۱۴۰۳ خرداد ۱۴, دوشنبه

توده ها و انتخابات ریاست جمهوری

 
دیدگاه های متضاد در مورد انتخابات ریاست جمهوری
 ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخاباتی که ظاهرا ناخواسته است از روز 10خرداد آغاز شد و تا پایان امروز 14 خرداد که آخرین فرصت ثبت نام است، ادامه یافت. افرادی که تا کنون برای ریاست جمهوری ثبت نام کرده اند و تعدادشان به 80 نفر می رسد عموما از اختلاس گران و جنایت کاران مشهور باندهای گوناگون اصول گرا، اصول گرایان سابقا دارای پست و مقام و اینک مغضوب همچون احمدی نژاد و برخی وزرای دولت روحانی و در کنار آنها تعدادی از اصلاح طلبان هستند.
گرچه هنوز تا این کاندیداها به وسیله ی شورای نگهبان خامنه ای( در واقع دفتر خامنه ای) تأیید یا رد صلاحیت شوند زمان باقی است اما همین که این تعداد و این افراد از باندها و جریان های گوناگون حاکمیت برای کاندید شدن ثبت نام کرده اند و اساسا کل انتخابات ریاست جمهوری باید حداقل از سه دیدگاه متضاد مورد بررسی قرار گیرد: از دیدگاه ثبت نام کننده گان و کاندیداهایی که تایید می شوند، از دیدگاه  خامنه ای و از دیدگاه توده ها.
کاندیداهای ثبت نام کرده
در مورد کسانی که ثبت نام کرده اند باید گفت که چندین و چند انگیزه وجود دارد که نخستین آن رقابت برای گرفتن پست ریاست جمهوری در صورت تأیید صلاحیت است. ریاست جمهوری جزو نان و آبدارترین مشاغل دولتی است و هر کس سکان آن را در دست داشته باشد اگر به حداکثر خواست های خود نرسد به حداقل آن که بهره بردن از موقعیت مالی آن و سپس سازمان دادن آشکار و پنهان یاند خود و قوی کردن آن در مقابل دیگر باندها و البته امکان زد و بند با این باندها است دست می یابد. در کنار آن و به دلیل همین موقعیت این امکان نصیب اش می شود که با برنامه های خامنه ای برای انتخاب جانشین اش درافتد و اگر توانست، شرایطی بهتر در حکومت پس از خامنه ای بیابد و به اصطلاح باند اول و حاکم شود.
در عین حال اگر کاندیدای این باندها رد صلاحیت شوند از همین مرحله ی کوتاه کاندید کردن و رد صلاحیت خود نهایت استفاده را برده از یک سو می توانند خودی نشان دهند و بگویند که  کی و چی هستند و آن چه را دارند از دست ندهند و ضمنا جا پایشان در حکومت را محکم تر کنند و از سوی دیگر اگر بتوانند طی همین مدت کوتاه فضایی ایجاد کنند که هواداران بیشتری بیابند و هزینه های رد صلاحیت  شان به وسیله ی خامنه ای و باند شورای نگهبان اش را بالاتر ببرند و به این ترتیب از موقعیت استفاده کرده و وی را آشکار و پنهان بکوبند و از قدرت وی در جدال های آینده بکاهند.
کاندیداهای که تایید صلاحیت می شوند
اما کاندیداهایی که صلاحیت شان تایید می شود چنانچه از باندهایی باشند که بخش عمده ی قدرت را در دست دارند تلاش خواهند کرد باندهای رقبا را کنار زده و به ویژه با باند حاکم یعنی باند خامنه ای بستیزند. اینکه خامنه ای در سخنرانی روز 14 خرداد خود می گوید«علیه یکدیگر لجن پراکنی نکنید»، در مورد همین افرادی است که تایید صلاحیت می شوند. این افراد و باندها پس از تأیید صلاحیت این امکان را می یابند که ستاد انتخاباتی تشکیل دهند و برای ترغیب و جذب رای دهنده گان که عموما همان پایه های اجتماعی اصول گرایان است( بین 4 تا 8 درصد جامعه) هر چه بیشتر فسادها، دزدی ها و اختلاس ها و ضعف های مدیریتی و اگر شرایط امکان داد حتی جنایات یکدیگر را افشا کنند. در واقع آنچه خامنه ای آن را «لجن پراکنی» می داند افشای همین دزدی ها و اختلاس ها و جنایات افراد حکومت رئیسی است که بیشترشان رابطه ی نزدیکی با وی داشته اند. جنبه ی مضحک قضیه این است که خامنه ای که دیگران را از دنبال کردن قدرت برحذر می دارد خود تمامی قدرت و پست و مقام ها را مستقیم از طریق دفترش در اختیار گرفته و اجازه نمی دهد کسی بدون اجازه ی خود و دفترش آب بخورد.  یا این که در این ولایت فقیه، اعضای مجلس خبرگان که قرار بوده است بر اعمال ولی فقیه نظارت کنند اینک خودشان زیر نظارت ولی فقیه هستند( کسی که خدا از زبان اش سخن می گوید دیگر چه نیازی به نظارت دارد و اساسا چه کسی می تواند بر وی نظارت کند؟!) نشان می دهد که چقدر خامنه ای دنبال پست و مقام و قدرت نبوده است!؟ و باز بی مسئولیت پذیرترین فرد در قبال اعمال سه دستگاه، خودش همه ی کاره ی این سه دستگاه و البته شورای نگهبان است.   
از سوی دیگر باندهایی که پست ریاست جمهوری را به دست می آورند می توانند چنان که اشاره کردیم با امکاناتی که داشتن این پست به مدت حداقل 4 سال در اختیارشان می گذارد خود را بهتر سازمان دهند و توان مقابله ی بیشتری را با باند خامنه ای و دفترش داشته باشند. باید اشاره کرد که اگر این ها نزدیک ترین به خامنه ای و حتی انتخاب خودش باشند بازهم مانع و رادعی وجود نخواهد داشت که با خامنه ای دربیفتند. احمدی نژاد و رئیسی( به ویژه اگر مسجل شود که خامنه ای وی را حذف کرده است) این را آشکارا نشان داده اند.
خامنه ای و دفترش
اما از دیدگاه خامنه ای و دفترش، مهم ترین مساله انتخاب فردی نزدیک به خود از این باندها و  دارودسته های فاسد و دزد و جنایتکار برای پیش بردن برنامه های جاری داخلی و خارجی و نیز ایجاد شرایط لازم برای انتخاب ولی فقیه بعدی است.
در اینجا خامنه ای باید نامی را از صندوق بیرون آورد که یا از باند خودش باشد و یا بسیار نزدیک به این باند. هر گونه ریسکی در این مورد و به هر دلیلی جز این که فردی و باندی را روی کار آورد که غیر قابل کنترل گردد، حذف کردن وی را آن هم پس از کشته شدن رئیسی مشکل می کند و هزینه ها را برای خامنه ای و دفترش بالا می برد. 
از سوی دیگر این انتخابات می تواند فرصتی نصیب اش کند تا بتواند تا حدودی نفرت و کینه ی مردم از خامنه ای و حکومت اش را که پس از افت نسبی جنبش«زن زندگی آزادی» بیش از پیش شده بود، کاهش دهد؛ به اصطلاح شرایطی فراهم آورد تا مردم احساس کنند که مثلا وضع تغییر کرده است و حداقل بخشی از کسانی که در انتخابات مجلس شورای ملی( دور اول و دوم) در خانه نشستند به پای صندوق رای بیایند.( شاید بتوان کاندیدا شدن یک زن برای انتخابات و نیز عدم تهاجم پاسداران و لباس شخصی ها به جشن و سرور و رقص هواداران پرسپولیس در خیابان های شهرهای ایران را جزوی از همین برنامه دانست. اگر چنین باشد آن گاه بخشی از عقب نشینی های خامنه ای به شکلی موذیانه صورت گرفته است).
جدا از این ها تمایل خامنه ای می تواند این باشد که به کشورهای دیگر نشان دهد که شکست اش در دوره انتخابات مجلس، یک شکست موقتی بوده است و او توانسته با سیاست، بخشی از توده ها را با انتخابات ریاست جمهوری اش همراه کرده و یک انتخابات زنده و پرشور برگزار کند.
 این ها بیشتر در صورتی می تواند رخ دهد که خامنه ای تعدادی از کاندیداها را تایید صلاحیت کند که در باند وی نیستند و نیز در صورتی است که این افراد بتوانند حرف هایی بزنند که در همان چارچوب افشای فساد و دزدی و رانت و اختلاس و جنایت دیگر باندها و از جمله باند رئیسی- علم الهدی باشد. چنان که دیده شد خامنه ای در آخرین سخنرانی اش به عمد وقت زیادی را- نسبت به خود انتخابات - به رئیسی اختصاص داد و احتمالا یکی از انگیزه هایش آن بود که کاندیداها علیه دولت رئیسی و فسادها و دزدی هایش و بنده ی خامنه ای بودن اش و ناتوانی هایش در اداره ی کشور چیزی نگویند.
تنها در این صورت است که ممکن است بخشی از توده هایی که در انتخابات مجلس شرکت نکردند و البته تنها در جهت مخالف خامنه ای و دفترش، به برخی از این گونه کاندیداها رای دهند. اگر قرار باشد کاندیداها علیه یکدیگر«لجن پراکنی» نکنند و خیلی محترمانه بر سر همه چیز سرپوش گذارند، امکان رای این بخش از توده ها وجود ندارد و انتخابات اگر بدتر از انتخابات مجلس نشود احتمالا بهتر از آن نیز نخواهد شد.
توده ها
از آنچه تا کنون و از پس از دوم خرداد76 گذشته می توان حدس زد که خامنه ای نه اهل عقب نشینی آشکار و نه ریسک است. خامنه ای تنها به اکنون فکر نمی کند و به تداوم ولایت فقیه و جمهوری اسلامی اش فکر می کند. از این رو جدای برخی نمایش ها برای فریب توده ها، مشکل که گامی در خلاف جهت آنچه تا کنون انجام داده است بردارد؛ یعنی حذف رقبا به هر قیمت و از جمله ترور آنها و سازمان دادن باند خودش برای تسلط بر تمامی امور کشور؛ این ها راهکارهایی بوده است که همواره و در طی 25سال اخیر جهت اصلی حرکت خامنه ای را تعیین کرده اند.
در مقابل در نوع نگاه توده ها به خامنه ای و جمهوری اسلامی به دلیل پشت سرگذاردن تجارب فراوان از مبارزه با جمهوری اسلامی و همچنین خیزش ژینا، تغییری به وجود نمی آید. توده ها در عین دنبال کردن افشاگری های پیش روی باندها از یکدیگر که به احتمال زیاد و علیرغم وراجی های خامنه ای رخ خواهد داد، آن را تنها منبعی از دلایل برای کینه و نفرت بیشتر خود از جمهوری اسلامی خواهند یافت.
روشن است که از مدت زمانی پیش، بین نوع نگاه توده ها به مسائل کشور و نوع نگاه باندهای حاکم به ویژه باند خامنه ای تضاد فاحشی به وجود آمده است. این تضاد از یک سو بر مبنای وضع بحرانی زندگی عادی توده ها و برنامه های حکومت استوار است و آنها در مقابل خود حکومتی می بینند که به تنها مشکلی که فکر نمی کند مشکلات توده هاست و بدتر از آن خود حکومت این مشکلات و مصائب را همواره بد و بدتر کرده است تا جایی که بخش مهمی از توده ها به ویژه طبقه ی کارگر و کشاورز و نیز لایه های پایین خرده بورژوازی در ایران در وضع فلاکت باری به سر می برند؛ و از سوی دیگر بر مبنای رفتاری است که خامنه ای و باندش با اعتراضات و مبارزات و جنبش های آنان از سال 88 به این سو کرده و آنها را به خاک و خون کشیده است.
بر این مبنا می توان مطمئن بود که اکثریت توده ها در رای گیری شرکت نخواهند کرد و در عین حال همه ی طبقات خلقی و همه ی بخش های زیر ستم جامعه به مبارزات خود با حکومت ولایت فقیه تا سرنگونی آن ادامه خواهند داد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
14 خرداد 1403 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر