درج دو متن زیر به معنای تایید گرایش ها و نظرات حزبی ناصر زرافشان و یرواند آبراهامیان و یا تایید کامل نظرات آبراهامیان در دیگر کتاب هایش در مورد تاریخ ایران( ایران بین دو انقلاب و یا تاریخ ایران مدرن ) نیست. در مورد کتاب کودتا نوشته ی یرواند آبراهامیان همچنان که زرافشان می گوید کتابی است متکی به آخرین اسناد منتشر شده و به نظر ما کتابی است که باید آن را خواند.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
1 شهریور 1402
از سایت وکلا پرس
۲۹مرداد ۱۴۰۱
وکلاپرس - وکیل ناصر زرافشان مترجم کتاب « کودتا » نوشته « یرواند آبراهامیان » درباره ماهیت کودتای ۲۸ مرداد و نقش شاه و مصدق در این واقعه با شرق به گفت و گو پرداخت.
به گزارش وکلاپرس، وکیل ناصر زرافشان در گفت و گویی با روزنامه شرق دیدگاه خود درباره ماهیت کودتای ۲۸ مرداد، عوامل طراحی و اجرای این کودتا و نقش آمریکا و انگلیس در این رخداد را بیان کرده است.
کتاب «کودتا» بیان اعتقادات یا نظرات شخصی آبراهامیان نیست تا تشابه خط فکری من با مؤلف در انتخاب این کتاب برای ترجمه تأثیری داشته باشد. آبراهامیان یک تاریخنگار صاحب اعتبار است و کتاب هم یک بررسی تاریخی مستند است که ربطی به خط فکری آبراهامیان ندارد. به انبوه مدارک و مستندات و مآخذ آن نگاه کنید تا متوجه این ویژگی کار او بشوید.
هدف کتاب حاضر این است که تصور عرفی و رایجی را که تحت تأثیر نوشتههای قبلی دراینباره شکل گرفته است در دو زمینه متفاوت به چالش بکشد: کتاب، نخست این تصور عمومی و رایج را زیر سؤال میبرد که انگلیسیها با حسن نیت مذاکره میکردهاند و ایالات متحده بهعنوان یک «میانجی درستکار» اقداماتی جدی برای پادرمیانی به عمل آورده است. اما مصدق به دلیل کلهشقیاش که منشأ آن - بنا به این ادعا- به «ساختار روانشناختی» شخصی او مربوط میشده، نتوانسته است با آنها به سازشی برسد.
برای ایران ملیشدن، به معنای کنترل دولت بر این صنعت بود. برای شرکتهای نفتی هم ملیشدن مورد نظر ایرانیها به معنای از دست رفتن کنترل غرب بر این صنعت بود؛ چیزی که در سالهای اولیه دهه ۱۹۵۰ هنوز برای آنها غیرقابل قبول بود. ملیشدن ظاهری و کاذب -ملیشدن در شکل نه در ماهیت، در حرف اما نه در عمل- اگرچه از طرف انگلیسیها و آمریکاییها در همهجا بهعنوان یک «سازش عادلانه» جار زده شد، اما در واقعیت امر، این ادعا در بهترین حالت آن یک نقیضگویی بیمعنی و در بدترین حالت آن یک پوشش عوامفریبانه برای پنهان نگهداشتن واقعیت امور بود. در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ نه انگلیسیها و نه آمریکاییها، هیچیک به هیچ طریق، حاضر به قبول ملیشدن واقعی نفت نبودند.
ادعای بچگانه و بسیار مضحکی است. با قبول این ادعا باید به این نتیجه رسید که همه اسناد و مدارک موجود در این زمینه از قبیل اسناد وزارت امور خارجه انگلیس و وزارت امور خارجه آمریکا و متن مکاتبات روزمره وزارت خارجه آمریکا که سالانه زیر عنوان «روابط خارجی ایالات متحده» منتشر میشوند و مطالب و مندرجات کتابهای تاریخ که دههها پیش در خود آمریکا منتشر شده است (مثلاً کتاب «از یالتا تا ویتنام» نوشته دیوید هوروویتس که یک کتاب تاریخ دانشگاهی است) و مطالب و مندرجات روزنامههای انگلیسی و آمریکایی همان زمان، گزارشهای مأموران اطلاعاتی ام.آی.سیکس و سیا از قبیل خاطرات کرمیت روزولت و از همه مهمتر سند ویلبر… و اسناد دیگر از همین قبیل همگی ساختگی است و آنها را از دههها پیش ساختهاند تا نظر این به قول شما تاریخنگاران وطنی را بیاعتبار کنند که معتقدند در ۲۸ مرداد کودتایی رخ نداده! حتی پوزشخواهی رسمی وزارت خارجه آمریکا (در دوران تصدی خانم آلبرایت) بابت کودتا در ایران هم باد هوا بوده است، زیرا اصلا کودتایی در ایران صورت نگرفته و کرمیت روزولت لابد برای خوردن فالودهشیرازی به ایران آمده بوده است!
تاریخنگارانی که از آنها نام بردید میگویند در زمان تعطیلی مجلس، شاه میتوانسته نخستوزیر را عزل کند. نظر شما چیست؟
اولاً این ادعا که در زمان تعطیلی مجلس، شاه میتوانسته نخستوزیر را عزل کند، حرفی بیاساس است. قانون اساسی رژیم گذشته پیشروی ما است. این ادعا را از کجا آوردهاند؟ ثانیاً چگونه میتوان یک رستاخیز بزرگ ملی مانند جنبش ملیکردن نفت و مسائل آن را صرفاً به یک بحث اخته حقوقی تقلیل داد؟
کودتای ۲۸ مرداد در ایران جزئی از مجموعه رویدادهای یک دوره پرتلاطم تاریخ معاصر ایران، یعنی جنبش ملیکردن نفت است و بحث درباره این کودتا و درک ماهیت و منشأ آن، با جداکردن این جزء از کل آن جنبش و بدون اطلاع از چگونگی شکلگیری آن جنبش و آگاهی از صفبندی نیروهای اجتماعی و سیاسی در آن مقطع تاریخ ما ممکن نیست.
منبع - شرق
سخنرانی ناصر زرافشان در نشستی با عنوان «۲۸ مرداد؛ دردهمیشه ماندگار!» جمعه 27 مرداد 1402
به نقل از سایت تاریخ ایران
به شکل وقیحانهای با تحریف تاریخ در زمینه کودتای ۲۸ روبرو بودهایم
هسته سخت و اصلی بحث بین مصدق و آمریکا و انگلیس، کنترل بر منابع ملی و ثروت ملی بود
ناصر زرافشان
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، واکنش آمریکا و انگلیس در برابر جنبش ملی شدن نفت بود. بنابراین، بخشی جداییناپذیر از تاریخچه آن جنبش، بخش نامبارک آن بود که به سرکوب جنبش مردم منجر شد. اما طی ۷۰ سالی که از این کودتا میگذرد از سوی برخی محافل و نهادهای سیاسی داخلی و خارجی به شکل وقیحانهای با تحریف تاریخ در این زمینه روبرو بودهایم؛ گرچه هرچه بیشتر گذشته واقعیات روشنتر شده است. این ماهیت تاریخ است. زمان قاضی بیرحم و منصفی است و امروز در وضعیتی نیستیم که حتی ۱۰ سال پیش بودیم که حتی کسانی که نسبت به مصدق و ملی شدن نفت همدلی و همدردی داشتند، دچار توهم و اشتباه هستند که مصدق میتوانست جز این کند که آثارش آثار کودتا نباشد و امروز ما در وضع بهتری باشیم.
در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد
زرافشان افزود: به مرور که اسرار ۲۸ مرداد ۳۲ رو شد، چهره، سناریو و برنامههایشان را عوض کردند. البته این طبیعی است که در هر جامعه طبقاتی هر جنبش مردمی دشمنانی هم دارد. صاحبان ثروت و قدرت و نظام سیاسی آنان که تأمینکننده و نگهبان ثروت و قدرت آنها است، در حفظ وضع موجود تلاش میکند چون این وضع موجود تأمینکننده و دربردارنده منافعشان است. اما این تضاد منافع از سده نوزدهم میلادی به بعد که پدیده منحوس استعمار و قدرتهای استعماری و امپریالیستی در نتیجه تحولات نظام سرمایهداری به وجود آمد، دیگر محدود به چهارچوب یک کشور نیست.
وی تأکید کرد: این قصه که ایران چین دوم است و پشت پرده آهنین خواهد رفت، قصه موهومی بود که بریتانیا بعد از خاتمه دوران ریاستجمهوری ترومن و روی کار آمدن دو برادر خبیثی که دچار هیستری شدید ضد کمونیستی بودند، ساز کردند برای اینکه آنها را به همکاری برای کودتا در ایران تحریک کنند. جنبش ملی کردن نفت ایران اگرچه بخشی از جنبش مردم است، ولی به هیچ وجه داستان آنگونه که آن حضرات وانمود میکردند، رفتن ایران به پشت پرده آهنین نبود. بیش از هر چیزی نیاز داریم از دیروزمان آگاهی باشیم؛ بفهمیم چه خبر بوده، چراغ راه امروز و آینده ما است.