۱۴۰۱ فروردین ۷, یکشنبه

سر باز کردن تضادهای درون باند خامنه ای و سپاه بر سر برجام

 
سر باز کردن تضادهای درون باند خامنه ای و سپاه بر سر برجام
 
ظاهرا برجام تازه ی خامنه ای و سران پاسدارش در حال پیشرفت است. این پیشرفت علیرغم برخی از اختلافات واقعی است که این میان وجود داشته و دارد. اختلافاتی که بیشتر نشان از آن دارد که دولت بایدن( حال خودش و یا زیر فشار حزب جمهوری خواه) و طرف های اروپایی می خواهند با در منگنه قراردادن بیشتر خامنه ای و باند سپاهی اش، امتیازاتی بیشتر گرفته، آنها را به مواضعی اسارت بارتر از برجام جناب روحانی و ظریف برانند.
این اختلافات که عموما پوشیده و پنهان اما در پس پرده به مرور به حل نزدیک شده است، توام با برخی بامبول بازی ها و پهلوان بازی ها و خلاصه مخالف نمایی های دروغین خامنه ای و شرکا علیه برجام شده است که بیشتر مصرف داخلی داشته و برای اقناع حضرات حزب اللهی ها و لالمون گرفته های کفن پوش استفاده شده و همچون مسکنی خواب آور برای آنها و برای برخی از جریان های بیرونی مانند حزب الله لبنان و دیگر چماق بدستان جمهوری اسلامی در کشورهای سوریه، افغانستان و عراق و یمن به کار می رود. حضراتی که با ضدآمریکا بازی های خود برجام ظریف را هر روزه به نقد گرفتند امروز مجبورند با برجامی بسیار ضعیف تر و به گفته ی خودشان«تسلیم طلبانه تر» کنار آیند.
با این همه، از میان اختلافات واقعی یک اختلاف جدی آشکار شده است. این اختلاف بر سر تروریستی خواندن سپاه پاسداران از سوی دولت آمریکا است.
آمریکا از سپاه چه می خواهد؟
ظاهر قضیه این گونه است که امپریالیسم آمریکا و اروپای غربی برای بیرون آوردن سپاه از فهرست گروه های تروریستی دولت آمریکا، شرط و شروط مهمی گذاشته اند( احتمالا این ها تا حدود زیادی شرط و شروط ترامپ است).
این شرط و شروط به هیچ وجه بر سر فعالیت داخلی سپاه و نقش کریه و جنایتکارش در سرکوب جنبش های داخلی در چهل سال اخیر( به ویژه از سال 88 به این سو) نیست. از این گذشته در این مورد نیست که سپاه پاسداران فعالیتی بیرون از ایران نداشته باشد. خیر! دولت امپریالیستی آمریکا در مورد هر فعالیتی مشکل داشته باشد در مورد سرکوب مبارزات خلق ایران مشکل ندارد و از آن سوی نیز در این مورد مشکلی ندارد که نیروی نظامی کشوری در کشور دیگری نقشی جنایتکارانه در سرکوب جنبش های توده ای بازی کند و یا در جانب آمریکا در تقابل امپریالیست های آمریکایی و روسی بایستد. به نظر حتی آمریکایی ها با امثال حزب الله، حوثی ها، حشد الشعبی و غیره هم مشکل اساسی ندارند. آنچه که مشکل امپریالیست های آمریکایی و اروپایی است نقش به اصطلاح «امنیتی» و «دفاعی» سپاه پاسداران که خامنه ای و باندش در بوق و کرنا می کنند نیست( باید دید «امنیتی» و«دفاعی» را خامنه ای و پاسداران اش چگونه تفسیر می کنند!) بلکه این است که سپاه پاسداران و تمامی نیروهایی که از جانب وی کمک نظامی و مالی دریافت می کنند نقشی را بازی کند که آنها می خواهند، نه نقشی مثلا مستقل به نفع ایجاد خلافت اسلامی شان در منطقه و یا در چارچوب برنامه ها و خواست های امپریالیست های روسیه.
به عبارت دیگر، همان گونه که امپریالیسم روسیه (و البته در کنارش امپریالیسم آمریکا و اسرائیل) مخالف دخالت قاسم سلیمانی و سپاه قدس اش در سرکوب مبارزات خلق سوریه نبود و از آن به شکلی عالی به نفع خود بهره برداری کرد، امپریالیسم آمریکا نیز باید بتواند چنین نیروهایی را به زیر رهبری خود در آورد و از آنها به نفع  سیاست های خود در خاورمیانه و یا در مناطق دیگر استفاده کند.(توجه کنیم که وجود حشدالشعبی در عراق در مراحلی به نفع آمریکا بوده است و هنوز هم می تواند باشد).
این ها به این معناست که شرط و شروط آمریکا در این خصوص است که سپاه دست از حرکاتی که مخالف مشی و سیاست های امپریالیست های آمریکا و اروپا در منطقه است بردارد و فعالیت های خود را در چارچوب سیاست ها و بر مبنای خواست امپریالیست های غربی تنظیم کند. تنها در این صورت است که آمریکا سپاه را از فهرست گروه های تروریستی خود بیرون می آورد.
شرط و شروط آمریکا دلیل دو شاخه شدن دفتر خامنه ای
از سوی دیگر خامنه ای و سپاه پاسداران اش ظاهرا هنوز آن گونه که بایسته است اعتماد لازم به امپریالیست های آمریکایی را به دست نیاورده اند. ترس اساسی آنها از این است که آمریکا پس از اینکه به  خواست هایش رسید سپاه را تضعیف کند و نیز پشتیبانی لازم را از حکومت اینان به عمل نیاورد و مثلا کماکان سرمایه گذاری خود را به روی سلطنت طلبان و مجاهدین و دیگر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ادامه دهد.
شرط و شروط آمریکا بر سر خروج سپاه از فهرست گروه های تروریستی و برداشتن تحریم ها علیه آن، اختلافی واقعی را در باند حاکم که بخشی است از جناح به اصطلاح اصول گرا به وجود آورده است و این امر موجب دو شاخه شدن دفتر خامنه ای و پاسداران اش شده است.
یک سوی جریانی است که می گوید ما نمی توانیم شرط و شروط آمریکا و متحدان اروپایی اش( که احتمالا در مفاد توافقنامه برجام بیان خواهد شد و در غیر این صورت یا لو خواهد رفت و یا نتایج آن در شکل عملی بروز خواهد نمود) را برای بیرون آوردن سپاه از لیست گروه های تروریستی بپذیریم؛ زیرا در آن صورت بسیاری برنامه ها را که برای ثبات و مانده گاری و نیز گسترش حکومت به دیگر مناطق که آن نیز ضامنی برای بقا و ثبات ما و مانده گاری ماست، طرح کرده و به پیش برده ایم( از جمله به وجود آوردن گروه های ایدئولوژیک- نظامی  در کشورهای اسلامی از عراق و یمن گرفته تا سوریه و لبنان... )مجبوریم تعطیل کنیم و چنان که اشاره کردیم به آمریکا نیز اعتمادی نیست. بخش هایی از اصول گرایان، باندهایی در دفتر خامنه ای و بخشی از سران سپاه در این گروه هستند. سخنگوی این جریان هم شده مرتجع ترین مرتجع ها شریعتمداری کیهان چی.
شاخه دیگر اما اساسا تمرکز خود را بر این نقطه گذاشته که ما باید به هر قیمت برجام را به آخر برسانیم زیرا بدون آن اصلا امیدی نیست که بتوانیم بمانیم، چه برسد به اینکه ثباتی کسب کنیم و گسترشی را تداوم بخشیم. به نظر می رسد که بخشی از اصول گرایان و باندهایی در دفتر خامنه ای و نیز بخشی از سران سپاه  نیز در این گروه باشند. سخنگوی این جریان در حال حاضر جناب امیرعبدالهیان وزیر امور خارجه ی رئیسی است. این فرد حکایت را به این شکل تعریف کرده که سران سپاه به وی گفته اند که در صورتی که حل برجام به مساله ی سپاه گره بخورد واین امر مانع بستن توافقنامه شود شما برجام را بدون این شرط پیش ببرید. وی پذیرش این مساله یعنی مصالحه و حل برجام بدون بیرون آمدن سپاه از فهرست را از جانب سپاه، «ایثار» سران سپاه خوانده است( روشن است که بخشی از سران سپاه در جهت امیرعبدالهیان هستند و او که خود از افراد نزدیک خامنه ای است مشکل که بدون اطلاع حرف بزند).
 این اختلاف اکنون به نقطه ای گره ای رسیده است زیرا یک ماده ی مهم از برجام است و اساسا در مورد سیاست خارجی سپاه و به ویژه سپاه قدس می باشد. دولت امپریالیستی آمریکا نیز ظاهرا حاضر است برجام را بدون توافق بر سر این بند به نتیجه برساند و توافق بر سر خروج سپاه از لیست و لغو تحریم ها علیه آن را به آینده موکول کند.(مشکل است که سپاه پاسداران را از فهرست بیرون آورند بدون اینکه شرط و شروط شان پذیرفته شود. از سوی دیگر هر گونه پنهان کاری و فریبکاری از سوی دولت بایدن و یا خامنه ای دیر یا زود به بیرون درز خواهد کرد).  
به نظر می رسد که حل این مشکل، خواه آن را از سوی شاخه ی به سرانجام رساندن برجام در نظر گیریم و خواه از سوی شاخه ی مخالفی که به واسطه ی بی اعتمادی و یا به واسطه وابستگی به روسیه خواهان پذیرش شرایط آمریکا نیست، آنها را به این نتیجه رسانده بود که ما برجام را می پذیریم همراه با تداوم این بند قرارداد. سخنان عبدالهیان درمورد «از خودگذشتگی» سران سپاه نشان از توافقی می داد که صورت گرفته بود. اما این توافق دو گروه به واسطه ی برخی جریان های مخالف نهایی کردن توافقنامه بدون از لیست تروریست ها خارج کردن سپاه پاسداران به زیر سئوال رفت.
حال تمامی جار و جنجال دو جناح بر سر همین امر تجلی کرده است. باندی که می خواهد شرایط از لیست خارج کردن سپاه از جانب آمریکا تعدیل شده و یا حداقل اطمینان های لازم به آنها داده شود و باندی که می خواهد به هر قیمت شده سر و ته قضیه را بند آورد و برجام را به عاقبت برساند حتی اگر مجبور شود برخی« خط قرمز»را زیر پا گذارد و در مورد آنها «مصالحه» کند. 
 برخلاف برخی نظرات  این ها به هیچ وجه دعوای زرگری نیست بلکه تضادهای جدی است که همواره درون جناح اصول گرا و دفتر خامنه ای و سپاه پاسداران وجود داشته و همواره شدیدتر شده است. این تضادها بین باندهای وابسته به آمریکا و غرب و یا حداقل با گرایش به آن سمت و باندهای وابسته به روسیه است. این هر دو باندها در دفتر خامنه ای حضور دارند و حداقل تا کنون خامنه ای نتوانسته که به عنوان حلال مشکل وارد شده وبه نفع یک طرف موضع بگیرد. در واقع خامنه ای مایل است برجام به بهترین شکل به نفع ثبات جمهوری اسلامی پایان یابد اما شرایط شرایطی نیست که وی بتواند نظر خود را به آمریکا و متحدین اش دیکته کند بلکه برعکس است. این آنها هستند که در شرایط بحرانی به سر می برند و هر آن جنبشی توده ای تهدید شان می کند. جنبشی که نشان نمی دهد که چگونه جهش خواهد کرد و در اشکالی غیر قابل پیش بینی رخ خواهد نمود( قیام تبریز سال 1356 را به یاد بیاوریم).
 آنچه اساسی به نظر می رسد این است که مشکل باید حل شود و توافق نامه ی برجام باید به سرانجام خود برسد.
هرمز دامان
نیمه نخست فروردین 1401
     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر