۱۳۹۹ بهمن ۱۰, جمعه

یورش هواداران ترامپ به کنگره و الم شنگه ی آواکیان و رویزیونیست های آواکیانی درباره«کودتای فاشیستی» در آمریکا(2)

یورش هواداران ترامپ به کنگره و الم شنگه ی آواکیان 

و رویزیونیست های آواکیانی درباره«کودتای فاشیستی» در آمریکا(2)

    نگاهی به تحلیل جان بولتون   
اکنون به مرور تحلیل جان بولتون که از جناح خود ترامپ و یک سال در دولت ترامپ و مشاور امنیت ملی وی بوده است، می پردازیم.
وی می نویسد:
«روز ششم ژانویه یکی از غم انگیزترین روزها در تاریخ آمریکا بود. یک رئیس جمهور روی کار، دارودسته حامیان اش را برای حمله به ساختمان کنگره آمریکا تحریک کرد، جایی که مجلس نمایندگان و مجلس سنا بر طبق الزام قانون اساسی نشست مشترکی برای شمارش آرای کالج الکترال برگزار کردند. نیت روشن ترامپ در تقاضا کردن این اقدام خشونت آمیز علیه قسمت پایانی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ مختل ساختن فرآیند شمارش آرا و به موجب آن خریدن زمان بیشتر برای فرار از نتایج غیرقابل اجتناب انتخابات بود.»( گفته های بولتون با نام «یکی از غم انگیزترین روزها در ایالات متحده آمریکا»، ایسنا، یکشنبه 21 دی ماه 99، تاکید از ماست، تمامی بازگویه های زیر از همین نوشته است)
بنابراین از نظر بولتون هدف از«اقدام خشونت آمیز ... (حمله به کنگره) مختل ساختن فرایند شمارش آرا و به موجب آن خریدن زمان بیشتر برای فرار از نتایج غیر قابل اجتناب انتخابات بود.»
 اینکه منظور بولتون از «زمان خریدن» چه است و ترامپ در این زمان ممکن یعنی تا 20 ژانویه چه می توانست انجام دهد، چندان روشن نیست. آنچه تا اینجا روشن است این است که هدف ترامپ  از حمله هواداران اش به کنگره که در اینجا بولتون آن را« اقدام خشونت آمیز»  می نامد«مختل ساختن فرایند شمارش آرا» و«زمان خریدن» بوده است.
بولتون ادامه می دهد:
«نمایش مضحک ترامپ(  در اینجا بولتون اشغال کنگره را«نمایش مضحک ترامپ »می نامد) این ایده را ترویج داد که کنگره می‌تواند نتایج به درستی تایید شده انتخابات مربوط به ایالت های کلیدی میدان مبارزه را لغو کند و این برای منتقل ساختن اکثریت آرای کالج الکترال به او کافی است. و ایده دیگری نیز بود و آن که اینکه مایک پنس معاون اش در ریاست جمهوری به نحوی کلمات واضح قانون اساسی را نادیده گرفته و با تصمیم گرفتن درباره اینکه کدام یک از گواهی‌های ایالتی مربوط به نتایج شمرده شده و کدام یک نادیده گرفته شوند نتیجه خودش را بر انتخابات تحمیل کند.»
آنچه که بولتون در این بخش می گوید از نظر وی هدف اصلی ترامپ بوده است. یعنی نخست اینکه با این اعمال فشار به وسیله هواداران ترامپ، کنگره نتایج انتخابات مربوط به ایالت های کلیدی را لغو کند و دوم اینکه مایک پنس بخشی از گواهی های ایالتی را شمرده و برخی را نادیده گیرد و نتیجه خودش را بر انتخابات تحمیل کند.
 سپس وی درباره نقش و جایگاه کنگره در انتخابات ریاست جمهوری و آیا آنچه ترامپ می اندیشید می تواند به آن تحمیل کند، می گوید:
« تدوین کنندگان قانون اساسی آمریکا کالج الکترال را صرفا برای هدف انتخاب کردن رئیس جمهور ایجاد کردند. این هیچ نقش دیگری ندارد... منطق روشنی پشت این رویکرد است: ایجاد تفکیک واقعی قوا، نقش کنگره در انتخابات ریاست جمهوری باید محدود به وظیفه صرفا رسمی اعلام نتایج می شد. تدوین کنندگان قانون اساسی آمریکا یک نظام پارلمانی همراه با یک رئیس جمهوری که به نحوی برای مشروعیت اش متکی به کنگره باشد را رد کردند.(در موردی واقعا استثنایی که در آن هیچ کاندیدای ریاست جمهوری اکثریت کالج الکترال را نداشته باشد، مجلس نمایندگان بر مبنای قانون هر ایالت یک رای، رای‌گیری می‌کند نه بر مبنای اعضای انفرادی مجلس نمایندگان)»
بولتون ادامه می دهد
«همه‌اش همین است. چیز بیشتری ندارد. برنامه‌های ترامپ برای کنگره و معاون رئیس جمهور خودشان حملاتی به نظم قانون اساسی، تلاشی برای جایگزین کردن انتخابات ایالات با نتیجه ارجح اش به شکلی دیکته شده توسط اکثریت در کنگره هستند. این به خودی خود حیرت انگیز و محکوم به شکست است و نهایتا نیز شکست خورد.»
به این ترتیب ترامپ تلاشی بیهوده و بی فایده ای را پیش می برد که از همان آغاز محکوم به شکست بود. زیرا آنچه می خواست با تقاضا از نمایندگان جمهوری خواه به کنگره تحمیل کند، اساسا در حد اختیارات آنها و اساسا کنگره  نبود.
بولتون در بخش پایانی صحبت های خود می گوید:
«ترامپ فهمید که تلاش اش برای آنچه که چاک کوپر، دادستان واشنگتن (دوست و همکار قدیمی من در وزارت دادگستری ریگان) «کودتای کنگره‌ای» خواند شکست می خورد.»
در اینجا بولتون اقداماتی که ترامپ  با جار و جنجال خود در مورد تقلب- و چنانچه بولتون اشاره می کند بدون هیچ سند و مدرکی(1)- تلاش می کرد پیش ببرد و بر مبنای آنها کنگره را مجبور کند که وی را برنده انتخابات معرفی کند، یک«کودتای کنگره ای» می نامد. کودتایی که شکست خورد.
بولتون ادامه می دهد:
«بنابراین تصمیم به توسل به زور گرفت. ترامپ در تجمعی چند ساعت قبل از تشکیل جلسه ششم ژانویه در کنگره به حامیان اش گفت: «شما هرگز کشورتان را با ضعف پس نخواهید گرفت. شما باید قدرت نشان دهید و باید قوی باشید.» رودی جولیانی، مشاور کلیدی ترامپ خواستار«محاکمه با مبارزه» شد. آنها دقیقا می‌دانستند چه چیزی می خواهند و همین طور حامیان شان.
خوشبختانه آنها شکست خوردند. آنها در تلاش شان برای کودتای کنگره‌ای شکست خوردند و آنها در تلاش شان برای کودتای خشونت آمیز شکست خوردند.»
پس از نظر بولتون معاون سابق ارشد ترامپ دو بخش اقدامات ترامپ یعنی خواه «کودتای کنگره ای» و خواه «کودتای خشونت آمیز»  محکوم به شکست بود و نهایتا شکست خورد.
به نظر می رسد که آنچه از بخش پایانی گفته های بولتون می توان برداشت کرد این باشد که وی برنامه و اقدامات ترامپ را به دو بخش تقسیم می کند. بخش نخست برنامه وی را که فشار به اکثریت کنگره برای تغییر در نتایج انتخابات بود« کودتای کنگره ای» و بخش دوم یعنی حمله به کنگره را«کودتای خشونت آمیز» می نامد.
بنابراین و در کل روشن نیست که آیا ما باید اقدام ترامپ را اقدامی برای« مختل ساختن فرایند شمارش آرا» و« خریدن زمان بیشتر برای فرار از نتایج غیرقابل اجتناب انتخابات» و نیز برنامه ریزی برای اقدامات بعدی بدانیم( که روشن نیست چه می توانست باشد اگر می توانست کودتایی باشد پس اینها نمی توانست کودتا باشد و اگر اینها کودتا بودند پس دیگر چه نیاز به زمان خریدن؟)و یا اساسا«کودتای کنگره ای».
 همچنین روشن نیست که آیا باید کل اقدامات ترامپ را خواه در مورد فریب هواداران اش درمورد تقلب در انتخابات، گردآوردن آنها در واشنگتن دی سی و نهایتا تحریک شان به یورش به کنگره  را یک «نمایش مضحک» بدانیم و یا یک کودتای برنامه ریزی شده خشونت آمیز.
 آنچه روشن است این است که بولتون به بخشی از حزب جمهوری خواه تعلق دارد که مخالف ترامپ است. خود وی نتوانست در پست مشاور امنیت ملی بیش از یکسال با ترامپ همکاری کند. بنابراین بزرگنمایی کردن اقدامات ترامپ و تاکیدی که روی فریب دادن هواداران اش می کند( گفته های وی در یادداشت نخست همین مقاله)می تواند به وسیله تضادهای بخشی از تضادهای درون حزبی توجیه شود.
در واقع حزب جمهوری خواه به دو بخش اساسی تقسیم شده است: بخش موافق ترامپ و بخش مخالف آن. آنچه که برای هر دو بخش اهمیت حیاتی دارد، حفظ طرفدارانی حزب جمهوری خواه است به اضافه آنها که به دلیل برخی از ویژگی های ترامپ جمع شده اند.  
بولتون در پایان می نویسد:   
«قانون اساسی آزموده شد و با قدرت ایستاد. انحراف ترامپ خواهد گذشت، هر چه زودتر بهتر.. محافظه کاران آمریکا کاری قابل توجه پیش روی شان برای ترمیم آسیب هایی که ترامپ به کشور ما، گفتمان مدنی ما، و حزب جمهوریخواه وارد کرده، دارند.اما آنها تنها آسیب دیده اند، در هم شکسته نشده اند. ترامپ کسی است که در هم شکسته شده و شایسته آن نیز بوده است.»
به این ترتیب هدف بیشتر ضربه زدن به خود ترامپ است که رفتارها و کنش ها و برنامه ها ی وی - و البته نه همه ی آنها- صدمات شدیدی به پرنسیپ حزب جمهوری خواه وارد کرده است. گرچه ترامپ 75 میلیون رای آورد اما اگر وی از حزب جمهوری خواه جدا شده و بخواهد حزب تازه ای بسازد، سخت و مشکل است که بتواند حتی یک سوم آنها را حفظ کند.
پیش از اینکه این بخش را پایان ببریم، به انگیزه های ترامپ اشاره می کنیم.
انگیزه ی ترامپ
ترامپ که نمی خواست به سادگی نتایج انتخابات ریاست جمهوری را بپذیرد و پس از اینکه 75 میلیون رای آورد، دیگر خود از خود نمی شناخت، از یک سو مایل بود-  و نه تنها خود برانگیخته می شد بلکه از سوی برخی لایه های ماجراجوتر نیز برانگیختگی بیشتری پیدا می کرد - از این پشتوانه به شکلی استفاده کند و تیری در تاریکی شلیک کند و اگر گرفت و تیر به هدف خورد، مثلا نتایج ریاست جمهوری را برگرداند( که بر مبنای سازو کار قانونی موجود به جوک و شوخی می ماند و نیز امری بود در شرایط کنونی سیاسی آمریکا نشدنی و غیرممکن،  چنانچه از اشاره های بولتون هم پیداست) و از سوی دیگر مایل بود که این هواداران را که هسته سفت و سخت مرکزی آن را لایه ی راست افراطی محافظه کار تشکیل می دهد تا آن جا که ممکن است هم فعال نگه دارد و به اصطلاح نشان دهد که اهل عقب نشینی نیست مثل مابقی سُوسِه آمدن ها و کارهای مشنگ اش، و هم برای فشار بر حزب برنده انتخابات و هم برای  دور آتی ریاست جمهوری زنده و فعال نگه دارد.
در مورد این بخش دوم مساله که پای حفظ هواداران حزب جمهوری خواه و نباختن قافیه به حزب دموکرات در میان بود، جناح کمابیش محدود ترامپ در حزب جمهوری خواه تنها نبود و بخش های دیگری از حزب نیز کمابیش با وی همراهی کردند.
در این مورد در بخش بعدی این مقاله بیشتر صحبت خواهیم کرد.
ادامه دارد.
هرمز دامان
نیمه نخست بهمن 99
 یادداشت ها
1-   بولتون می نویسد که ترامپ« مکررا درباره آنچه که در آن انتخابات اتفاق افتاده دروغ گفت و میلیون ها نفر از مردم صادق و نجیب را قانع کرد که مخالفانش مرتکب تقلب سیستماتیک شده‌اند و عملا حامیانش را فریب داد.» و نیز«اگر مدرکی از وقوع این تقلب وجود دارد ترامپ هنوز آن را به یک دادگاه قضایی یا اداری، فدرال یا ایالتی ارائه نکرده است.»


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر