چرا ما انتخابات ریاست جمهوری را تحریم می کنیم!
چرا به پزشکیان رای میدهم؟
۲ تیر ۱۴۰۳
باز گذاشتن شرکت اصلاح طلبان حکومتی در انتخابات ریاست جمهوری نخست برای از بین بردن فضای حاکم بر جامعه و نفرت و کینه ی توده ها از حکومت است که پس از سرکوب خونین خیزش ژینا جهش وار افزایش یافته و گستره و شدت و عمق آن بسیار بیشتر شده است.
سپس برای پیشگیری از گذار خیزش ژینا به مراحل بالاتر و تکامل یافته تر است. اعتراضات خیابانی گامی در تکامل این جنبش بود. اگر جنبش های گذشته به ویژه دی 96 و آبان 98 با وجود سرکوب شدید و عقب نشینی به خیزش بزرگ«زن، زندگی، آزادی» انجامید، چرا عقب نشینی موقتی این خیزش مساوی با «ناتوانی» و یا «بن بست» در نظر گرفته شود و با توجه به وجود شرایطی بسیار بدتر از گذشته از نظر اقتصادی و سیاسی، در این عقب نشینی موقتی امکان خیزش هایی بزرگتر از خیزش «زن، زندگی، آزادی»دیده نشود؟
و سوم برای این است که خامنه ای از اصلاح طلبان ابزاری برای برداشتن گام بعدی برای تحقق برنامه هایش بسازد. به محض این که به این امر توفیق یابد گام های بعدی را برای تحقق برنامه های ارتجاعی خود برمی دارد. انتخابات برای خامنه ای و دفترش تنفس است. اجازه به شرکت نماینده ی اصلاح طلبان حکومتی در انتخابات یک عقب نشینی صوری، گامی بسیار کوچک به عقب برای فراهم کردن شرایط برای داشتن گام های بزرگ خامنه ای به جلو برای اجرای برنامه های ارتجاعی اش می باشد.
در مورد جنبش دموکراتیک خلق ایران شکی نیست که این جنبش ایرادات و کمبودهای فراوان دارد که مهم ترین آنها فقدان سازمان های سیاسی منسجم طبقات ( طبقه ی کارگر و لایه های خرده بورژوازی) و نبودن یک جبهه ی متحد واقعی تمامی طبقات خلقی ایران است. اما تحریم از یک سو می تواند برنامه ی خامنه ای را نقش بر آب کند و فرصت تنفس و استحکام نیروهایش را از وی بگیرد و وی را بیشتر به عقب براند و از سوی دیگر می تواند شرایط اتحاد توده ها را بهتر و مستحکم تر کرده و راه تکامل جنبش های 20 ساله ی اخیر را بهتر باز کند. برعکس شرکت در انتخابات و حتی در صورت پیروز شدن پزشکیان، انتخاب دولتی مانند دولت روحانی( در بهترین حالت) می تواند تفرقه در جنبش ایجاد کرده و یاس و ناامیدی را دامن زند.
پاسخ دوم: نبوی گمان می کند مردم ایران کودکان دبستانی اند که فریب این گونه چرب زبانی های پیش پا افتاده وی را بخورند!
و اما ظریف را علم کردن و وعده ی رفع تحریم ها را دادن نشان می دهد که اصلاح طلبان حکومتی عمده مسائل مردم ایران را روابط خارجی قلمداد می کنند. این در حالی است که تضاد اساسی طبقات مردمی ایران با خود حکومت استبدادی ولایت فقیه، دم و دستگاه خامنه ای و سران سپاه که اکنون همکاره ی کشور شده اند، در تمامی زمینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است.
پاسخ سوم: یک سالوسی و فریبکاری دیگر! خامنه ای عقب نشینی کرد و به شورای نگهبان اش دستور داد که یک نماینده ی اصلاح طلب را تایید صلاحیت کند! جنبش اعتراضی پیروز شد! و حالا زمان جشن پیروزی و شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان و نشاندن وی بر صندلی ریاست جمهوری است! چه دلایل مضحک و مسخره ای! چه افراد و جریان هایی خود را وارث خیزش «زن، زندگی، آزادی» تصور می کنند!
تایید صلاحیت پزشکیان در بهترین حالت به معنای یک عقب نشینی جزیی از جانب خامنه ای در مقابل جنبش خلق به ویژه خیزش بزرگ«زن، زندگی، آزادی» است که اصلاح طلبان حکومتی نه تنها نقشی در آن نداشتند بلکه بخش هایی از آنها حتی در سرکوب جنبش در کنار خامنه ای قرار گرفتند. این عقب نشینی جزیی خامنه ای برای به وجود آوردن شرایط برای برداشتن گام های بعدی در جهت برنامه ی اصلی پس از مرگ اش است.
پاسخ چهارم: این هسته ی مرکزی دلایلی است که نبوی وامثال وی به پیش می کشند. در واقع آنها دنبال «مدارا»هستند. «مدارا» ی آنها یعنی تحمیق توده ها، یعنی بریدن سر جنبش های توده ای در پیشگاه خامنه ای و سران سپاه!
صلاحیت پزشکیان به وسیله خامنه ای و سران سپاه تآیید شد برای اینکه او می توانست بگوید که من گامی بر علیه سیاست ها و برنامه ها رهبری بر نمی دارم و در چارچوب آنها حرکت می کنم. روشن است که در صورتی که پزشکیان انتخاب شود،«کابینه ی خوب» وی که قطعا با مشورت و دستور خامنه ای شکل خواهد گرفت چه جور کابینه ای خواهد بود! اگر خودش و کابینه اش بدتر از روحانی وکابینه ی او نباشد بهتر از آنها نیز نخواهد بود.
پنجم اینکه ممکن است برخی افراد که این متن را میخوانند این بخش نوشته مرا غیرمنطقی یا غیرواقعی بدانند، ولی من به این موضوع معتقدم. به گمان من رهبر نظام از دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی درس خوبی گرفته است. او با روی کار آوردن رئیسی گمان میکرد که اگر یک حکومت یکدست را ایجاد کند، امنیت بیشتری برای خودش و حکومت ایجاد میکند. اما نتیجه این بود که تمام مشکلات کشور تحت مسئولیت رئیسی قرار گرفت. و رئیسی آنقدر ناتوان و بیعرضه و پیاده بود که حتی تقصیر کار را کسی نمیتوانست گردن او بیاندازد. خامنهای که سی سال عادت کرده بود که اصلاح طلبان یا اعتدالگرایان و کارگزاران حمالی کشورداری را بکنند و رهبر دائم غرغر کند و مسئولیت هیچ چیزی را هم نپذیرد، در این سه سال به نظرم ایشان زجر فراوانی کشید و حالا هم امیدوار است با یک دولت اصلاح طلب دوباره همان وضعیت ایجاد شود. به نظر من وقتی خبر مرگ رئیسی به رهبر داده شده، وی در کمال خونسردی با خودش گفته: حل شد، بالاخره مشکل حل شد.
پاسخ پنجم: چنین دلایلی تنها نشاندهنده ی این است که برخی از اصلاح طلبان حکومتی به چه وضع رقت انگیزی افتاده اند:
خامنه ای چنان که بخواست تغییری و اصلاحی در اموری بدهد این کار را به وسیله ی افراد وابسته به جناح و باند خویش همچون قالییاف و جلیلی و امثال این ها انجام می داد تا مثلا نشان دهد که صدای مردم را شنیده و آماده است تغییراتی را ایجاد کند نه این که این را به دست فردی از اصلاح طلبان حکومتی صورت دهد تا از نظر او پای«نامحرمان» به حکومت باز شود و شرایطی را که او دنبال آن بوده برای جانشین اش بسازد به خطر اندازد. وانگهی حتی اگر مجبور شود که چنین فردی را انتخاب کند تا به دست وی این تغییرات را انجام دهد آنگاه فردی را انتخاب می کند که مطیع وی باشد و کمترین حد توانایی برای تغییری در جهت مخالف سیاست ها و برنامه هایش داشته باشد.
ششم اینکه اما و هزار اما که دلیل من برای اینکه دوست دارم پزشکیان با رای بالایی رئیس جمهور شود، از عشق سرشارم به ایشان نیست. بیش از این معتقدم که سقوط جمهوری اسلامی در شرایطی رخ میدهد که شکاف جدی در درون حکومت وجود داشته باشد. و انتخاب پزشکیان شکاف در حکومت را به خوبی آغاز میکند، شکافی که میتواند روز به روز عمیق تر شود و موجب تغییر حکومت بشود.
انتخاب پزشکیان یکی از راههای معدودی است که برای نجات ایران باقی مانده است. مسئله را جدی بگیرید.
پاسخ ششم: بنا به دلایلی که در بالا آمد نبوی موافق شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان است و آنهای دیگر را رقیب وی ندانسته و تنها رقیب پزشکیان را«تحریم»ی ها می داند. انگار این موجود یادش رفته انتخابات سال 1388 را که مردم در آن شرکت کردند و به موسوی و کروبی رای دادند اما خامنه ای و پسرش تقلب کردند و احمدی نژاد را که در حد رقیب موسوی و کروبی هم نبود انتخاب کردند!
و اما صحبت کردن در مورد«سقوط جمهوری اسلامی» با این اراجیفی که نبوی در مورد «عرضه»ی پزشکیان برای «گفتگو با حکومت» بافت و با این دولتی که قرار است حمال خامنه ای باشد، مضحک و مسخره می نماید. آدرس عوضی دادن و از راست واقعی به «چپ» زدنی دروغین و نشانی بی پرنسیبی و تهی بودن است.
و بالاخره تجارب بیش از 25 ساله جنبش طبقات مردمی نشان می دهد که آنچه بیش از هر چیز موجب شکاف واقعی درون حکومت شده و شرایط ریزش های بیشتر را فراهم کرده است ضربات پی در پی این جنبش، یعنی جنبش های سال 88، 96 و 98 و جنبش «زن، زندگی، آزادی» بوده است و نه رئیس جمهور شدن یک اصلاح طلب و در دست گرفتن دستگاه اجرایی کشور به وسیله ی این جریان. نگاهی به وقایع دوساله ی اخیر نشانی می دهد که یکی از مهلک ترین ضربات به درون حکومت و ایجاد شکاف میان جناح ها و باندهای آن را خیزش مهسا وارد کرده است. اکنون نیز تحریم توده ای انتخابات است که می تواند هم شرایط تکامل جنبش را فراهم کند و هم در ایجاد شکاف ها و ریزش های بیشتر درون حکومت نقش داشته باشد.
هرمز دامان
سوم تیرماه 1403
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر