۱۴۰۴ آذر ۲۱, جمعه

توفان مبارزه ی ضداستبدادی در سرزمین سربداران( بیانیه ی دوم)


 
نقش کثیف سلطنت طلبان و پادشاهی خواهان مزدور در آیین یادبود قهرمان خسرو علیکردی
 در مشهد و نیز نقش حزب اللهی های سلطنت طلب شده و مزدور در اینترناشتال و دیگر تلویزیون های امپریالیستی و صهیونیستی( بیانیه ی دوم)

در آیین یادبود خسروعلیکردی ظاهرا تک و توکی شعارها به نفع شاه پرستی و سلطنت طلبی و استبداد سلطنتی خواهی داده شده است. در زیر به گونه ای مختصر به آنها که در پس و پشت این شعارها هستند می پردازیم.
گروهی معدود که به نفع شاه پرستان و استبداد سلطنتی طلبان شعار می دهند به دو دسته ی اصلی تقسیم می شوند:
یک - ناآگاهان و دنباله روان شان که تعداد ناچیزی هستند و اینها بیشتر جوانان و مردمانی هستند که صرفا آزادی های اجتماعی می خواهند!
بیشتر این دسته جوانانی هستند که دارای آگاهی و دانش درستی از تاریخ گذشته و تجربه ی مبارزاتی چندانی نیستند و تصوراتی ناروشن در مورد تاریخ و نقش حکومت مستبد و مزدور و وطن فروش پهلوی دارند.
حکومت پادشاهی و سلطنتی ای که از زمان رضا خان شکل گرفت یک سلطنت استبدادی و یک حکومت مزدور امپریالیست های انگلیسی بود و سپس با کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد و شکل گیری دوباره ی پهلوی دوم، مزدور امپریالیست های غرب به سرکرده گی امپریالیسم آمریکا گردید. در طی تمامی این پنجاه سال حکومت پهلوی ها، ایران کشور مستقلی نبوده و وابسته به امپریالیست های آمریکایی و غربی گشته بود. همچنین در این کشور استبداد سلطنتی حاکم بود و آزادی های سیاسی و دموکراسی حداقل نیز وجود نداشت و خفقان بر کشور حاکم بود. و نیز در حالی که شاه و خاندان و دربار و سرمایه داران بزرگ ثروت جامعه را می بلعیدند و در ناز و نعمت زندگی می کردند و به همه فخر می فروختند، فقر و نداری و بی خانمانی اکثریت کارگران و زحمتکشان و دهقانان رانده شده از زمین و روستا و دیگر زحمتکشان و همچنین لایه های میانی جامعه را در بر گرفته بود. کسی که این حقایق ساده و پیش پا افتاده را در مورد دوران حکومت پهلوی ها نداند از تاریخ گذشته یا هیچ نمی داند و یا خود را به ناآگاهی می زند و مردم را فریب می دهد.
مبارزانی مانند مجیدرضا رهنورد و امید سرلک و ...
در این دسته چهره هایی نیز مانند جانباخته ی مبارزات «زن، زندگی، آزادی» مجیدرضا رهنورد و همچنین امید سرلک وجود دارند که برخی گفته ها و علائم نشان از هواداری آن ها در بازگشت سلطنت به ایران است.
 برخورد اکثریت خلق ما با این گونه چهره ها این گونه هست و باید باشد:
به مبارزه شان با حکومت مستبد ولایت فقیه و شجاعت و فداکاری شان در این مبارزه احترام می گذارد اما به هیچ وجه افکار پادشاهی خواهانه ی آن ها را نمی پذیرد. این شکل برخورد دوگانه، در مورد تمامی آنهایی که در مبارزات حضور دارند و صادقانه در راه سرنگونی استبداد مبارزه می کنند اما اندیشه ها و دیدگاه های نادرستی در مورد حکومت جایگزین یعنی بازگشت سلطنت و نظام پادشاهی مزدور و مستبد و آزادی کش و استثمارگر دارند صدق می کند.
به این ترتیب سیاست خلق در مورد آنها چنین است:
از یک سو پذیرش آنها همچون مبارزانی در صف خلق و از سوی دیگر مبارزه با این گونه اندیشه ها و دیدگاه هاشان به گونه ای و در چارچوبی که نیت و قصد قانع کردن آنها باشد. 
تعدادی از خانواده های جانباخته گان مبارزات
به این اقلیت جوانان باید برخی از خانواده های جان باخته گان را نیز افزود که یا دارای اگاهی عمیقی از دوران سلطنت استبدادی نیستند و صرفا وضع امروز خود و مردم ایران را با آن دوران مقایسه کرده و بر این باور می شوند که آن زمان بهتر از این زمان بود، پس برگشتن به آن زمان بهتر از آینده ی ناروشن است.
و یا چنان که در گذشته شرح داده ایم به وسیله پادشاهی خواهان مزدور خریده شده اند. ما باید با آنان که می شود حرف زد حرف بزنیم و تلاش کنیم آنها را قانع کرده و به صف خلق و مبارزه برای یک جمهوری دموکراتیک انقلابی و مترقی برگردانیم.
 کسانی که نخواهند حقایق آن زمان را بفهمند و یا بگویند چون در مقایسه حکومت ولایت فقیه «وضع مردم در آن زمان بهتر از اکنون بود پس آن حکومت بهتر بود»، اگر با گفتگو قانع نشوند، با پیشرفت و تکامل مبارزات و تجزیه ی صف ها و شکاف ها در نهایت جایی در مبارزات آزادیخواهانه، ضداستبدادی و استقلال طلبانه - ضد امپریالیستی خلق ایران نخواهند داشت. یا سوی آزادی، دموکراسی و استقلال ایران و یا سوی استبداد و آزادی کشی و وابستگی به امپریالیست ها.
به این ترتیب در صورتی که کسانی بر اشتباه خود که اکنون اشتباه است و در آینده دیگر اشتباه نخواهد بود و عمد خواهد بود، پافشاری کنند قطعا از صف خلق طرد شده و در رده ی دشمنان خلق درخواهند آمد. امید که چنین نشود و آنها تلاش کنند که اشتباهات خود را اصلاح کنند.
دو - مزدوران سلطنت طلب و نقش تخریبی آنان در جنبش و اتحاد خلق مبارز
پادشاهی خواهان قطعا مزدورانی در داخل دارند و وظایفی برایشان معین کرده اند. مهم ترین وظیفه ی اینان تخریب مضمون و روند مبارزات ضد استبدادی - ضد امپریالیستی کارگران و کشاورزان و طبقات میانی جامعه ی ایران و از هم پاشیدن یگانگی خلق در این مبارزات و پیشرفت و تکامل آن است.
برای همین هوچی های سلطنت طلب مزدور امپریالیست ها تلاش می کنند یگانگی گردهمایی ها را با شعارهای پوچ از هم بپاشند، به زندانیان سیاسی و مبارزان راه آزادی و استقلال خلق ایران حمله کنند و به تخریب چهره های مبارز و پیشرو که از جان شان مایه می گذارند و محبوب قلوب مردم اند دست زنند( اگر این خبر درست باشد به آنها ریزه سنگ پرتاب کنند!) و به جای شعارهای انقلابی و مترقی، شعارهایی بی مضمون و صرفا در خواست حکومت سلطنتی مانند« رضا شاه روحت شاد»، « این است شعار ملی، رضا رضا پهلوی»،« جاوید شاه» ( برفرض که تمامی این شعارها داده شده و صداگذارهای جایگزین یا افزوده شده نبوده اند) و از این گونه سر دهند. 
در عین حال این ها که در میان جنبش طبقات خلق نیرویی ندارند و نباید هم داشته باشند با شرکت مداوم در شبکه های اجتماعی و تحریف رویدادها و دادن گزارش های مجعول و دروغین از آنها و صداگذاری ویدیوها با شعارهای سخیف خود و غیره تلاش می کنند خود را گروهی بسیار زیاد و دارای هواخواهانی انبوه نشان دهند و سپس نیز با قیافه حق به جانب بگویند حق ما را ادا کنید و بگویید که ما بسیار بودیم و مردم ایران ما سلطنت طلبان مزدور را می خواهند.
در کل همان گونه که تلاش کردند مبارزات آزادیخواهانه خارج از کشور را از هم بپاشند این جا نیز تلاش کنند تا این مبارزات یا در خدمت آنان آید و یا از هم پاشیده و تخریب شود.
 نوچه های امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی در تلویزیون اینترناشنال و دیگر تلویزیون های ارتجاعی- امپریالیستی
این ها را باید به دو بخش کرد: بخش سلطنت طلبان پیشین و بخش سلطنت طلبانی که حزب اللهی های سابق اند.
سلطنت طلبان پیشین
بخش سلطنت طلبان پیشین شهره ی آفاق اند. این بیشتر ساواکی های پیشین و مزدوران سازمان سیا و پادوان سرمایه داران گریخته از ایران پس از انقلاب 57 و لنگر انداخته در پیشگاه اربابان امپریالیست خویش به ویژه امپریالیسم آمریکا هستند و پیش از به راه افتادن تلویزیون اینترناشنال در شبکه های صدای آمریکا و بی بی سی و منو و تو و نیز سایت های خودشان فعالیت داشتند. از ایدئولوگ های برجسته این دسته امیر طاهری و بیژن کیان و شهرام خلدی و شایان سمیعی و هوشنگ حسن یاری و  از گونه افراد هستند.
حزب اللهی های پیشین و سلطنت طلبان امروز
اما دسته ی دیگر حزب اللهی های حکومت استبدادی ولایت فقیه هستند. این ها در ایران در سال های پس از انقلاب جزو نوچه های حکومت بوده و در سرکوب مخالفان و استقرار حکومت و یا تبلیغات به نفع دوام آن نقش داشتند و تا جایی که توانستند به خامنه ای و شرکای پاسدار و یا رفسنجانی و در بهترین حالت به اصلاح طلبان( در زمانی که این دسته جزو حکومت بودند) خدمت کردند.
و سپس با تغییرات در بافت حکومت از سال های 76 به بعد از زمره ی مزدوران حکومت استبدادی ولایت فقیه و یا آنها که خواهان اصلاح آن بودند در آمده و یکراست به مزدوری دولت های امپریالیستی آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل و استبداد سلطنتی «شرفیاب» شدند.
 از این استبداد به آن استبداد و از این مزدوری به آن مزدوری پریدن شغل کثیف و پلید این بی پرنسیب ها و نان به نرخ روز خورها است. این دسته های مزدور هرگز نخواستند حتی به جبهه های دموکرات و یا ملی خارج از کشور بپیوندند(چنان که برخی از اصلاح طلبان پیشین چنین کردند) بلکه مزدوری و خوش خدمتی به امپریالیست ها و صهیونیست ها و ارتجاع سلطنت را به آنها ترجیح دادند. و طبعا پول در حال حاضر و وعده هایی برای جاه و مقام و نقش در حکومت آینده نقش مهمی در این قضیه داشته است.
 آری غوطه خوردن در کثافت مزدوری برای امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل و استبداد سلطنتی دیگری به شاهی رضا خان دوم، بهتر از عنصری آزادیخواه و ملی و دموکرات بودن است!
حسین قاضی زاده مزدور هوچی سلطنت طلب که خودش تبلور تمام عیاری از خودفروشی و سخن به مزدی و زندگی در کثافت مزدوری برای امپریالیسم آمریکا و دولت صهیونیستی اسرائیل است و مثلا به «هواداری از مردم ایران» به تحول طلبان زندانی ای چون تاج زاده و موسوی و ... می پرد و آنها را به دلیل این که مثلا از نظر او موضع صریح و روشن در قبال گذار از حکومت ولایت فقیه ندارند( لابد به حکومتی سلطنتی به شاهی رضا پهلوی)، به گونه ای«کثافت» می خواند، مراد ویسی موجود کاسه لیس و جاه طلبی متهوعی که برای مقام و موقع به هر دورقاب چینی ای تن می دهد و مهدی مهدوی آزاد دوروی پرمدعا و پرهیاهوی توخالی و محسن پورمحسن و... از این دسته ی اخیراند.
 امید اینان به هیچ وجه به مبارزات توده ها نیست بلکه به طرح های امپریالیسم آمریکا و اسرائیل است. وظیفه ی آنها در قانع کردن مردم ایران است به این که خود نمی توانند حکومت را سرنگون کنند و به دولت صهیونیستی و جنایتکار اسرائیل و امپریالیسم آمریکا نیاز دارند که به ایران حمله کرده و حکومت را برایشان سرنگون کنند و حکومتی تازه برایشان تشکیل دهند. یعنی همان حکومت سلطنتی پیشین را.
نقش اینان از جهاتی کثیف تر و پلیدتر و خبیثانه تر از سلطنت طلبان پیشین است. زیرا آنها چهره های شناخته شده تری هستند اما اینان خود را «آزادیخواه» و «هوادار منافع مردم ایران» و «هوادار کارگران و زنان و خلق های ایران و منافع آنها» معرفی می کنند.   
***
بازگشت به دوران سلطنت وبرقراری استبداد پادشاهی و مزدور کشورهای امپریالیستی شدن خواست خلق ایران نیست.
خلق ایران خواهان سرنگونی حکومت ولایت فقیه و برقراری یک جمهوری دموکراتیک انقلابی مردمی است و نه حکومت سلطنتی. نه استبداد آزادی کش و مزدوری دیگر برای کشورهای امپریالیستی غربی و یا شرقی.
دیر یا زود توده های کارگر و کشاورز و زحمتکش و خلق ایران تودهنی محکمی به این دارودسته های مزدور و متعفن خواهند زد.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 19 آذر 1404
  
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر