۱۴۰۱ مهر ۲۱, پنجشنبه

نبردی که ادامه دارد!

 
نبردی که ادامه دارد!
 
روز چهارشنبه 20 مهر به روزهای پرشکوه مبارزات توده های مردم ایران برای سرنگونی حکومت فساد و جنایت تبدیل شد. در بسیاری شهرها، زنان و مردان، جوانان مبارز، دانشجویان، دانش آموزان و کارگران و زحمتکشان در همبستگی با تودهای کرد و بلوچ به میدان نبرد آمدند و  با حکومتی ها درگیر شدند و جنبش را با اتحاد و مبارزه ی خود پیش بردند.
حکومت نیز در این روز با افزایش نیروهای خود در شهرها و با حملات وحشیانه به زنان، جوانان و دانشجویان دختر و پسر و کارگران و وکلا و بازداشت بسیاری از مبارزان تلاش کرد که در سرکوب این مبارزات دست بالا را پیدا کند و به خیال خود ضرباتی شدید وارد کند اما ضرب شست مبارزان نشان داد که این امر نه تنها برای حکومت به ساده گی مقدور نیست بلکه هر گونه ضربه ای از جانب حکومت و وحشی گری های بی پایان آن اراده ی یگانه ی مردم را برای تداوم مبارزه قوی تر می کند.
از مهم ترین نکات این روز پشتیبانی کارگران اعتصاب کننده ی نفت و پتروشیمی و سندیکای کارگران هفت تپه و دیگر کارگران از فراخوان جوانان پیشاهنگ محلات برای به خیابان آمدن مردم در این روز بود.
در این روز کانون وکلای مبارز نیز فراخوانی برای گردهمایی داد و توده نیز به پشتیبانی از آنها برخاست و طبق معمول حکومت«اهل گفتگو» نتوانست مبارزه ی بسیار مسالمت آمیز آنها را تحمل کند و برای پراکنده کردن وکلا و مردم به تهاجم و زدن گاز اشک آور دست زد.
 خامنه ای ابلیس و امیدهای واهی
در این روز خامنه ای این ابلیس شماره یک در تقابل با توده های مبارز به عربده کشی های خود ادامه داد. وی مبارزات گسترده و منظم و متداوم  و بسیار حرفه ای سازمان داده شده ی توده های مردم در سراسر ایران و در شهرهای کوچک و بزرگ را که اکنون و بدون رهبری متمرکز و تشکیلات سیاسی سراسری هم حیرت انگیز است، «اغتشاشات پراکنده» و« طراحی انفعالی و ناشیانه» و «جزیی» خواند و از طبقه ی استثمارگر و آزادی کش حاکم و نیروهای مزدور آن خواهان« ایستاده گی » در مقابل آن شد.
شکی نیست که خامنه ای بدجوری در زیر فشار نیروهای اصول گرای مخالف اش قرار گرفته و تنها برای قانع کردن آنها برای این که اوضاع زیر کنترل او و نیروهای پاسدار و بسیجی است چنین چرندیاتی می بافد و چنین عربده کشی هایی می کند، و گرنه هر ناظری که حتی جهت گیری خاصی نداشته باشد می بیند که چگونه طبقات گوناگون مردم و پیشاهنگان دانشجو و جوان آنها در زیر استبداد و خفقانی همه جانبه و شدید 40 ساله که در تاریخ بی مانند است توانسته اند جنبشی را که به دلیل همین استبداد همه جانبه امکان داشتن رهبری و تشکیلات متمرکز نداشته است، هم دارای رهبری و هم دارای تشکیلات کنند و با نظمی اعجاب آور به مبارزاتی که تا کنون یک ماه طول کشیده تداوم بخشند.
خامنه ای از این رهبری که او نمی تواند آن را بگیرد و بکشد و یا به زندان اندازد، از این« پراکنده گی» و نبرد فرسایشی عامدانه ای که بسیار حرفه ای و حساب شده سازمان داده می شود و نیروهای او را به هته پته انداخته و از این  نظم حیرت انگیز تاریخی توده است که«گله مند» است و حرص اش در آمده است؛ و برای همین هم از روی کینه و عقده و حرص اش آن را« اغتشاشات پراکنده» و « طراحی انفعالی و ناشیانه» و « جزیی» می خواند. خامنه ای دیر یا زود خواهد دید که آنچه او چنین می نامد چگونه دودمان او و مشتی پاسدارش را به باد خواهد داد.
پیشرفت های جنبش
اکنون و نسبت به روزهای آغازین این خیزش انقلابی نوین وضع از نظر کمی و کیفیت تا حدود زیا دی فرق کرده است. خیزش انقلابی فراگیرتر و جان دارتر و استخوان دارتر از پیش شده است و به اصطلاح بیشتر روی ریل افتاده است.
اکنون دختران و پسران جوان پیشرو و همچنین دانشجویان و دانش آموزان بیشتر نیروهای خود را در تقابل با نیروهای دشمن محک زده اند و از نیرو و قدرت واقعی خود بیشتر آگاه شده و در نتیجه بسیار پرجوش و خروش تر از گذشته شده اند و روزی نیست که یک گروه دانشجویی( و در آینده دانش آموزی) پیشرو و مبارز مخفی اعلام موجودیت نکند.
اکنون و با اعتصاب کسبه که روز به روز به تعداشان در اعتصاب ها افزوده می شود، نیروهای جنبش بیشتر از روزهای آغازین شده است.
اکنون در کردستان این چشم و چراغ ایران، جنبش توده ها فراگیر شده و به اوج نوینی رسیده است.
اکنون و با آغاز اعتصاب کارگران خون تازه ای به  جنبش داده شده و جنبش به تحرک بیشتری کشانده شده است و دیر نیست که با پیوستن اکثریت طبقه ی کارگر به جنبش، رادیکالیسم و اعتلا و تکامل بیشتری در آن به وجود آید.
 اکنون و با پیوستن وکلا که دیگر به دادن بیانیه بسنده نکرده و دست به گردهمایی زدند امید آن می رود که لایه های میانی و مرفه جامعه در مبارزات انقلابی کنونی فعال تر شده و به اقدامات عملی بیشتری دست به زنند.
چنانکه دیده می شود خامنه ای و هسته ی سخت قدرت که مرکز آن بیت رهبری است، سخت مچل شده و در آینده مچل تر از این نیز خواهد شد. شدت کنونی سرکوب نتوانسته جنبش را به رکود بکشاند و بنابراین آنها ناچارند یا سرکوب را به شدیدترین اشکالی که توانایی آن را دارند برسانند و یا دست به عقب نشینی زنند. تمامی توده ها آماده اند تا در صورت دست زدن به هر کدام از این اقدامات، واکنشی در خور را سازمان دهند.
 
درود بر دانشجویان و دانش آموزان دختر و پسر این پیشگامان جنبش بزرگ
درود بر توده های مبارز کرد
درود بر کارگران مبارز اعتصابی
درود بر کسبه ی آزادیخواه
درود بر وکلای مبارز
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران

21 مهر 1401

۱۴۰۱ مهر ۲۰, چهارشنبه

کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما

 

کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما

شعار بسیار مهم دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر


 

 

درود به کارگران، درود به طبقه ی کارگر ما که با اعتصاب سیاسی خود انرژی تازه ای به انقلاب داد!

 

تنها طبقه ای که می تواند باید رهبری انقلاب را در دست بگیرد و آن را به پیروزی برساند و یک 

جمهوری دموکراتیک انقلابی به رهبری طبقه ی کارگر

را  برپا کند!

آینده ی ایران در دستان پرقدرت طبقه ی کارگر و نزدیک ترین متحدش کشاورزان است!

 

 

کارگران زن 

 کارگران زن در کارخانه هایی که یا تمامی و یا بخش اصلی و عمده ی آن زنان کارگر هستند و همچنین در دیگر کارخانه ها و موسسات، باید با خواست ها و شعارهای خود دست به اعتصاب های سیاسی و اقتصادی بزنند.

 

 

هر چه اعتصاب سیاسی بیشتر گسترش یابد هر چه بیشتر کارخانه های صنعتی را در سراسر ایران در بر گیرد لایه های بیشتری از کارگران پیشرو شکل می گیرند و امکان ایجاد تشکل های صنفی - سیاسی سراسری طبقه ی کارگر و همچنین حزب پیشرو و انقلابی این طبقه بیشتر فراهم می شود و بر چنین مبنایی هر چه بیشتر امکان رهبری طبقه ی کارگر بر انقلاب آماده می گردد.

 و نیز این اعتصابات هر چه بیشتر توده های میانی و ساده ی طبقه ی کارگر را که به ویژه در رشته ی ساختمانی در حال کارند در بر بگیرد امکان توسعه ی آن به روستاها و زحمتکشان روستا به ویژه کشاورزان بی زمین و کم زمین را بیشتر در بر خواهد گرفت. ورود زحمتکشان روستاها به انقلاب، به این انقلاب نیرویی خواهد بخشید که هیچ قدرتی نتواند در مقابل آن ایستاده گی کند. این نیرو تمامی قدرت های مرتجع را از پیش پای خود خواهد روفت و خود را برای برپایی یک حکومت دموکراتیک و انقلابی که از آن تمامی طبقات خلقی ایران می باشد و بر اتحاد کارگران و کشاورزان متکی است آماده خواهد کرد.

 گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

20 مهر 1401

۱۴۰۱ مهر ۱۹, سه‌شنبه

نقش تهاجم در مبارزه ی انقلابی کنونی

 
 
 
نقش تهاجم در مبارزه ی انقلابی کنونی
 
تدافع و تهاجم در خیزش بزرگ خلق
جنبش کنونی خلق تنها تدافعی نبوده بلکه در عین حال تهاجمی است.
«دفاع مشروع» یکی از دو جنبه را می بیند و جنبه ی دیگر را از نظر فرو می گذارد و یا چشم بر آن می بندد.
تمامی حملات خلق به پایگاه ها و حوزه های مقاومت بسیج( آخرین آن تا چند روز پیش در نازی آباد تهران بوده است) کلانتری ها، فرمانداری ها، زندان ها و دیگر محل های حکومتی و تسخیر آنها در چارچوب تدابیر و اقدامات تهاجمی قرار می گیرد.
تمامی شناسایی و تهاجم  به نیروهای پاسدار، بسیجی و انتظامی و لباس شخصی ها و به درک واصل کردن برخی از تنفربرانگیزترین آنها در چارچوب تهاجم قرار می گیرد.
برخی شورش ها در بلوچستان و کردستان در این راستا قرار می گیرد.
جنبش ها و خیزش های انقلابی که به ناچار باید به سمت شورش ها و قیام های مسلحانه و یا جنگ ها برای کسب قدرت سیاسی و استقرار حکومت نوین سوق یاید اساسا تهاجمی است. بدون وجود تهاجم در حرکات ریز و درشت و کوچک و بزرگ خلق و در کنار حرکات تدافعی، مبارزات خلق نمی تواند به شورش و قیام های مسلحانه برای سرنگونی حکومت تکامل یابد.
 در حقیقت از این چنین حملاتی است که شورش ها و قیام های مسلحانه آینده زاده می شوند.
اما این خود به خودی نیست بلکه مشروط به این است که از میان کارگران و زحمتکشان و توده های ستمدیده و دیگر گروه ها به ویژه جوانان، دسته ها و گردان های مسلح انقلابی که برای یک جمهوری دموکراتیک انقلابی می جنگند، شکل بگیرد. 
در زمان انقلاب 57، دسته های مسلح در همان دوران یک ساله ی انقلاب شکل گرفتند. همچنین سازمان هایی مانند چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق که مسلح بودند و نیز تا حدودی پیوستن برخی دسته های مسلح ارتش به جبهه ی انقلاب پس از بازکردن انباراسلحه، این خلاء را پر کردند.
در حال حاضر در مناطقی مانند کردستان، بلوچستان، خوزستان این چنین دسته هایی وجود دارند. همچنین برخی از قوم ها مانند لرها، بختیاری ها و قشقایی ها دست به سلاح شان حرف ندارد. باید برنامه ریزی برای  بالابردن آگاهی سیاسی- انقلابی و سازماندهی این دسته های مسلح توده ای داشت و به آنها برای روز شورش و قیام آموزش داد. 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
20 مهر 1401

سیاست های رذیلانه و شیادانه ی حکومت

 
سیاست های رذیلانه و شیادانه ی حکومت
 
جنگ روانی حکومت
یکی از سیاست های کثیف این دیوسیرتان و عفریت های تاریخ در مقابله با جنبش توده ها، جنگ روانی است.
جنگ روانی با اهداف گوناگون صورت می گیرد که مهم ترین آنها، برهم زدن تمرکز نیروهای مبارز و تیره و تار کردن اهداف آنها، تخریب خود باوری و اعتماد به نفس، گرفتن خرد و تعمق از  نیروهای مبارز و عصبی کردن و به انفعال فکری و عملی کشاندن آنهاست.
تمامی گونه های جنگ روانی را می توان در دو بخش جا داد: تهاجمی و تدافعی.
جنگ روانی تهاجمی
 شکل نخست جنگ روانی جنگ روانی تهاجمی است که به طور مختصر تمامی اقدامات تبلیغی را شامل می شود که به اتهام واردکردن و انگ زدن به جنبش توده ها می پردازد.
از این که آنها را اقلیت و یا تعدادی ناچیز (مثلا اگر 1000 نفر بودند را 10 نفر) بشمارند تا اینکه آن را به نیروهای خارجی نسبت بدهند و یا این که به خود افراد و جریان های تشکیل دهنده جنبش انواع اتهامات از روانی گرفته تا جنسی نسبت دهند در چارچوب این گونه اقدامات قرار می گیرند.
 از خامنه ای و دفتر و سران پاسدارش گرفته تا برخی مزدبگیران حکومتی و نیز روزنامه بنویس ها این نوع سیاست های تبلیغی را به کار برده اند. یکی از کلاشانی که وظیفه اش این نوع جنگ است، حسین شریعتمداری معروف به حسین بازجو است که از کثیف ترین عناصر نیروهای حاکم است.
جنگ روانی تدافعی
شکل دوم جنگ روانی، دفاعی است. این نوع جنگ تمامی اقداماتی را شامل می شود که دیگر به اتهام و انگ زدن به  مبارزان نمی پردازد بلکه برعکس به نوعی در مورد وضعیت خودی است. در این نوع جنگ تمامی این نیروهای گفته شده و یا برخی از نمایندگان ارشد آنها خود را به «موش مرده گی» می زنند و به اصطلاح ما ایرانی ها«ننه من غریبم» بازی و «من بیگناهم» و مظلوم نمایی و غیره در می آوردند. و در مقابل نوعی باد در آستین نیروهای مخالف می کنند و قدرت شان و اعمال شان را زیاد جلوه می دهند.
از این گونه تبلیغات است:
 «مگر ما چه کردیم که شما با ما اینچنین می کنید!»، «هر چه شما انجام دهید بازهم ما شما را دوست داریم»، «ما همه ی وجودمان خدمت به شما بوده است» و «بیایید با هم گفتگو کنیم»( مثلا محسنی اژه ای که خود از فاسدترین و کثیف ترین و جانی ترین افراد حاکم است و بلاهای ناگفته بر سر بسیاری از دستگیرشده گان اصلاح طلب حتی روحانیون آنها آورده دست به این گونه تبلیغات می زند). شکلی از این خود را به«موش مرده گی» زدن همین سخنان اخیر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران است که به توده ی انقلابی می گوید« چرا بسیجی را می زنید». یعنی ما شما را نمی زنیم، شما ما را می زنید!
اهداف جنگ روانی
 در شکل اول جنگ روانی هدف اساسی عصبی کردن نیروهای انقلابی است. گرفتن تمرکز و اعتماد به نفس از آنها و تخریب یگانگی آنها در دنبال کردن اهداف شان و به گیجی کشاندن شان است.
در شکل دوم، تخلیه ی کینه و نفرت، ایجاد دلسوزی در نیروهای مقابل و یا حداقل راندن آنها به موضعی منفعل، خالی کردن انرژی های درونی انقلابی و به انفعال کشاندن نیروهای مبارز است. اگر این گونه ی جنگ روانی موثر افتد نیروهای انقلابی به جای دفاع از خود یا تهاجم به نیروهای حکومت به موضعی انفعالی می افتند و این به نیروهای مقابل زمان می دهد که حملات پیاپی خود را از سر گیرند و آنها را از پای درآورند.
افزون بر این این گونه جنگ روانی گونه ای تبلیغ برای رژیم است و یک وجه تهاجمی دارد که این وجه آن در سوی دیگری دنبال می شود. یعنی در درجه ی نخست به نیروهای نظامی خود و در درجه ی دوم به پایه های اجتماعی خود. در این وجه، نیروهای حاکم گونه ای قیافه ی حق به جانب می گیرند و می گویند که ما این ها را دعوت به مدارا کردیم اما آنها گوششان بدهکار نبوده و نیست و بنابراین موجه است که ما به آنها حمله کنیم و آنها را از سر راه برداریم.
هدف هر دو شکل در نهایت عصبی کردن و تخلیه ی نیروی روانی و خشم و نفرت و کینه ی توده هاست و نتایجی که دنبال می کند به انفعال کشاندن مبارزان و تضعیف روحیه ی مبارزاتی و تقلیل نیروهای شرکت کننده در جنبش به ویژه جوانان است.
این دو شکل بیان خاصی از دو شکلی است که در سیاست کلی نیروهای ارتجاعی به عنوان سیاست «چماق و شیرینی» معروف است. یک دست «چماق» یا همان تهاجم و یک دست «شیرینی» که در اینجا همان «موش مرده گی» و «بیایید صحبت کنیم» و غیره است. هر دو سیاست هم جداگانه و هم توامان به کار می روند ومی توانند با وجوه دیگری و در زمینه های گوناگون که به آنها افزوده می گردد تکمیل شوند.
در این مورد نیز که حکومت در مورد جان باخته گان می گوید مثلا «بیماری جسمی زمینه ای داشتند» و یا «خودکشی کردند» دو هدف را دنبال می کند: یکی از آنها طبعا این است که از خود سلب مسئولیت کرده و بگوید که نقشی در مرگ آنها نداشته است. اما وجه مهم تر آن این است که وی با آنکه می داند که مردم چنین حرف هایی را باور نمی کنند به تکرار آن می پردازد و به این ترتیب به نوعی جنگ روانی دست می زند که قصد اساسی اش سرگرم کردن مردم با جستجوی علت مرگ، اتلاف ساعت ها و روزها و بالاخره عصبی کردن آنهاست.
در دوره ی کنونی آگاهی توده های مردم و به ویژه جوانان از  سیاست های کلاشانه ی سران حکومت بسیار بالاست و این سیاست ها تاثیری در آنها ندارد. با این همه، تجزیه و تحلیل دقیق تمامی کنش ها و رفتارهای این حکومت و تجهیز ذهنی و روانی خود به ما یاری می دهد که تاکتیک های تکامل یافته تری را در مورد آنها در پیش گیریم. 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
20 مهر 1401    

اعتصابات سیاسی

 
 
اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر ایران
 
متن تازه 
 
وظیفه ی متشکل ترین بخش های طبقه ی کارگر، شورای کارگران پیمانی شرکت نفت و همچنین پتروشیمی، سندیکای شرکت واحد، فولاد اهواز، سندیکای شرکت هفت تپه و هپکو و آذر آب اراک آغاز اعتصاب سیاسی است.
کارگران پیمانی و رسمی شرکت نفت و به ویژه کارگران پالایشگاه ها و پتروشیمی ها، کارخانه های ذوب آهن و فولاد اصفهان، تراکتور سازی و ماشین سازی تبریز و دیگر کارخانه های بزرگ در استان های گوناگون و نیز کارخانه های بزرگ و کلیدی تهران به ویژه ماشین سازی ها و همچنین راه آهن و کارکنان حمل و نقل به ویژه رانندگان کامیون ... نیز باید اعتصاب سیاسی سازمان دهند. کارگران و کارمندان ادارات دولتی در سراسر کشور باید اعتصاب سیاسی کنند و به جنبشی که اکنون در خیابان ها جریان دارد و نیز دیگر اعتصاب کنندگان یعنی فرهنگیان، دانشجویان و کارگران پیشرو اعتصابی یاری رسانند.
دست زدن به اعتصاب سیاسی به معنای این نیست که اعتصاب اقتصادی صورت نگیرد یا نخواهد گرفت. برعکس در این دوره باید طبقه ی کارگر در هر کجا که می تواند و میدان برای پیشروی آماده است، کارخانه سود ده است و دستمزدها کفاف زندگی را نمی دهد، در کنار اعتصابات سیاسی دست به اعتصاب اقتصادی بزند و خواست های اقتصادی خود را به ویژه برای افزایش حقوق ها و ساعات کار و بهبود شرایط کار طرح کنند.
اعتصاب سیاسی را محدود به صنایع نفت و پتروشیمی  و حمل و نقل نکنیم!
از سوی دیگر تنها اهداف اعتصابات سیاسی فلج کردن اقتصاد کشور نیست که آن را صرفا محدود به صنعت نفت و حمل و نقل کنیم و بگوییم که تنها اعتصاب صنعت نفت و حمل و نقل کافی است.
 اعتصاب یکی از مهم ترین اشکال مبارزه ی طبقه ی کارگر است و نخستین شکل شرکت طبقه ی کارگر در مبارزه به عنوان یک طبقه است. در اعتصاب است که کارگران به توان و قدرت واقعی خود آگاه می شوند. در اعتصابات است که آگاهی کارگران از نظر سیاسی رشد می کند. و به نقش و وظیفه ی خویش در قبال انقلاب پی می برند. همچنین هر چه دامنه ی این اعتصابات بیشتر باشد و تمامی بخش های کارگران را در تمامی کشور و یا بیشتر نقاط آن را در بر بگیرند، به این علت که کارگران بیشترین رابطه را با روستاها دارند، بیشتر موجب حرکت روستاها و کشاورزان می شود و این همه  هم زور و نیروی انقلاب را بیشتر می کند و سرنگونی حکومت را پیش می اندازد.
 از سوی دیگر اگر اعتصابات محدود به صنعت نفت و حمل و نقل و تنها فلج کردن امور اقتصادی شود، طبقه ی کارگر به زائده ی طبقات دیگر تبدیل خواهد شد و به  طور همه جانبه و به عنوان یک طبقه ی قدرتمند در عرصه ی سیاسی حضور پیدا نخواهد کرد. این در حالی است که پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین ایران و برقراری یک جمهوری دموکراتیک مردمی نیاز به شرکت گسترده ی  و رهبری طبقه ی کارگر دارد و بدون شرکت گسترده و رهبری این طبقه حتی اگر حکومت اسلامی سرنگون شود، اما چنین جمهوری ای برقرار نخواهد شد و هر آنچه برقرار شود، شکست خواهد خورد و ما به کشوری نیمه مستعمره و زیر سلطه ی امپریالیست ها تبدیل خواهیم شد.     
رهبری جنبش و شوراهای انقلابی طبقات
جنبش تازه در آغاز شکفتگی اش است و تشکیل شوراهای انقلابی کارگران و کشاورزان و دیگر طبقات انقلابی برای ایجاد یک دولت دموکراتیک و انقلابی در پیش رو است.
رهبران انقلاب از دل مبارزات خود توده ها، از دل مبارزات کارگران، کشاورزان، فرهنگیان، کارمندان، دانشجویان و استادان، رانندگان کامیون ها، پرستاران و پزشکان و کسبه و دیگر بازاران و به طورکلی تمامی مبارزان طبقات خلق و همچنین نیروهای مسلح خلق که دیر یا زود شکل خواهند گرفت بیرون می آیند. شوراهای نمایندگان کارگران، کشاورزان، فرهنگیان، دانشجویان و دیگر طبقات، نماینده گان توده ها خواهند بود. از میان رهبران این شوراها، رهبران کشور انتخاب خواهند شد.
نقش مهاجران خارج از کشور در انقلاب
شرکت اکثریت مهاجران خارج از کشور که جزو خلق به شمار می آیند در این فرایند و تنها در این فرایند شکل گیری رهبری در داخل و نه مستقل از آن می تواند صورت بگیرد. یعنی مهاجران تابع تکوین داخلی سازمان دهی حکومت نوین هستند و نه سازنده ی و تشکیل دهنده ی اصلی آن. آنها هرگز نمی توانند مستقل از این فرایند و به عنوان نماینده ی مثلا داخلی ها دست به ساختن شورا و دولت بزنند و خود را نماینده ی طبقات داخل کشور قلمداد کنند.
به این دلیل تمامی جریان هایی که می خواهند خود را در خدمت رشد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مستقل کشور قرار دهند باید با جریان های سلطنت طلب و جمهوری خواه وابسته به امپریالیست های غربی خط و مرز بکشند و تابع بازی ها و شوراسازی و یا دولت سازی آنها نشوند.  
طرح برخی از نخستین اقدامات انقلابی دولت دموکراتیک خلق در عرصه ی اقتصاد( باید کم و زیاد و همچنین پرداخته شوند)
درصورت پیشروی مبارزات، فعال شدن توده های پس رانده شده از سیاست و دخالت آنها در مبارزات و بالاخره ورود به مرحله ای که خیزش انقلابی کنونی به یک انقلاب توده ای واقعی که اکنون برخی از طلایه ها آن به چشم می خورد:
سلب مدیریت از مدیران برگزیده حکومتی  و دولتی و سپاهی -  تصرف و مصادره ی موسسات تولیدی و خدماتی، کارخانه ها و شرکت ها و... متعلق به حکومت و مقامات جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و دیگر موسسه های اقتصادی حکومتی و همچنین تمامی اموال سازمان اوقاف و دیگر سازمان های مذهبی و همچنین  وابسته گان به حکومت  و دولت و سپاه پاسداران و...
 طبقه ی کارگر باید موسسات و کارخانه های و کارگاه های متعلق به دولت کنونی و سپاه پاسداران و همچنین تمامی کارخانه های خصوصی متعلق به وابستگان جمهوری اسلامی را مصادره کرده و به وسیله ی شوراهای کارگران و کارمندان آنها را اداره کند.
تمامی زمین های قابل کشت متعلق به اوقاف و دیگر سازمان های مذهبی باید در اختیار کشاورزان بی زمین و کم زمین قرار گیرد.
تبدیل اکثریت فیضه ها و مدارس مذهبی متعلق به مقامات ارشد جمهوری اسلامی به بیمارستان، کتابخانه، اداره و محل گردهمایی شوراهای خلق و یا محل اقامت خانواده هایی که خانه و کاشانه ندارند.
 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
18 مهر 1401

۱۴۰۱ مهر ۱۸, دوشنبه

سنندج مبارز راه آزادی

 
 
مقاومت و مبارزه برای آزادی در سنندج

 خامنه ای جنایتکار و سران پلید سپاه پاسداران به جان توده های ستمدیده ی کرد افتاده اند و در سنندج و بوکان و سقز خون به راه انداخته اند.
همین چند روز پیش هم اینان برای ترساندن مردمی که در شهرهای دیگر با بوق زدن همراهی خود را با مبارزات خیابانی اعلام می کنند، داریوش علیزاده دلاورجوان سنندجی را که در همراهی با مبارزان در سنندج بوق زده بود با شلیک به سرش کشتند. ننگ بر شما باد که چنین پست و پلیدید!
و این جانیان باید دق کرده باشند زمانی که مادر آگاه و مبارز داریوش از مردمی که به وی تسلیت می گفتند خواست:«به من تسلیت نگویید، قیام را ادامه دهید!»
این دیوصفتان که می گفتند که می خواهند ایران متحد باشد کثیف ترین و فجیع ترین جنایات را در مورد خلق های کرد، بلوچ و عرب و دیگر خلق ها مرتکب شده اند.
این سالوسانی که می گفتد می خواهند جهان اسلام را متحد کنند همواره دشمن خونین توده های سنی مذهب و دیگر اقلیت های مذهبی بوده اند.
آنها به کشتار توده های ستمدیده ی کرد دست می زنند تا هم قدرت نداشته شان را به خلق کرد نشان دهند و هم بقیه ی مردم ایران را منکوب کنند تا اینکه مردم شورشگر دست از جنبش خود بردارند و تن به حکومت این موجودات رذل و متعفن بدهند. آنان تلاش می کنند که بیشتر سرکوب های شدید خود را به این مناطق انتقال دهند تا راحت تر بکشند.
و توده های شجاع کرد که مبارزات 40 و اندی ساله ی افسانه ای شان، همچون خاری در چشمان این دیوسیرتان است، همچون پاره ای از تن خلق ایران، باز هم  در مقابل این مرتجعین و در سنندج و بوکان و سقز به مبارزه ای جانانه دست زده اند و خواب راحت از اینان ربوده و خوراک بر آنها زهر کرده اند.
خلق های ایران یک تن هستند. هر کدام از مردمان کرد و بلوچ و عرب و آذری و عرب همچون پاره ای از این تن است. و هر جنایتی در مورد هر کدام از خلق ها انجام دادن، جنایتی در مورد دیگر خلق ها انجام دادن است.
 آنچه که در مقابل جنبش خلق ما است، جدا از پشتیبانی همه جانبه از خلق های ستمدیده ی کرد و بلوچ، اندیشیدن راه و کارهایی است برای این که این پاسداران جانی نتوانند هر کاری که دل شان خواست با  آنها بکنند.  و یکی و تنها یکی از راه و کارها، گسترش سریع تر اعتصابات سیاسی است.
هر چه زودتر اعتصابات و به همه طبقات مردمی گسترش یابد و هر چه زودتر توده ها قدرت یک پارچه شان را نشان دهند، این امکان که توانایی های این سرکوب گران کاهش یابد بیشتر است.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
19 مهر 1401 

آغازکننده گان اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر!

 

درود به کارگران عسلویه و آبادان و بوشهر این آغاز کننده گان اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر!

اعتصاب کارگران پتروشیمی عسلویه و پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بوشهر و آغاز ورود طبقه ی کارگر به انقلاب بزرگ خلق ایران

کارگران:

ما به دلیل پشتیبانی از هموطنان خود به انقلاب پیوستیم

 شعارهای سیاسی کارگران

مرگ بر دیکتاتور

 امسال سال خونه، سید علی سرنگونه

 

با ورود طبقه ی کارگر، طبقه ای که هم یکی از نیروهای محرکه اساسی انقلاب کنونی است و هم باید انقلاب را رهبری کند، این انقلاب می رود که به یک انقلاب واقعی تبدیل شود!

 

بیشتر کارگران عسلویه و پتروشیمی بوشهر کارگرانی هستند که از استان های گوناگون به این مکان ها آمده اند. آنها خود از انقلاب تاثیر گرفتند و انقلاب را به یک انقلاب واقعی در تمامی شئون زندگی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خود تبدیل خواهند کرد. 


درود به کارگران مبارز

درود به طبقه ای که آماده ی نبردهای بزرگ می شود

مرگ بر جمهوری اسلامی

برقرارباد جمهوری دموکراتیک خلق ایران به رهبری طبقه ی کارگر

 

 گروه مائوئیستی راه سرخ

ایران

18 مهر 1401