۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه

نقد نظرات آواکیانیست ها در مورد نیروی محرک عمده سرمایه داری(5)


نقد نظرات آواکیانیست ها در مورد نیروی محرک عمده سرمایه داری(5)

همچنان که در پایان بخش چهارم نوشتیم ریموند لوتا تنها به آنچه انگلس گفته استناد نمی کند تا نظرات نادرست خود را ظاهری درست دهد، وی به همین شکل به مارکس نیز استناد می کند و در بیان این نظریه که رقابت میان سرمایه داران نسبت به مبارزه میان کارگر و سرمایه دار عمده تر است، می خواهد از نظرات وی استفاده کند. اکنون بر ماست که ببینیم وی چگونه این کار را انجام می دهد.
 در بخش های پیشین دیدیم که لوتا از هرج و مرج به عنوان نیروی محرک عمده نظام سرمایه داری نام می برد و می نویسد که تا زمانی که سرمایه داری در سطح جهانی موجود است، کماکان  نیروی محرکه عمده این شیوه تولید خواهد بود. می دانیم که هرج و مرج در نتیجه رقابت میان سرمایه دارانی صورت می گیرد که در حالی که در کارگاه خویش همه چیز را با برنامه، نظم، سازماندهی و استبداد کارخانه ای معینی پیش می برند و آنچه در نظر دارند، نفع مؤسسه خویش است، اما هیچ گونه برنامه ریزی در اجتماع ندارند، و موجب هرج و مرج در تولید عمومی می شوند. نتیجه این که آن کالاهایی که تولید می شود و آن مقداری که تولید می شود، بر مبنای نیاز و تقاضای جامعه نیست، بلکه بر مبنای این است که تولید کدام کالا، سود بیشتری عاید سرمایه دار می کند و به اصطلاح به صرفه تر است. امری که خود موجب می شود که برخی کالاها که مورد نیاز نیست تولید شود و نیز آن کالاهایی هم که نیاز است، زیاد و یا کم تر از تقاضا تولید شوند. این بی برنامگی و هرج و مرج اساسا به واسطه رقابت بین سرمایه داران برای کسب سود بیشتر صورت می گیرد. لذا، رقابت میان سرمایه داران وجهی است که لوتا تلاش می کند با رجوع به آثار مارکس، عمده بودن آن را استنتاج کند.
اکنون به فرایند استدلال ریموند لوتا می پردازیم. باید توجه کرد که ما این فرایند را طبق نظر لوتا شرح می دهیم و در حال حاضر کاری به درستی یا نادرستی آن نداریم.
به هر حال، نخستین مسئله ای که وی به آن می پردازد، رابطه سرمایه با کار و تولید ارزش اضافی است.
تولید
و تولید ارزش اضافی
وی می نویسد:
«سرمایه کار زنده را تابع تولید ارزش می کند و هدفش استخراج حداکثر کارِ اضافه (ارزش اضافه) است. کار اضافه (ارزش اضافه) مقدار کاری است که بیشتر از زمان کار تجسم یافته در مزد کارگران است. این مزد منطبق است بر آن چه تولیدکنندگان برای زندگی و بقای خود و خانواده ی خود و بزرگ کردن نسل جدیدی از کارگران مزدی بدان نیاز دارند.»(در باره «نیروی محرکۀ آنارشی» و دینامیک های تغییر، تمامی بازگفت ها از همین مقاله است)
 این فرایند در عرصه تولید وجود دارد و تضاد بین کار و سرمایه و مبارزه طبقاتی بین کارگر و سرمایه دار را به وجود می آورد که در بخش های گذشته به آن اشاره شد. لوتا به نتایج حاصل از این روند اشاره می کند:
«مبارزه میان پرولتاریا و بورژوازی، همراه با دیگر مبارزاتی که از تضادهای اجتماعی گوناگون بلند می شوند تضادهایی که توسط رشد تضاد اساسی سرمایه داری در مقیاس جهانی شکل گرفته و درون آن ادغام شده اند تاثیر عمیقی بر اقتصاد، جامعه و جهان می گذارند.»
اما کالایی که تولید می شود باید به فروش برسد. برای فروش کالای تولید شده باید به بازار رفت و آن کالا را به مشتریان و مصرف کنندگان اش فروخت. پس از نقد  کردن کالا،  از بازار وسائل تولید مورد نیاز، مواد خام و نیز نیروی کار مورد نیاز را خرید و دوباره تولید را از سر گرفت و باز تولید کرد.
پس لوتا از تولید به سراغ مبادله می رود:
مبادله
و قانون ارزش
«در سرمایه داری، حجم عظیم محصولات که اساس مادی بازتولید اجتماعی را تشکیل می دهند به عنوان کالا تولید می شوند. یعنی برای مبادله (برای کسب سود) تولید می شوند.»
و
« فرآیندهای کار که به طور خصوصی سازمان یافته توسط مبادله به یک دیگر متصل شده و تبدیل به یک تقسیم کار اجتماعی می شوند. مبادله، مبادله ی کالاها است و کالاها در نسبت های معین با یک دیگر مبادله می شوند: کالاها بر مبنای قیمت هایی خرید و فروش می شوند که بازتاب زمان کار اجتماعا لازم برای تولید آن ها است. این، قانون ارزش است و زمان کار اجتماعی تنظیم کننده ی قیمت ها و سودها است.»
آنچه که محرک اصلی سرمایه دار برای تولید است، سود است. اکنون لوتا سراغ مسئله سود می رود:
سود و
رقابت
«بر این فرآیندهای کار که به طور خصوصی سازمان یافته اند، تعقیب سود حاکم است. سود تعیین می کند که چه چیزی و چگونه تولید شود.»
تعقیب سود شخصی، نگاه سرمایه دار را متوجه کالاها و رشته هایی می کند که سودآورتر هستند. هر کالایی و هر رشته ایی که سودآوری نداشته باشد یا ترک می شود و به سراغ کالا و یا رشته ی سود آورتر می رود، و یا با تغییر در شرایط تولید آن کالا، تولید آن به صرفه شده و سودآور می گردد:
«سرمایه در پاسخ به حرکت قیمت ها و سود وارد بخش هایی می شود که دارای سودآوری بالا هستند و از بخش هایی که سودآوری پایین دارند بیرون می رود. اگر یک سرمایه گذاری سودآوری رضایت بخش نداشته باشد، یا اگر یک کالای خاص به قیمتی فروش نرود که هزینه های تولید خود را پوشش دهد آن گاه سرمایه مجبور می شود که کارآیی را بالا ببرد یا این که به یک خط تولید دیگر منتقل شود. در واقع حرکت قیمت ها و سودها است که «اطلاعات» لازم برای تصمیم گیری های تولیدی را به تصمیم گیران می رساند. بدین نحو است که بازار تعدیل کرده و سازماندهی را دیکته می کند »
 اکنون در گیرودار فرایند مبادله و دنبال کردن سود بیشتر، لوتا به این که سرمایه دار در بازار با سرمایه های دیگری روبرو می شود، می پردازد.
سرمایه به طور عام و سرمایه های بسیار
و مسأله رقابت
«در سطح کنکرت، «سرمایه به طور عام» تنها در شکل سرمایه های بسیار که در رقابت با یک دیگر هستند موجود است و فقط در این شکل می تواند موجود باشد دقیقا به این علت که سرمایه مبتنی بر تصاحب خصوصی است.» و
«خلاصه آن که، سرمایه الزاما به صورت سرمایه های بسیار که در رقابت با یک دیگر هستند موجود است و رقابت تاثیرات تعیین کننده دارد.»
«سرمایه های منفرد (با پیش فرض وجود خریداران و فروشندگانِ ضروری) طوری تولید می کنند و گسترش می یابند که گویی هیچ مانعی در مقابلشان نیست. چرا؟»
سپس لوتا به سراغ مارکس می رود:
«مارکس در جواب توضیح می دهد که: «رشد تولید سرمایه داری، افزایش دائمِ مقدار سرمایه ی نهاده در یک صنعت مشخص را ضروری می کند … رقابت٬ [سرمایه دار منفرد را] وادار می کند که دائما سرمایه اش را گسترش دهد تا بتواند خود را حفظ کند.»
اکنون لوتا این را که چه چیز سبب می شود که سرمایه دار تولید کالایی کنار بگذارد و به تولید کالایی دیگر بپردازد و یا رشته ای را ترک کند و به سراغ رشته تولید دیگر برود و یا تغییر در شرایط تولید (و گردش) را به وجود آورد، رقابت می داند و تلاشی که سرمایه داران برای تولید با پایین ترین قیمت می کنند تا بتوانند نه تنها از پس رقابت در بازار برآیند، بلکه سود فوق العاده را به جیب بزنند.
برای توضیح بیشتر این امر لوتا از مبادله به تولید بر می گردد.
رقابت
و نقش آن در بالا بردن بارآوری کار
«سرمایه ی منفرد تلاش می کند تولید را با کارآیی بالا سازمان دهد تا بتواند هزینه های سرمایه گذاری را بازیابد و نسبت به سرمایه های دیگر امتیاز و سهم بازار بیشتری به دست آورد. و برای این که به این مقصود برسد، سرمایه دار دست به سازماندهی علمی و «مستبدانه ی» تولید می زند.»
«آن طور که مارکس تشریح می کند رقابت و «نبرد رقابت» سرمایه را مجبور می کند که هزینه های تولید را ارزان کند. این عمدتا بر مبنای بالا بردن بهره وری کار و بسط مقیاس تولید و دست یافتن به آن چه «اقتصاد مقیاس بزرگ» (هزینه ی پایین تر برای تولید هر واحد فرآورده) از طریق مکانیزه کردن و ابداع فناوری و همچنین ابداع سازماندهی انجام می شود.»
رقابت نه تنها موجب بارآوری کار است بلکه موجب انباشت نیز هست.  لوتا اینک به سراغ انباشت می رود.
رقابت
و نقش آن در انباشت
وی می پرسد:«چرا سرمایه باید «بی وقفه» انباشت کند؟» و در پاسخ می گوید:
«تغییر فن آورانه و سازمانی تولید نیازمند سرمایه ی بیشتر است. این سرمایه گذاری را انبوه رشدیابنده ای از ارزش اضافه تامین مالی می کند. به این ترتیب، نیاز به تولید ارزش اضافه ی بیشتر به وجود می آید و قوه ی محرکه ی آن است. ضرورت های انباشت به طور فزاینده ای توسط سرمایه ی استقراضی و نظام اعتباری تامین می شود که به سرمایه امکان آن را می دهد که سرمایه گذاری های جدید خود را تامین مالی کند و وارد خط تولیدهای جدید بشود ـ اما این نیز وابسته به مخزن بسط یابنده ی ارزش اضافه است. به عبارت دیگر در بنیان سرمایه (هر شکلی از سرمایه) نیروی محرکه ای برای بسط یافتن، افزایش انباشت سرمایه وجود دارد که به رقابت متصل است.» مارکس در گروندریسه تشریح می کند که رقابت٬ قوانین انباشت را«اجرا می کند».»
رقابت تنها موجب بارآوری کار و انباشت نمی شود بلکه موجب استثمار بیشتر نیروی کار نیز می گردد. اینجا لوتا به سراغ آواکیان می رود و از وی نقل می کند.
رقابت
و نقش آن در استثمار طبقه کارگر
«تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا بخشی لاینفک از تضاد میان تولید اجتماعی و تملک خصوصی است. استثمار نیروی کار شکل و وسیله ی ایجاد و تصاحب ارزش اضافه است. اما روابطِ پر هرج و مرج میان تولید کنندگانِ سرمایه دار و نه صرفِ وجودِ پرولترهای بی چیز (و به این معنا وجود تضاد طبقاتی ) است که تولیدکنندگانِ سرمایه دار را می راند که طبقه ی کارگر را در بُعد تاریخا شدیدتر و بسط یافته تر استثمار کند.»
بر مبنای نکات ارائه شده در بالا، نه آنچه لوتا در آغاز و در مورد تولید ارزش اضافی و تضاد کار و سرمایه گفت، بلکه رقابت میان سرمایه داران  است که از نظر وی و آواکیان نقش محرکه عمده  را در تکامل نیروهای مولد و نظام سرمایه داری دارد. همچنان پیش از این اشاره کردیم،از نظر وی و آواکیان:
«روابط پر هرج و مرج میان تولیدکنندگانِ سرمایه دار که توسط رقابت رانده می شود٬ شکل عمده ی حرکت تضاد اساسی است.»
اکنون لوتا به رد نظرات مخالف خود می پردازد.
جدال با منتقدان
«البته برخی از منتقدان وجود نیروی رقابت را قبول می کنند اما به آن نقشی درجه دوم می دهند. از نگاه آنان رقابت نسبت به عمق و ذات سرمایه، نسبت به رابطه ی کار- سرمایه یک چیز «خارجی» است. برخی از آنان نقل قولی از جلد یک کاپیتال می آورند که در آن مارکس به «قوانین جبری رقابت» اشاره می کند اما خاطرنشان می کند که «تحلیل علمی از رقابت پیش از آن که ما مفهومی از ماهیت درونی سرمایه داشته باشیم غیرممکن است.» و با اعتراض می گویند که آنارشی سرمایه داری در نهایت ریشه در خصلت استثمارگرانه ی سرمایه داری دارد.
سپس وی می گوید:
«و برخی از آن ها این نظریه را به انگلس نسبت می دهند.» و«اما انگلس آنارشی تولید سرمایه داری را در استثمار کار مزدی و استخراج کار اضافه به این معنا، مکان یابی نمی کند.»
لوتا برای این که پاسخ منتقدانی که عبارات مذکور مارکس را می آورند، بدهد، بحث متد مارکس را پیش می کشد.
متد مارکس
لوتا می نویسد:
«در مورد این استدلال که مارکس در «ماهیت درونی سرمایه» به رقابت نقش درجه دوم را می دهد می گویم که باید به یک جنبه ی مهم از متد مارکس در کاپیتال توجه کنیم. در جلد اول این اثر، مارکس به طور علمی به درون سرمایه نفوذ می کند و ماهیت اساسی آن را تشخیص می دهد؛ سرمایه را از دیگر شکل های تولید ثروت متمایز می کند و آن را از روابط درونی سرمایه های بسیار تجرید می کند.»
 در این جا لوتا به این نکته که تشریح ماهیت اساسی سرمایه در جلد نخست صورت گرفته است، اشاره می کند و می پذیرد که:
«سرمایه یک رابطه ی اجتماعی و فرآیندی است که ذاتش سلطه ی منافع بیگانه و متخاصم بر نیروی کار و بازتولید و بازتولید گسترش یابنده ی آن رابطه است. اساسی ترین قانون شیوه ی تولید سرمایه داری قانون ارزش و تولید ارزش اضافه است. مهم ترین رابطه ی تولیدی سرمایه داری رابطه ی میان سرمایه با کار است. و استثمار کار مزدی اساس آفرینش و تصاحب ارزش اضافه است.» و «این حقیقت به طور علمی معلوم و مشخص شده است.»
 بنابراین، از نظر لوتا اساسی ترین قانون شیوه تولید سرمایه داری، قانون ارزش و تولید ارزش اضافه است. وی پس از تأیید این نکته به رد درک منتقدان می پردازد.
« اما منتقدان می خواهند آنارشی را بر پایه ی استثمار کار مزدی توضیح دهند زیرا این استثمار شالوده است. اما این روش، روشی علمی نیست. زیرا از واقعیت حرکت نمی کند، تضاد اساسی را با پیچیدگی اش و «حرکت واقعی سرمایه» نمی نگرد بلکه به واقعیت با دیدی تقلیل گرا نگاه می کند و آن را تحریف می کند تا به روایت خود در مورد تقدم مبارزه ی طبقاتی خدمت کند.»
پس از اشاره به دیدگاه «تقلیل گرای» منتقدان، لوتا اینک برای این که ثابت کند که رقابت نقش عمده را در تحرک سرمایه داری دارد و نه استثمار طبقه کارگر، به نقش رقابت در مجبور کردن سرمایه داران به بالا بردن درجه استثمار می پردازد.
مسئله اجبار
«چه چیزی استثمار کار مزدی را تحریک می کند؟ یا متفاوت تر سوال کنیم: آیا جبری در استثمار کار مزدی بر پایه ای عریض تر و سرمایه بَری بالاتر وجود دارد؟ جواب مثبت است. بله جبری موجود است و این جبر از رقابت ناشی می شود. سرمایه زیر فشار دائم است که مرتبا گسترش یابد. سرمایه برای این که بقا یابد باید رشد کند: سرمایه تنها در صورتی می تواند زنده بماند که سرمایه ی بیشتری انباشت شود.»
به این ترتیب، از نظر لوتا نقش رقابت این است که موجب «تحریک»، استثمار کارمزدی می شود. و یا«جبری» در استثمار کار مزدی بر پایه ای عریض تر و سرمایه برتری وجود دارد و این « جبر» از رقابت ناشی می شود.
جبر رقابت و تحرک سرمایه داری
«پویش سرمایه داری این نیست که سرمایه دار طبق علاقه ی خودش به کسب سود، تلاش می کند کار اضافه را به حداکثر برساند. پویش سرمایه داری این نیست که سرمایه دار آزاد است که سرمایه گذاری بکند یا نکند و تنها محدودیتش مقاومت کارگر است. اگر این طور بود، حرکت «منطقی» سرمایه این می بود که سرمایه ها به یک دیگر بپیوندند، در زمینه ی سرمایه گذاری و سطوح تولید به توافق برسند، نرخ های سود را عادی کنند، امتیاز بدهند و به صلح اجتماعی دست یابند. اما این اتفاق نمی افتد زیرا اجباری برای سرمایه گذاری، بسط یافتن، کسب سهام بازار  و … وجود دارد که بی جواب گذاشتن آن مترادف نابودی است.
به نکته ی مهم باب آواکیان که در بالا نقل کردیم بازگردیم: «تولیدکنندگان کالایی سرمایه دار از یک دیگر جدا هستند اما با عمل کرد قانون ارزش به یک دیگر متصل اند. اگر چنین نبود با همان جبری که برای استثمار پرولتاریا مواجه اند روبرو نبودند و تضاد طبقاتی تخفیف می یافت.»
 و بالاخره به عباراتی از مارکس که به نظر می رسد استدلال لوتا بر آن ها مبتنی باشد، می رسیم:
« مارکس توضیح می دهد: رقابت٬ قوانین درونی تولید سرمایه داری را برای هر سرمایه دار به صورت قوانین خارجی قهری ملموس می کند. سرمایه دار را مجبور می کند که دائما سرمایه اش را بسط دهد تا آن را حفظ کند اما بسط دادن سرمایه ممکن نیست مگر با انباشت فزاینده.» و
«رقابت به طور عام، این نیروی محرکه ی حیاتی اقتصاد بورژوایی، قوانین خود را وضع نمی کند، بلکه مجری آن ها است.»(دو عبارت اخیر از کتاب گروند ریسه مارکس است)
و سپس لوتا مطمئن از نتایجی که گرفته است، می گوید:
«منتقدان ما در گوشه ی تنگی افتاده اند. آنان چاره ای ندارند جز این که چشم خود را بر پویایی آشکار سرمایه داری ببندند؛ پویایی ای که برخاسته از جبر گسترش بیاب یا بمیر است؛ اجباری که رقابت بر سرمایه تحمیل می کند. این پویایی را آنان باید به طرق دیگری توضیح دهند تا بتوانند تضاد طبقاتی را به عنوان شکل عمده ی حرکت [تضاد اساسی عصر سرمایه داری-م] بنمایانند. بنابراین، استدلال دیگری می بافند که: در واقع مقاومت کارگر سرچشمه ی ابداع و مکانیزاسیون است. در این روایت، سرمایه دار سرمایه گذاری می کند تا کارگران را بیرون کند، مزدها را پایین براند، و یا یک نیروی کارِ سرکش را بهتر کنترل کند. در این روایت، کنشِ رقابت جویانه هیچ جبری را تولید نمی کند بلکه مسئله یک انتخاب آگاهانه فنی و یا استراتژی آگاهانه است برای کنترل کار.»
و بالاخره:
«سرمایه دار در معرض «قوانین مستبدانه ی رقابت» قرار دارد. سرمایه دار مجبور است که هزینه های خود را ارزان کند و ابزارش پیشرفت فنی است.»
 و باز از مارکس نقل می کند که«به عنوان سرمایه دار او صرفا سرمایه ی شخصیت یافته است.»
این خلاصه سیر استدلال لوتاست برای این که ثابت کند که هرج و مرج و رقابت نقش عمده را در تحرک سرمایه داری دارند، و بنابراین، مبارزه طبقاتی، و در مورد شیوه تولید و نظام سرمایه داری تضاد کار و سرمایه و مبارزه طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار نقش عمده را در تکامل نیروهای مولد و نظام مزبور ندارند.
 در بخش بعدی ما فشرده ای از نظرات مارکس را در مورد مسائل مورد بحث می آوریم. این به ما امکان می دهد که ببینیم که آیا استنادات لوتا به مارکس و نیز نتیجه گیری های وی از آن ها درست است یا خیر!؟     
ادامه دارد.
هرمز دامان
 نیمه دوم اردیبهشت 99


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر