۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۰, پنجشنبه

گلرخ ایرایی : ایستاده ایم و می جنگیم

 
گلرخ ایرایی زندانی سیاسی   
درسال روز اعدام فرزاد کمانگر
گفته بودی قوی بمانیم. با امید به آزادی، رهایی...
گفته بودی قوی بمانیم. به شعر، به آواز، به لیلاهایمان، به رویاهایمان پشت نکنیم.
امروز ۱۷ سال و ۸ ماه و ۲۲ روز از بازداشت و ۱۴ سال تمام از اعدام‌ات گذشت.
فکر می‌کنم. به تو که هنوز با نام فرزاد کمانگر، معلم آزاده یادت می‌کنیم، فکر می‌کنم.
به ۲۸ مرداد ۱۳۸۵، به لحظه دستگیری‌ات درحالی‌که برای پیگیری درمان بیماری برادرت به تهران رفته بودی، به ۱۳۶۰ روز تحمل حبس و شکنجه‌ات در زندان‌های جمهوری اسلامی، به بی‌دادگاهی چنددقیقه‌ای که به اعدام محکوم‌ات کرد، فکر می‌کنم.
به ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، به روزی که پس از طی روند پر نقص قضائی، مخفیانه و بدون اطلاع وکیل و خانواده، در محوطه پارکینگ زندان اوین، جایی حوالی ما در بند زنان، همراه با علی حیدریان، شیرین علم‌هولی، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان، بر دارتان کشیدند، فکر می‌کنم.
به ناپدیدسازی قهری‌تان، به پنهان بودن محل دفن و مشخص نبودن سرنوشت پیکرهایتان، ۱۴ سال پس از اعدام‌تان، فکر می‌کنم.
به دایه‌سلطنه رضایی، مادر دادخواه‌ات که وقتی به او گفتند «محل دفن پسرت فرزاد کمانگر مشخص نیست» گفت «فرزاد قبر ندارد اما تا ابد در دل تمام آزادی‌خواهان مدفون است» فکر می‌کنم.
به او که گفت «چرا می‌گویید مادران عزادار! ما مادران سرافرازیم» فکر می‌کنم.
به مادر سرافرازت فکر می‌کنم که گفت: «فرزاد را بهار از من گرفتند ولی هر بهار به میان مردم برمی‌گردد، مردم هم بابد جلوی ظلم‌ها و ستم‌ها بایستند.»
گفته بودی قوی بمانیم. با امید به آزادی، رهایی و نجات جان عزیزان محکوم به اعدام‌مان از چوبه‌های دار، ایستاده‌ایم و برای آزادی، برابری و عدالت می‌جنگیم.
گلرخ ایرایی
اردیبهشت ۱۴۰۳
بند زنان زندان اوین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر