۱۴۰۳ تیر ۹, شنبه

انتخابات 1403- پیروزی تحریم و ننگ بزرگ برای خامنه ای و حکومت ولایت فقیه

 
 انتخابات ریاست جمهوری 1403
پیروزی جنبش تحریم و
ننگ بزرگ برای خامنه ای و حکومت ولایت فقیه
 
انتخابات ریاست جمهوری 1403 در روز هشتم تیر ماه برگزار شد و با توجه به اینکه هیچ کدام از 4 کاندید نتوانستند به آراء مورد نیاز دست یابند به دور دوم کشیده شد. در این دور مسعود پزشکیان و سعید جلیلی با یکدیگر رقابت خواهند داشت.
آمار
 در این انتخابات از سوی وزارت کشور تعداد آرای ریخته شده به صندوق 24 میلیون و535 هزار و 185 رای اعلام شده که از این میزان بیش از یک میلیون و 56  هزار نفر آرای باطله بوده است. می توان احتمال داد که آرای اخذ شده بسیار کمتر از این و آراء باطله بسیار بیش از این مقدار بوده باشد و طبق روال معمول تقلب صورت گرفته و افزایشی بین پانزده تا بیست و پنج درصد به آراء هر فرد و در مجموع بین شصت تا صد درصد به کل آراء افزوده شده باشد( آمارهای مجلس و رای اصول گرایان در انتخاب های پیشین ریاست جمهوری را می توان ملاک گرفت). مثلا گفته می شود که در استان های کردستان و بلوچستان مشارکت زیر 10 درصد بوده است و اگر چنین رقمی را که نزدیک به حقیقت است نیز درست ندانیم باز هم مشکل است که در چنین استان هایی در بهترین حالت بالای پانزده درصد از جمعیت واجد شرایط در انتخابات شرکت کرده باشند.
چنان که می دانیم افزایش آرا و برای حفظ «آبروی نظام» در پیشگاه توده ها و نیز انظار خارجی می تواند از دو راه افزایش مستقیم و مساوی آراء و همچنین از طریق کاستن از آراء باطله و افزودن مساوی به آراء کاندیداها صورت گرفته باشد. به نظر می رسد که در بهترین حالت مجموع آراء اصول گرایان حدود 6 یا 7 میلیون( با در نظر گرفتن درصدی از رای های تقلبی که می تواند به دلیل کافی بودن شماره ی ملی برای رای دادن به صندوق ها ریخته شده باشد و همچنین دیگر راه های تقلب پیشاانتخاباتی و هنگام انتخابات) و آراء پزشکیان می تواند حدود 5 یا 6 میلیون باشد که در مجموع  در بهترین حالت حدود 20 درصد شرکت کنندگان واجد شرایط یعنی شصت و اندی میلیون و بنابراین حدود 12 یا 13میلیون رای است. به طور کلی احتمال تقلب منتفی نیست اینکه چه میزان می توانستند تقلب کنند و تقلب کرده اند مساله است. حکومت سالوسان ولایت فقیه حکومت دروغ گویان و فریب کاران است و جای هیچ گونه اعتمادی به آمار آن نیست.
طبقات خلقی ایران تحریم بزرگ را شکل دادند
بخش اصلی و تعیین کننده ی انتخابات تحریم کننده گان بودند که طبق آمار حکومت بیش از 60 درصد جمعیت واجد شرایط (61 میلیون و 452 هزارو 221 نفر) برای رای دادن را تشکیل می دادند. رقم واقعی می توانست 80 درصد و بیشتر باشد.
رهبران شکل دهنده ی جنبش تحریم، طبقات خلقی انقلابی و مترقی یعنی گروه ها و شوراهای کارگران و فرهنگیان و بازنشسته گان و کشاورزان و پرستاران و تشکل های زنان و جوانان و دانشجویان و دانش آموزان و طبقات میانی جامعه( کسبه و پیشه وران، کارمندان اداری، استادان دانشگاه ها، وکلا، پزشکان و هنرمندان ورزشکاران پیشرو) و خانواده های جانباخته گان و آسیب دیده گان و زندانیان سیاسی و خلق های کردستان و بلوچستان و خوزستان و در کنار آنها گروه های سیاسی ای می باشند که نظرشان تغییر و یا سرنگونی جمهوری اسلامی به وسیله ی مردم ایران است.
در مورد طبقه ی کارگر آمار پایین رای دهندگان یعنی حدود 23 درصد در تهران بزرگ، خوزستان و استان مرکزی، گیلان و فارس(استان های صنعتی) و در مورد خلق ها کردستان و سیستان و بلوچستان و همچنین خوزستان به دلیل وجود خلق عرب نشانگر گسترده گی جنبش تحریم در این مراکز است. در عین حال تحریم در این استان ها و برخی استان های دیگر مانند چهار محال بختیاری و سمنان و لرستان و البرز و گلستان و همدان( همه 23درصد) به جز حضور طبقه ی کارگر به علت سرکوب خونین خیزش مهسا و جنبش های پیش از آن و دادن قربانی می باشد.   
جنبش تحریم که در ادامه ی خیزش«زن، زندگی، آزادی» و خیزش ها و جنبش های پیشین و همچنین سه تحریم بزرگ قبلی یعنی انتخابات ریاست جمهوری 1400 و دو انتخابات مجلس جای گرفته است ضربات سخت و کوبنده ای به خامنه ای و هسته ی سخت قدرت وارد کرد. تمامی طبقات انقلابی و مترقی موفق شدند یکی از بزرگ ترین جنبش های تحریم در طول چهل و اندی سال حکومت ولایت فقیه را سازمان دهند. تحریم 60 درصدی و در واقعیت بیش از 80 درصدی توده ها، خامنه ای و جناح وی و دفتر رهبری را بازهم بیشتر از پیش در انزوا قرار داد و شرایط را برای تکامل اشکال مثبت مبارزات تمامی طبقات خلقی بیشتر فراهم کرد.
شکست بزرگ خامنه ای و سران جنایتکار سپاه
خامنه ای تمامی تلاشش را به کار بست  تا توده ها را پای صندوق رای بکشاند و حتی یک کاندید ظاهرا اصلاح طلب را به انتخابات وارد کرد تا بتواند بخشی از مردم را به پای صندوق بکشاند اما موفق نشد.
انتخاباتی که در آن 35 درصد و 40 درصد شرکت کنند از نظر خامنه ای مایه ی ننگ حکومت است به این معنا که ننگ بر  آن حکومتی که تنها 35 یا 40 درصد از اتباع اش آن را قبول دارند. در انتخابات کنونی طبق نظر وزارت کشور زیر40 درصد شرکت کردند و بنابراین همین باید فریاد ننگ بر خامنه ای و حکومت ولایت فقیه و آخوندهای مال پرست و سران جنایتکار باشد. تحریم شکست سنگینی به خامنه ای و سران سپاه به ویژه هواداران قالیباف وارد کرد. قطعا مبارزات آتی توده ها شکست های سنگین تری به این  فاسدین و جنایتکاران وارد کرده و آنها را بیشتر در شرایط سرنگونی قرار خواهد داد.  
شکست اصلاح طلبان از توده های تحریم کننده
جنبش تحریم در عین حال شکست سختی به اصلاح طلبان حکومتی وارد کرد. البته کاندیدای آنها در انتخابات با توجه به رای بخش هایی از اصول گرایان به وی، رای بیشتری نسبت به تک تک کاندیدا و 10 درصد کمتر از مجموع آراء سه کاندیدای اصول گرا آورده است اما این در بهترین حالت(البته تا اینجا زیرا انتخابات به دور دوم کشیده شده است) نشان پیروزی اصلاح طلبان حکومتی بر اصول گرایان است و تغییری نسبی در توازن قوا بین آنها و اصول گرایان حداقل در مقطع کنونی است، نه نشان پیروزی اصلاح طلبان به عنوان نماینده ی مورد پذیرش توده ها. کافی است این آرا با آرا روحانی و یا خاتمی که دور و بر بیست میلیون( بین 18 تا 23 میلیون) بودند مقایسه شود تا ابعاد بریدن مردم از آنها به روشنی دیده شود و خالی شدن هر چه بیشتر زیر پای آنها و جایگاه واقعی شان در جامعه مشاهده گردد.
در واقع آنچه که مهم و نشانه ی شکست اصلاح طلبان است این است که 60 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردند و بنابراین اصلاح طلبان را از تکیه گاه پیشین و حکایت«فشار از پایین» خود محروم کردند.
چنانکه اصول گرایان حامی قالیباف و جلیلی نتوانند به وحدت برسند و خامنه ای و سران سپاه نخواهند دخالت کند این احتمال وجود دارد که اصلاح طلبان حکومتی با توجه به رای بخشی از پایگاه اجتماعی اصول گرایان به آنها، در دور دوم برنده ی انتخابات باشند. اما پزشکیان نه متکی به اکثریت مردم ایران و نه حتی بخش هایی از مطمئن ترین پایگاه طبقاتی ای که تا کنون پشتیبان آنها بوده است یعنی لایه هایی از طبقه ی مرفه و میانی نخواهد بود بلکه متکی به تنها بخشی از اصلاح طلبان و اصول گرایان خواهد بود.  درمورد اصول گرایان این اتکاء لرزان است زیرا این که اصول گرایانی که قالیباف و جلیلی را قبول ندارند و از این جهت بخش هایی از آنها به جانب اصلاح طلبان گرویده باشند، در بزنگاه هایی دچار چرخش شوند و از این اردوگاه گسسته و به اردوگاه پیشین بپیوندند زیاد است. 
 افزون بر این باخت دیگر اصلاح طلبان حکومتی رشد شکاف میان آنها و تحول طلبانی است(جریان موسوی و زهرا رهنورد و تاج زاده و قدیانی و فائزه هاشمی و صدیقه وسمقی و...)که در این انتخابات شرکت نکرده و آن را تحریم کردند. شکافی که از همان سال های بعد از 76 آغاز شده و طی سال های اخیر و به ویژه به دلیل مواضع اصلاح طلبان حکومتی در قبال خیزش«زن، زندگی، آزادی» بیشتر شد. تحول طلبانی که خواهان گذر از جمهوری اسلامی و بر قراری جمهوری دموکراتیک بورژوایی از طریق رفراندوم هستند جزوی از جنبش تحریم هستند و نقش مهمی در افزایش گسترش آن داشتند.  
شکست اصول گرایان
مجموع آرای اصول گرایان جلیلی و قالیباف و پورمحمدی حدود 53 درصد مجموع آرا است که حدود 13 میلیون رای دهنده می شود( این در حالی است که این مقدار درست نیست و آراء واقعی آنها از قشریان متعصب تا «عقلای»ی فریبکار و کلا توانایی بسیج برای رای به وسیله ی آنها رقمی بین 4 تا 8 میلیون است) که نسبت به آرای ریاست جمهوری رئیسی در 1400 نیز که حدود 17 میلیون اعلام شد حدود 4 میلیون کمتر است. به این ترتیب آراء اصول گرایان یا دقیق تر دفتر خامنه ای مرکز هسته ی سخت قدرت طبق آمار خود حکومت از یک سو در مجموع کمتر از پیش  شده و از سوی دیگر این آرا بین کاندیداهای ناسازگار با یکدیگر تقسیم شده و بنابراین شکاف های میان آنها بیشتر گردیده و شدت بیشتری یافته است.
جالب ترین نکته در این مورد رای قالیباف است که به عنوان«نماینده ی مردم» در صدر مجلس نشسته است. این فرد حدود سه میلیون رای را آورد که قطعا دروغ است و رای واقعی وی شاید زیر یک میلیون و یا کمی بیش از یک میلیون باشد. به عبارتی او نماینده ی تنها سه میلیون از مردم ایران است و با این حال رئیس مجلس ایران است.
شکاف بیشتر در سپاه و بسیج
شکی نیست که  شکاف بین اصول گرایان و شکاف بین اصول گرایان و اصلاح طلبان حکومتی و نیز بین اصلاح طلبان حکومتی و تحول طلبان و.. به روی سپاه و بسیج تاثیر گذاشته است. به ویژه این احتمال هست که بخش هایی از پاسداران و بسیجی ها( حتی سران و کادرها) به پزشکیان رای داده باشند. این شکاف ها آنها را به گروه ها و دسته های گوناگون تقسیم خواهد کرد و از قدرت و توانایی نیروهای سرکوب حکومت خواهد کاست. انتخابات کنونی نشان داد که خامنه ای ناتوان تر از پیش گردیده و احدی به حرف های وی گوش نمی دهد. شکاف های بین اصول گرایان یعنی باند قالیباف و اصول گرایان سنتی و باند جلیلی و جبهه ی پایداری یعنی متعصبین قشری و پریدن آنها به یکدیگر و«لجن مالی کردن» یکدیگر در پیش چشمان اش در حال گسترش هستند و او ناتوان از به هم آوردن و کنترل آنهاست.
پزشکیان و دور دوم
در مورد پذیرش کاندید شدن پزشکیان از جانب خامنه ای و دم و دستگاه رهبری گمانه اصلی همان است که تا کنون بوده است. یعنی خامنه ای و دفتر رهبری اجازه کاندید شدن پزشکیان را دادند برای این که فضای حاکم بر جامعه را که نفرت از حکومت پس از سرکوب های خونین خیزش ژینا بود به نفع خویش و به اصطلاح «آشتی» مردم با حکومت تغییر دهند. بر طبق این گمانه که ما هم آن را طرح کرده بودیم نظر خامنه ای و سپاه روی جنایتکارانی مانند قالیباف بود که بتوانند دوران جانشینی را مدیریت کنند و پیش برند. این امر به دلیل تحریم گسترده انتخابات تحقق نیافت و قالیباف و پورمحمدی، که مجموع شواهد نشان می دهد این فرد دوم تنها برای پاک کردن گذشته ی خویش و جنایت هایش از حافظه ی مردم و«اعاده ی حیثیت» و نیز گوشه ی چشمی به تحولات آینده و تثبیت بیشتر موقعیت خویش پیش و پس از مرگ خامنه ای، خود را کاندید کرده بود، از دور رقابت ها حذف شدند. گمان دیگری که البته در حال حاضر ضعیف است می تواند طرح باشد و آن این است که نظر خامنه ای این بوده و یا این شده که برای دوره ای عقب نشینی کرده و ریاست جمهوری را به اصلاح طلبان حکومتی و البته فردی از آنها که بیشتر اصول گرا است تا اصلاح طلب و بیشتر پیروی وی است تا اصلاح طلبان، واگذار کند تا شاید بتواند این شکاف هولناک بین توده ها و حکومت ولایت فقیه اش را چاره ای بیندیشد. این را فرایند و نتیجه ی مرحله ی دوم انتخابات ریاست جمهوری روشن می کند.      
تحریم مبارزه جویانه و فعال کماکان ادامه دارد
برخی در مخالفت با تحریم انتخابات می گویند که«رای ندادن چیزی را تغییر نمی دهد اما رای دادن ممکن است چیزی را تغییر دهد»!
آنچه ظاهرا تغییر نمی کند حکومت است که البته زیر تاثیر جنبش های توده ای و جنبش تحریم محبور به عقب نشینی شده و قطعا بازهم عقب نشینی و بنابراین به معنایی تغییر خواهد کرد. اما آنچه تغییر می کند و تغییر آن مهم است خود جنبش توده هاست. توده ها نه تنها با تحریم، آگاهی و احساس نفرت و کینه ی خود را به دستگاه حکومت نشان خواهند داد بلکه از آن روحیه و نیرو و امید خواهند گرفت. روحیه و نیرویی که در آینده و در شرایط مناسب در شکل های مثبتی فراتر از خیزش«زن، زندگی، آزادی» خود را نشان خواهد داد.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
9 تیرماه 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر