۱۴۰۳ تیر ۱۶, شنبه

پیروزی جنبش تحریم در دور دوم انتخابات خامنه ای

 
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 1403 و پیروزی جنبش تحریم
 
دور دوم انتخابات خامنه ای و تقلبی دیگر
بر طبق اعلام وزارت کشور در دور دوم انتخابات تعداد 30538179 رای به صندوق ریخته شده است که سهم  پزشکیان 16384403 و سهم جلیلی نیز 13538179 و بقیه آرای باطله بوده است. رای های ریخته شده به صندوق 49.8 درصد از مجموع واجدین شرایط رای دادن بوده است.
در این که این ارقام دستکاری شده و تقلبی است تردیدی نمی توان روا داشت. طبق این آمار10 درصد بیشتر از واجدین شرایط دور نخست و حدود 25 درصد بیشتر از رای دهنده گان دور نخست که 24 میلیون و535 هزار و 185 رای اعلام شد و البته آرای باطله ی آن نیز بیشتر بود، بر رای دهنده گان در دور دوم افزوده شده است در حالی که آمار رای پزشکیان در دور نخست و نوع فضای جامعه نشان نمی داد که مثلا به یک باره دور بر 6 یا 7 میلیون نفر بیشتر در دور دوم شرکت کنند و به وی رای دهند. از سوی دیگر مشاهدات میدانی توده ها نیز گواه بر این بوده که تغییر محسوسی در میزان رای دهنده گان در دور دوم نسبت به دور اول مشاهده نشده و اغلب مراکز اخذ رای همچون دور نخست خالی از رای دهنده گان بوده است. در عین حال در بلوچستان و کردستان و آذربایجان غربی نیز این امکان که میزان رای دهنده گان بلوچ و کرد بالاتر رفته باشد کمتر قابل تصور است. زیرا از نظر خلق های بلوچ و کرد تغییری رخ نداده است که آنان که دور اول را تحریم کردند، در بین دور اول و دور دوم نظرشان را تغییر داده باشند و در رای گیری شرکت کرده باشند. این امر در مورد استان هایی مانند خوزستان نیز راست در می آید که قطب صنعتی کشور و نیز محل زندگی خلق عرب است و در دور اول جزو مناطقی بوده است کمترین میزان رای را داشته اند. در مورد تهران نیز با وجود این که ممکن بود بر آراء پزشکیان افزوده گردد اما این میزان نمی توانست از درصد معینی بیشتر باشد.
در مجموع به نظر می رسد که آمار واقعی در بهترین حالت چیزی بین نصف و یک سوم رقم اعلام شده باشد. یعنی بین ده تا پانزده میلیون رای دهنده در این انتخابات شرکت کرده اند که سهم اصول گرایان بین 4 تا 7 و سهم اصلاح طلبان بین 6 تا 8 میلیون بوده باشد.
این تغییر عدد را باید بر مبنای توصیه ی خامنه ای دانست که هنگام ریختن رای به صندوق، پیام داد که گفته شده است که در دور دوم مردم شور و شوق بیشتری پیدا کرده اند و عده ی بیشتری می خواهند رای دهند و وزارت کشور نیز بر طبق پیام وی عمل کرد.
همچنین می توان مطمئن بود که در این تقلب اصلاح طلبان حکومتی سهم معینی داشته اند و به همیاری اصول گرایان حاکم برخاسته و مشترکا امر دستکاری و تقلب را صورت داده باشند.
جنبش تحریم پیروز انتخابات دور دوم
اگر رقم نزدیک به واقعی یعنی بین ده تا پانزده میلیون رای دهنده را در نظر گیریم بین 75 تا 80 درصد جامعه در رای گیری شرکت نکرده و انتخابات را تحریم کردند و اگر ارقام وزارت کشور را در نظر گیریم بیش از 50 درصد جامعه شرکت نکردند. این رقم نیز نه تنها از کل رای دو کاندید که مجموعا به 50 درصد نرسیده اند بیشتر است بلکه اگر این نسبت را نسبت به هر دو جناح اصول گرایان و اصلاح طلبان حکومتی در نظر گیریم آن دو هر یک حدود 25 درصد آرا را داشته اند در حالی که جنبش تحریم 50 درصد آرا را داشته است یعنی دو برابر هر یک از آنها. این میان البته نسبت دو برابر بودن تحریمیان نسبت به رای دهنده گان به اصلاح طلبان حکومتی مهم تر است و نشان از ناتوانی اصلاح طلبان در شکست دادن جنبش تحریم و میزان بُرد آنها در جامعه با این همه تریبونی که به آنها دادند برای اینکه میزان مشارکت را بالا ببرند، دارد. به این ترتیب و حتی با این آمار تقلبی، جنبش تحریم برنده ی واقعی انتخابات خامنه ای بوده است.  
در کل جنبش تحریم توانست دو نیروی متحد در برابر خود یعنی اصول گرایان و اصلاح طلبان حکومتی خیانت پیشه را که در شکست جنبش تحریم یعنی جنبشی که خود ادامه و شکل تغییر یافته و یا شکل دیگری از مبارزه ی جنبش های پیشین توده ای به ویژه خیزش«زن، زندگی، آزادی» بوده است با یکدیگر متحد شده بودند، شکست دهد.
انتخاب پزشکیان
در بخشی از بیانیه ی خود با نام انتخابات ریاست جمهوری 1403 پیروزی جنبش تحریم و ننگ بزرگ برای خامنه ای و حکومت ولایت فقیه  در 9 تیر 1403چنین نوشتیم:
«در مورد پذیرش کاندید شدن پزشکیان از جانب خامنه ای و دم و دستگاه رهبری گمانه اصلی همان است که تا کنون بوده است. یعنی خامنه ای و دفتر رهبری اجازه کاندید شدن پزشکیان را دادند برای این که فضای حاکم بر جامعه را که نفرت از حکومت پس از سرکوب های خونین خیزش ژینا بود به نفع خویش و به اصطلاح «آشتی» مردم با حکومت تغییر دهند. بر طبق این گمانه که ما هم آن را طرح کرده بودیم نظر خامنه ای و سپاه روی جنایتکارانی مانند قالیباف بود که بتوانند دوران جانشینی را مدیریت کنند و پیش برند. این امر به دلیل تحریم گسترده انتخابات تحقق نیافت ... گمان دیگری که البته در حال حاضر ضعیف است می تواند طرح باشد و آن این است که نظر خامنه ای این بوده و یا این شده که برای دوره ای عقب نشینی کرده و ریاست جمهوری را به اصلاح طلبان حکومتی و البته فردی از آنها که بیشتر اصول گرا است تا اصلاح طلب و بیشتر پیروی وی است تا اصلاح طلبان، واگذار کند تا شاید بتواند این شکاف هولناک بین توده ها و حکومت ولایت فقیه اش را چاره ای بیندیشد. این را فرایند و نتیجه ی مرحله ی دوم انتخابات ریاست جمهوری روشن می کند
در این که خامنه ای می توانست انتخابات را بدون پزشکیان برگزار کند، در اینکه می توانست در همان دور نخست بخواهد کاندیداهای اصول گرا به نفع قالیباف و یا جلیلی کنار روند و در این که تقلب کند و در همان مرحله ی نخست رای قالیباف را بیشتر کند و یا این که در مرحله ی دوم جلیلی را رئیس جمهور کند تردیدی نیست. این کارها گرچه عواقب وخیمی خواه در جامعه و میان توده ها و خواه در پایگاه اجتماعی اصول گرایان داشت و تضادها را میان باندهای گوناگون و نیز میان این باندها و خامنه ای و نیز میان توده ها و کل حاکمیت تشدید می کرد، همه تا حدود زیادی شدنی بود. همه ی امور در دست خامنه ای و جریان مسلط بر سپاه و بسیج بود و می توانستند این کار را انجام دهند.
اما خامنه ای چنین نکرد و اجازه داد که پزشکیان که در واقع رای اش هم بیشتر بود انتخاب شود. این یک عقب نشینی عجالتا تاکتیکی برای بیشتر شکست نخوردن از یک سو و تلاش برای به عقب راندن جنبش توده ای از سوی دیگر بود.
 ما در اعلامیه های گذشته اغلب به این مساله اشاره کردیم که اصلاح طلبان حکومتی در سرکوب جنبش خلق در رکاب خامنه ای درآمده اند. این اصل اساسی هدایت کننده ی آنها در این مقطع است و همین اصل هدایت گر آنهاست که موجب همکاری خامنه ای با آنها گردیده است. اگر اصلاح طلبان حکومتی چنین اصلی را راهنمای خود قرار نمی دادند و بر آنچه مثلا در 1376 می گفتند( اصول معطل مانده ی حقوق ملت در قانون اساسی یعنی آزادی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، محدود کردن اختیارات ولی فقیه و شورای نگهبان و برجسته کردن نقش نظارتی مجلس خبره گان بر ولی فقیه، جمع کردن بساط تشکلات موازی اداری، نظامی و امنیتی و ...) تاکید می کردند خامنه ای با آنها وارد همکاری نمی شد. در حال حاضر هدف اساسی هر دو جناح  اصول گرا و اصلاح طلب حکومتی غلبه بر جنبش توده ای در حال گسترش و رشد و غلبه بر آن خشم و نفرت عمیقی از حکومت است که توده ها را فرا گرفته است. همین امر است که امکان همکاری بین این دو جناح را فراهم کرده است.
مساله ی تحریم ها
جز این، آنها فکر می کنند توانایی راه های غلبه بر مشکلات را دارند و به ویژه مساله ی مرکزی را رفع تحریم ها قرار داده اند. یعنی برقراری رابطه با آمریکا و غرب.
شاید این موردی است که خامنه ای دنبال آن بوده و شاید ترجیح داده که اگر قرار است سازشی با غرب صورت گیرد این کار از طریق نیروهایی غیر از خودش و اصول گرایان انجام گیرد تا آن به اصطلاح چهره ای که از خود خواه در میان حزب اللهی ها و سپاهی ها و بسیجی ها و خواه در منطقه در لبنان و یمن و ...تصویر کرده است مخدوش نشود. شاید اگر این امر را با مذاکرات پنهانی با آمریکا از یک سو و فشارهای وارد شده به حکومت از سوی کشورهای آمریکا و اروپای غربی از سوی دیگر در نظر گیریم بیشتر برجسته شود.
اگر خامنه ای بیشتر از این عقب نشینی کند و به سوی برخی تغییرات در داخل مثلا آزادی پوشش پیش رود، امری که در حال حاضر ضعیف است اما احتمال آن به شرط کنترل آن در همان حد خواست آزادی پوشش و نه بیشتر از آن، منتفی نیست، آن گاه خود مجری گونه ای شبه اصلاحات از گونه ی اصلاحات در عربستان سعودی شده است؛ یعنی آنچه همواره از آن در گریز بوده و علیه آن موضع گرفته است.
جنبش توده ها فراتر و ژرف تر از تصور خامنه ای و اصلاح طلبان حکومتی
اگر ما فرض را بر عقب نشینی موقت در برخی امور از جانب خامنه ای و نیز های و هوی اصلاح طلبان حکومتی در مورد «بدتر نشدن اوضاع» قرار دهیم، آن گاه در بهترین حالت سیاست آنها این خواهد بود که بیشتر بستانند تا بدهند. به عبارت دیگر آنها خواهان خاموش کردن و پایان دادن یک جنبش توده ای بزرگ هستند که رو به تغییر حکومت استبداد مذهبی به حکومت دموکراتیک سکولار داشت.
پزشکیان و به همراه اش اصلاح طلبان حکومتی نیز با این خواست هایی که پیش گذاشتند به احتمال بسیار زیاد به جای رئیس جمهور و مخالفان اصول گرایان حاکم، جز مشاوران خامنه ای نخواهند شد. آنان به سرعت آنچه را در این انتخابات رشته بودند، پنبه شده خواهند دید و به احتمال سرنوشتی بدتر از آنچه روحانی داشت خواهند داشت.
اما یک جنبش دموکراتیک بزرگ را که ریشه ای 40 ساله و بلکه 120 ساله دارد نمی توان با مشتی عدد و رقم سرهم کردن یا در زیر سایه ی تبلیغات انتخاباتی و انتخاب شدن یک رئیس جمهور«اصلاح طلب» قراردادن آن، شکست داد. این جنبش متکی به خواست های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی طبقه ی کارگر، کشاورز، پیشه وران و کسبه و لایه های تحصیل کرده و متخصص(وکلا، استادان دانشگاه، پزشکان و مهندسین) و هنرمندان و ورزشکاران، زنان، دانشجویان و جوانان، خلق های زیرستم بلوچ و کرد و عرب و ترک و اقلیت های مذهبی است و بسیار ژرف تر از آنی است که در تصور حاکمان و اصلاح طلبان حکومتی می گنجد. خواست این جنبش در مرحله ی کنونی آن برقراری یک جمهوری دموکراتیک انقلابی به رهبری کارگران و کشاورزان است و تا زمان برقراری آن ادامه خواهد یافت.   
اکنون برای جنبش فرقی نمی کند که کدام جناح تمامی قدرت و یا بخشی از قدرت را در دست دارد. جنبش خواهان تحقق بخشیدن به خواست های خود است و در این جهت پیش خواهد رفت. به یاد آوریم که جنبش های 96 و 98 که دارای گستردگی و ژرفای بسیار بودند در زمان حکومت روحانی رخ داد.
دیر یا زود اکثریت آنها که اکنون به امید تغییراتی به پزشکیان رای دادند پشیمان خواهند شد و دوباره به جنبش انقلابی - دموکراتیک نوین ایران خواهند پیوست. افشاگری نیروهای جنبش و انقلاب از اقدامات اصلاح طلبان حکومتی و تجارب خود آنها این فرایند را سرعت خواهد بخشید. 
این جنبش راه خود را پیش خواهد رفت. شکل عمده ی کنونی مبارزه آن، تحریم بود و با پایان یافتن شکل تحریم مبارزه شکل های دیگر مبارزه عمده خواهد شد. آنها که به امید تغییراتی مثبت و یا حتی بدتر نشدن وضعیت به پزشکیان رای دادند باید هوشیار باشند که در مقابل این شکل های مبارزه همچون آنها که می خواهند ترمز حرکت جنبش و جامعه را بکشند، موضع نگیرند! نگویند که به پزشکیان فرصت دهید!
پزشکیان از درون همین حکومت است. پنجاه سال و از نوجوانی در این حکومت بوده است و توده های ما به تجربه دریافته اند که مشکل است کسی پنجاه سال در این حکومت بوده باشد و درون گرگ های حاکم تحلیل نرفته و به بقای خود ادامه داده باشد! مشکل است که کسی این همه جنایت و سرکوب و دزدی و اختلاس و فساد را دیده باشد و نه تنها در مقابل آن سکوت کرده باشد بلکه کمابیش با آن همراه شده باشد و با این همه هوادار مردم بوده باشد! وی و اصلاح طلبان حکومتی به زودی در مقابل خواست های به حق توده های مردم و در راس شان کارگران و کشاورزان و زنان و جوانان و ملیت های زیر ستم خواهند ایستاد. رای دهنده گان به پزشکیان باید به هوش باشند که نه تنها در مقابل امواج خواست های این طبقات و ملیت ها و گروه های اجتماعی قرار نگیرند بلکه خود را نیز در میان آنها جا داده و صف خلق را به گسترده ترین شکل ممکن برسانند.     
گروه مائوئیستی راه
سرخ ایران
16 تیرماه 1403
 
 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر