۱۳۹۶ دی ۴, دوشنبه

درباره وضع جنبش کارگری

درباره وضع جنبش کارگری

 گستردگی جنبش کارگری
جنبش کارگری ایران نسبت به گذشته گام هایی هر چند کوچک اما به پیش برداشته است. مهمترین این گام ها درگیر شدن برخی از کارخانه های بزرگ در برخی شهرهای صنعتی ( مانند اراک که البته مبارزه برخی از این کارخانه ها مانند هپکو و آذر آب مدتی پیش آغاز شد اما متوقف نشده و ادامه یافته است) و تداوم تقابل سخت کارگران این کارخانه ها با کارفرمایان و حکومت اسلامی است. این درگیرها هنوز در پیرامون خواستهای اقتصادی(حقوق های عقب افتاده، خصوصی سازیها، اخراج کارگران، قراردادهای سفید) و خواستهایی از این گونه هستند. اما این نکته که بواسطه وضع بحران اقتصادی کنونی و تداوم آن، توقف پذیر نیستند و در حال گسترش هر چه بیشتر و همه گیر شدن میباشند، روشنی هر چه بیشتری یافته است.
استبداد سیاسی و مبارزات اقتصادی کارگران
تردیدی نیست که «قفل» شدن نسبی مبارزه کارگران( یا توقف کارگران) در پیرامون خواستهای اقتصادی(مقاومتی و دفاعی) بخشا ناشی از شرایط استبداد سیاسی و انسدادهایی است که حکومت در تمامی زمینه ها( وتا توانسته با هزار و یک واسطه) بوجود آورده است. و گرنه بسیار روشن است که چنانچه این انسدادها اندکی ترک بردارد و نفوذ پذیر گردد، جنبش کارگری بسرعت، هم به گونه ای کیفی و هم به گونه ای کمی، گستردگی و ارتقاء خواهد یافت و به اصطلاح، کارگران آن روی دیگر خود را به حکومت مستبد مذهبی و روحانیون و مکلاهای فریبکار، جنایتکار، غارتگر و دزد نشان خواهند داد.
بروزشکافها در انسداد سیاسی
اما برای حکومت نیز اکنون بیش از گذشته دشوار گشته است که این انسدادها را در پیرامون مرزهای گذشته نگه دارد. هر روز کار از کار میگذرد و ترک های نوی در این سد بظاهر مهیب استبداد، حکومت اطلاعاتی، پلیسی و نظامی، کنتزل همه جانبه حرکت های کارگری و جنبشهای طبقات زحمتکش و نیز دیگر طبقات و گروهای خلقی پدید میاید.
ترک برداشتن و منفذ و مجاری ریزش یافتن سد استبداد، نخست بشکل گسترده شدن هر چه بیشتر حرکتها، گردهم آیی ها، اعتراضات و اعتصابهای کارگری، رویارویی کارگران با دارودسته های پاسدار و بسیجی که در شکل های مختلف  به اعتراضات و گردهمایی های کارگران حمله میکنند و شدت یافتن هر چه بیشتر درگیریها خود را نشان میدهد. همین ها حکومت اسلامی را مجبور کرده که هر روز بیشتر از روز پیش گروهها و دسته های اطلاعاتی و نظامی و شبه نظامی را از این سو به آن سو بفرستد و به جنبش طبقه کارگر به اشکال مختلف فشار آورد.
تمایل استبداد به خرد کردن مبارزه طبقه کارگر و مقاومت کارگران پیشرو
همچنین، این مجاری ریزش، خود را بصورت مقاومتی نشان میدهد که در پیشاپیش جنبش کارگری بوسیله پیشروان این جنبش همچون رضا شهابی ها(کارگر دلاور سندیکای واحد) صورت میگیرد. چنین درجه ای از ایستادن مقابل یکی از مستبدترین و خشن ترین حکومتهای تاریخ ایران که تحمل هیچگونه مقاومتی را در مقابل خود ندارد، خود تجلی و طلایه دار تمایل حرکت به پیش جنبش طبقه کارگر ایران میباشد.
در حقیقت آنچه حکومت استبدادی مذهبی در مقابله با پیشروان طبقه کارگر میطلبد ، درهم شکستن و خرد کردن آنان است. آنها با خرد کردن این قهرمانان طبقه کارگر، درواقع خرد کردن طبقه کارگر و مجبور کردن آن به تمکین در مقابل شرایط وحشتناک اقتصادی و حکومتی از این شرایط وحشتناک تر، یعنی حکومت استبداد مذهبی را دنبال میکنند. حکومتی که  تا دندان خود را مسلح کرده و در هر گام خود برای طبقه کارگران و زحمتکشان خط و نشان سرکوب میکشد و هر روز نقشه و برنامه ای را  برای سرکوب جنبشهای احتمالی آینده و باصطلاح «در نطفه خفه کردن» آنها را طرح و اجرا میکند؛ تو گویی هیچ حکومتی در تاریخ بفکرش نرسیده بوده که حرکتها را در نطفه خفه کند و اکنون اطلاعاتی ها و نظامی های حکومت مذهبی «خالق» این امر گشته اند. 
اما اگر در گذشته ممکن بود حکومت با این گونه شیوه ها بر فرض موفقیتی بدست آورد و امر خویش را پیش برد، اکنون بیش از گذشته از آنها سلب امید کرده و بخشا از روی ناچاری و اینکه کار دیگری نمیتواند انجام دهد، دست به آنها میزند. حکومتی که  بجای اداره کارش، مستقیما و با بهانه هایی واهی(اینکه کارگران مخل وضع عمومی شده اند، راه بندان ایجاد کرده اند و بهانه هایی از این گونه) قوه قضائیه و سپاه پاسداران و بسیجش را در مقابل کارگران قرار میدهد و اعتراض ساده کارگری را با گلوله پاسخ میدهد، کارگران را به شلاق میبندد، پیشروان آنها را در بند کرده و تا مرز دچار نقص جسمی شدن و مرگ میراند، یا کارش از کار گذشته است و یا در حال گذشتن است. و این بویژه برای حکومتی راست است که پشت مذهب پنهان شده و از یکسو در تبلیغات مذهبی اش هزار و یک نوید در مورد آینده بهتر به کارگران و زحمتکشان میدهد و از سوی دیگر بوسیله قوانین همین مذهب آنها را شکنجه میکند، شلاق میزند و به رگبار می بندد.
از سوی دیگر، پیشروان کارگری اکنون به فداکارانه ترین رفتارها دست میزنند و در مقابل استبداد و ستم و زورگویی های اقتصادی سر فرود نمیآورند. آنان بخوبی میبینند که در حالی که  توده های وسیع طبقه کارگر و زحمتکشان در بدترین شرایط اقتصادی به سر میبرند، تا جایی که بسیاری از آنها با سختی و رنج فراوان زندگی میکنند و به نان شب نیازمندند، هر روز و هر ساعت و هر دقیقه کوس رسوایی دزدی های هزاران میلیاردی مشتی دزد و غارتگر از سوی گروهی دیگر از دزدان و غارتگران بصدا در میاید. هیهات! که تاریخ دزدان و غارتگرانی اینچنین را کمتر بیاد دارد که با پنهان شدن پشت مذهب، به فریبکاری توده های مردم بپردازند و خود هر آنچه که از آن بدتر نتوان فکر کرد، در پس پرده که نه، بل اکنون دیگر آشکارا انجام میدهند!
 در بالا اشاره کردیم که بخشی از علل «توقف» کارگران در پشت خواستها اقتصادی، ناشی از شرایطی است که حکومت استبدادی کنونی ایجاد کرده است. روشن است که حکومتی که خواستهای اقتصادی را با شلاق وگلوله پاسخ میدهد، خواستهای سیاسی را به مقابله کارگران با قرآن و مذهب و دین و خدا(که خود را نماینده آن میدانند و در حکومت خود خلاصه میکنند)  نسبت خواهد داد؛ گرچه اکنون و بیش از گذشته این «حنا» رنگ خود را از دست داده است. اما این محصور شدن کارگران در خواستهای صرفا اقتصادی، دلایل دیگری نیز دارد که در یادداشتی دیگر به آن میپردازیم.

هرمز دامان
دی ماه 96 
     


  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر