۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه

هیولای جمهوری اسلامی و جنایت علیه مهاجران افغانستانی


هیولای جمهوری اسلامی و جنایت علیه مهاجران افغانستانی

بنا به گزارش خبرگزاری ها، در روز جمعه 11 اردیبهشت ماه جاری، مرزداران جمهوری اسلامی، حدود 50 نفر از مهاجران افغانستانی را که قصد گذر از مرز ذوالفقار و ورود به خاک ایران را داشتند، بازداشت کرده و پس از شکنجه و احتمالا کشتن عده ای از آنها، زنده و مرده را به رودخانه هری رود انداخته اند که بیش از 30 نفر از آنها ناپدید شده اند. 8 جسد که در میان آن ها یک نوجوان 12 ساله نیز بوده از آب گرفته شده است.
مدتی پیش نیز( چهارشنبه 14 فروردین ) حادثه ای در مرز سراوان روی داده بود که در آن به مهاجران افغانستان که 20 کیلومتر داخل خاک ایران شده بودند، شلیک شده و در آن حادثه، نیزیک  تبعه افغانستان کشته شده بود.
اینها جز جنایت آشکاری از سوی حکومت ددمنش جمهوری اسلامی بیش نیست که اینک علیه مهاجران و پناهجویان افغانستانی، روی می دهد. کشتار خلق ایران، سوریه و عراق کم است، خلق افغانستان نیز به آنها افزوده شد.
روشن است که دلیل اصلی مهاجرت بخش هایی از مردم افغانستان که عموما تهیدستان و کارگران این کشور هستند به کشورهای دیگر از جمله به ایران، ناشی از فقر کمرشکن و خرد کننده، حضور امپریالیست های غربی و تحمیل جنگ ویران کننده به  طبقه کارگر، دهقان و زحمتکشان افغانستان و نیز بیکاری گسترده کنونی در افغانستان است.
این میان، به ویژه از اوائل انقلاب، مهاجرت به ایران بیش از سابق شد و به مرور به شکل جریان گسترده ای در آمد، تا جایی که اکنون حدود دو میلیون کارگر افغانستانی در ایران کار و زندگی می کنند. کارگرانی که هم جزیی از طبقه کارگر ایران به شمار می آیند و هم بخشی از طبقه کارگر افغانستان.
تردیدی نیست که تقویت کننده ی این مهاجرت، به جز مشکلات اساسی مورد اشاره در افغانستان، حکومت جمهوری اسلامی و سرمایه دار بزرگ سودجوی ایرانی نیز بوده اند. اینان به دنبال کار ارزان تر و کارگرانی بی سروصداتر، بی دردسرتر و مطیع تر، بودند؛ کارگرانی که همچون کارگران ایران فرایند 57- 56 را طی نکرده و مکتب اعتصابات گسترده اقتصادی و سیاسی را طی نکرده باشند، و در نتیجه « زیاده خواه» و «عصیانگر» نباشند؛ کارگرانی که به سخت ترین کارها و به هر جان کندن و استثماری تن بدهند، و هیچ گونه حقوق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ای برای دفاع از خود نداشته و از هر نظر قابل کنترل باشند. و اگر هم صدای شان از این همه استثمار، فشار، ستم و تحقیرملی در آمد، بیرون کردن شان ساده و آسان باشد. همان وضعی که تقریبا بخش های مهمی از مهاجران و پناهجویان کارگر و زحمتکش در کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی با آن روبرویند و اگر بخواهند ادعای حقوقی، اعتراضی و یا اعتصابی بکنند، دولت های وقت به سرعت مسأله دیپورت کردن را به میان می کشند و در نتیجه عموما آنها مجبور به سکوت و تحمل شرایط می شوند.
از این گذشته، حکومت جمهوری اسلامی همواره خواسته هم از توبره بخورد هم از آخور. این حکومت به آنچه از گرده ی مهاجران افغانستانی کشیده، بسنده نکرده، بخشی از این مهاجران را که گرایش های مذهبی داشته و در فقر و فلاکت به سر می برده اند، با فریب و تحمیق، به مزدورانی برای پیشبرد برنامه های نفوذ مذهبی، سیاسی و نظامی خود در کشورهای منطقه کرده و تا توانسته از آنها بهره گرفته و بسی از آنها را به گوشت دم توپ تبدیل کرده و به کشتن داده است.
 با تمام این تفاصیل، اکنون ما شاهدیم که به آنچه از کارگران و مهاجران افغانستان گرفته اند، بسنده نکرده و به وسیله مرزداران خود آنها را به گلوله بسته و یا مورد شکنجه قرار داده و به رودخانه رها می کنند.
 طبقه کارگر ایران باید کارگران و مهاجران تهیدست و زحمتکش افغانستانی را جزیی از خود بداند و از حقوق آنان دفاع کند. باید که جنایت وحشتناک مشتی غاصب و دزد و جانی را محکوم کرده و خواستار محاکمه عاملین اصلی این جنایت و ستمگری های شود.
باشد که کارگران افغانستان که خود نیز به عنوان یک خلق، تجارب مبارزاتی ارزشمندی علیه امپریالیسم روس و آمریکا و غرب دارند و از پشتوانه مبارزات انقلابی و کمونیستی برخوردارند، با طبقه کارگر ایران بده و بستان تجارب مبارزاتی داشته و انقلاب در دو کشور را شانه به شانه یکدیگر پیش برند.

سرنگون باد نظام جنایتکار و ضد مردمی جمهوری اسلامی
درود بر همبستگی کارگران و زحمتکشان ایران و افغانستان
 برقرار باد اتحاد بین المللی کارگران
زنده باد کمونیسم
گروه مائوئیستی راه سرخ ایران
16 اردیبهشت 1399
 
  



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر