۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

برخی تفاوت های جنبش اعتراضی کنونی با جنبش 88

برخی  تفاوت های جنبش اعتراضی کنونی با جنبش 88

 از نظر کیفیت
تفاوتهای این جنبش اعتراضی با جنبش سال 88 از نظر کیفی از این قرارند.
جنبش 88 در اعتراض به تقلب حکومت در انتخابات 88 آغاز شد، درحالیکه جنبش کنونی زیر فشار بالا رفتن تورم و سنگینی تهیه کردن ارزاق عمومی و در اعتراض به گرانی آغاز شد. بدین ترتیب حداقل در شکل، جنبش 88، جنبشی مقدمتا سیاسی و جنبش اعتراضی کنونی جنبشی مقدمتا اقتصادی بوده است.
این موضوع که گویا آن فراخوان نخستین، که نخستین شعارها درآن علیه گرانی و روحانی بود، بخشی از یک سلسله طرحهای علم الهدی(ولی فقیه مشهد و خراسان!؟) و سپاه برای زدن روحانی بوده - که بسی شواهد هم علیه  این شایعه در دست است- اهمیتی  چندان ندارد. البته کمی دور از دهن است که چنین بوده باشد، زیرا مناسبات روحانی با سپاه بسیار خوب شده بود و سپاه نیازی به چنین برنامه ای نداشت؛ اما حتی اگر چنین بوده باشد، این برنامه و طرح بسرعت از دست آنها بیرون آمده و تا کنون در مجموع همان چیزی شده که مردم میخواستند. به این شکل، مردم از امکانی که آنها برای بروز خواستهای آنان پدید آورده بودند استفاده کرده و در مسیری که خود میخواستند بجریان انداختند. شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه ای»  بوجه غیر قابل مقایسه ای بیش  از شعار «مرگ بر روحانی» که تک و توک و اینجا و آنجا شنیده میشود، شنیده میشود.  
اما در مضمون،  جنبش 88 درست به این دلیل در حمایت از رای به موسوی و کروبی شکل گرفت که رای دهندگان گمان میکردند با آمدن آنها بر سر کار، خواستهای معیشتی مردم به همراه خواستهای سیاسی و فرهنگی شان در نظر گرفته شده و موسوی و کروبی آنها را تحقق خواهند بخشید. امری که تکامل بعدی نظرات و اعمال اصلاح طلبان، جهت گرفتن آن ها بطرف راستها و انحصار طلبان، قاطی شدنشان با این دسته اخیر و نیز مواضع  روحانی چندی پس از انتخابات ریاست جمهوری، نشان از نا مقدور بودن آن کرد و همین ها نقش خود را ایفا کرده و موجب آموزش مردم شده و باعث آن گردید که مردم تصورات پیشین خود را کنار بگذارند و تصورات نوی را جایگزین آنها سازند. بنابراین در جنبش 88 در کنار خواستهای سیاسی که عمده بود، برخلاف برخی نظرها که آن جنبش را به طور محض به طبقه متوسط  و خواستهای آن نسبت میدهند، خواستهای اقتصادی بشکلی غیر عمده وجود داشت و جزء نیروهای محرک توده های وسیع مردم بویژه کارگران و زحمتکشان بود.
  جنبش کنونی نیز در حالیکه مستقیما از مسائل اقتصادی آغاز شد، در حد آنها متوقف نشده و به سرعت به سراغ مسائل و خواستهای مهم سیاسی رفت. با این تفاوت که از بسیاری از خواستها و شعارهای 88 گذشته است و تاکنون دیگر ذکری از آنها نکرده است.
 خواست اصلی سیاسی جنبش 88 حداقل در شکل- زیرا خواست واقعی مردم سرنگونی کل حکومت بود - سرنگونی حکومت اسلامی نبود. از این رو گرچه در آن زمان و در تکامل جنبش، شعار مرگ بر خامنه ای داده شد، اما شعار سرنگونی کل حکومت داده نشد. درحالیکه  در مقابل خواست اصلی و بنیادین این جنبش مستقیما سرنگونی حکومت اسلامی است و این نشان از افزایش تجارب توده های مردم و درس گرفتن آنها از تجارب تاریخیشان است.
 بدین ترتیب در حالیکه میتوان گفت که این جنبش دنباله همان جنبش 88 و باز دنباله همان جنبشهایی دهه ی هفتاد و درنهایت انقلاب 57 است، اما جنبش کنونی نسبت به سال 88 بسیار رادیکاتر شده و مستقیما خواست سرنگونی حکومت اسلامی ( که بویژه در «حکومت آخوندی نمیخواهیم» متجلی میشود) را مطرح میکند.
مسئله شعارها
 تفاوت اساسی شعارهای جنبش کنونی با جنبش سال 88،  که مهمترین آن در پیرامون تقلبات در رای مردم و در پشتیبانی از موسوی بود و تا «مرگ بر خامنه ای» پیش رفت، خصلت خودبخودی داشتن شعارهای جاری، عدم تمرکز و پراکندگی نسبی آنهاست.  مهمترین تضاد در این شعارها را میتوان در تضاد بین این دو شعار دید که بسیار داده شده است. از یکسو شعار«مرگ بر خامنه ای» و «ما حکومت آخوندی نمیخواییم» و از سوی دیگر شعار«سوریه را رها کن، فکری بحال ما کن» را که مقصود از آن این است که همین حکومت فعلی( آخوندی) فکری به حال مردم بکند. بطور کلی، جدای از شعارهایی که علیه نیروهای نظامی داده میشود، این شعارها نشاندهنده طیفی از خواستها است. از حل مسئله گرانی تا گرفتن دزدها وتا سرنگونی حکومت.
از نظر کمیت
از نظر کمیت جنبش 88 از تعداد زیاد و میلیونی آغاز شد و به تعداد کمتری کاهش یافت و به مرور بخشهایی از مردم آن را ترک کردند. اما جنبش کنونی با تعداد کم آغاز شد و از یکسو و از نظر مکانی بسرعت به شهرهای دیگر و حتی به مرور به کوچکترین شهرها - همچون انقلاب 57 - گسترش یافت؛ و از دیگر سو، روز به روز جمعیت بیشتری به آن می پیوندند. به  این ترتیب خواه از نظر گستردگی در مکان و خواه از نظر افزایش جمعیت شرکت کننده، جنبش در 4 روز اخیر سیر صعودی داشته است. بنابراین حداقل تا جایی که تا کنون جنبش پیشرفته، میتواند امیدوار بود دامنه و عمق جنبش گسترده تر میشود.
از نظر شکلهای مبارزه
از نظر شکل مبارزه، شکل کنونی جنبش بسرعت به اشکالی مبارزه جویانه ای میرسد که در جنبش 88 در اواسط و اواخر آن رسیده بود. یعنی در حالی که دو شکل مسالمت آمیز و قهر آمیز با یکدیگر وجود دارند، اما اشکال مسالمت آمیز بسرعت تبدیل به اشکال  قهرآمیز و تعرضی میشود. بنابراین نه تنها از نظر مضمون این جنبش رادیکالتر از جنبش 88 است بلکه از نظر شکل نیز از سرعت رشد بالا و تبدیلات سریع برخوردار است. حمله به مراکز مهم نیروهای بسیج و یا دفاتر امام جمعه، واژگون کردن ماشینهای بسیج و سپاه، برخی از این شکلها میباشد.
جایگزین های(آلترناتیو)حکومتی
اما در حالیکه در جنبش 88 مردم اساسا یک جایگزین حکومتی سیاسی یعنی موسوی را داشتند که برای رئیس جمهور شدن به وی رای دادند، در این جنبش اعتراضی کنونی هنوز هیچ جایگزینی  برای حکومت کنونی که شعار سرنگونی اش را میدهند، ندارند.  تنها شعاری که بوی یک جایگزینی از آن به مشام میرسید، شعار «جمهوری ایرانی»است که صرفا در تقابل با «جمهوری اسلامی» داده میشود و مضمون آن عجالتا روشن نیست. و بطور جزیی و در کنار آن، جدای از شعارهای تک و توک به نفع رضا شاه - که باید آنها را به معنای تایید شیوه های رفتار رضا شاه در مقابله با آخوندها و برخی مسائل مذهبی گرفت- شعارهایی که عجالتا چندان جدی نیستند، و بازهم تک و توک به نفع شاه سابق داده میشود.
به این ترتیب، این جنبش خصلت خودبخودی بیشتری نسبت به جنبش 88 دارد که به هرحال برخی جریان های اصلاح طلب و البته تا حدودی، رهبری آن را داشتند و برنامه های خود را به آن دیکته میکردند. این اصلاح طلبان در جنبش اعتراضی کنونی، زبان خویش بسته، یا نظاره گرند و یا در مقابل آن ایستاده اند.
این مسئله یعنی خلاء جایگزین حکومتی یکی از مهمترین کمبودهای و ضعف های جنبش است. تردیدی نیست که در این اوضاع و احوال، از یکسو هر جریانی میتواند داعیه رهبری جنبش را داشته باشد، از برخی جریان اصلاح طلب حکومتی  گرفته ...تا بنی صدر و جبهه ملی تا مجاهدین  گرفته تا سلطنت طلبان و جمهوریخواهان وابسته به امپریالیسم امریکا؛ و از سوی دیگر در صورت برخی از عقب نشینی ها و یا سرکوب ها، امکان تداوم جنبش و راهیابی و پیشروی آن سد گشته، و جنبش در گیرودار برخی تضادها افتاده، از دایره گسترش و عمق و شدت آن کاسته شود.
تکامل بعدی جنبش
تکامل بعدی این جنبش  جدای از عوامل بیرونی که در مورد آن در نوشته های بعدی صحبت خواهیم کرد، از نظر درونی به دو عامل مهم بستگی دارد: یکی اشکال برخورد دولت یعنی عقب نشینی یا سرکوب و نیز مضمون و درجه عقب نشینی و یا اشکال سرکوب و درجه شدت آن، و از سوی دیگر به شرایط درونی جنبش اعتراضی یعنی تبدیل حرکت های خودبخودی به حرکت های سازمانداده شده از سوی گروه ها و سازمان های مردمی. این گروهها و سازمانهای مردمی  برخی  در اشکال سازمان و سندیکاهای کارگری، تشکلهای معلمان، تشکلهای  دانشجویی و تشکلهای کوچک سیاسی و غیره ، خواه آشکار و خواه مخفی موجودند و برخی نیز بسرعت از میان پیشروان این جنبش اعتراضی شکل میگیرند و در صورت تداوم جنبش شکل خواهند گرفت.
هر چه گسترده تر و عمیق تر باد جنبش اعتراضی و مبارزه جویانه کنونی
سرنگون باد حکومت استبداد مذهبی

برقرار باد جمهوری مردمی
    

جمعی از مائوئیستهای ایران
دهم دی ماه 96 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر