۱۳۹۹ اسفند ۶, چهارشنبه

رئیسی جلاد و تداوم کشتار دراویش

 

رئیسی جلاد و تداوم کشتار دراویش

این بار بهنام محجوبی بود که به وسیله ی دستگاه قضایی پلید و سران زندان هایش به قتل رسید. مرده اش را به بیمارستان بردند و از ترس و وحشت شان ادای توجه و مراقبت در آوردند و پس از دو سه روزی جسد را با شرایط خاص حکومتی بزدل و هراسان از جنبش توده ها برای به خاک سپردن به خانواده اش دادند و خانواده ی داغدار نیز وی را به اجبار در روستایی دورافتاده به خاک سپردند.
بهنام محجوبی یکی از دراویش بود. اقلیتی مذهبی که مرامشان با حاکمان مستبد فرق داشته و دارد و برای همین هم زیر ستم مذهب حاکم است.
آنچه بهنام محجوبی  و دراویش مسالمت جو خواسته و می خواهند جز آزادی بیان و تشکل و در حوزه ای بسیار محدود نبوده و نیست. دراویش نه تشکل سیاسی دارند و نه در پی قدرت سیاسی هستند. اقلیتی هستند با تفاسیر خاص خودشان از متون دینی و مذهبی و در راه و روش عرفان پیشین ایرانی. مشکل اساسی برای حکام مستبد و دستگاه مذهبی حاکم این است که سلک دراویش به جز آن می اندیشند که حکام می اندیشند. و حکام سالوس و متحجر که در میان توده های مردم روز به روز بیشتر مورد نفرت و غضب و کینه قرار می گیرند، از هر اندیشه ای حتی اندیشه هایی بدین سان مذهبی و عرفانی می ترسند و توان تحمل آن را ندارند. متحجرین مذهبی تکثر را بر نمی تابند و یگانگی می خواهند؛ یگانگی مطلق زیر پرچم استبداد و سروری شان و تفسیرشان از دین و مذهب حاکم.
 در مرام و روش دستگاه جنایتکار قضایی و در راس آن رئیسی پلید و جلاد و نیز زندان های جمهوری اسلامی مجاز است که افراد را زنده بگیرند و پس از محکومیت و زندان بریدن برای آنها، اجساد آنها را تحویل خانواده های آنها دهند و حقیرانه و مزورانه دروغ بگویند که زندانی بیمار بوده است!
شکی نیست که بهنام جوان در زندان ها به آنها تسلیم نشده بلکه مبارزه و مقاومت کرده است و آنان نیز وی را کشتند چرا که ایستادگی را در برابر خود بر نمی تابند.
از نظر حکام مستبد مذهبی، مبارزه و ایستادگی بهنام اکنون دیگر صرفا مبارزه در راه خواست های دراویش نیست؛ او یکی از جوانان مبارز این مرز و بوم است و مبارزه اش جزیی از مبارزه این جوانان و توده های مردم برای آزادی است. از نظر این حکام چنین صداهایی را باید خفه کرد، چرا که می تواند صداهای دیگری را برانگیزد برخروشاند و به فریاد رساند.  
طبقه کارگر خواهان آزادی است؛ آزادی بیان، آزادی تشکل، آزادی گردهمایی و راهپیمایی. طبقه کارگر از آزادی تمامی اقلیت های  دینی و مذهبی دفاع می کند.
در اطلاعیه سی ام اسفند 96 که درباره دراویش بود چنین نوشتیم:
« دروایش گنابادی، دروایش حق، حلقه عرفان و دیگر گروه های مانند آنها باید از حق آزادی بیان که در کنار حق آزادی احزاب و تشکل ها از مهم ترین وجوه دموکراتیک انقلاب ایران هستند، برخوردار باشند. برای طبقه کارگر باید روشن باشد که ستم بر دراویش گنابادی و دیگر دراویش درست از همان گونه ستمی است که بر بهائیان و سنی مذهبان می رود؛ و ستم بر بهائیان و سنی مذهبان درست از جنس همان ستمی است که بر تمامی خلق های ایران و محدود کردن حقوق ملی و آزادی آنها می رود، و ستم بر اینها نیز از جنس همان ستمی است که بر زنان، دانشجویان و جوانان می رود؛ و اینها همه  نیز درست هم پیوند است با ستمی که در حوزه آزادی بیان و تشکلات صنفی و سیاسی به طبقه کارگر می رود.
اگر طبقه کارگر بخواهد از حق خود برای داشتن تشکلات صنفی و سیاسی دفاع کند و آن را به پیش برد، باید از حق آزادی بیان و تشکل دراویش گنابادی دفاع کند و به آنها در رسیدن به خواست های خود، به تمامی شکل های فکری و عملی یاری رساند. طبقه کارگر (وهمچنین پیشروان درستکار این طبقه) به هیچوجه نباید چنین فکر کند که این امر به او مربوط نیست. برعکس، کوچک ترین ظلم و ستم و به کوچک ترین و محدودترین گروه های مذهبی، ملی،  جنسی و غیره به طبقه کارگر مربوط بوده و به نوعی ستم به طبقه کارگر است؛ و طبقه کارگر چنانچه کوچک ترین کوتاهی در این پشتیبانی کند شرایط را برای ستم به خود برای حکومتگران آسان تر می کند.»
باید که از حقوق اقلیت ها دفاع کرد. باید که از مبارزه شان برای حق خود پشتیبانی کرد. باید علیه این کشتارها موضع گرفت. باید که علیه آنها دست به مبارزه زد. باید راه های موضع گرفتن، دفاع و پشتیبانی کردن و مبارزه متحد و مشترک را یافت و در آن گام برداشت. نباید این گونه باشد که حکومت استبداد بتواند با تکه تکه کردن ما و محدود کردن هر کدام از گروه ها، دسته ها و طبقات خلق بتواند نیروهای خود را به راحتی متمرکز کند و آنها را سرکوب کند. از نبود اتحاد و مبارزه ی منفردانه ی هر کدام از اقشار و طبقات خلق، از مبارزه منفردانه ی زنان، دانشجویان، خلق های زیر ستم، اقلیت های مذهبی و...  تنها استبداد مذهبی حاکم سود خواهد برد. باید به این وضع پایان دهیم و راه های عملی مبارزه ی مشترک و متحدانه را جستجو کنیم و پی گیریم.
مرگ بر نظام مستبد جمهوری اسلامی
زنده و پرتوان باد مبارزه مشترک توده ها
    6 اسفند 99
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر