۱۳۹۸ مهر ۲۰, شنبه

حمله حکومت ارتجاعی ترکیه به نیروهای خلق کرد در سوریه


حمله حکومت ارتجاعی ترکیه به نیروهای خلق کرد در سوریه

تجلی وضع و شرایط کنونی جهان را به خوبی می توان در تجاوز نیروهای نظامی ترکیه به روژاوا و نیروهای خلق کرد در سوریه  دید. همه امپریالیست ها به اضافه بیشتر دولت های ارتجاعی دست در دست یکدیگر مشوق این حمله و پشتیبان آن بوده و هستند. در مقابل در هیچ کجای دنیا، جدای از تک و توک و اینجا و آنجا، نیروهای کمونیستی و  یا دموکرات انقلابی که  یا دارای قدرت مردمی باشند و یا برای کسب قدرت سیاسی بجنگند و حقیقا نیرویی را تشکیل دهند، وجود ندارند که بتوانند به گونه ای قدرتمند و با تهاجمات متقابل  از روژوا و جنبش توده ای خلق کرد در این منطقه از جهان پشتیبانی کنند.   
 این سان به راحتی حکومت ارتجاعی ترکیه به نیروهای خلق کرد در سوریه حمله می کند و دست به کشتار و از قرار نسل کشی می زند تا به اصطلاح سایه های یک قدرت مردمی را پیرامون خود از بین ببرد.
 جریان از این قرار است که دولت امپریالیستی آمریکا با بیرون کشاندن نیروهای خود در خط مرزی سوریه با ترکیه، چراغ سبز را به دولت ترکیه برای سرکوب نیروهای خلق کرد نشان می دهد و حضرات امپریالیست ها با قیافه حق به جانب می گویند که دولت ارتجاعی اردوغان حق دارد که از منافع خود هر کجا که در معرض خطر قرار گیرد، دفاع کند.  ترامپ رئیس جمهور آمریکا هم  جدا از چرت و پرت ها و دری وری هایی تاریخی در مورد کردها، که نشان از دیدگاه فوق ارتجاعی و کثیف «غرب برتربینی» وی دارد، مشتی نظرات به اصطلاح پشتیبان مآبانه و در واقع ریاکارانه ثنار سی شاهی ارائه می دهد مبنی بر اینکه که اگر حکومت ترکیه از حدود خط قرمز ما عبور کرد، ما این کشور را تحریم می کنیم.  و تا کنون که چهار روز از تجاوز نیروهای دولت ارتجاعی ترکیه به کردستان سوریه و بجای گذاشتن دهها کشته و هزاران آواره می گذرد، چنین می گویند که ترکیه هنوز از خط قرمز ما عبور نکرده است. لابد خط قرمز دولت امپریالیستی آمریکا پس از سرکوب خلق کرد و نیروهای پیشرو آن و احتمالا داعیه گرفتن منطقه وسیعی از اراضی سوریه آغاز می شود. شاید از دیدگاه سران آمریکا، ترکیه می تواند نیروهای مردمی خلق کرد را سرکوب کند، اما نمی تواند اراضی وسیعی از خاک سوریه را اشغال کند.  
از آن سو، دولت های امپریالیستی اروپایی یعنی دولت هایی که ادعاهایشان در باره دموکراسی و آزادی و حق و حقوق مردم و چیزهایی از این گونه، آسمان و فلک را پر کرده است، خفقان گرفته اند و جز مشتی جز و وز چیزی دیگری تحویل نمی دهند. مشتی محکوم کردن بی خاصیت دیپلماتیک و بوروکرات بازی در آوردن. دولتهای روسیه، سوریه و ایران مواضعی سالوسانه  ظاهر «نه سیخ بسوزد و نه کباب» و در واقع و عملا پشتیبان ترکیه و سرکوب نمودن کردها را گرفته اند.  بقیه دولتهای منطقه یا از اقدام ترکیه پشتیبانی کرده اند و تجاوز وی را به کردستان، کشتار مردم کردستان و نیروهای خلقی را، حق این کشور برای ایجاد امنیت و غیره دانسته اند و یا سکوت پیشه کرده اند.  حکومت  مرتجع و خونخوار اسرائیل و چند کشور دیگر این میان ژست پشتیبانی از نیروهای کردستان گرفته و حمله ترکیه به کردستان را محکوم کرده اند. محکوم کردن هایی بی خاصیت و بی نتیجه.
 به نظر می رسد دولت ارتجاعی و کثیف اردوغان، جدای از خواست سرکوب جنبش موجود خلق کرد در کردستان سوریه، هدف گسترش کشور و ضمیمه کردن بخشهایی از خاک کشور سوریه به کشور خود و داعیه های مانند برپا کردن امپراطوری عثمانی، داعیه هایی صرفا برای تحمیق خلق ترکیه، را نیز دنبال می کند، و شاید این را حق و پاداش اقدامات کشورخود در اجرای وظیفه ای که امپریالیست ها و نیروهای ارتجاعی منطقه برای نابود کردن جنبش خلق کرد و نیروهای مردمی آن به عهده  وی گذاشته اند، می بیند.
 نکته کلیدی و مهم در این قضیه، اوهامی است که خواه در جنبش های پیشرو خلق کرد در این منطقه و خواه در عراق و ایران  در مورد امپریالیست های آمریکا، اروپا و یا روسیه و همین طور کشورهای مرتجع منطقه از جمله عربستان موجود بوده و هست.
 بدون تردید هر نیروی پیشرو و خلقی و از جمله احزاب و نیروهای کمونیست می توانند و باید از تضادهای بین گروههای متفاوت امپریالیست ها( آمریکا با اروپا و یا این گروه امپریالیست ها با گروه دیگر و از جمله با امپریالیسم روسیه) و نیز تضادهای ارتجاعی دولت های منطقه به نفع مقاصد تاکتیکی خود استفاده کنند. اما این باید قطعا بر مبنای ریشه گرفتن میان خلق کشور خود و ایستادن روی پای خود صورت گیرد.
 لنین در این مورد به روشنی در کتاب بیماری  کودکی «چپ روی» در کمونیسم صحبت کرده و تاکتیک کمونیست ها را در این مورد شرح داده است( منتخب تک جلدی، ص 753). حزب کمونیست روسیه زمان لنین و استالین بارها و به شکلی اصولی از تضادهای میان امپریالیست ها و نیروهای ارتجاعی خواه در داخل کشور و خواه در ارتباط با مسائل بیرون کشور استفاده کردند. مائو نیز به  صراحت و روشنی در مقاله خود درباره سیاست درباره استفاده از تضادهای بین دشمنان خلق صحبت کرده است.  خود مائو و طبقه کارگر چین به شکلی شایسته و به نفع جنبش خلق چین چنین سیاستی را به کار برده اند( برای نمونه زمان تجاوز نیروهای ژاپن به چین، مائو از تضاد بین امپریالیست های غربی با ژاپن استفاده کرد). اما این همه، تنها و تنها بر مبنای اتکای اساسی به جنبش  طبقه کارگر و خلق کشوربوده است. یعنی در واقع پایه و اساس هر جنبش خلقی، اتکاء به خلق خود و ایستادن روی پای خود است و نه برعکس، اتکاء به نیروهایی مرتجع و یا ضد انقلابی و پایه و اساس سیاست و تاکتیک خود را روی اتکاء به این نیروها و تضادهای بین آنها گذاشتن.
 به نظر می رسد که تاکتیک استفاده از تضادهای بین دشمنان خلق در مورد نیروهای رهبری کننده جنبش خلق کرد در کردستان سوریه، بیش از این که بر مبنای اصول پیش گفته باشد، بر مبنای اتکا به نیروهای امپریالیسم آمریکا و سیاست و تاکتیک این نیروها در تضادهای آنها با دیگر نیروهای ارتجاعی و یا دیگر امپریالیست ها و نیز دولت ترکیه بوده است.
بدین ترتیب به جای آنکه این نیروها از تضادها به نفع خلق کشور خود استفاده کنند، نیروهای امپریالیستی از این نیروها برای پیشرو مقاصد خود استفاده کرده اند. نخست آنها را از جنبش خلق سوریه جدا کردند و به واقع نگذاشتند نقشی در جنبش عمومی خلق سوریه داشته باشند و سپس برای سرکوب داعش آنها را به کار گرفتند. در مجموع این نیروها خود را بازیچه نیروهای امپریالیستی ساختند.
 برای نیروهای مدافع خلق کرد ترک منطقه از جانب آمریکا عجیب به نظر می رسید. آنها نام این را «خیانت»  امپریالیسم آمریکا گذاشتند. خیانت یک امپریالیسم تا مغز استخوان ارتجاعی به خلقی که ظاهرا در مراحلی می توانسته در پیشبرد برخی از مقاصد خود- در این مورد سرکوب  نیروهای داعش- از آن استفاده کند.
 اما اینکه شما چنین امری را خیانت نام نهید، نشان می دهد که شما به چنین لحظه و اقدامی فکر نکرده اید و در مورد این امپریالیسم توهمات ژرفی داشته اید! به عبارت دیگر شما گمان کرده اید که این امپریالیسم به طور استراتژیک متحد شما است و از حکومت مردمی شما در حال و احوالی دفاع خواهد کرد.
 باری،«توهم»  نسبت به امپریالیسم خونخوار و ضد خلقی مانند امپریالیسم آمریکا و اتکا استراتژیک به این کشور، پایه و اساس تاکتیک نیروهای مدافع خلق کرد را تشکیل می داد. در غیر این صورت آنها با اتکاء به خلق خود باید برای چنین روزهایی برنامه ریزی استراتژیک  می کردند و این چنین در مقابل سیاست امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست ها حیران نمی شدند.
به هر حال حمله اردوغان به خلق کرد سوریه بی پاسخ نخواهد ماند. خواه نیروهای کمونیست ، دموکرات و مترقی درون خلق کرد در ترکیه، عراق و ایران و خواه چنین  نیروهایی درون خود خلق ترک و نیز دیگر کشورها در مقابل سیاست های تجاوز کارانه و ارتجاعی اردوغان خواهند ایستاد. دشمنی با خلق ها و کشتار آنها هرگز بی پاسخ نمی ماند. خلق ها از اشتباهات خود پند می گیرند. تنها و تنها طبقه کارگر و خلق است که نیروی محرک تاریخ می باشد. پیروزی نهایی برای طبقه کارگر و خلق ها و شکست نهایی برای امپریالیست ها و نیروهای ارتجاعی خواهد بود.
گروه مائوئیستی راه سرخ ایران
20 مهر 98
     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر