۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۷, پنجشنبه

درباره اعتراضات به خاک و خون کشیده شده مردم کازرون


درباره اعتراضات به خاک و خون کشیده شده مردم کازرون

دیروز اعتراضات مردم کازرون بوسیله نیروهای انتظامی  و پاسداران حکومت اسلامی به خاک و خون کشیده شد. تا کنون اخبار حاکی است که حداقل 7 نفر جانباخته و عده زیادی مجروح شده اند و عده بیشتری نیز دستگیر شده و در بازاداشت بسر میبرند.
این اعتراضات از مدتها پیش آغاز شد. مایه اصلی آن مخالفت مردم با طرح جدا کردن بخش هایی از شهرستان کازرون و تبدیل آنها به بخش هایی مستقل میباشد. این طرح گویا از جانب نماینده کازرون ارائه گردیده است و با این دلیل که با اجرایی شدن این طرح، بودجه بیشتری به بخش هایی از کازرون که پس از این جدایی به بخشی مستقل تبدیل میشوند، تخصیص خواهد یافت. اما کمتر میتوان شک داشت که این گونه بودجه گرفتن از دولت قرار است نخست جیب نماینده کازرون و لایه هایی از اقشار نو رسیده را در بخش هایی که مستقل میشوند، پر کند و منافع مردم کل منطقه را دنبال نخواهد کرد.
آنچه که مسلم است این است که چنین طرح هایی در درجه نخست باید به  گونه ای دموکراتیک به رای مردم منطقه گذاشته شود و در پی رای گیری و در صورت بدست آوردن اکثریت، به اجرا گذاشته شود. طرح های ملی، استانی، شهرستان، دهستان و غیره نیز اساسا باید بر مبنای وحدت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی باشد و بر مبنای همین وجوه به پیشبرد سریع تر نیروهای مولد و مناسبات تولیدی و تکامل سیاسی - فرهنگی در منطقه و کل کشور یاری رساند. چنانچه طرحی از این مواضع  و منافع طبقات اصلی مردم در منطقه حرکت نکند و صرفا برای پیشبرد مقاصد حکومتگران و برای شکاف انداختن در میان یک ملت، یک خلق و یا مردم یک منطقه  باشد و یا منافع اقتصادی عده ای معین و نه کل  یک خلق و یا مردم یک منطقه  را دنبال کند با مخالفت اکثریت مردم روبرو خواهد شد.
بر این سیاق که بسیاری از مسائل ساده در حکومت اسلامی تبدیل به مسائل پیچیده( و حل ناشدنی) ای میشوند، و باصطلاح این حکومت لقمه را نه یک دور بلکه چندین دور گرد سر میگرداند و عاقبت نیز در دهان نمیگذارد، مسئله کازرون نیز به مسئله ای پیچیده تبدیل شده است. یکی از پیچیدگی های طرح مزبور این است که  این طرح مخالفین زیادی خواه در بین نمایندگان مجلس از استان فارس، خواه در بین مقامات حکومتی و خواه جناح های مختلف در قدرت دارد. اما با وجود داشتن مخالفین نه چندان کم، این طرح توانسته تا حدو حدود کنونی خود پیش رود و همین مسئله  شک در مورد مقاصد اساسی ارائه دهندگان آن و نیز احتمال داشتن لابی ها و پشتیبانان خاص در بین بخش هایی از حکومت را که قطعا منافعی در این خصوص دارند، بیشتر میکند.
از سوی دیگر، این خواستی دموکراتیک است و تبدیل به مسئله تمامی مردم کازرون شده است. در اینکه مردمان زحمتکش (کارگران، دهقانان و لایه های پایین خرده بورژوازی) اکثریت اهالی منطقه را تشکیل میدهند و به هر حال بخش اصلی مردم معترض از میان این طبقات هستند، تردیدی نیست؛ اما این خواست  تنها  محدود به طبقات زحمتکش نشده، بلکه خواست طبقات میانی و مرفه نیز میباشد و بدین سبب مسئله ای مهم برای عموم طبقات مردمی در کازرون است.
مسئله مهمی که این میان وجود دارد این است که اعتراضات مردم کازرون که شهری است با فرهنگی نسبتا مذهبی(در نظام سابق و در دوران انقلاب هواداران شریعتی و مجاهدین خلق در میان روشنفکران این شهر نفوذ داشتند) ظاهرا محتوایی مانند دیگر جنبشهای موجود در کشور، یعنی جنبشهایی که بر خواستهایی مشخص از جانب  طبقات مختلف مردم استوار است و بویژه در شرایط کنونی از جانب کارگران، معلمان، ملتها و خلق های  دربند، دراویش و مردمانی که از ستم مذهبی رنج میبرند، مالباختگان و غیره دنبال میشود، ندارد و بطور مستقیم در مخالفت با وضع اقتصادی یا خفقان سیاسی و فرهنگی ای که  حکومتگران کنونی بوجود آورده اند، نیست. به عبارت دیگر، در حالیکه اعتراضات سراسری مردم و بویژه اعتراضات دی ماه کل حاکمیت را نشانه گرفته و بخشا خواست سرنگونی آنرا دارد، خواست مردم کازرون لغو یک طرح است و بس و ظاهرا چنانچه این طرح لغو شود، این اعتراضات هم پایان میابد. در نتیجه، مسئله مردم کازرون ظاهرا و در این اوضاع، مسئله ای محلی و تافته ای جدا بافته مینماید.
اما نکته این است که اعتراضات مزبور، خواسته و ناخواسته بر متن جنبش جاری تمامی طبقات  در کشور صورت میگیرد و همین تقاطع و همراهی که البته اتفاقی هم نیست و ضرورت معینی بر آن حاکم است، توانسته آنرا به بخشی از کل جنبش مردم ایران تبدیل کند. در واقع، پیشبرد طرح مزبور در این اوضاع و شکل گرفتن اعتراضات مردمی مقابل آن، این طرح  را شکلی خاص از ستم کل حکومت آخوندی و اعتراضات مردم کازرون را به بخشی از جنبش جاری در سطح کشور تبدیل کرده و میکند.
ارتباطات ساده و دو سویه ای که این پیوند را بوجود آورده اند از یکسو حکومت ملوک الطوایفی آخوندی و مذهبی است که هر بخش آن آخوندی( یا هر پست، درجه و مقام مذهبی از ملای ساده روستا و شهر گرفته تا حجه الاسلام،آیت الله، آیت الله العظمی) یا در واقع خانی است برای خود بر مسند مذهب نشسته و ساز جداگانه و منحصر به فردی میزند و به هیچ روی نظر مردم را بر نمیتابد و از این رو از مسائل درشت تا ریز همه جا مقابل خواستهای مردم می ایستد و اعتراضات ساده آنها را به گلوله میبندد؛ و از سوی دیگر مردمی به جان آمده از هزار و یک مشکل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی  که گاه اعتراض عام خود را به تمامی نابسامانی های موجود حکومتی مستبد و کریه، از پس خواست و اعتراضی خاص و  ساده مبنی بر لغو یک طرح  تقسیم شهرستان بروز میدهند و شعارهایی را در جنبش خود سرمیدهند که بعضا در جنبش های دیگر طبقات و یا جنبش عمومی مردم شنیده شده است.
 به این ترتیب، مسئله ویژه مردم کازرون بواسطه بنیان یگانه آن با خواستهای اساسی کل جنبش در ایران، مسئله تمامی طبقات مردمی ایران میشود؛ همچنانکه مسئله دراویش، مسئله تمامی مردم ایران است. همچنانکه مسئله آزار و ستم بر بهایئان مسئله تمامی مردم ایران است و همچنانکه مسائل مالباختگان، محیط زیستی ها، خلق عرب و کرد، کشاورزان و کارگران مسائل مردم ایران هستند. این های همه جویهایی است که از یک چشمه جاری میشوند. اشکال خاص یک جنبش عمومی هستند و گرچه گاه در خطوط ظاهری خود پیوندی با یکدیگر ندارند، اما در ژرفنای خود از پیوندهای عمیقی برخوردارند.
بخش های مختلف جنبش عمومی دموکراتیک در ایران بگونه ای ناموزون رشد میبابند. این ناموزونی دلایل مختلفی دارد که بخشی از این دلایل به استبداد کنونی و نبود جامعه دموکراتیکی  که در آن احزاب متکی به منافع طبقات مختلف در پیشاپیش طبقات مختلف قرار داشته باشند، بخشی به  عدم تمرکز و ناموزونی در اقتصاد، سیاست و فرهنگ و بخشی به رشد ناکافی جنبش کنونی برمیگردد. در میان این دلایل، رشد بیشتر این جنبش در بخش های گوناگون آن، به مرور و تا حدودی موزونی های معینی را در آن به وجود میآورد و مردم سراسر ایران  نه صرفا در حرف بلکه در عمل نیز جنبش های خود را متحد و در مسیر یگانه ای به پیش خواهندبرد.
اما این ناموزونی ها موجب میگردد که شرایط متفاوتی  برای جنبش های مختلف رقم بخورد. برخی پیشتر و برخی عقب تر بمانند. اینکه در جنبشی که خواستی دموکراتیک و مخالفت با یک طرح دارد، مردم به چنین اتحادهمگانی ای میرسند و جنبشی چنین پیگیر و رادیکال را بوجود میآ ورند و این که در این جنبش در مراحلی که هنوز شدت کنونی خود را نیافته بود، شعارهایی همچون «وای به روزی که مسلح شویم»،حتی اگر کاملا همگانی نباشد، میدهند، از غرایب یک جنبش و  ناموزونی های آن است.
در صورتی که اوضاع کنونی تداوم یابد، و با توجه به شیوه های در پیش گرفته حکومت مستبد کنونی در مقابل  خواستها و جنبش مردم و سرکوب بی رحمانه آن بی تردید تداوم خواهد یافت، شعارهای پیشرفته ای که در یک جنبش ظاهر محلی داده شده است، نه تنها به شعار تمامی طبقات مردم ایران تبدیل خواهد شد بلکه اشکال عملی خود را نیز خواهد یافت.

درود بی پایان بر مردم دلاور و جان برکف کازرون و شعار بزرگشان
«وای بروزی که مسلح شویم»
سرنگون باد بر حکومت مستبد آخوندها و مکلاهای مذهبی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک مردمی

گروهی از مائوئیستهای ایران
بیست وهفتم اردیبهشت 1397
 
        

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر