۱۳۹۸ اردیبهشت ۸, یکشنبه

طبیعت و جامعه تاثیر رخدادهای طبیعی به روی مردم و مبارزه طبقاتی در جامعه


طبیعت و جامعه
تاثیر رخدادهای طبیعی  به روی مردم و مبارزه طبقاتی در جامعه

در طول تاریخ، تلاش و کار انسان و جامعه انسانی برای بقاء از طریق بده و بستان با طبیعت بوده است. این امر با واسطه دانش و ابزار و وسایل تولید صورت گرفته و می گیرد. یکی از وظایف دانش، پیش بینی رویدادها و حوادث طبیعی ای همچون زلزله، سیل، آتشفشان، طوفان و غیره  می باشد؛ و یکی از دلایل تکامل ابزار و وسایل تولید، دست زدن به اقدامات پیشگیرانه و ساختن موانع برای کنترل تاثیرات تخریب گر این رویدادها و حوادث بوده است؛ و همه اینها جهت بقای انسان و جامعه انسانی و تکامل رفاه، راحتی ها و آسودگی های آن صورت گرفته است. طبیعت و جامعه وحدت اضداد هستند؛ همان گونه که جامعه به روی طبیعت تاثیر داشته و از آن در جهت مقاصد خود برای بقاء استفاده کرده است، طبیعت نیز از راههای گوناگون به روی جامعه تاثیر گذاشته است. تاثیرات طبیعت به روی جامعه، همچون وضعیت برعکس آن یعنی تاثیرات جامعه به روی طبیعت، دوگانه و از جهتی مثبت و از جهتی منفی بوده است؛ گاه آن را به پیش و بسوی کمال و بهروزی و گاه آن را به پس و حتی بسوی نابودی رانده است. این همه، تا حدود زیادی، به شرایط درونی جامعه بستگی داشته است.
 سیلی که در ایران راه افتاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. سیل مزبور که در جریان آن برخی از مردم کشورمان که عمده آنان کارگران، کشاورزان و مردم زحمتکش و بی چیز شهر و روستا بودند، جان خود را از دست دادند و به همراه  اینها، خسارات فراوان، به ویژه در مناطقی که از بسیاری جوانب عقب مانده بودند، ببار آورد، در حالی که از جهات معینی جامعه را به عقب رانده است، از جهات دیگری توانسته و می تواند آن را به پیش براند.
***
این سیل همچون زلزله کرمانشاه، تمامی طبقات خلقی بویژه  طبقات زحمتکش ایران را از نظر عاطفی و همیاری به یکدیگر نزدیک تر کرد. در فرهنگ مردمی ما، همچون فرهنگ زحمتکشان در کشورهای دیگر، همدلی و همیاری  و کمک  کردن به آنکه آسیب دیده است، امری است بسیار مهم و دارای جایگاهی کلیدی. اگر شما هزار بار و به بهترین شکل از سیاست کمونیستی و دانش خود در این زمینه، برای  طبقه کارگر و زحمتکشان حرف بزنی، اما آنجا که پای این یاری های عملی در اموری که ظاهرا خیلی ربطی سرراست به سیاست ندارد، مطرح است، نایستی و پا پس کشی، یا اهمیت لازم را به آن ندهی( یا دادن اهمیت لازم به آن را اکونومیسم قلمداد کنی) مردم پشیزی برای دانش و حرفهای سیاسی شما و آنچه شما می خواهید یاد آنها دهید، قائل نخواهند شد. باید به یاد آورد، افرادی مانند غلامرضا تختی را که اگر او محبوبیت میان مردم زحمتکش یافت، نه لزوما به علت تعلقات سیاسی و یا مذهبی وی، که اینها صفت ممیزه شخصیت وی در میان مردم نبود، بلکه در درجه نخست و بیش از همه به دلیل فروتنی و افتادگی، منش پر مهر و عاطفه عمیق  وی نسبت به مردم و بویژه آن یاری ای بود که او همواره  و هر جا مردم زحمتکش به کمک وی نیاز داشتند، از آن دریغ نمی کرد. این است که چپ اصیل و مردمی ایران، همواره بر راه  امثال تختی و تختی ها بوده و باید که باشد؛ و هر زمان که حادثه ای طبیعی رخ داده، آستین بالا زده و آنچه که داشته در طبق اخلاص گذاشته و هر کاری که از دستش برآمده، برای مردم انجام داده است؛ از زلزله طبس تا سیل خوزستان و از زلزله بم و کرمانشاه تا همین سیل کنونی.
 حکام مال پرست مذهبی مسلط بر جامعه، با فرهنگ  ریاکارانه و فرقه گرای خود به مدت چهل سال تلاش کردند با ایجاد شکاف بین ملیت ها و خلق ها، بین ادیان و مذاهب گوناگون، بین گروه ها و دسته های با افکار و اندیشه های متفاوت، بین مردم ایران و بویژه زحمتکشان، شکاف ایجاد کنند، تا جایی که هر کس تنها به فکر خود باشد و تنها بخواهد گلیم خود را از آب بیرون کشد. تا حدودی هم این تلاش ها موثر بود و شکاف هایی بین مردم و در زندگی عادی آنها ایجاد نمود و تحمل مردم را نسبت به یکدیگر کمتر از پیش کرد؛ خواه از جهت نزدیکی های عاطفی و انس و الفت و دوست داشتن یکدیگر و خواه از جهت مالی، که  بحران، تورم، گرانی و فلاکت اقتصادی که باز حکومت کنونی نقش اصلی را در آن داشته، نیز به سهم خود در آن موثر بود.
 اما سیل کنونی و رویدادهای طبیعی پیش از آن و از جمله زلزله کرمانشاه، روندی معکوس در تقابل با آن ایجاد کرده و می کند.  مردم ایران و بویژه زحمتکشان علیرغم آنچه که حکومت تلاش کرد بین آنان ایجاد کند، جدا از حکومت، دست به همیاری یکدیگر زده و تلاش کردند که بار سنگین این سیل را، خواه از جهت عاطفی و خواه از مادی بر هم میهنان خویش کمتر کنند. آنان جدا از حکام، نقش دلجوی یک دیگر را داشته و دارند.
 این است که این، بر آخوندهای پول پرست مرتجع حاکم و سپاه پاسدارانش گران آمده و می آید. آنان تلاش می کنند که در این امور اخلال کنند، و هر نوع  کمک مردمی نقدی و مادی را از طریق خود سازمان بدهند؛ آنها برای افراد پا پیش گذاشته که برخی از آنها افراد مشهور در رشته های ورزشی و هنری و دیگر رشته ها هستند، پاپوش می دوزند و آنان را به جرائم ضد حکومتی متهم می کنند. این امر از جانب  آخوندها و حکام اسلامی امر تازه ای نیست. در واقع، آنها حتی زمانی که در حکومت نبودند، یعنی طی زلزله طبس در سال 57 نیز همین گونه عمل کردند. گروههای یاری دهنده دانشجویان دانشگاه برای یاری به زلزله زدگان به آن جا رفته و درمحلی جدا از کمیته امداد منسوب به خمینی، استقرار یافته و به گونه ای مستقل به یاری زلزله زدگان می پرداختند. اما آخوندها و حزب اللهی ها مستقر در کمیته امداد، آنها را تحمل نکرده و  موجب شدند که پس از مدتی مجبور شوند، آنجا را ترک کنند. روشن است که مردم به سرمایه پرستان ریاکار، فاسد و دزد اعتماد نداشته و ندارند. مردم می دانند که بسیاری از سازمان ها و افرادی که به اصطلاح میخواهند کمک رسانی ها را مدیریت کنند، خود از زمره دزدان هستند و به آنان هیچ اعتمادی روا نیست.
***
دولت ها و حکومت ها، به عنوان رهبران مردم، نقش مهمی در سازمان دادن جامعه در دفاع از وضعیت خویش در مقابل رخدادهای طبیعی دارند. هرچقدر این رهبران حکومتی در ایفای نقش خویش در این زمینه کوتاهی کنند، اتفاقات طبیعی می توانند به روی تکامل شکاف بین مردم و حکومت تاثیرات بیشتری بگذارند. هر چقدر این سازمان ها و این حکومت ها بتوانند در دفاع و جلوگیری از تاثیرات نامساعد حوادث بیشتر موثر باشند، در تخفیف موقتی تضاد بین حکومت ها و مردم موثرترند.
در کشورهای ثروتمند امپریالیستی، بسیاری از این مسائل و تا آنجا که این رویدادها تازه نبوده و عموما تکرر داشته و پیش بینی شده بوده اند، تا حدودی حل شده است. در واقع این حکومت ها هم توانسته اند در زمینه دانش و هم  رشد نیروهای مولد( در اینجا عمدتا ابزار و وسایل تولید) به درجه ای برسند که هم این حوادث را پیش بینی کنند و هم  با ایجاد ساز و کارهای مناسب (در زمینه جلوگیری از تبدیل بارانها به سیل، یا جهت دادن به مسیر سیلها و یا ایجاد ساختمان های محکم و مقاوم مقابل زلزله) بسیاری از عواقب این رویدادها را بر جان و مال و زندگی مردم  کنترل کنند،  و هم  در کوران چنین  اتفاقاتی، اینقدر امکانات و وسایل پیشرفته  داشته و دارند، که بتوانند، تاثیرات مخرب آن را به حداقل برسانند. با وجود اینکه در این کشورها هم سرمایه داران مال پرست رهبری جامعه را در دست دارند، اما آنها، بواسطه رشد نیروهای مولد و نیز چپاول و غارت زحمات طبقه کارگر و زحمتکشان کشورهای زیر سلطه و منابع طبیعی شان، و دادن پاره ای از آن به  بخشهایی از طبقه کارگر و مردم کشور خویش،  توانسته اند هم در تخفیف تضادهای طبقاتی داخلی نقش موثر ایفاء نمایند، و هم به هنگام بروز رویدادهای طبیعی  تا آنجا که می توانند و یا فشار افکار عمومی موجب می گردد، در پیشگیری از گسترش عواقب نا به سامان آن، فعالیت کنند. هر چند که در  پیشرفته ترین این کشورها، با وجود این درجه از رشد نیروهای مولد و ثروت جامعه، و به این دلیل که حکومتگران سرمایه داران امپریالیست هستند، باز هم حوادث طبیعی می توانند موجب کشته شدن انسان ها و آسیب های مالی فراوان گردد. برای نمونه طوفان ها در کشور آمریکا، هنوز که هنوز است میتواند  کشته ببار آورد و موجب خسارات مالی برای مردم این کشور گردد.
 اما در کشور ما، که کشوری از هر لحاظ، بویژه از نظر نیروهای مولد آن(در اینجا عمدتا ابزار و وسایل تولید) عقب نگه داشته شده است، زیر نفوذ و سلطه امپریالیست هاست و منابع آن به غارت میرود و طبقات سرمایه دار و مالداری تا مغز استخوان متحجر و عقب مانده، دزد و فاسد بر آن حاکمند و در عین حال برای بقای خود، به تاراج تمامی زحمات مردم و منابع آن دست زده اند، نه دانش  بدان حد رشد و تکامل یافته که بتواند تمامی رویدادهای طبیعی را پیش بینی کند، و نه  در نیروهای مولد این کارایی است که در مقابل حوادث طبیعی پیشگیرانه عمل کنند و بتوانند  دفاع و مقاومتی را سازمان دهند و نه اساسا توانایی و یا حتی میل آن در طبقه حاکمه است که تا آنجا که بتواند خسارات جانی و یا مالی آن را تخفیف دهد و مردم را در دفاع از خویش یاری کند.
***
مبارزه طبقاتی در ایران بویژه میان طبقه کارگر و زحمتکشان و  طبقات بورژوا- کمپرادور مرتجع حاکم، اساسی ترین نیروی محرکه جامعه ایران است.  به دلایل پیش گفته، سیل کنونی بروی جامعه و این مبارزه طبقاتی تاثیر گذاشته و توانسته سرعت، شدت و گسترش هر چه بیشتری در آن بوجود آورد. چنانچه به فاصله و شکاف بین مردم و حکومت توجه کنیم می بینیم که در نتیجه این سیل، بین توده های مردم، بویژه زحمتکشان و ندارها و سرمایه داران و مال پرستان ریاکار حاکم، فاصله و شکاف باز هم بیشتری بوجود آمده است و در عین حال این شکاف به آشکارگی هر چه بیشتری انجامیده است.
 به این ترتیب، رخدادها و اتفاقات طبیعی در کشورهایی مانند کشور ما، بجای اینکه محملی شوند که بین حکومت و مردم یگانگی نسبی و صلح و نزدیکی بوجود آورند و حتی بطور موقت هم که شده تضادهای طبقاتی را تخفیف و سرعت و گسترش آنها را کم کنند، برعکس، مستقیما و بی واسطه  بروی جامعه و مبارزه طبقاتی جاری در آن تاثیر می گذارند و به آن گسترش، عمق و سرعت می بخشند. رویدادهای طبیعی در زمان سلطنت شاه سابق، عموما چنین نقشی را بازی می کردند و بویژه حادثه زلزله طبس در زمان انقلاب 57، دقیقا چنین نقشی را بازی کرد. حادثه ای که در آن تمامی حس بی مسئولیتی حکومت در قبال مردم خویش بیشتر آشکار شد و به تضاد میان مردم و حکومت و به انقلابی که در جریان بود، بیشتر دمید.
 در دوران حکومت سرمایه داران آخوند مال پرست و سپاه پاسداران دزد نیز، تمامی رخدادهای طبیعی از جمله زلزله ها بویژه طی ده پانزده اخیر و آخرین آن زلزله کرمانشاه؛ چنین نقشی را بازی کرده اند؛  سیل اخیر نیز که  دامنه اش بسیار گسترده تر و تاثیرات مخرب آن بسیار شدیدتر و درازمدت تر از زلزله کرمانشاه بوده و هست، نیز تا حدود زیادی همان نقشی را بازی می کند که زلزله طبس  در زمان انقلاب بازی کرد.
 در حادثه سیل اخیر در ایران در بسیاری از نقاط، مردم خشم و نفرت خود را از مقامات حکومتی و پاسدارانش به شکل های کاملا آشکار بیان کردند. این کاملا بر بستر مبارزه طبقاتی جاری در جامعه که ربط مستقیمی به رویدادهای طبیعی ندارد، صورت می گیرد. در این مبارزه ،همواره نفرت مردم از مشتی سرمایه دار متحجر پیشا قرون وسطایی ریاکار و دزد که زیر لوی دین خود را پنهان کرده اند و تا مغز استخوان از نظر اقتصادی وابسته  به انحصارات امپریالیستی بین المللی هستند، بیشتر، کینه آنها عمیق تر و خشم آنها بیشتر شده است. اینها از یک سو، به دلیل بحران اقتصادی، تورم، گرانی، بیکاری و فشارهای طاقت فرسای اقتصادی و فقر و فلاکت زحمتکشان و عاصی شدن طبقات میانی بوده است، و از سوی دیگر به واسطه به یغما بردن ثمرات زحمت مردم برای دخالت های ماجراجویانه در کشورهایی مانند لبنان، عراق، سوریه، یمن  و بده و بستان و امتیاز گرفتن از امپریالیستها برای بقای خود در ایران، و از سوی سوم، استبداد و خفقان در تمامی زمینه های سیاسی و فرهنگی و بستن کوچکترین راهها برای اعتراض مردم.
 حال با دیدن نقش حکام در این حادثه طبیعی، مردم خود را بیشتر برای چنین نفرت و کینه و خشمی محق می یابند.
***
حکومت و سپاه پاسدارانش بجای خدمت به مردم، نخستین کارش گسیل نیرو در مناطقی  بوده که بوی خطر احساس می کرده است؛ یعنی محرومترین  و آسیب دیده ترین مناطق روستایی لرستان و خوزستان و برای سرکوب جنبش اعتراض زحمتکشان روستایی عمدتا لر و عربی که عزیزان خود را از دست داده و از مال نداشته شان دیگر چیزی برای آنها باقی نمانده است.
 حکومت به این بسنده نمی کند، بلکه دارودسته های خود پرورده ای و خود چاق و چله کرده ای مانند حشد الشعبی عراق، گروه فاطمیون از افغانستان، گروه زینبیون از پاکستان و حوثی های یمنی را وارد مناطق کرده  تا رعب و وحشت در دل مردم خون به جگر اندازد و مبارزات آنان را سرکوب کرده و به خاک و خون کشد. گویا این گروهها باید در ازای مزد هایی که از جیب طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران به آنها داده میشود، برای بقای حکومت و سپاهش بالاخره کاری بکنند و شرایط کنونی یکی از آنهاست.
آنچه که  روشن است این است که حکومت و سپاه پاسدارانش، به خوبی بر این امر آگاهند که شکاف بین آنها و طبقه کارگر و زحمتکشان و تمامی خلق ایران در حال گسترش و عمق یافتن است و شرایط بین المللی کنونی  و تاثیر مستقیم آن بر شرایط داخلی نیز این وضعیت را تشدید می کند.این است که در زمان هر رویدادی، خواه طبیعی و خواه اجتماعی، شاخکهای آنها برای این امور تیز می شود و همه  امکانات خود را برای مقابله با جنبش های مردمی آماده و حاضر می کنند و در این روزگار نیز آنها برای سرکوب مردم این کشور دست به دامن گروههای خود ساخته خود در کشورهای دیگر شده اند.
اما هیهات  که روزی که اعتراضات کنونی مردم ایران به سیل خروشانی تبدیل شود، از گروه هایی مانند سپاه و ارتش حکام دزد کاری بر نمی آید، چه برسد به این جوجه های دست پرورده.
***
در واقع باید پذیرفت که در دوران کنونی این رویدادهای طبیعی هستند که بیشتر روی جامعه زیر سلطه و عقب نگه داشته شده ایران و مبارزه طبقاتی جاری در آن تاثیر می گذارند، اما شرایط کنونی جامعه نمی توانند روی رخدادهای طبیعی تاثیر زیادی بگذارند. در صورتی که وضع تغییر کند و در نتیجه تکامل مبارزه طبقاتی و سرنگونی حکومت موجود، حکومتی دموکراتیک و مردمی بر سرکار آید، آنگاه وضع می تواند برعکس شده و جامعه بتواند در دفاع از خویش عمل کند و روی این رویدادها تاثیر گذاشته، عملکرد آنها را بر رفاه و آسایش و بقای خود کنترل کند.  
گروه مائوئیستی راه سرخ ایران
 ششم اردیبهشت



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر