۱۴۰۳ تیر ۱۰, یکشنبه

دوگانه ای در کار نیست! در مورد نظرات احمد زیدآبادی در مورد دور دوم انتخابات

 
دوگانه ای در کار نیست،
یک حکومت است در دست خامنه ای کلاش و دفترش و سران جنایتکار پاسدار و باندهای دزدی و اختلاس و غارت و جنایت!
تحریم انتخابات رای ندادن به این حکومت و نظام و تداوم آن است!

با تجدید نظر در تاریخ 14 تیر 1403

اصلاح طلبان حکومتی همچون عباس عبدی و احمد زیدآبادی چپ و راست تبلیغات تهوع آور خود درباره«دوگانه» را برای دور دوم تکرار می کنند. آنها خود را دانا فرض کرده و توده ها را که تجربیات سی ساله را پشت سرگذارده اند ساده گرفته اند. آنها می خواهند توده ها را از دولت جلیلی بترسانند تا آنها در رای گیری دور دوم شرکت کرده و به پزشکیان رای دهند و نفرت خود از حکومت را کنار گذاشته و با حکومت سالوسی و دزدی و غارت و جنایت آشتی کنند. عباس عبدی و احمد زیدآبادی با خیزش توده ها مبارزه می کنند و نه با خامنه ای و سران جنایتکار سپاه. 
این ها سخنان احمد زیدآبادی در مورد این«دوگانه» بافی مسخره است:   
«حالا بالاخره بازی دو طرف پیدا کرده یکی آقای پزشکیان و یکی آقای جلیلی خوب حالا باید چکار کنیم؟ ما ممکن است مثلا برانداز باشیم و بگیم که خوب بذار جلیلی بیاد، سسیستم دچار بحران میشه و فشارها رو مردم بیشتر میشه، کشور را ممکنه به آستانه جنگ بکشونه، از ام پی تی بخواند خارج بشند، حرف هایی که راجع به این مسائلی که مثلا می زنند... رسایی و نبویان و دیگران از اطرافیان ایشان هستند و خودش تلویحا البته می گه. خوب بذار دچار بحران بشه و فضا برای فشار و دخالت خارجی فراهم بشه و مثلا رژیم چنج بشه. خوب این اولا خیلی واقع گرایانه نیست به این ساده گی یعنی انجام نمی شه و دو این هزینه اش برای کشور اصلا غیر قابل تحمل است و ممکن است مثلا از تهش کشوری دیگه در نیاد واقعا. خوب بنابراین ما این گزینه را که بگذاریم بیاد کنار می گذاریم.»(برنامه ی ویدئویی-  در دور دوم انتخابات چه باید کرد؟10 تیرماه)
شارلاتانیسم زیدآبادی پایانی ندارد. وی شجاعت توضیح در مورد خواست توده ها و نیروهای رهبری کننده شان یعنی گروه های کارگری، فرهنگی، زنان، دانشجویان و طبقات میانی و خلق های زیر ستم و غیره را ندارد و براندازان را که اکنون اساسا توده ها در داخل کشور هستند( کافی است نگاهی به شعارهای شورش ها و خیزش های ده سال اخیر و اشکال مبارزه ی توده ها بیندازیم) با سلطنت طلبان نوکر امپریالیست های غربی یک کاسه می کند!
او ذهن دغل اش را در ویدیوی دیگری نیز نشان می دهد هنگامی که می گوید الان امثال چریک فدایی خلق در زمان سلطنت را«تروریست می دانند»!( ویدیوی با نام انتخابات، پور محمدی، فرج سرکوهی، ایران اینترناشنال... 5 تیرماه)
زید آبادی ادامه می دهد:
«خوب حالا باید در واقع باید به یک همچین ریسکی تن در بدیم و یا اینکه آقای پزشکیان با همه ی این مسائلی که می دونیم یعنی ظرفیتی که به حال داره آن عدم تشکیلاتی و بالاخره آن اشراف اینها تو همه ی زمینه ها ضعف داره من صادقانه می گم که داره و اگر بره آنجا هم معجزه نخواهد کرد یعنی فردا اساسا نمی تونه جلوی بسیاری از کارها را بگیره و خوب حالا قول اش هم داده شده به این ساده گی نیست که عملی بشه ولی بازهم هر چی فکر می کنم همین آدم با نقطه های قوت هایی که هم داره البته آدم صادقی است واقعا آدم وطن دوستی است خوش فکر است جهت گیری های فکری اش همش مثبت است. خوب اگر بشه آن نقاط ضعف را با یک به اصطلاح  مشاوران دلسوز و قوی و مورد اجماع عموم مقداری این ها را جبران کرد و از طرفی همین مشی مصالحه جویانه را در مقابل بقیه دنبال کنه یعنی دنبال تقابل جویی نباشه بالاخره با همین طیف قالیباف یک جوری توافق کنند . ببینید اساسا  منظور اینه که چیز خاصی اتفاق نمی افته و هیچ وعده ای شایدعملی نشه اما این سناریو ( یعنی سناریوی پزشکی که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و باید با قالیباف – نماینده بیت رهبری و سران پاسدار- همکاری کند!) در مقابل آن سناریو دیگه که می تونه در واقع کار واقعا خطرناک کنه به نظر می رسه تبعات منفی کمتری داره برای کشور. حداقل اش این که از این ستون به آن ستون فرج است.»( همانجا)
اصلاح طلبان حکومتی همچون احمد زیدآبادی و عباس عبدی توده های مردم را از جلیلی و رسایی و نبویان می ترسانند. اگر به پزشکیان رای ندهید آنها سرکار می آیند! گویا حضرات نمی دانند که این جریان ها از همان سال های 76 به این طرف سرکار بودند و حتی دولت های اصلاح طلب نه تنها نتوانستند مانع قدرت گیری بیشترشان شوند بلکه با سازشکاری های بی پایان خود و همچنین همکاری های خود با خامنه ای و دستگاه اش از یک سو توده های مردم را که به آنها امید بسته بودند مقابل جانیان رها کردند( مواضع خاتمی را در مورد 18 تیر و مواضع روحانی را هنگام کشتار های دی 96 و آبان 98 به یاد آوریم) و از سوی دیگر موجب قدرت گیری بیشتر این دارودسته ها شدند.
مگر دولت روحانی «اعتدال جو» و مورد پشتیبانی اصلاح طلبان حکومتی نبود و آنها وی را در دو دوره پشتیبانی نکردند چرا هنگامی که این دولت سرکار بود کشتارهایی مانند دی 96 و همچنین گران شدن بنزین و کشتار آبان 98 روی داد؟ آیا به این علت نبود که دولت روحانی کاره ای نبود و اگر هم بود آنجا که پای توده ها و مبارزه شان در میان بود کنار حکومت می ایستاد ودر پایان جز«کی کی بود من نبودم»! و خود را از زیر تیغ توده ها به در بردن عملی دیگر انجام نمی داد؟
مهم ترین بخش قضیه اینجاست که زیدآبادی خواسته و ناخواسته پرده از نقشه ی کریه همکاری دولت پزشکیان با جریان قالیباف یعنی در واقع سران پاسداران پرده بر می دارد و این البته تنها یک نظرشخصی و یا یک تاکتیک برای کشاندن رای قالیباف به پزشکیان نیست، بلکه آنها در واقع چاره ای جز این کار نخواهند داشت و باید با قالیباف و سپاه و جلیلی همکاری کنند.
انتخاب پزشکیان نیز حتی اگر«صادق» باشد که نیست و حتی اگر«وطن دوست» و«خوش فکر» باشد که نیست( نزدیک به 45 سال در این حکومت باشی واین همه ریا و فساد و جنایت ببینی و آخرش بیایی بگویی هر چی رهبری بگوید و من پیرو سیاست های رهبری نظام هستم کجای این «صداقت» و «وطن دوستی» و «خوش فکری» است؟» ثمری برای توده ها ندارد. حکومت دست خامنه ای و دفتر خامنه ای و سران سپاه و جریان هایی مانند قالیباف و جلیلی است و این ها نه تنها امکان جنبیدن به کسی بر علیه سیاست هاشان نمی دهند بلکه حتی اگر بتوانند وی پیش می اندازند و سیاست های خود را با توافق و همراهی وی انجام می دهند. زیاد هم سروگوش اش بجنبد که البته در مورد پزشکیان و اصلاح طلبان حکومتی کنونی نخواهد جنبید «استخر فرح» و «هلی کوپتر» در انتظارش خواهد بود. تجربه چهل ساله نشان داده است که افرادی ضعیف مانند محمد خاتمی که برای اینکه آقا دستی به سر و گوشش بکشد و برای عیادت از خود راهش بدهد غش می کند و از آن بدتر موذی و مکاری مانند روحانی عملا و در بزنگاه های مهم مقابل خواست ها و اعتراضات توده ای می ایستند و اساسا در سرکوب این اعتراضات با حکومت اند و نه بر علیه حکومت.
بنابراین برای تمامی طبقات مردمی فرقی نمی کند که چه کسی رئیس جمهور باشد جلیلی و پزشکیان. آنچه مهم است این است که قدرت واقعی در دست کیست! 
انتخابات کنونی( اکنون دور دوم) بین رای دادن به و پذیرش حکومت ولایت فقیه و خامنه ای و رای ندادن و نه گفتن به کل این حکومت کثیف و متعفن است.  دوگانه ی واقعی این است و نه انتخاب بین پزشکیان و جلیلی!
و اما در مورد «از این ستون به آن ستون» باید روشن کرد که این ستون چه مشخصاتی دارد و آن ستون دیگر چه مشخصاتی! اگر نقش عوامل خارجی را کنار بگذاریم که در این مورد باید کناربگذاریم فرجی میان این ستون و آن ستون نیست. اگر بود توده ها که تجربه ی سی ساله را پشت سرگذاشته اند این را بهتر می فهمیدند.
جلیلی و دولت اش نیز بدتر از رئیسی و احمدی نژاد نخواهد بود. مردم دیگر با حائلی از جریان های فریبکار مانند اصلاح طلبان حکومتی که شمشیر خود علیه توده ها را پنهانی حمل می کنند، میان خودشان و حکومت طرف نیستند بلکه مستقیما با خود آنها که قدرت را در دست دارند طرف اند.
***
در مصاحبه ای عباس عبدی در مقابل این پرسش قرار می گیرد که آیا پزشکیان باید متکی به خود بوده و امید انجام کارها به نفع توده ها را بدهد و یا از سرانجام انتخاب جلیلی و ویرانی ایران صحبت کند. وی پاسخ می دهد که پزشکیان هم باید امید بدهد و هم – این یکی را به زبان بی زبانی می گوید- از لولوی جلیلی برای ترساندن  مردم استفاده کند.( راز برتری پزشکیان در مشارکت 40 درصدی-  مصاحبه با تلویزیون اکو ایران. 10 تیرماه، نقل به معنا )
زیدآبادی برعکس عبدی گویا«واقع گرا»تر است و همچون او از امیدهای کاذب خرج نمی کند. از نظر او پزشکیان تنها بدتر از جلیلی نیست!؟
پزشکیان دروغگو و اصلاح طلبان فریبکار حکومتی
این ها پزشکیان را«صادق» می دانند حال آنکه خودشان و پزشکیان همین الان در مورد میزان رای دهنده گان دروغ می گویند و شمار اعلام شده از سوی وزارت کشور را درست وانمود می کنند. این درحالی است که اکثریت توده ها می گویند تقلب شده و آرا همه ی کاندیداها چند برابر شده است(«ضربدر سه» مشهور این روزها که تنها متکی به ضربدر سه نیست بلکه به مشاهدات میدانی توده ها ربط دارد). اینها سرشان را زیر برف کرده اند. عباس عبدی می گوید در این دور تقلب نشده است!(همان مصاحبه) این دروغ گفتن  برای این است که آرا پزشکیان بسیار کمتر از این بوده است و آنها دست در دست خامنه ای و سران سپاه دروغ های حکومت را تکرار می کنند.
هرمز دامان
11 تیرماه 1403
 
     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر