۱۴۰۳ تیر ۳, یکشنبه

وضع رقت انگیز اصلاح طلبان حکومتی!

 
 
نقد دلایل ابراهیم نبوی که هوادار شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان است.
 
مقاله ابراهیم نبوی با نام چرا به پزشکیان رای می‌دهم؟( سایت زیتون) نمونه ای است از دلایلی که اصلاح طلبان حکومتی( و حتی برخی مانند کروبی که 14 سال است در حصر به سر می برد) برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و در نفی تحریم انتخابات می آورند.
 
نقد ما:
چرا ما انتخابات ریاست جمهوری را تحریم می کنیم!
 
 
مقاله ی ابراهیم نبوی
چرا به پزشکیان رای می‌دهم؟
۲ تیر ۱۴۰۳ 
چرا رای می‌دهم؟ پس از جنبش زن زندگی آزادی، تصور من بر این بود که رای دادن دیگر بی‌معنی است، اما امروز معتقدم که رای دادن درست‌ترین عمل برای رسیدن به یک آینده خوب برای ایران است. برای این ادعای خود چند دلیل دارم.
نخست اینکه اگر بپذیریم که اصلاح‌طلبی بخاطر اینکه نتوانسته حکومت را تغییر بدهد، به همین دلیل باید آن را کنار نهاد، به طریق اولی براندازی به دلایل مختلف، از جمله سرنوشت جنبش زن، زندگی و آزادی، عملکرد اپوزیسیون خارج از کشور در یک سال و نیم گذشته، ناتوانی جنبش اعتراضات خیابانی در تغییر حکومت، براندازی نیز به بن بست رسیده است. تنش‌ها و دعواهای میان ده پانزده رهبر جنبش براندازی عملا جز یاس و سرخوردگی ثمری نداشته است. به همین دلیل گمان می‌کنم رای دادن و انتخاب یکی که بهتر از دیگری است، به گمان من راهی است گشوده به سوی مردم. 
پاسخ نخست: کمونیست ها انقلابی و نماینده ی طبقه ی کارگر هستند و بنابراین در جهت مخالف اصلاح طلبان(از سرمایه داران ملی گرفته تا بخش های بالایی خرده بورژوازی) قرار دارند، اما این به این معنا نیست که با هر گونه حرکت اصلاحی مخالف اند.
تکامل نزدیک به 25 سال نشان داده است که خامنه ای و سران سپاه و دیگر باندهای مرتبط با دفتر رهبری نه تنها اجازه ی هیچ گونه اصلاحی را نداده اند بلکه برعکس نظام کنونی را به سوی ارتجاعی ترین برنامه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی سوق داده اند. اکنون حکومت به دست سالوس ترین و دزدترین و فاسدترین و جنایتکارترین جناح ها و باندها و افراد افتاده است.
باز گذاشتن شرکت اصلاح طلبان حکومتی در انتخابات ریاست جمهوری نخست برای از بین بردن فضای حاکم بر جامعه و نفرت و کینه ی توده ها از حکومت است که پس از سرکوب خونین خیزش ژینا جهش وار افزایش یافته و گستره و شدت و عمق آن بسیار بیشتر شده است.
سپس برای پیشگیری از گذار خیزش ژینا به مراحل بالاتر و تکامل یافته تر است. اعتراضات خیابانی گامی در تکامل این جنبش بود. اگر جنبش های گذشته به ویژه دی 96 و آبان 98 با وجود سرکوب شدید و عقب نشینی به خیزش بزرگ«زن، زندگی، آزادی» انجامید، چرا عقب نشینی موقتی این خیزش مساوی با «ناتوانی» و یا «بن بست» در نظر گرفته شود و با توجه به وجود شرایطی بسیار بدتر از گذشته از نظر اقتصادی و سیاسی، در این عقب نشینی موقتی امکان خیزش هایی بزرگتر از خیزش «زن، زندگی، آزادی»دیده نشود؟  
و سوم برای این است که خامنه ای از اصلاح طلبان ابزاری برای برداشتن گام بعدی برای تحقق برنامه هایش بسازد. به محض این که به این امر توفیق یابد گام های بعدی را برای تحقق برنامه های ارتجاعی خود برمی دارد. انتخابات برای خامنه ای و دفترش تنفس است. اجازه به شرکت نماینده ی اصلاح طلبان حکومتی در انتخابات یک عقب نشینی صوری، گامی بسیار کوچک به عقب برای  فراهم کردن شرایط برای داشتن گام های بزرگ خامنه ای به جلو برای اجرای برنامه های ارتجاعی اش می باشد.
در مورد جنبش دموکراتیک خلق ایران شکی نیست که این جنبش ایرادات و کمبودهای فراوان دارد که مهم ترین آنها فقدان سازمان های سیاسی منسجم طبقات ( طبقه ی کارگر و لایه های خرده بورژوازی) و نبودن یک جبهه ی متحد واقعی تمامی طبقات خلقی ایران است. اما تحریم از یک سو می تواند برنامه ی خامنه ای را نقش بر آب کند و فرصت تنفس و استحکام نیروهایش را از وی بگیرد و وی را بیشتر به عقب براند و از سوی دیگر می تواند شرایط اتحاد توده ها را بهتر و مستحکم تر کرده و راه تکامل جنبش های 20 ساله ی اخیر را بهتر باز کند. برعکس شرکت در انتخابات و حتی در صورت پیروز شدن پزشکیان، انتخاب دولتی مانند دولت روحانی( در بهترین حالت) می تواند تفرقه در جنبش ایجاد کرده و یاس و ناامیدی را دامن زند. 
 
دوم اینکه در دو انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری و ۱۴۰۲ مجلس، نامزدهای رقیب تقریبا هیچ فرقی با هم نداشتن‌، اما در حال حاضر مسعود پزشکیان کاندیدایی است که کاملا با پنج نفر دیگر متفاوت است. او خردمند، دوستدار ایران، دارای سابقه اجرایی خوب، معتقد به تغییر و حامی آزادی‌های اجتماعی و سیاسی است و نگاهش به سیاست خارجی نگاه درستی است که با انتخاب ظریف به عنوان همکار خودش تعریف می‌شود.
پاسخ دوم: نبوی گمان می کند مردم ایران کودکان دبستانی اند که فریب این گونه چرب زبانی های پیش پا افتاده وی را بخورند!
اگر مسعود پزشکیان اصلاح طلب باشد که جای شک دارد، وی جزو راست ترین اصلاح طلبان و نزدیک ترین جریان ها به خامنه ای و دفتر رهبری بوده و هست. تازه در این جا صحبت از «خردمند و دوستدار ایران بودن و دارای سابقه ی اجرایی خوب و معتقد به تغییر و حامی آزادی های اجتماعی و سیاسی» و غیره... بیهوده است زیرا اساسا مساله بر سر این نیست که فرد صاحب چه خصال و چه تجاربی است وچه برنامه هایی دارد(محمد خاتمی نیز هنگام انتخاب اش در دو دوره ی ریاست جمهوری پیشینه ای داشت که اصلاح طلبان به آن می بالیدند) بلکه صحبت برسر این است که حتی وی اگر هم بهتر از آنچه گفته شد باشد نمی تواند در مقابل خامنه ای و سران سپاه و باندهای پیرامون قالیباف و جلیلی و ... کاری را صورت دهد. نگاهی از سال 76 به این سو نشان میدهد که نه دولت های اصلاح طلب و نه دولت های اعتدالی نتوانستند هیچ یک از برنامه هایی را که به مردم وعده می دادند عملی کنند. 
و اما ظریف را علم کردن و وعده ی رفع تحریم ها را دادن نشان می دهد که اصلاح طلبان حکومتی عمده مسائل مردم ایران را روابط خارجی قلمداد می کنند. این در حالی است که تضاد اساسی طبقات مردمی ایران با خود حکومت استبدادی ولایت فقیه، دم و دستگاه خامنه ای و سران سپاه که اکنون همکاره ی کشور شده اند، در تمامی زمینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. 
 
سوم اینکه به گمان من اگر تحریم انتخابات برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تغییر در برگزاری انتخابات بود، حالا این اتفاق افتاده است. تائید صلاحیت پزشکیان جز به معنی عقب‌نشینی رهبری و اعوان و انصارش در شورای نگهبان نیست. از همین رو باید وجود او را یک پیروزی برای جنبش اعتراضی ایران دانست و با حضور فعال او را روی صندلی ریاست جمهوری نشاند.
پاسخ سوم: یک سالوسی و فریبکاری دیگر! خامنه ای عقب نشینی کرد و به شورای نگهبان اش دستور داد که یک نماینده ی اصلاح طلب را تایید صلاحیت کند! جنبش اعتراضی پیروز شد! و  حالا زمان جشن پیروزی و شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان و نشاندن وی بر صندلی ریاست جمهوری است! چه دلایل مضحک و مسخره ای! چه افراد و جریان هایی خود را وارث خیزش «زن، زندگی، آزادی» تصور می کنند!
تحریم توده ای انتخابات برای وادار کردن جمهوری اسلامی به تغییر در برگزاری انتخابات و تایید یک نماینده ی«اصلاح طلب» نبود( توده ها مدت هاست که از اصلاح طلبان عبور کرده اند) بلکه گامی در جهت پیشرفت و تکامل جنبش انقلابی توده ای و ایجاد شرایط و امکانات برای برداشتن گام های بعدی این جنبش بود. جنبشی که اکنون به مدت سه دهه است توده های مردم دنبال کرده اند. چرا که روشن بوده است که خامنه ای تن به یک تغییر اساسی در برگزاری انتخابات نمی دهد( نخستین شرط آن و تنها نخستین شرط آن، برداشتن نظارت استصوابی شورای نگهبان است که خامنه ای آن را نمی پذیرد).
 تایید صلاحیت پزشکیان در بهترین حالت به معنای یک عقب نشینی جزیی از جانب خامنه ای در مقابل جنبش خلق به ویژه خیزش بزرگ«زن، زندگی، آزادی» است که اصلاح طلبان حکومتی نه تنها نقشی در آن نداشتند بلکه بخش هایی از آنها حتی در سرکوب جنبش در کنار خامنه ای قرار گرفتند. این عقب نشینی جزیی خامنه ای برای به وجود آوردن شرایط برای برداشتن گام های بعدی در جهت برنامه ی اصلی پس از مرگ اش است.
 
چهارم اینکه پزشکیان جز اینکه تنها امکان برای انتخاب یک رئیس جمهور خردمند و عاقل است، حتی اگر رقبایی مانند جهانگیری یا آخوندی یا حتی خود ظریف یا حتی سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی هم نامزدهای تائید صلاحیت شده بودند، باز هم من به پزشکیان رای می‌دادم. او شیوه گفتگو با حکومت را می‌داند، با عرضه است، شریف و سالم است، روراست و درستکار است و می‌تواند یک کابینه خوب و توانمند برای چهار سال آینده شکل بدهد.
پاسخ چهارم: این هسته ی مرکزی دلایلی است که نبوی وامثال وی به پیش می کشند. در واقع آنها دنبال «مدارا»هستند. «مدارا» ی آنها یعنی تحمیق توده ها، یعنی بریدن سر جنبش های توده ای در پیشگاه خامنه ای و سران سپاه!
پزشکیان خوب است چون او «شیوه ی گفتگو با حکومت را می داند»! «با عرضه است»! آنهای دیگر شیوه ی گفتگو با حکومت را بلد نبودند و بی عرضه بودند!
صلاحیت پزشکیان به وسیله خامنه ای و سران سپاه تآیید شد برای اینکه او می توانست بگوید که من گامی بر علیه سیاست ها و برنامه ها رهبری بر نمی دارم و در چارچوب آنها حرکت می کنم. روشن است که در صورتی که پزشکیان انتخاب شود،«کابینه ی خوب» وی که قطعا با مشورت و دستور خامنه ای شکل خواهد گرفت چه جور کابینه ای خواهد بود! اگر خودش و کابینه اش بدتر از روحانی وکابینه ی او نباشد بهتر از آنها نیز نخواهد بود.

پنجم اینکه ممکن است برخی افراد که این متن را می‌خوانند این بخش نوشته مرا غیرمنطقی یا غیرواقعی بدانند، ولی من به این موضوع معتقدم. به گمان من رهبر نظام از دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی درس خوبی گرفته است. او با روی کار آوردن رئیسی گمان می‌کرد که اگر یک حکومت یکدست را ایجاد کند، امنیت بیشتری برای خودش و حکومت ایجاد می‌کند. اما نتیجه این بود که تمام مشکلات کشور تحت مسئولیت رئیسی قرار گرفت. و رئیسی آنقدر ناتوان و بی‌عرضه و پیاده بود که حتی تقصیر کار را کسی نمی‌توانست گردن او بیاندازد. خامنه‌ای که سی سال عادت کرده بود که اصلاح طلبان یا اعتدال‌گرایان و کارگزاران حمالی کشورداری را بکنند و رهبر دائم غرغر کند و مسئولیت هیچ چیزی را هم نپذیرد، در این سه سال به نظرم ایشان زجر فراوانی کشید و حالا هم امیدوار است با یک دولت اصلاح طلب دوباره همان وضعیت ایجاد شود. به نظر من وقتی خبر مرگ رئیسی به رهبر داده شده، وی در کمال خونسردی با خودش گفته: حل شد، بالاخره مشکل حل شد.
پاسخ پنجم:  چنین دلایلی تنها نشاندهنده ی این است که برخی از اصلاح طلبان حکومتی به چه وضع رقت انگیزی افتاده اند:
 به پزشکیان رای دهید تا خامنه ای بتواند به عادت پیشین خویش برگردد و از خود سلب مسئولیت کرده و دائما به دولت اصلاح طلبان و یا کارگزاران و یا اعتدال گرایان که حمالی کشورداری خامنه ای را می کنند غرغر کند! ایجاد یک دولت حمال برای خامنه ای، این است هدف نهایی شرکت در انتخابات!
خامنه ای چنان که بخواست تغییری و اصلاحی در اموری بدهد این کار را به وسیله ی افراد وابسته به جناح و باند خویش همچون قالییاف و جلیلی و امثال این ها انجام می داد تا مثلا نشان دهد که صدای مردم را شنیده و آماده است تغییراتی را ایجاد کند نه این که این را به دست فردی از اصلاح طلبان حکومتی صورت دهد تا از نظر او پای«نامحرمان» به حکومت باز شود و شرایطی را که او دنبال آن بوده برای جانشین اش بسازد به خطر اندازد. وانگهی حتی اگر مجبور شود که چنین فردی را انتخاب کند تا به دست وی این تغییرات را انجام دهد آنگاه فردی را انتخاب می کند که مطیع وی باشد و کمترین حد توانایی برای تغییری در جهت مخالف سیاست ها و برنامه هایش داشته باشد.

ششم اینکه اما و هزار اما که دلیل من برای اینکه دوست دارم پزشکیان با رای بالایی رئیس جمهور شود، از عشق سرشارم به ایشان نیست. بیش از این معتقدم که سقوط جمهوری اسلامی در شرایطی رخ می‌دهد که شکاف جدی در درون حکومت وجود داشته باشد. و انتخاب پزشکیان شکاف در حکومت را به خوبی آغاز می‌کند، شکافی که می‌تواند روز به روز عمیق تر شود و موجب تغییر حکومت بشود.
رقیب اصلی پزشکیان نه قالیباف است که کلا هفت هشت میلیون رای هم در بهترین حالت ندارد. در مورد جلیلی هم اصلا مسئله جدی نیست، فکر نمی‌کنم حتی خانواده جلیلی هم به او رای بدهند. در مورد زاکانی هم به گمانم نهایتا او بتواند ۵۰۰ هزار رای بیاورد حتی اگر وعده بعدی او این باشد که به هر ایرانی یک ماشین فراری دم در خانه تحویل می‌دهم. در مورد پورمحمدی هم با اینکه وعده‌هایش بسیار سکسی و دلپذیر بوده است ولی فکر نمی‌کنم کسی او را جدی بگیرد. اسم آخرین کاندیدا هم نمی‌دانم قاضی زاده هاشمی است یا هاشم زاده قاسمی یا هر چیز دیگر، به نظرم این پنج نفر رقیب پزشکیان نیستند. رقیب اصلی پزشکیان تحریم و تحریمی‌هاست. و حتی تحریم در خارج از کشور هم اهمیتی ندارد. به گمان من اصلا روی خارج از کشور نه باید تبلیغ کرد و نه انتظار داشت که مردمان خارج از کشور در انتخابات شرکت کنند. من با دهها نفر در خارج از کشور گفتگو کردم که همه طرفدار رای دادن به پزشکیان بودند، ولی فقط سه چهار نفر آنها حاضر بود که این موضوع را بطور علنی اعلام کند. از دوستانی که در ایران فعالیت تبلیغی می‌کنند و یا رسانه‌هایی مانند بی بی سی که قدری سلامت سیاسی و حرفه‌ای دارد انتظار دارم که در این روزهای اندک با مردم داخل کشور گفتگو کنند و روی افزایش مشارکت مردم کار کنند.
انتخاب پزشکیان یکی از راههای معدودی است که برای نجات ایران باقی مانده است. مسئله را جدی بگیرید.
پاسخ ششم: بنا به دلایلی که در بالا آمد نبوی موافق شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان است و آنهای دیگر را رقیب وی ندانسته و تنها رقیب پزشکیان را«تحریم»ی ها می داند. انگار این موجود یادش رفته انتخابات سال 1388 را که مردم در آن شرکت کردند و به موسوی و کروبی رای دادند اما خامنه ای و پسرش تقلب کردند و احمدی نژاد را که در حد رقیب موسوی و کروبی هم نبود انتخاب کردند!
 از سوی دیگر اگر خامنه ای پزشکیان را می خواهد و می خواهد دولتی حمال روی کار بیاورد که مسئولیت اعمال اش هم به عهده ی وی نباشد و وی بتواند دائما به آن غرغر کند دیگر چه جای مقایسه ی پزشکیان با قالیباف و جلیلی و بقیه.  و از آن مهم تر چه جای رقیب دانستن تحریم کننده گان انتخابات برای پزشکیان؟ خامنه ای و سران پاسدارش انتخابات را«مهندسی» کرده و نام پزشکیان را از صندوق بیرون می کشند.
و اما صحبت کردن در مورد«سقوط جمهوری اسلامی» با این اراجیفی که نبوی در مورد «عرضه»ی پزشکیان برای «گفتگو با حکومت» بافت و با این دولتی که قرار است حمال  خامنه ای باشد، مضحک و مسخره می نماید. آدرس عوضی دادن و از راست واقعی به «چپ» زدنی دروغین و نشانی بی پرنسیبی و تهی بودن است.
و بالاخره تجارب بیش از  25 ساله جنبش طبقات مردمی نشان می دهد که آنچه بیش از هر چیز موجب شکاف واقعی درون حکومت شده و شرایط ریزش های بیشتر را فراهم کرده است ضربات پی در پی این جنبش، یعنی جنبش های سال 88، 96 و 98 و جنبش «زن، زندگی، آزادی» بوده است و نه رئیس جمهور شدن یک اصلاح طلب و در دست گرفتن دستگاه اجرایی کشور به وسیله ی این جریان. نگاهی به وقایع دوساله ی اخیر نشانی می دهد که یکی از مهلک ترین ضربات به درون حکومت و ایجاد شکاف میان جناح ها و باندهای آن را خیزش مهسا وارد کرده است. اکنون نیز تحریم توده ای انتخابات است که می تواند هم شرایط تکامل جنبش را فراهم کند و هم در ایجاد شکاف ها و ریزش های بیشتر درون حکومت نقش داشته باشد.
 هرمز دامان
سوم تیرماه 1403        

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر