۱۴۰۱ خرداد ۲۶, پنجشنبه

تحلیل اوضاع سیاسی و مسائل جاری(2)

 

 

تحلیل اوضاع سیاسی و مسائل جاری)2) 

اعتصاب کسبه و بازاریان

 
گسترش جنبش در سال اخیر
 پس از فرویختن برج متروپل در آبادان و جان باختن ده ها نفر و به این ترتیب افزودن جنایتی دیگر به جنایت های حکومت خامنه ای و پاسداران اش، رشد و گسترش جنبش توده ای شدت بیشتری به خود گرفته و وارد مرحله ی تازه ای از اعتلا، آگاهی و عمق شده است. اکنون وضع تا حدودی با وضعی که جنبش پیش از مبارزات توده های آبادان داشت فرق کرده است.
 در مورد این فرق می توان اشاره کرد که جنبش توده ای از دی 96 تا آبان 98 و از آبان 98 تا تابستان 1400که شورش بزرگ خوزستان برای مساله ی آب روی داد، جدا از فاصله ی زمانی دو ساله، گسترشی بیشتر از آن چه پیش آمد، نداشته است. به عبارت دیگر این دو جنبش همچون دو تک برآمد و جوشش بزرگی بوده اند که در جنبش توده ای رخ داده اند و البته تاثیرات ژرفی هم روی مبارزات هر طبقه به ویژه طبقه ی کارگر، فرهنگیان و بازنشسته ها و دیگر لایه های گذاشته اند.
 اما از تابستان سال گذشته و پس از انتخاب فرمایشی رئیسی به ریاست جمهوری و انتخاب سران پاسداران برای وزیر و شهردار و فرماندار و غیره، تحرک بیشتری در گستره و عمق این جنبش عمومی به وجود آمده است و برآمدهای گوناگون و پیوسته ای در این جنبش رخ داده است. این امر به ویژه از مبارزات کشاورزان اصفهان و سپس در مبارزه بر سر گرانی نان و دیگر کالاها در چهار محال بختیاری و دیگر خیزش های ریز و درشت پیداست.
این مبارزات گرچه در کل منطقه ای بود و محدوده ی حرکت شان نسبت به جنبش های دی 96 و آبان 98 و نیز شدت آنها خواه از جهت تقابل با حکومت و خواه از جهت تقابل حکومت با آنها کمتر بود، اما از یک سو آگاهانه تر بوده و از سوی دیگر گسترش بیشتری به پیرامون خود یافته اند. به عبارت دیگر، پس از مدتی فراز در منطقه ای معین و با پیش آمدن مساله ای تازه به منطقه ای دیگر انتقال یافته است و این مناطق با هر حرکت، بیشتر و بیشتر شده اند.
همچنین و در کنار مسائل مهم و اساسی ای که موجب مبارزه و شورش های توده ها شده است در هر ده و شهر و استان و منطقه، مسائل ریز و درشت دیگری از محیط زیست گرفته تا ساختمان و برق و ... نیز به وجود آمده است که اغلب آنها به درگیری با حکومت کشیده شده است.
از سوی دیگر حکومت خامنه ای و پاسداران اش نیز توان جمع و جور کردن و حل مسائل مهم اقتصادی و اجتماعی را نداشته اند. آنها بخش بزرگی از بودجه را به خورد نهادهای نظامی از جمله سپاه و بسیج دادند و بخش مهمی دیگر را به خورد مشتی  سازمان های بی خاصیت مذهبی. اینک نیز کفگیرشان کف دیگ خورده و رو به فشار به طبقات گوناگون مردم به ویژه طبقه ی کارگر و کشاورز و لایه های تهیدست و میانی خرده بورژوازی آورده اند. آنچه روحانی و پیش از وی نمی توانستند انجام دهند، اکنون رئیسی و جلادان سپاهی به زور اسلحه می خواهند انجام دهند.
جدا از این ها، به دلیل هر کی به هر کی و خان خانی بودن حکومت، مسائل گوناگونی هر روز پیش می آید و به مسائل پیشین افزوده می گردد و فشارها بر بخش هایی از توده ها بیش از پیش می شود. این فشارها موجب رشد نارضایتی ها در هر کوی و برزن و بیش از گذشته شده است.
به این ترتیب، اکنون دیگر کسی منتظر نیست که دی و آبان دیگری رخ دهد تا جنبش پیش رود و اعتلا یابد. جنبش تقریبا همه روزه در حال گسترش و پیشرفت و اعتلاست و در کنار رودهای جاری، جویبارهای کوچک و بزرگ بسیاری را به وجود می آورد. دیر نیست که نه تنها رودها به رودهای بزرگ تری تبدیل شوند، بلکه جویبارها نیز به یکدیگر بپیوندد و به این ترتیب سیلی بنیان کن به راه افتد.
این گونه و به احتمال زیاد دی و آبان های جدید، شورش هایی بسیار دامنه دارتر و شدیدتر و ژرف تر از دی 96 و آبان 98 خواهند بود. 
اعتصاب کسبه و بازاریان
یکی از وجوه گسترش جنبش، سرایت آن از طبقه کارگر و کشاورز و لایه های پایین خرده بورژوازی به لایه های دیگر طبقات میانی است. در همین چند روز اخیر کسبه شهرهای گوناگون وارد اعتصاب و گردهمایی و راهپیمایی شده اند و این نخستین اعتصاب و مبارزات مستقل بزرگ کسبه جزء و متوسط در تاریخ حکومت مستبد اسلامی است.
در حال حاضر اعتصاب کسبه، مبارزه ای است علیه افزایش مالیات به وسیله ی دولت که«دست کردن دولت در جیب مردم» خوانده می شود و این امکان را که دولت در مقابل آنها عقب نشینی کند و اعتصاب پایان یابد وجود دارد. اما کیست که نداند نفس اعتصاب و اعتراض به سیاست های دولت رئیسی و پاسداران اش، کسبه و بازاریان را به دیگر طبقات پیوند می دهد. در پس و پشت همه ی این اعتراض ها، نارضایتی و نفرت و خشم نسبت به این حکومت فاسد و دزد نهفته است و برای همین هم مردم دیگر طبقات به اعتصاب کنندگان می پیوندد و همراه آنها شعار می دهند. مشکل این نیست که خواست این اعتصاب سیاسی نیست و برخی از کسبه می گویند تنها برای افزایش مالیات است؛ مشکل این است که سیاسی بودن آنها و این را که در این گونه اعتصابات و اعتراضات خواست برچیده شدن این حکومت نمی تواند به ساده گی ابراز شود( بسیاری از کسبه پیش از این اعتصاب، فیلم هایی پر کرده و در فضای مجازی می گذاشتند و برای مردم توضیح می دادند که علت گرانی اجناس آنها نیستند؛ امری که ادامه خواهد یافت)
 از سوی دیگر این اعتراض و اعتصاب تازه مقدمه ای است بر اعتراضات گسترده تر این لایه های طبقات میانی؛ زیرا با وضع فلاکت بار توده های مصرف کننده کارگر و کشاورز و زحمتکشان شهر و ده، رکود در کار کسبه و بازاریان شدت بیشتری به خواهد گرفت و آنها را ناراضی تر خواهد کرد. و این همه جدای از این است که هر گونه برخورد خشن با کسبه و بازاریان، آنها را جری تر خواهد کرد.
همچنین دور نیست که این اعتصاب، خواه با همین حال خود تداوم یابد خواه به دلیل برخوردهای خشن حکومت شدت بیشتری پیدا کند تاثیرات خود را بر دیگر طبقات، هم بر طبقات مرفه و هم بر طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر زحمتکشان خواهد گذاشت و  دامنه ی جنبش های این طبقات را گسترده تر خواهد کرد.  
به این ترتیب، پس از جنبش توده های آبادان هم دامنه ی جنبش گستره و سرعت بیشتری به خود گرفته است و هم وجوه ماهوی جنبش بیشتر روی آمده اند. توده ها اکنون بیش از پیش بر این نکته آگاه شده اند که می خواهند این حکومت را سرنگون کنند و در این راه نیاز به اتحاد همه ی طبقات خلقی با یکدیگر دارند. از این رو مبارزات توده های آبادان در شرایط جنبش، جهشی مهم ایجاد کرد و آن را از یک مرحله ی کیفی به مرحله ی بالاتر وارد کرد و طلایه های یک  اعتلای انقلابی را در جنبش  طبقات خلق آشکار ساخت.
امیدهای برباد رفته ی خامنه ای و پاسداران اش
 این گسترش که می رودهمه ی مناطق و همه ی طبقات را فرا گیرد و اعتراض و مخالفت و گردهمایی و راهپیمایی به بخشی از زندگی عادی مردم تبدیل شود، امیدهای خامنه ای و پاسداران اش را که گمان می کردند با کشتارهای دی 96 و به ویژه آبان 98 جنبش سر درهم کشد و فرو پاشد، بر باد داده است.
اکنون آنها می بینند که هر نوع مقابله ای با جنبش انجام می دهند، نه جنبش از گسترش باز می ایستد و نه از شدت و عمق آن کم می شود. شعار«مرگ بر رئیسی» و دیگر شعارها علیه او اکنون به شعار پیش پاافتاده ای تبدیل شده است و این در حالی است که رئیسی و پدرزن  حریص  و کثیف تر از خودش به همراه فامیل و اقوام شان یکی از بزرگ ترین باندهای جناح اصول گرا و طبقه ی دزد و فاسد حاکم را تشکیل می دهند. اکنون خامنه ای و شرکای پاسداراش که آنها را باید طراح اصلی بسیاری از سیاست های اقتصادی و سیاسی و نظامی کنونی دانست بد جوری دچار درمانده گی شده اند.
 راه پیش، سرکوب بیشتر است و به راه انداختن میدان ژاله ها؛ و راه پس، افتادن به پای جریان های اصلاح طلب حکومتی و راه بازکردن برای آنها. این ها همان راه هایی است که رژیم سلطنتی سابق رفت و در هر دوشان شکست خورد. هم ازهاری که با دک و پوز ارتشی اش جلو آمد و توده ها را به گلوله بست و هم بختیار که ژست آزادیخواهی گرفت، شکست خوردند و رژیم سلطنتی سرنگون شد.
فقدان رهبری می تواند موجب به هرز رفتن انرژی و خستگی توده ها شود
هم چنانکه در بخش نخست این بررسی اشاره کردیم نبود رهبری در جنبش  توده ها مشکلی بزرگ است و این می تواند موجب بی نتیجه شدن مبارزات، به هرز رفتن انرژی توده ها و خستگی آنها شود و این گونه شود که مردم نیروی خودشان را توانا نبینند و در نتیجه به ناجی خارجی امید بندند و این که گروهی بیایند و آنها را از این وضع نجات دهند. و در نتیجه باری دیگر به جای رفتن به پیش، بازگشت به گذشته را برگزینند.
 یک بار امید بستن به دین و مذهب و این که «دین اسلام و مذهب شیعه ای در کار شاه نیست و از کف رفته است و اگر دین و مذهب حاکم بود وضع خوب می شد»! و این بار «شاهی و سلطنتی در کار نیست و اگر بود وضع خوب می شد»! چنین اندیشه ای برای جنبش توده ها سمی است کشنده و فاجعه ای دیگر را رقم خواهد زد و تمامی از خودگذشتگی های توده ها و قهرمانی های زنان و مردان مبارز بسیاری را که در این 40 سال و اندی یا جان خود را در راه ایجاد ایرانی مستقل و دموکراتیک گذاشتند و یا هم اکنون در زندان ها به سر می برند به باد خواهد داد.
هرمز دامان
نیمه دوم خرداد 1400

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر