۱۳۹۷ مرداد ۲۸, یکشنبه

بازتاب های مبارزات توده ای در حکومت اسلامی


 بازتاب های مبارزات توده ای در حکومت اسلامی

1
وضع کنونی مبارزات و خیزش های توده ای و چگونگی افت و خیز آن به گونه ای است که از یکسو طبقات حاکم بر جمهوری اسلامی را که خود طی تقریبا چهل سال اخیر، همواره گرفتار تضادهای درونی بوده اند، دچار به ریختگی و از هم گسیختگی  و یاس بیشتری کرده و به جنگ و دعواهای آنها و گناهان را به گردن دیگری انداختن بیشتر دامن زده است، و از سوی دیگر به دلیل رهبری نداشتن این جنبش و پراکنده بودن آن، امید لایه های سفت و سخت هر دو جناح اصلی آنرا(بویژه جناح خامنه ای) برای به هرز رفتن نیروهای جنبش و تداوم این حکومت زنده نگه داشته است.
در مورد نخست میتوان جدالهای درون حکام را بر شمرد که بسیار بیشتر، دامنه دارتر و شدید تر از پیش شده تا جائی که اکنون بسیاری از کسانی که تا حال ساکت بوده اند، دست به افشاگری زده و «خط قرمز»های نظام را یک به یک پشت سر میگذارند؛ و یا به این مسئله اشاره کرد که بخش اصلی طبقات حاکم به ناچاربرای حفظ نظام، به  قربانی کردن عده ای از دزدها و تشکیل دادگاههای علنی و پخش عمومی آنها رانده شده اند؛ و اینها برای اینکه مردم کمی آرام گیرند؛ و یا خبرهایی را نمونه آورد که دال بر این هستند که بخشی از کسانی که موقعیت های نان و آبداری داشتند و دزدهای کلانی کردند،(و از جمله برخی از کسانی که در سپاه پاسداران موقعیت داشتند) حاکمیت را دچار فروپاشی دیده، بار سفر بسته و خانواده و پولهای خود را از ایران خارج میکنند و در کشورهای ترکیه، گرجستان و برخی از کشورهای افریقایی منزل میکنند. و اینها افزون بر بسیاری مسائل دیگر، نشان از بازتاب مبارزات خودبخودی توده ای در میان طبقات حاکم و سراسیمه کردن آنها است.
اما در مورد امید طبقات حاکم، اساس این امید بر وضعیت خود جنبش توده ای و بدون رهبری بودن و نیز دست خالی آن است. نگاهی به پروژه های امنیتی نظام استبدادی حاکم طی چهل سال اخیر نشان میدهد که آنها برای تداوم بقای خود، تمامی مراکز اصلی جنبش و شورش را شناسایی کرده و با ضرباتی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی آنها را دچار پراکندگی و افت کرده اند: سازمانهای سیاسی انقلابی، دموکراتیک و حتی لیبرالی، طبقه کارگر و خرده بورژوازی، سازمان و موسسات فرهنگی و یا هنری، دانشگاهها ...
بیخود نیست که بخشهایی از مردم در حال حاضر نیرویی در میان اپوزیسیون نمی بینند تا به آن اتکاء کنند.
2
یکی از مهمترین اشکال ازهم گسیختگی هیئت حاکمه در نتیجه رشد مبارزات توده ها شدت گرفتن انتقادات و رد شدن از باصطلاح «خط قرمز»های نظام جاری است. جدای از احمدی نژاد(و باندش) که پس از رانده شدن از قدرت دست به افشاگری هایی زد و اکنون نیز گاه و بیگاه آنرا ادامه میدهد در این مورد میتوان به دو مطلب اشاره کرد که یا مانند آنها دیده نشده و یا کمتر دیده شده است. یکی سخنرانی اخیر صاحب شریفی اسدی نماینده مازندران در مجلس در هفتمین اجلاس شورای عالی استانها(16مرداد97)و صحبت کردن وی از درد و رنج های مردم، نقد وضع فعلی و اشاره به دوره کنونی به عنوان دوره ی سعید مرتضوی ها، طوسی ها، زنجانی ها و خاوری ها است؛ و  دیگری حرفهای یکی از نمایندگان مجلس خبرگان به نام  آیت الله علی محمد دستغیب در آستانه برگزاری اجلاس این مجلس میباشد.
 سه نکته مهم در صحبت های این فرد اخیر عبارتند از نقد مجلس خبرگان و اشاره به این که تا کنون نقش نظارتی بر رهبر نداشته است، خطاب قرار دادن خامنه ای و انتقاد از هرج و مرج در دستگاههای اقتصادی زیر نظرش و نیز نقد نظارت استصوابی شورای نگهبان است.
این صحبت ها البته در شرایط کنونی که عموم طبقات مردمی بر سر کل نظام مسئله دارند، چیز بدرد بخوری جلوه نمیکند، اما اگر در نظر بیاوریم که چنین سخنانی از جانب یک عضو مجلس خبرگان(یا مجلس شورا) بیان میشود که افراد برگزیده آن جزیی از طبقات حاکم هستند و تازه به افراد آن تا خرخره هم داده میشود تا بخورند و دم نزنند، آنگاه این مسئله  شکستن «خطوط قرمز» از جانب اینان دارای اهمیت میشود.
در ضمن باید به این نکته هم اشاره کنیم که جدای از جناح بندیهای جاری، یکی از شکاف هایی که در میان  طبقه حاکم ایجاد شده، شکاف میان بخشی از دسته های حاکم از یکسو و جناح خامنه ای و در جناح خامنه ای بویژه دفتر خامنه ای و نزدیکترین افراد به وی از سوی دیگر میباشد. در واقع بخشی از طبقات حاکم، تداوم قدرت خامنه ای را به نفع کل طبقه حاکم نمی بینند و مایلند یا وی را از کار بر کنار کنند و یا حداقل قدرتی که در دست وی متمرکز شده، محدود سازند. این شکاف در صورت تداوم جنبش توده ای ژرفتر خواهد شد.     
 و بالاخره در اینکه  فشار مبارزات توده ای موجب این گونه بازتاب ها در میان طبقه حاکم و شدت گیری تضادها میان آنها میشود، میتوان  مطمئن بود، اما برخی از  آنها را میتوان گونه ای «انتقاد ازخود» ظاهری و یا نمایش بازی کردن شمرد که  برای تخلیه شور و هیجان توده ها صورت میگیرد. این چنین بازتاب هایی از جانب جنبش توده ای در میان طبقات  حاکم و بیشتر کردن شکاف میان جناح ها، لایه ها و افراد طبقه حاکم، در هنگام انقلاب 57-56  نیز کم و بیش مشاهده شده بود. در آن زمان نیز در حالیکه  شکاف های واقعی در میان طبقه حاکم بیشتر شده بود، اما برخی از نمایندگان مجلس هم بودند که سالهای سال خفقان گرفته و سخنی بر زبان نیاورده بودند، اما آن زمان چنان بلبل شده بودند که انسان گمان میکرد با یک مجلس واقعا انتخابی و با نمایندگان واقعی مردم سروکار دارد. زمان آن  افراد را شست و کنار گذاشت.
3
همچنانکه ما در نوشته های پیشین خود گفته ایم طبقه حاکم بر ایران یک طبقه بورژوا- کمپرادور فئودال مسلک است و نه تنها روابط بورژوا- کمپرادوری با غرب را حفظ کرده و به عقب مانده ترین اشکال سرمایه داری(تجاری، دلالی، رانتی) دامن زده، بلکه با برقراری نهادهای دینی، گل و گشاد کردن آنها و دادن نقش به آنها در ساز و کار اقتصادی، به بسیاری از روابط عقب مانده نیمه فئودالی در اقتصاد دمیده وهمچنین اساس حکومت سیاسی و فرهنگی خود را بر مبنای تسلط مذهب، حکومت دینی و نهادهای دینی- فئودالی گذاشته است که همچون اختاپوسی  تمامی مملکت را در زیرپاهای خود گرفته اند. خامنه ای و بخش های زیر نظر وی و از جمله سپاه پاسداران بزرگترین انحصارطلبان بوروکرات - کمپرادور و فئودال مسلک کشورند. اکنون که انحصارات ریز و درشت امپریالیستی یک به یک در حال به تعلیق در آوردن قراردادها و یا فسخ کردن آنها و ترک کشور هستند، عمق این وابستگی اقتصادی به امپریالیستها بویژه امپریالیسم آمریکا، بیش از پیش آشکار میشود. با رفتن این شرکتهای بین المللی و در آینده پایین آمدن مقدار فروش نفت و یا فروش آن به قیمت ارزان به چین و هندوستان و... این اقتصاد«سرمایه داری» باز هم به فلاکت بیشتری میافتد و نفس کشیدن از آن سلب میشود.
4
تا آنجا که به هیئت حاکمه برمیگردد، حلقه کلیدی تداوم حکومت اسلامی، تنظیم رابطه با آمریکا، از بین بردن تمامی مسائل بین حکومت ایران و دولت آمریکا و تامین برخی از مهمترین خواستهای  این امپریالیسم است. این را که ترامپ رئیس جمهور آمریکا گفته ما حاضریم بدون شرط با جمهوری اسلامی وارد مذاکره شویم تنها میتواند به این سبب باشد که سران جمهوری اسلامی از ترامپ خواسته اند پیش شرط ها را بر دارد تا مذاکره آنها( عمدتا پنهانی و غیرمستقیم ) به عنوان تسلیم حکومتگران ایران و خوار و بی مقدار شدن آنها جلوه نکند. این مسئله هم که آیا تمامی باندهایی حکومت دراتحاد با یکدیگر پیگیر مذاکره باشند و یا خامنه ای دست بالا را گرفته و به وسیله عناصر خود در حال مذاکره است، هنوز کاملا روشن نیست. اما میتوان اطمینان داشت که در صورتی که این رابطه با آمریکا سروسامان نگیرد و به خواستها اساسی اقتصادی- سیاسی امپریالیسم آمریکا گردن گذاشته نشود، وضع به شکل ناهنجاری برای حاکمان سخت تر خواهد شد. شاید یکی از دلایل قرار داد اخیر خزر، دادن باج به روسیه برای روز مبادا باشد.
هرمز دامان
نیمه دوم مرداد 97
     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر