق، کنار گذاشتن خرد تاریخی از سوی بخش هایی از مردم و جوانان و شبه چپ های مفلوک پهلوی پرست


روز کورش، حاکمان و پاسداران جمهوری استبداد و اختناق،
 کنار گذاشتن خرد تاریخی از سوی بخش هایی از مردم و جوانان
و شبه چپ های مفلوک پهلوی پرست

روز کورش
روز 7 آبان را روز کورش نامگذاری کرده اند. کورش یکی از پادشاهان هخامنشی بود. وی به تسخیر سرزمینهای زیادی اقدام کرد و مردمان بسیاری را زیر تسلط  خود گرفت و از اسارت، کار، زحمت و استثمار آنان کاخ ها بپا کرد و ثروت ها اندوخت. کورش امپراطوری هخامنشی را به اوج خود رسانید. تسخیر بابل هم این میانه رخ داد. کورش در بابل یهودیان را آزاد کرد و نخستین منشور حقوق بشر(حقوق بشر برده داری) را بینان نهاد.
برای برخی در ایران، اسارت قوم ها و کشورها، به یغما بردن کار و زحمت آنان و بنا نهادن کاخ هایی از دردها و رنج های این مردمان به همراه مردم زحمتکش پارس همگی فراموش شده، و این منشور حقوق بشر شده پرچمی که آن را علیه حکومت جبار آخوندها و پاسدارانشان علم کنند. جمهوری خواهان و سلطنت طلبان امپریالیست پرست پشت این علم پنهان می شوند و گویی خود در حکومت پنجاه ساله ننگین رضا شاه و محمدرضا شاه پشیزی حتی برای چنین حقوق بشرهای برده داری ای ارزش قائل بوده اند، ندای «حقوق بشر» را علیه حکومت اسلامی سر می دهند.
«حقوق بشر» در استان فارس و در آرامگاه کورش تبدیل به «جاوید شاه» و «درود بر رضا پهلوی» می گردد. دم خروس پیدا می شود.
آشکار است که همچنانکه شاه سابق در ایران و دوستان عزیزش ملک حسین اردنی و انور سادات مصری و سلطان قابوس عمانی و دیگر مستبدین و دیکتاتورها به حقوق بشر احترام می گذاشتند، حضرت رضا پهلوی و سلطنت طلبان هم چنین خواهند کرد.

حاکمان و پاسداران جمهوری استبداد و اختناق اسلامی
اما حاکمان اسلامی ایران یعنی آخوندهای مرتجع، کت شلواری های اختلاس گر و دزد و پاسدارانی به همین میزان مرتجع ، دزد، اختلاس گر و همچنین جانی و آدمکش که از سایه خود می ترسند و در صورت دیدنش به آن شلیک می کنند، چنان لشکرکشی ای برای جلوگیری از برگزاری این روز به راه می اندازند، که انسان گمان می کند که حضرات نیرو و لشکر برای فتح قدس فرستاده اند. چنین درجه از اختناق و استبدادی برای جلوگیری از برقرار یک مراسم در تاریخ بشر کم نظیر است.
 و همین هم نه تنها به نفع سلطنت طلبان و هواداران رضا پهلوی و امپریالیسم غدار آمریکا تمام می شود، بلکه این گونه شبه میان توده ها به وجود می آید که گویا این دارو دسته ها نیروی زیادی میان مردم دارند، تنها آلترناتیو حکومت کنونی هستند و توان پیروز شدن و بنا گذاشتن جامعه ای بر مبنای حقوق بشر و غیره را دارند.

کنار گذاشتن خرد و راه اشتباه را دگر باره آزمودن
این میان، بخش هایی از طبقه خرده بورژوازی به ویژه لایه های مرفه آن  که گمان می کنند زمان شاه جنایتکار، ایران «بهشت برین» بوده، به دنبال سلطنت طلبان راه افتاده و می خواهند این روز را گرامی داشته و به پرچمی علیه حکومت اسلامی تبدیل کنند. این ها بخش هایی از جوانان را که عده نه چندان کمی از آنان، چیزی از تاریخ مردم ایران نمی دانند( احتمالا جز همین  حقوق بشر کورش و چند مورد دیگر) به دنبال خود می کشانند و قضیه را شلوغ می کنند.
 لایه هایی از توده های زحمتکش مردم نیز در این مراسم شرکت می کنند. دسته هایی از آنها به دلایلی مانند مقایسه دوران کنونی با دوران شاه سابق، می اندیشند که در زمان شاه سابق، مجموعا وضع بهتری داشتند، و به همین دلیل هم در این مراسم شرکت می کنند.( و ننگ بر حکومت اسلامی که موجب چنین قیاس ها و پندارهایی بعضا واقعی شده است!). دسته ای دیگر صرفا به دلیل برجسته کردن حقوق بشر کورشی همچون پرچمی بر علیه استبداد جمهوری اسلامی، به این مراسم ها کشیده شده و عموما و عملا به دنباله رو سلطنت طلبان تبدیل می شوند.
سخن ما با جوانان عزیز و این لایه هاست.
 خرد تاریخی ملت ایران می گوید که آزموده را آزمودن خطاست. و دوبار آزموده را، سه باره آزمودن، صد بار بیشتر خطاست.
آیا ملت ما هر زمان که از تجارب تاریخی خود و خرد تاریخی خود دوری گزیده، به بدترین بلایای تاریخی گرفتار نیامده است؟
 آیا ما هرگز از خود پرسیده ایم که چرا توده های مردم در زمان مشروطیت  مخالف آخوندهایی از قماش شیخ فضل الله نوری بودند و از اعدام خود شیخ فضل الله نوری پشتیبانی کردند؟ آیا آن توده کم سواد دوران مشروطیت، از برخی جهات بیشتر از پروفسورها و تحصیل کرده های سال های پس از خرداد42 که با هزار تفسیر و توجیه به دنبال آخوندهایی از قماش خمینی راه افتادند، دانا نبودند؟
 آیا ما به گونه ای دست به  آزموده را آزمودن، نزدیم و مزه آن را چهل سال است که نمی چشیم؟
 آیا بازگشت به سلطنت پهلوی ها و یا حتی جمهوری ای که پیروان امپریالیسم در ایران می خواهند بنیان گذاری کنند، دوباره را آزمودن و از آن بدتر «دو بار اشتباه را سه باره آزمودن» نیست؟
 ما جدا از جوانان می خواهیم بیشتر بخوانند، بیشتر بشنوند، احساساتی نباشند، بیشتر بیندیشند و همواره خرد خود را راهنما قرار دهند.

شبه چپ های مفلوک پهلوی پرست
آنچه که کریه تر از علم کردن روز کورش به وسیله سلطنت طلبان به عنوان منادیان حقوق بشر  در مقابل استبداد حکومت اسلامی است، آنچه که مهلک تر است از اشتباهات توده های دنبال رو سلطنت طلبان، همانا پشتیبانی آشکار شبه چپ های حکمتی، از دارودسته کمونیسم کارگری گرفته تا حکمتیست های رنگارنگ، از جریان های سلطنت طلب و مرتجعین امپریالیسم پرست است. اکنون این پشتیبانی و دنباله روی شکل های علنی تر و تهوع آورتری به خود گرفته و این دارودسته های مزدور، آب از لب و لوچه شان راه افتاده، به امید جاه و مقامی به دنبال ولی نعمتمان خویش رهسپارند و از دیگران هم می خواهند به صف آنان بپیوندند.
 به دنبال این مرتجعین تروتسکیست، بخش های از لایه های دیگر جریان های سابقا چپ، به ویژه آنها که به  کشورهای امپریالیستی مهاجرت کرده اند، اکنون بیش از پیش به مریدان نظام سرمایه داری و امپریالیستی و بلندگوی سلطنت طلبان و رضا پهلوی تبدیل گشته اند. آنچه مسئله را دردناک تر و رنج آورتر می کند این است که در میان این نوع شبه چپ ها، زندانیانی با هفت- هشت سال بودن در زندان های جمهوری اسلامی یافت می شود.
حضرات بریده ها و پیرو ارتجاع و امپریالیست شده ها، دریدگی و قباحت را به آنجا رسانده اند که بر روی رژیم پنجاه ساله نکبت بار پهلوی  آب پاکی ریخته و حاضرند از یک یک موارد کریهی که سلطنت پهلوی به آن شهره است، اعاده حیثیت بکنند. از استبداد رضا شاه و محمد رضا شاه گرفته تا سرکوب خونین جنبش های مردمی و از جمله مبارزات کارگران، دهقانان و دیگر زحمتکشان و تا سازمان مخوف ساواک و سران کثیفی چون پرویز ثابتی و شکنجه و کشتار مبارزین تا وابستگی تا مغز استخوان اقتصادی به سرمایه های امپریالیستی و نوکری رضا شاه و محمد رضا شاه برای امپریالیست ها.
خلاصه محال است که در نزد این شبه چپ های بریده و منفعل در امر چپ، و فعال در امر تبلیغ و ترویج نظران سلطنت طلبان و امپریالیست ها، صفتی منفی برای آن نظام یافت.  حیرت انگیز است که یکی از ارتجاعی ترین، وابسته ترین، جنایتکارترین و متعفن ترین نظام ها نزد این شبه چپ های واداده و بریده تبدیل به نظامی مترقی، مستقل، طرفدار آبادانی و پیشرفت و حقوق مردم می شود!؟
نباید خطر را دست کم گرفت
 جنبش انقلابی کمونیستی به ویژه مائوئیست ها باید به مبارزه ای همه جانبه علیه تمامی موارد ذکر شده در بالا دست زنند. شکی نیست که مبارزه با حکومت  مستبد جمهوری اسلامی که مانع برگزاری چنین مراسمی می شود در صدر قرار دارد. به دنبال آن مبارزه با جریان های سلطنت طلب و افشای چگونگی دوران زمان شاه سابق از مهمترین مسائل است. مبارزه و افشای کمونیسم کارگری  و تروتسکیست های حکمتی، یعنی ستون پنجم و مزدوران امپریالیسم در درجه سوم اهمیت قرار دارد و به دنبال آن مبارزه با تمامی واداده ها و بریده هایی است که به جای اینکه حتی به دنبال زندگی معمولی خود بروند و حداقل زبان در کام کشند، چنان جان نثارانه و فعال در تبلیغ و ترویج کریه ترین اندیشه ها در مورد بدی کمونیسم و خوب بودن دوران سلطنت پهلوی به اضافه ساواک و ثابتی هستند.
 و اما مهمترین بخش این مبارزه که بر خلاف موارد دیگر شکل اقناعی دارد، مبارزه نظری با توده های زحمتکش به ویژه لایه های جوان آنهاست. ضروری ترین بخش آن، کار توضیحی و آگاه گرانه در مورد دوران پهلوی دوم است.
 باید توضیح داد که آنچه «بهشت برین» دوران شاه سابق تصور می شود، خود نیز جهنمی بوده است. باید به آنها گفت که این پیوستن به توده های مبارز کارگر فولاد اهواز، نیشکر هفت تپه، هپکو و آذرآب و جنبش کارگران زحمتکش و نیز دیگر جنبش های طبقات و لایه های مردمی و آنها را گسترده تر و قدرتمندتر کردن است که به نفع آنهاست و نه جانبداری از حکومت مستبد، نوکر صفت، ضد استقلال و آزادی و ضد کارگر و زحمتکش پهلوی ها.
 نه جمهوری اسلامی ولایت فقیه و حکومت آخوندها و پاسداران مرتجع  و نه حکومت سلطنتی ( و یا جمهوری) ایضا مرتجع و وابسته ای مانند شاه سابق، بلکه یک حکومت جمهوری مردمی متکی به طبقه کارگر و تمامی زحمتکشان و طبقات مردمی ایران.
این است خواستی که باید پیش گذاشت و برای آن مبارزه کرد. 
 هرمز دامان
9 آبان 98


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر