۱۴۰۲ شهریور ۱, چهارشنبه

حکومت پاسداران و آخوندها و سرکوب های شدیدتر مبارزات توده ها

 
حکومت پاسداران و آخوندها و سرکوب های شدیدتر مبارزات توده ها
در آستانه ی برگزاری سالگرد قتل مهسا
 
حکومت خامنه ای و پاسداران در سرکوب خواست ها و جنبش توده ها روز به روز هارتر و وحشی تر می شود. ثروت و قدرتی که هرگز به خواب نمی دیدند صاحب شوند مست شان کرده است و حاضر نیستند آن را از دست بدهند.
اما خیزش انقلابی یک ساله ی اخیر پاک خواب از سرشان ربوده است. ضربات مرگباری از این خیزش خورده اند و ترس و وحشت شان از این است که ضربات مرگبارتری بخورند و برج و باروی شان فرو ریزد. مقدم ترین امر برای اینان ایجاد چنان درجاتی از سرکوب جنبش است که مانع هر اقدام و مبارزه ی انقلابی در روز 25 شهریور سالگرد به قتل رساندن مهسا امینی شود. از نظر آنان هرگونه تداومی در امر مبارزه ی انقلابی می تواند بنیان و پایه های این جنبش را قوی تر از پیش گرداند و خواه از نظر وضع خیزش انقلابی و خواه از بی درو پیکر شدن خودشان، شرایطی برگشت ناپذیر به وجود آورد.  
دانشجویان، استادان دانشگاه و فرهنگیان
آنچه اجزای این سرکوب نشان می دهد این است که لبه ی تیز حمله ی پاسداران و نیروهای امنیتی به روی دانشجویان و فرهنگیان است که از نظر آنها در حال حاضر آگاه ترین و پیشروترین و خطرناک ترین بخش از جنبش توده ها هستند. آنها نه تنها جنبشی از آن خود دارند بلکه می توانند نقش آگاهی دهنده و سازمان دهنده و هادی جنبش توده ها را اجرا کنند. در همین راستا است که دانشجویان و استادان دانشگاه ها و نیز آموزگاران مبارز شورای فرهنگیان بیش از پیش مورد سرکوب قرار گرفته اند. ( این سرکوب ها از جمله شامل برنامه ی امنیتی اخراج استادان دانشمند و مبارز و محبوب میان دانشجویان و جایگزینی 15000 استاد از میان خودشان و یا وفادار به حکومت شده است.)
دو برنامه ی اساسی اینان که چهل سال است نتوانسته اند اجرایش کنند یعنی تبدیل دانشگاه به حوزه ی دینی و تبدیل مدارس به مکتب خانه اکنون و در کنار سرکوب دانشجویان و استادان و فرهنگیان پیگیری می شود. آخوندها و پاسداران و اطلاعاتی ها و دیگر وابستگان را معلم مدارس و استاد دانشگاه می کنند و فضای تحجر مذهبی را بر هر دو مکان علم و دانش حاکم می گردانند.
 این برنامه در مورد دیگر طبقات و زنان به ویژه به اشکال دیگری پیگیری می شود.
زنان
در سرکوب همه جانبه ی کنونی، بازداشت و ایجاد محدودیت برای زنان پیشرو در هر زمینه ای نه تنها کماکان همچون گذشته پیش می رود بلکه وجوهی به مراتب وحشتناک تر پیدا کرده است. جدا از لایحه ی حجاب و عفاف که بوی گند و تعفن تحجر آن بلند است و جدا از جانیان گشت مرگ که دوباره به خیابان ها برگشته اند و به آزار زنان می پردازند ده ها دختر و زن مبارز یا بازداشت شده اند و یا برای آنها که در زندان به سر می برند به دلایل گوناگون پرونده های تازه درست کرده اند تا بتوانند بیش از پیش آنها را در زندان ها نگه دارند.
مقاومت و مبارزه ی دختران و زنان ایران اما مثال زدنی است. تاریخ ایران و جهان چنین سدی استوار و چنین نبرد فرسایشی سترگی بین شیرزنان مبارز و آزادیخواه از یک سو و مومیایی های جانی و حامیان تحجر و اسارت و بنده گی از سوی دیگر را کمتر دیده است.
مردم بلوچ
همین امور برای دو خلق بزرگ کشور یعنی خلق های کرد و بلوچ نیز وجود دارد. روزی نیست که از مردم بلوچ نکشند. روزهای اخیر آنها با ترس و وحشت و بنابراین با توطئه مولوی فتحی محمد نقشبندی امام جمعه راسک را بازداشت کردند و موجب تحرک جسته و گریخته ی توده ها در شهرهای بلوچستان و اعتصاب کسبه و بازاریان در راسک شدند. به این ترتیب و چنانکه مولوی عبدالحمید و دیگر سران بلوچ می گویند با این سرکوب ها خود حکومت در ریختن هیزم روی آتش خشم توده های بلوچ  و دامن زدن به جنبش دموکراتیک و آزادیخواهانه ی خلق بلوچ نقش موثری اجرا می کند.
در پی برآمدهای جنبش توده ای بلوچ هایمان و برای اینکه مردمان دلاور و بی باک را بترسانند سراغ زندانیان رفته و هفت بلوچ را اعدام کرده اند. اما اگر اعدام های چهل ساله توانسته امید سران سران متحجر جمهوری اسلامی به بقا و ماندن در قدرت نگه دارد این اعدام ها نیز خواهد توانست!
خلق کرد
همین وضع کمابیش در کردستان نیز به وجود آمده است. از پدر مهسا گرفته که زیر فشارش قرار داده اند که سالگرد مهسا برگزار نکند تا توده های شهرهای پر جوش و خروش کردستان همچون سقز و بوکان و مهاباد و سنندج و ... که به آنها هر گونه فشاری که می توانند می آورند و هر سرکوبی که می توانند می کنند؛  جدا از این که همچون روال همیشگی هر از چند گاهی یک یا چند زندانی( از مبارزان با حکومت گرفته تا قربانیان همین نظام کثیف شان) را بالای چوبه دار می برند.
کارگران و بازنشسته ها
وضع کارگران بدتر ازهر طبقه ی دیگری است. مبارزان چند تشکل موجود کارگری همچون سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه و تشکل های هفت تپه و فولاد اهواز و به همراه شان کارگران پیشرو نفت یا در بازداشت و زندان هستند و یا چنانچه بیرون اند زیر شدیدترین فشارها قرار دارند. فضای خفه کننده ای نیز در محیط کار این طبقه ایجاد کرده اند تا هرگونه که آنان می خواهند کار کنند و دم بر نیاورند. اگر کاری داشته باشند صبح تا شب مجبورند کار کنند و آنچه در مقابل می گیرند با این تورم وحشتناک بسیار ناچیز از آب در می یاید. نتیجه این وضع چنین است که اکثریت توده ی کارگران در فقر مطلق دست وپا زنند و هیچ حقی هم برای اعتراض به این استثمار و ستم وحشتناک آشکار نداشته باشند.
بیکارشدن از کار و خودکشی کارگران
هولناکی وضع چنان است که هر از چند روز خبر تکان دهنده ی خودکشی کارگر مشغول به کار و یا از کار بیکار شده ای از جمله کارگران پیمانی نفت شنیده می شود. خودکشی شده تنها راه علاج برای برخی از اعضای طبقه ی کارگر که نه تنها امیدی به بهبودی موقعیت خود زمانی که کار می کنند، ندارند، بلکه انگار تنها راه موجود و درمان مشکلات زندگی در زمانی است که کار خود را از دست می دهند.
باید اشاره کرد که این امید نداشتن به آینده در برخی لایه های طبقات پایین و متوسط جامعه در کنار امید به پیروزی و دست زدن به اشکال مثبت مبارزه که جنبه ی عمده ی مبارزات جاری بوده و هست، به اشکال منفی مبارزه با حکومت همچون مهاجرت و خودکشی دامن زده است و موجب این گردیده که این ها بخشی از شکل های مبارزه موجود به ویژه در دوره های عقب نشینی و افت نسبی جنبش توده ای شوند.
خانواده های جانباخته گان
در کنار این بخش ها که برشمردیم خانواده های جانباخته گان پیشرو خلق هستند که به تمامی طبقات از کارگر و کشاورز گرفته تا لایه های گوناگون طبقات میانی تعلق دارند. آنها نیز زیر شدیدترین فشارها و سرکوب ها قرار گرفته اند. از آنها خواسته شده که مراسم سالگرد عزیزان شان را برگزار نکنند. بسته گان آنها را از پدر و مادر و برادر و خواهر تا خاله و دایی و عمو و عمه و دیگر نزدیکان بازداشت می کنند تا هم تهدید کرده باشند و هم برای 25 شهریور گروگان داشته باشند.
همچون نمونه ای از خروار خروار بازداشتی های روزهای اخیر پدر دردمند کارگر مبارز محمد مهدی کرمی را بازداشت کرده اند. این جانیان متحجر فرزند جوان اش را به بهانه های واهی اعدام کردند و اکنون از وی می خواهند که سکوت کند و هیچ نگوید. وضع پدر محمد مهدی کرمی وضع اکثریت خانواده های جانباخته گان و یا زندانی ها و بازداشتی ها است. به این ترتیب آن جنایتی که برای به سکوت کشاندن ماه منیرمولایی مادر کیان پیرفلک و شیرزن مبارز مرتکب شدند بقیه را نیز به اشکال گوناگون تهدید می کند. 
به این درجات فشار و سرکوب بسنده نکرده و در کنار آنها دسیسه هایی مانند حمله ی دوباره به شاهچراغ به راه می اندازند و عده ای از مردم را قربانی می کنند تا توده ها را به انفعال و خاموشی رانند و همچنین بهانه هایی برای سرکوب های بیشتر مبارزات به وجود آورند.
آیا حکومت از این سرکوب های گسترده نتیجه ای خواهد گرفت؟
این امکان هست که چنین درجه ای از سرکوب و این همه بازداشت و زندانی و کشتن در حرکت جنبش توده ها تاثیر گذارد و مانع از این شود که جنبش حداقل برای مدتی قوی تر از پیش به حرکت خود ادامه دهد. این گرچه سست بنیاد و پوشالی اما به هر حال سدی است که حکومت در مقابل پیشروی توده ها برپا می کند.
اما چنانکه اشاره شد تنها یک امکان است نه امری محتوم و جبری؛ زیرا جنبش خلق، حتی در وضع کنونی که بیشتر جنبشی خود به خودی است امری منفعل نیست بل فعال است و می تواند در شرایط مساعد، که نه تنها ناشی از بالا رفتن سطح آگاهی و خشم و خروش و میل مبارزاتی خود توده هاست بلکه بخشا با فشارهای بی در و پیکری که جمهوری اسلامی در تمامی زمینه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی  وارد می کند، ایجاد می شود، نیروهای تازه نفس در مبارزه وارد کند و نیز اشکال مبارزه ی تازه ای بیافریند و وضع صف آرایی و موازنه ی نیروها را به نفع خود به هم زند. چنین فراشدی در گذشته رخ داده و جنبش توده ها سدهای سرکوب های خشن حکومت را در هم شکسته و پیشروی کرده است و بنابراین در آینده نیز می تواند رخ دهد.
در هر صورت حتی چنانکه این امر به این زودی واقعیت نپذیرد تاثیرات سرکوب حکومت آنی نخواهد بود که حکومت در نظر دارد. یعنی آنچه را که موجد این برآمدها و جنبش ها می شود از بین نخواهد برد. این گونه سرکوب ها در بهترین حالت می توانند سرعت جنبش را کند کنند و نه این که آن را از بین ببرند و یا حتی برای مدتی طولانی خاموش سازند.
خیزش کنونی در راستای جنبش انقلابی - دموکراتیک سی سال اخیر قرار دارد. برکشیده شدن این جنبش از اقتصاد عقب مانده و وابسته و همچنین تخریب شده و سیاست و فرهنگ استبدادی دینی حاکم است. از این رو شدیدترین سرکوب ها نیز نمی تواند مانع آن شود که جنبش پس از اندکی تجدید قوا و ترمیم زخم ها دوباره سربلند نکند.
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد مبارزات توده ها
برقرارباد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
دوم شهریور 1402   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر