۱۴۰۲ دی ۱۲, سه‌شنبه

ترور فرمانده پاسدار و«انتقام های سخت» بی پایان

 

 
ترور فرمانده پاسدار و«انتقام های سخت» بی پایان 
                                                                     
در روز دوشنبه 5 دی ماه 1402 اسرائیل یکی دیگر از فرماندهان سپاه قدس در سوریه به نام سید رضی موسوی را ترور کرد. این فرمانده نقش مهمی در امور نظامی و لجستیکی ایران در سوریه و نیز بین ایران و نیروهای حزب الله و جهاد اسلامی و حماس داشته است.
این عملیات اسرائیل از یک سو در چارچوب تضادهایش با ایران و ترورهایی که پیش از این خواه بیرون و خواه داخل ایران( امثال محسن فخری زاده) انجام داده بود و از سوی دیگر در چارچوب ترور فرماندهان جریان های مخالف اسرائیل همچون حماس و حزب الله و جهاد اسلامی قرار می گیرد.
به نظر می رسدهدف اصلی اسرائیل تضعیف نیروهای نظامی و لجستیکی جمهوری اسلامی و جلوگیری از تحرکات آن و نیروهای وابسته به آن در منطقه باشد.
آنچه که به ذهن نمی رسد این است که اسرائیل بخواهد با این نوع ترورها جمهوری اسلامی را به جنگ بکشاند زیرا به نظر می رسد که اسرائیل بیش از خود جمهوری اسلامی مطمئن باشد که خامنه ای و پاسداران اش اهل جنگ نیستند و کل زورشان این است که چند تا موشک و توپ که با خون مردم ایران تهیه کرده اند به برخی از نیروهای نیابتی شان همچون حزب الله در لبنان و نیروهای حشدالشعبی در عراق و حوثی ها در یمن بدهند تا آنها هم برخی مواقع شلیکی کرده و حضور خود را اعلام کنند.
حکایت«تاوان» پس دادن اسرائیل
آنچه که جالب است واکنش جمهوری اسلامی است. نخست این که ولی فقیه زبان درازش را در کام کشیده و گویا تا کنون در مورد کشته شدن این فرمانده اش سخنی به میان نیاورده است در حالی که این فرمانده به وسیله ی اسرائیل ترور شده و اگر چه موقعیت اش مانند قاسم سلیمانی نبوده است اما در میان فرماندهان سپاه قدس موقعیت بالایی داشته است.
و دوم اینجا و آنجا دوباره صحبت از « تاوان پس دادن» و«انتقام سخت» کذایی به میان آمده و انتقام های سخت دیگری که دارد تبدیل به طوماری می شود.
این قضیه«تاوان پس دادن» و«انتقام» ها موجب ساختن لطیفه های بی پایان از جانب مردم شده است. توده های مردم به خوبی می دانند که زبان این آخوندها و فرزندان پاسداراشان در مورد نیروهای خارجی بیش از عمل شان کار می کند و برای شان همچون روز روشن است که این«انتقام های سخت» بی پایان هرگز به انجامی نمی رسد و در نهایت از زمره ی همان« تاوان پس دادن»ها «انتقام های سخت»ی خواهد بود که جمهوری اسلامی از آمریکا پس از کشتن قاسم سلیمانی گرفت و هواپیمای اوکراینی را به موشک بست و جان 176 نفر از هم میهنان عزیزمان را گرفت.
قضیه ی هدف اسرائیل برای کشاندن جمهوری اسلامی به جنگ
از سوی دیگر مبلغان در بوق می کنند که اسرائیل برای این فرمانده ی پاسدار را کشت که ایران را به جنگ جاری در غزه بکشاند. این توجیهی بیش نیست برای اینکه سران جمهوری اسلامی خودشان را از تمامی رویدادهای جاری در منطقه کنار نگه دارند( آنها افراد سر به راهی هستند و اولتیماتوم ضمنی بایدن و آمریکا را که به نظرشان جمهوری اسلامی نقشی در حمله به اسرائیل نداشته است به خوبی آویزه ی گوش کرده اند!) چرا که آنچه تا کنون گذشته پیداست که اسرائیل به خوبی می داند که جمهوری اسلامی اهل جنگ نیست( کافی است به ده ها حمله ی اسرائیل به نیروهای ایران در سوریه و لت و پار کردن آنها نگاه کنیم) و با هزار از این ترورها هم پایش را به جنگی که آخرش برایش روشن نیست و یا موجب سرنگونی اش به وسیله ی توده ی مردم ایران و یا امپریالیست ها خواهد شد- و به این ترتیب ممکن است آخوندها بهشت کنونی شان یعنی قدرت و ثروت نازنین باد آورده را از دست بدهند و برای همیشه به قعر تاریخ بروند - باز نخواهد کرد. نهایت چند توپ و خمپاره و موشک از جانب حوثی ها و حشد الشعبی به عربستان و یا کشتی های تجاری و یا نیروهای آمریکا در عراق شلیک می شود که البته در عوض اش هم آمریکا ده ها موشک بهشان شلیک می کند و خلاصه این می شود انتقامی که قرار بود گرفته شود و«تاوان»ی که پس داده می شود. آش همان آش و کاسه همان کاسه.
سران جمهوری اسلامی در مقابل قدرت های خارجی ضعیف و بزدل و نوکرصفت هستند
این را که اسرائیل می داند ایران اهل جنگ  و حتی ادعا هم نیست روسیه و پوتین هم می دانند. حال دیگر انگشت اتهام به سوی پوتین و روسیه هم هست که احتمالا با اسرائیل در زدن این فرمانده سپاه همکاری کرده است.
نه تنها روسیه بلکه چین هم می داند که خامنه ای و سران پاسداراش ذلیل تر و بدبخت تر از آن اند که هر نیروی خارجی بر سرشان زد سر بلند کنند و جوابی بدهند. این مساله را به ویژه همراهی ایشان با امپریالیست های غربی در نگاه داشتن شمشیر داموکلس مالکیت جزایر سه گانه به وسیله ی امارات بر سر جمهوری اسلامی، نشان داده است. مواضع این متحدین شرقی جمهوری اسلامی در مورد جزایر امارت همانند امپریالیست های غربی است. اما موضع جمهوری اسلامی یک مشت نقادی بی خاصیت از سیاست روسیه و ان هم برای خالی نبودن عریضه است و خودشان هم می دانند که روسیه محل سگ هم به این نوع انتقادات نمی گذارد و در بهترین حالت برای شان توجیه می کند که «دیپلماسی» است و نیاز«موقعیت کنونی روسیه در جنگ اوکراین» است و یا سیاست اجازه ندادن به غرب برای منزوی کردن روسیه است و نیاز اقتصادی روسیه به این کشورها است و غیره. 
حماس و توفان القصی
آنچه که جالب تر است پیش کشیدن حمله ی حماس به اسرائیل با نام توفان القصی است. رمضان شریف سخنگوی سپاه گفته است که حمله ی حماس به اسرائیل«یکی از انتقام های محور مقاومت از کشته شدن قاسم سلیمانی بوده است» و پس از این که حماس این نظر سخنگوی سپاه را تکذیب کرده و گفته که این حمله به دلیل خطرهایی بوده است که مسجد القصی را تهدید می کرده و همچنین اشاره کرد که« ما تاکید می کنیم که تمام اقدامات مقاومت فلسطین در پاسخ به اشغال صهیونیست ها و ادامه تخاصم با مردم و مکان های مقدس ماست»، حسین سلامی فرمانده سپاه و همچنین محمدی گلپایگانی به تکذیب گفته های سخن گوی سپاه پرداختند.
«اوجب واجبات»
اکنون دیگر برای بیشتر مردم روشن است که آنچه باند خامنه ای و سران سپاه برای آن می کوشند بقای جمهوری اسلامی است و نه چیزی دیگر:
«اوجب واجبات حفظ نظام است»!
 و برای این «اوجب واجبات» از یک سو تفنگ ها و طناب های دار برای کشتن پیشروان توده ها آماده است و نیز برای «بقا»ی این منفورترین حکومت تاریخ ایران، سربه نیست کردن جوانان و کور کردن چشمان دختران و پسران جوان و تجاوزها و شکنجه ها و احکام طولانی زندان خامنه ای و سران پاسدارش برای سرکوب مردم ایران مجاز، و از سوی دیگر خوار و ذلیل بودن در مقابل امپریالیست های غربی و روسیه و ... تا کمر خم شدن و سر فرود آوردن در مقابل آنها!
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
12 دی ماه 1402
 
 
 
 
 
 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر