۱۳۹۸ مهر ۱۰, چهارشنبه

نگاهی به نقد آواکیانیست ها از ترتسکیست های حکمتی(1) مغازله آواکیانیست ها با دارودسته های مزدور کمونیسم کارگری


نگاهی به نقد آواکیانیست ها از  ترتسکیست های حکمتی(1)

مغازله آواکیانیست ها با دارودسته های مزدور کمونیسم کارگری

 این نقد انقلابی نیست. نمی شود نامش را نقد گذاشت؛ چه برسد به نقد انقلابی و آن هم مارکسیستی - لنینیستی - مائوئیستی، که حضرات ادعای پیروی از آن را دارند، و یا آن گونه که در این مقالات نامیده اند،«مارکسیستی»! که لابد باید استفاده از آن را یکی از«پل های انتقالی» برای «انتقال» هواداران به رویزیونیسم آواکیانیستی دانست. این یک مشت مغازله آواکیانیستی است با تروتسکیست ها و دارودسته کمونیسم کارگری و دیگر حکمتیست ها، این عشاق امپریالیسم غرب و دارودسته های سلطنت طلب، از جانب حضرات آواکیانیست ها که ظاهرا با آنها رابطه بده بستان« زیرمیزی» دارند.
آنچه موجب شده است که ایشان به این نقد دست بزنند، گردهمایی دانشجویان در دانشگاه و برخی پلاکاردها علیه مسیح علی نژاد است و پس از آن سرو صدای بی خاصیت های مزدوری همچون تقوایی که چرا دانشجویان با متحد عزیز و جان جانی ما که ما قدم مبارک اش را به کنگره های خود تکریم داشته و می داریم، و با آنها هر برنامه  مشترکی را برپا داشته و باز برپا خواهیم داشت، چنین و چنان کردند.
حالا این ها آمده اند و نظرات دارودسته های تروتسکیست های حکمتی را مثلا نقد کرده اند. احتمالا زیر فشار بخشی از هوادارانشان! نام مقاله را هم گذاشته اند«آناتومی بورژوا- دموکراسی چپ ایران». یک نام با کبکبه و دبدبه که ظاهر از یکی از مقالات حکمت گرفته شده است؛ تا کنون هم چهار بخش آن در نشریه «آتش» شان- بلندگوی آواکیان و دارودسته اش- که هر خصلتی دارد جز روشنایی و سوزندگی، درج کرده اند.
بخش کمیک و بامزه قضیه،  دیدگاه کلی آواکیانیست هاست نسبت به حکمت و کمونیسم کارگری که آنها را نماینده جریان های خرده بورژوایی در ایران می دانند.
 اکنون بیش از چهل سال از حضور این دارودسته در جنبش چپ ایران می گذرد. مواضعی که این جریان از نظر تئوریک، سیاسی و عملی گرفتند، کوچکترین جای تردیدی باقی نمی گذارد که این جریان است  ضد مارکسیستی، ضد انقلابی و نمایندگان بورژوا- کمپرادوریسم و وابسته به دارودسته سلطنت طلبان وابسته به امپریالیسم آمریکا و از سوی این جریان ها هم بطور کامل پشتیبانی مالی می شود.
 حال نگاهی می کنیم به برخوردهای حضرات با این نفوذی ها و مزدوران امپریالیسم:  

مغازله نخست: جریان حکمت یک جریان«غیر مارکسیستی» است!
در بخش نخست و توضیح نشریه آتش در مورد مقاله نامبرده می خوانیم:
«موضوع هر شماره یکی از محورهای اصلی این خط غیر مارکسیستی است. شماره نخست از این مجموعه به بررسی مواضع اخیر حمید تقوایی (رهبر حزب کمونیست کارگری ایران علیه تجمع روز 23 اردیبهشت دانشجویان چپ در دانشگاه تهران و گرایش سازشکارانه تقوایی و حزبش در مورد جریانات طرفدار امپریالیسم(پرو امپریالیسم ) اختصاص پیدا کرده است.»(آتش، شماره 92، ص4، تمامی تاکیدها در تمامی باز گفت ها از ماست. در صورتی که از متن باشد قید خواهد شد)
 آیا این  مضحک نیست:«گرایش سازشکارانه تقوایی و حزبش در مورد جریانات طرفدار امپریالیسم»!
«  .. تفاوتی که از نظرات غیر مارکسیستی منصور حکمت درباره امپریالیسم و انقلاب سوسیالیستی بر می آیند.»(92، ص4)
«...خط غیر مارکسیستی کمونیسم کارگری در تضاد بین دو پوسیده اسلام گرایی (بنیاد گرایی اسلامی ) و امپریالیسم  بر اساس استراتژی «سناریوی سیاه- سناریوی سفید» منصور حکمت در نهایت طرف یکی از دو پوسیده یعنی امپریالیسم را گرفته و نوک حمله را فقط متوجه اسلام گرایان(در این جا جمهوری اسلامی) می کند.«»(92، ص5)
توجه کنیم که حکمت «طرف یکی از دو پوسیده یعنی امپریالیسم» را می گیرد. اما به راستی «طرف امپریالیسم» را گرفتن یعنی چه؟
«مساله رویکرد ایده ­آلیستی و غیرعلمی است که نسبت به این تجربه اتخاذ شد و راه را برای انبوهی از گرایشات مختلف غیرمارکسیستی، اکونومیستی و کارگریستی، آنارشیستی و شبه آنارشیستی باز کرد. انکار موجودیت سوسیالیسم در اتحاد شوروی و چین و نادیده گرفتن دستاورد های آن ها برای خط حکمت ضروری بود تا در خلأ ناشی از انکار هر نوع دستاورد و تجربه عملی سوسیالیستی، خط اکونومیستی و بورژوا دموکراتیکش را طرح و تثبیت کنند.»( آتش93 ص3)
نه تنها غیر مارکسیستی بلکه ضد مارکسیستی 
 قطعا استفاده از واژه «غیر مارکسیستی» و تکرار آن در این حد در این  چند مقاله، عامدانه و حسابگرانه است. و نه مثلا برای اینکه حکمت خود را منسوب به «مارکسیسم انقلابی» می داند و در رد ادعاهای وی در مورد «مارکسیست» بودنش.   
 خط حکمت و دارودسته اش ممکن است غیر آواکیانیستی باشد!
 و حتما هست و شاید یکی از دلایل آواکیانیست ها برای نقد آن همین باشد! و ضمنا تمایل آنها به اینکه حضرات را به راه راست آواکیانیسم هدایت کنند و با حضرات «وحدتی» و یا «جبهه متحدی» تشکیل دهند!؟
اما این خط نه تنها یک خط غیر مارکسیستی( نه غیر مارکسیستی بلکه غیر مارکسیستی- لنینیستی- مائوئیستی) است، بلکه یک خط ضد مارکسیستی( نه تنها ضد مارکسیستی بلکه ضد مارکسیستی - لنینیستی- مائوئیستی) است.
 این خط از همان آغاز نه تنها هیچ کدام از اصول اساسی مارکسیسم- لنینیسم - مائوئیسم را قبول نداشت، بلکه کاملا در قطب مقابل اصول و اندیشه های این جهان بینی قرار داشت و به جز نفی مطلق اصول و ضوابط آن از تئوریک - سیاسی گرفته تا تشکیلاتی و عملی و مبارزه با آنها  کاری نکرد.
در بخش سوم این نوشته چنین آمده است: «برای نشان دادن ماهیت ایده‌آلیستی و ضد مارکسیستی نظرات منصور حکمت و کمونیسم کارگری...»(آتش 94، ص 4)
 «ضد مارکسیستی» و نه غیر مارکسیستی! اینجا مفهوم به کار رفته با ماهیت حکمت و کمونیسم  کارگری اش تطابق دارد. البته همان گونه که گفتیم نه تنها ضد مارکسیستی بلکه ضد مارکسیستی- لنینیستی - مائوئیستی.
همین جا اشاره کنیم که خط حکمت و دارودسته اش آنارشیستی(  و یا شبه آنارشیستی!؟) هم نیست. خط آنارشیستی در شرایط کنونی انقلاب ایران می تواند خطی مبارزه جویانه و مترقی یا انقلابی باشد. خط حکمت  و کلا کمونیسم کارگری اش و یا حکمتیست های رنگارنگ همه چیز هست الی مبارزه جویانه، مترقی و انقلابی.
 در مورد  مفهوم«کارگریستی» که واژه ابداعی آواکیانیست های اساسا نا آشنا با کارگرو طبقه کارگر و نقش این طبقه در انقلاب دموکراتیک و سوسیالیستی ایران است، در مطالبی که درمورد این مفهوم نوشته ایم، صحبت کرده ایم و جداگانه نیز صحبت خواهیم کرد. ناگفته نماند که اگر حکمتی ها در جنبش کارگری مواضعی چنین می گرفتند، قطعا به پر قبای آواکیانیست ها بر نمی خورد.

مغازله دوم : جریان حکمت یک جریان «بورژوا- دموکراتیک» است!
«طرح چنین شعارها و جا افتادن چنین خطوطی، خط تمایزی را در جنبش در حال شکل گیری مجدد دانشجویی ترسیم می کند که به سختی جایی برای خط و مشی بورژوا دمکراتیک و سانتریستی منصور حکمت در مواجهه با راست و امپریالیسم باقی می گذارد.»( آتش92، ص4)   
«برای بیرون کشیدن خط انحرافی او و حزبش در مواجهه با امپریالیسم آمریکا، اپوزیسیون راست ایران... »(92، ص 4 ستون چهارم )
« فرق کمونیسم و حکمتیسم در اینجا، فرق انقلاب و مبارزه طبقاتی انقلابی با رفرم های بورژوا دموکراتیک، ماندن در چارچوب راه حل های وضع موجود و سازش با راست و بورژوازی است. فرقی که از سر تا ذیل خط و مشی ، استراتژی و جهان بینی منصور حکمت و کمونیسم کارگری را در بر می گیرد.» (92، ص5)
«و اساسا چیزی به نام مبارزه ضد امپریالیستی در استراتژی این جریان جای ندارد و راه حل شان هم چیزی جز مجموعه ای از رفرم های بورژوا- دموکراتیک نیست.»(92، ص6)
« ... با این چشم انداز است که برای کسب قدرت سیاسی در یک کشور یا منطقه و ایجاد جمهوری سوسیالیستی نوین در آن مبارزه می کنند و نه مانند کمونیسم کارگری رسیدن به رفرم های بورژوا- دموکراتیک یا مدرنیزه کردن جوامع عقب مانده.»(92، ص6)
«درک ایده ­آلیستی و نادرست حکمت و کمونیسم کارگری از سوسیالیسم چگونه در مقابل درک و تعریف مارکس و انگلس از سوسیالیسم قرار می­گیرد و چگونه حمله این جریان با رهبری حکمت به مائو و مائوئیسم، مقدمه انکار لنین و لنینیسم و ترویج نوعی بورژوا دمکراتیسم خالص بود.... اين خط نه تنها محتوي نظرات مارکس و انگلس را تحريف کرد بلکه با ادعاي «بازگشت به کمونيسم مارکس» عملا منکر تکامل و تحول در مارکسيسم شد » (آتش 93، ص 3)
«این جریان لیبرالیستی چپ»( آتش 94، ص 4)
«اومانیسم حکمتیستی با علنی شدن کامل ماهیت بورژوا دموکراتیک خط و نظرات منصور حکمت در دهه ۱۳۷۰ و بعد از فروپاشی شوروی تطابق داشت.»(94، ص5)
« و ما هم نشان خواهیم داد که ضدیت حکمت و کمونیسم کارگری با این اصل لنینی و کمونیستی...و در درجه دوم از خاستگاه طبقاتی بورژوا- دموکراتیک کمونیسم کارگری که نهایتا خواسته و یا ناخواسته در کنار شوینیسم ملت مسلط قرار گرفته و بر خلاف ادعاهایش از انترناسیونال پرولتری فاصله می گیرد.»( آتش 95، ص6)
بورژوا دموکراتیک یا بورژوا - کمپرادور امپریالیستی
 خط حکمت و دارودسته اش یک خط بورژوا- دموکراتیک نیست. خط بورژوا - دموکراتیک به خطی گفته می شود که در چارچوب منافع ملی کشور ملت زیر ستم باقی می ماند و نه خطی که اتفاقا در مورد وجه ملی و همچنین بورژوا- دموکراتیک انقلاب از همان آغاز مسئله داشته است. حکمت مخالف مبارزه برای استقلال و آزادی ملی بود. احزاب کمونیسم کارگری مخالف مبارزه برای استقلال و آزادی ملی بوده و هستند.
 مواضع این خط در مورد امپریالیسم« انحرافی» نیست. زیرا کار برد واژه « انحراف»  به این معنی است که طرف مورد بحث  صادق است و تنها در خط « انحراف» پیدا  کرده است. اما این خط  نه صادق است و نه «انحراف» پیدا کرده است. این خطی است تروتسکیستی  و بین الملل چهارمی و مطیع و منقاد امپریالیست ها و تئوریزه کننده خواست های آنها. این خط بورژوا- کمپرادوری  و ارتجاعی است و نه بورژوا- دموکراتیک، ملی و نهایتا ترقیخواه در چارچوب خرده بورژوازی و یا بورژوازی ملی.
 این خط «سانتریستی» یعنی بین جنبش انقلابی و سلطنت طلبان و وابستگان به امپریالیسم و خود امپریالیست ها هم نیست. این خط کاملا یک جانبه و در سمت و سوی خط  تاریک فکران خود فروخته به مزدوران کمپرادور امپریالیسم و خط هواداران امپریالیسم(پرو امپریالیسم) در کشوری زیر سلطه است.
 این خط خواهان «رفرم های بورژوا- دموکراتیک» در ایران نیست.  سردمداران این خط، رفرم های بورژوا- دموکراتیک را به خط سه و کلا خط ضد امپریالیستی نسبت داده و آنها را نماینده بورژوازی مثلا صنعتی ایران  دانسته و می داند. رفرم هایی که این خط  غرب پرست زیر نام «مدرنیسم غربی» تبلیغ و ترویج می کند، کاملا در خط و چارچوب همان رفرم هایی است که رضا شاه و پسرش در ایران ایجاد کردند و نه رفرم های بورژوا - دموکراتیکی که مصدق و کلا احزاب بورژوازی ملی و نیز خرده بورژوازی مرفه ایران خواستار آن بوده و به خاطر آن با امپریالیست ها در افتادند و یا در می افتند. اساس رفرم های مزبور بر استقلال اقتصادی از امپریالیست ها استوار است. این استقلال اقتصادی به هیچوجه خواست احزاب کمونیسم کارگری و حکمتی نیست.  به همین دلیل خط حکمت خط لیبرالی هم نیست، بلکه خط کمپرادوری - ارتجاعی است که کاملا حاضر است با هر نوکر مستبد و فاشیست امپریالیسم کنار بیاید.( توجه کنیم به تجربه تروتسکیست ها در چین که بر طبق نظر تروتسکی به نیروهای امپریالیسم ژاپن پیوستند)

مغازله سوم-: جریان حکمت یک جریان سازشکار است!
«این مجموعه به بررسی مواضع اخیر حمید تقوایی (رهبر حزب کمونیست کارگری ایران علیه تجمع روز 23 اردیبهشت دانشجویان چپ در دانشگاه تهران و گرایش سازشکارانه تقوایی و حزبش در مورد جریانات طرفدار امپریالیسم(پرو امپریالیسم ) اختصاص پیدا کرده است.»(آتش، شماره 92، ص4)
و « درست به این علت که مرزبندی همزمان دانشجویان با دو خط سیاسی و ایدئولوژیک ارتجاعی در برخورد با مساله زنان، یعنی خط حاکم بر جمهوری اسلامی( در اینجا طرح ارشاد) و خط پرو امپریالیستی اپوزیسیون راست( در اینجا مسیح علی نژاد)، به طور غیر مستقیم و ثانوی خط سازش این حزب با امپریالیسم آمریکا و بخشی از اپوزیسیون پرو امپریالیست راست را زیر ضرب می برد...»(92، ص 4)
 سازشکار یا مرید  بورژا- کمپرادورها و امپریالیست ها
حکمت و تقوایی و دیگر رهبران و کادرهای اصلی احزاب کمونیسم کارگری و حکمتی جریان هایی سازشکار با امپریالیسم نیستند. آنها نماینده امپریالیسم در جنبش چپ ایران هستند. وظیفه آنها نابود کردن جنبش چپ و در خدمت بورژوا- کمپرادورها و  امپریالیست ها در آوردن آن است.
ادامه دارد.
هرمز دامان
10 مهر 98



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر