استیضاح همتی وزیر اقتصاد پزشکیان و استعفای ظریف
شبیخون خامنه ای به دولت پزشکیان
استیضاح
همتیدر روز یکشنبه 12 اسفند 1403 نماینده گان دست نشانده ی خامنه ای، عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد دولت مطیع پزشکیان را استیضاح و با 182 رای موافق در مقابل 89 رای مخالف وی را برکنار کردند. پروژه ی این استیضاح از مدتی پیش کلید خورده بود و بالاخره در آستانه ی سال جدید عملی و اجرا گردید.
در کنار آن ظریف نیز که معاون راهبردی رئیس جمهور بود استعفای خود را به پزشکیان داد. وی با انتشار نوشته ای در شبکه های اجتماعی در مورد دلایل استعفای خود صحبت کرد و نوشت که محسنی اژه ای رئیس دستگاه قضایی خامنه ای از وی خواسته است که استعفا دهد و وی نیز بی چون و چرا پذیرفته است.( گویا این استعفا هنوز از سوی پزشکیان پذیرفته نشده است.)
به این ترتیب دو تن از مهم ترین اعضای دولت پزشکیان که نام و حرفه شان با دو مساله ی اقتصاد و سیاست خارجی گره خورده بود از دور خارج شده و اکنون دولت پزشکیان مانده است و یکی دو وزیر اصلاح طلب حکومتی دیگر و تلی از وزرا که یا از پایداری ها و دولت رئیسی هستند و یا از باند قالیباف.
در این که این شبیخون به دولت پزشکیان به دستور شخص خامنه ای و دفتر رهبری و بنا به دلایلی معین تدوین و اجرا شده است هیچ گونه تردیدی نیست؛ چرا که اگر خامنه ای ذره ای مخالف بود می توانست نماینده گان مجلس را از این کار باز دارد.
وزیر برکنار شده وزیر اقتصاد است و یکی از چند وزیر اصلاح طلب حکومتی دولت پزشکیان. وزیر اقتصاد برای قربانی شدن جدا از هر دلیل دیگری از آن رو انتخاب شده که دارودسته ی مجلسیان( دارودسته ی جلیلی و قالیباف و دیگر مجلسیان مزدور خامنه ای) از یک سو خشم و نفرت توده ها را که پس از نظر خامنه ای که «با آمریکا مذاکره نمی کنیم» شدت و اوجی بی سابقه علیه وی یافته بود خاموش کرده و علیه وزیر اقتصاد دولت پزشکیان جهت دهند و از سوی دیگر بتوانند به اصطلاح به گونه ای با مردم که در آستانه ی سال نو در فقر و تنگدستی اسیر و برای لقمه ای دست و پا می زنند همدردی کنند.
مجلسیان مزدور و مرید خامنه ای و ادعای جانبداری مردم
دلایلی که استیضاح کننده گان بیان می کنند اساسا گرد بالا رفتن تورم و نرخ دلار در مقابل ریال و گرانی است و فشارهایی که این امر به مردم وارد می کند. کثیف ترین و ریاکارترین نماینده گان که بسیاری شان با آرایی بسیار اندک مثلا 5 درصد به مجلس راه یافته اند، شده اند سخنگوی مردم و چنان برای مردم دلسوزی می کنند و آه وناله سر می دهند که اگر کسی سابقه ی آنها را نداند گمان می کند اگر کار دست آنها بود الان دلار مثلا همان 57 هزار تومان بود و به 95هزار تومان نمی رسید.
این شارلاتان های سیاسی به پیروی از رهبر گندزده شان خامنه ای در آستانه سال نو خواسته اند مثلا به مردم «هدیه» ای بدهند و آبی به روی آتش خشم و کینه ی توده ها بپاشند:
اینهاست پیام این استیضاح اوباشان خامنه ای حداقل برای مردم:
«همه ی مشکلات اقتصادی شما مردم زیر سر این وزیر دیو صفت اقتصاد همتی اصلاح طلب است که قیمت ارز را در مدت کمی از 57 هزار تومان به 90 هزار تومان رساند و کالاهای مورد نیاز شما را گران کرد. ببینید ما نماینده گان مجلس که غصه خور وضع شما هستیم چگونه وی را به خاطر شما از سر راه برداشتیم!» و لابد:
«ما با استیضاح و برکناری وی کارها را روی روال می آوریم. اجازه ی بالا رفتن نرخ ارز را نمی دهیم. ارزش ریال را بالا می بریم و تورم و گرانی را پایین می آوریم.»
راستی که توده های زحمتکش و آگاه ایران فریب این های و هوی ها را نمی خورند و پشیزی برای این اشک تمساح ریختن های مشتی ریاکار دزد قائل نیستند.
نقش همتی و پزشکیان در بالا رفتن قیمت ارز
این روشن است که سیاست های پزشکیان و همتی و کادر اقتصادی وی که تا کنون بهترین خدمات را به حکومت ولایت فقیه کرده اند، در بالا رفتن نرخ دلار و گرانی کنونی نقش داشته است. حذف ارز ترجیحی و بالا رفتن برق آسای قیمت ارز( بخشا با بازی همتی و دولت با عرضه و تقاضا دلار و برخی تمهیدات دیگر) به روی بسیاری اجناس از خوراکی گرفته تا بهداشت، پوشاک، اجاره خانه و دیگر نیازهای جاری مردم اثر گذاشت و ناتوانی قدرت خرید و فقر و فلاکت موجود توده ها را شدیدتر کرد.
این امر بیشتر به این دلیل صورت گرفت که مرکز ثقل درآمد مورد نیاز دولت برای تامین بودجه، بخشا از سوخت و بنزین به ارز و ارز ترجیحی و گران کردن آب و برق و گاز و... منتقل شد. کار گران کردن سوخت و بنزین با توجه به تجارب گذشته ریسکی بود و بیشتر به همین دلیل آن کاری را که دولت پزشکیان نتوانست و یاحداقل تا کنون نتوانسته با قیمت سوخت بکند با قیمت دلار کرد.
ولی این نیز روشن است که این افزایش قیمت ارز چنان که پزشکیان گفت با توافق سران قوا و تایید خامنه ای صورت گرفته است. به عبارت دیگر سهم خامنه ای و جناح های اصول گرا در ایجاد این وضعیت فلاکت بار برای توده ها اصلی است.
اما اکنون این عاملین اصلی این تورم و گرانی ها شده اند غمخوار و پشتیبان مردم!
«وفاق» مسخره ی پزشکیان با دیگر جناح های حکومتی
با توجه به این که وزیر برکنار شده وزیر اقتصاد است به نظر می رسد که مثل گذشته تضادهایی در این خصوص بین دیگر جناح های حکومتی با بخش اصلاح طلبان دولت وجود داشته و دارد. تضادهایی که مرکز ثقل آن اقتصاد و سیاست های اقتصادی است. مجلسیان دزد و دستگاه های دزدتر می خواهند پزشکیان وزیری پیشنهاد کند که نزدیک به آنها باشد و سیاست های اقتصادی دولت را با توجه به سیاست های مورد نیاز آنها تنظیم کند.
به هر حال با این استیضاح «وفاق» مضحک پزشکیان با دیگر جناح های حکومتی یعنی خود خامنه ای و پایداری ها و قالیباف شکاف بزرگی برداشت و چنانچه سیاست کنونی خامنه ای ادامه یابد که به نظر می رسد ادامه خواهد یافت، به احتمال دیر یا زود به پایان خواهد رسید و چنانچه پزشکیان استعفا ندهد(و یا اگر بدهد و با آن موافقت نشود)مانند موجود بی رنگ و بو و خاصیتی بر سر دولت پایداری ها و قالیبافی ها خواهد شد.
افشای اختلافات پزشکیان با خامنه ای
سخنان پزشکیان در این مورد که «من خواهان مذاکره با آمریکا بودم اما رهبر گفت مذاکره نمی کنیم و من نیز پذیرفتم و تمام شد»، بیانگر این شکاف بزرگ است که بروز کرده است. در واقع برای پزشکیان روشن است که پشت این استیضاح و این خواهان استعفا شدن ها، خود خامنه ای است. این ها حمله ی مجلسی ها به دولت پزشکیان نیست، بلکه حمله ی خامنه ای به این دولت به وسیله ی آنها و همچنین اژه ای بخشا برای به در بردن خویش است. تمامی سخنان همتی و پزشکیان در صحن مجلس پرده برداری از اختلافاتی است که به تازه گی شدت گرفته است. پیش از این در مورد این تضادها پنهانکاری هایی می شد اما اکنون پرده کنار رفته و بخش هایی از آنها آشکار شده است. هم پزشکیان و هم همتی مطالبی در این خصوص بیان کردند. مرکز ثقل این بیانات این بود که وضعیت کنونی که بسیار بدتر از آن چیزی است که نشان داده می شود، نتیجه ی سیاست های تحریمی آمریکا و نیز ترامپ است و خامنه ای با مخالفت با مذاکره با ترامپ به تداوم این وضعیت و بدتر شدن آن دامن می زند.
در هر حال به نظر می رسد که پزشکیان و دارودسته اش که ذلیلانه جهت اجرای اوامر خامنه ای وارد میدان شدند با توجه به تغییرات در سیاست های خامنه ای و سران پاسدار دیگر به درد بخور نیستند و باید شامل تغییراتی گردند.
این که آیا این سیاست و برنامه با همین برکناری ها و محدود کردن دولت پزشکیان به خودش و یکی دو وزیر اصلاح طلب دیگر همچون ظفرقندی پایان می یابد و یا دنبال اهداف دیگری است هنوز روشن نیست.
دلایل انتخاب پزشکیان برای ریاست جمهوری
چنان که در مقالات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری 1403 نگاشتیم انتخاب پزشکیان برنامه ای از جانب خامنه ای و بیت رهبری و سران سپاه بود تا بتوانند در کنار مسائل ریز و درشتی که وجود داشت سه مساله ی بسیار بزرگی را که در مقابل حکومت ولایت فقیه بود حل کنند.
مساله ی نخست جنبش دموکراتیک توده ها بود که نقطه ی اوجی تازه یعنی خیزش 1401«زن زندگی آزادی» را پشت سر گذاشته بود و به شکل های گوناگونی ادامه یافته بود؛ مساله ی دوم حل بحران اقتصادی و تورم و بیکاری بود که با توجه به تحریم ها شدت بیشتری یافته بود؛ و مساله ی سوم سرو سامان دادن به روابط خارجی با امپریالیست های غربی به ویژه آمریکا بود که پس از خروج ترامپ از برجام وضعی بحرانی پیدا کرده بود.
اکنون دیده می شود که نه تنها هیچ کدام از این مسائل حل نشده اند، بلکه تمامی آن ها وخیم تر هم شده اند. در مورد مساله ی روابط خارجی با امپریالیسم آمریکا، خامنه ای پس از یک سری عقب نشینی به ویژه در مورد «نیروهای نیابتی» و«هسته ای شدن» با خواست های بیشتری از جانب ترامپ مواجه شد و چرخشی در مواضع خود داد و صحبت مذاکره با آمریکا را فعلا کنار گذاشت. در مساله ی سروسامان دادن به اقتصاد( که البته بدون حل و فصل روابط خارجی با امپریالیست های غربی ممکن نیست) هم اینک با استیضاح و برکناری وزیر اقتصاد دولت خامنه ای ساخته ی پزشکیان راه هایی را که برای حل این مساله به وسیله ی اصلاح طلبان مطیع اش پیشنهاد می شد، بست. می ماند جنبش توده ها که راندن اصلاح طلبان حکومتی که کمر همت به خدمتگزاری اش بسته و جوینده ی راهکارهایی برای ریختن آب سرد بر جنبش توده ها و تامین بقای جمهوری اسلامی بودند، قطعا موجب می شود که رای دهنده گان اندک پزشکیان نیز اندک تر از آنی شوند که پس از هفت هشت ماه اخیر شده اند. از این بخش جز بوی شدت گرفتن تضادها و اوجگیری جنبش توده ها با حکومت چیزی به مشام نمی رسد.
با توجه به این نکات سه تضاد شدیدتر از آنی که تا کنون بوده اند می شوند. یکی تضاد درون جناح های حکومتی به ویژه میان اصلاح طلبان بنده صفت و جناح ارباب خامنه ای است( گر چه این دسته از اصلاح طلبان نشان داده اند زوری ندارند) و دیگری تضاد میان جنبش توده ها با حکومت و سومی تضاد میان امپریالیسم آمریکا به رهبری ترامپ با حکومت خامنه ای است.
وضع حقیر اصلاح طلبان حکومتی که به کمک خامنه ای آمدند!
اصلاح طلبان حکومتی زمین و زمان را به هم دوختند که اگر ما دنبال حذف خامنه ای و جناح های اصول گرا نباشیم و با این جناح ها و خامنه ای تا آنجا که آنها انتظار دارند و می خواهند «مدارا» کنیم و به ساز آنها برقصیم، می توانیم «روزنه گشایی» کنیم و راه هایی برای پیشرفت هایی کوچک باز کنیم. نظر خامنه ای در مورد مذاکره نکردن با آمریکا و اکنون استیضاح یکی از مهم ترین و کلیدی ترین وزرای کابینه پزشکیان نشان داد که «روزنه» هایی که اصلاح طلبان حکومتی امید آن را داشتند که با گذر از آنها برخی از تغییرات را صورت دهند بسته شده است و چشم اندازی هم از اینکه در آینده بازگشایی شوند وجود ندارد.
سه چرخش مهم در سیاست های خامنه ای
خامنه ای طی سال های اخیر سه چرخش مهم در تاکتیک های خود داشته است که دو چرخش آن آن در همین سال اخیر و در پی مرگ مشکوک رئیسی رخ داده است:
چرخش نخست تدوین سیاست برقراری دولت جوان و یکدست حزب اللهی یا «دولت نظامی» به جای دولت هایی بود که به هر حال با زور مردم و شرکت گسترده شان در انتخابات به روی کار می آمدند. این امر پس از پایان دوران ریاست جمهوری روحانی و در مرداد 1400 روی داد.
چرخش دوم تغییر تاکتیک دولت یکدست و جوان و حزب اللهی به دولت چند جناحی( به گفته ی پزشکیان دولت «وفاق») و غیر حزب اللهی بود. این چرخش به دلایل معینی اتخاذ شد که در مقالات ما پس از مرگ رئیسی دلایل آن به طور گسترده تری بررسی گردید و در بالا به برخی دلایل مهم آن به اختصار اشاره کردیم.
چرخش سوم که علائم آن پس از تغییر نظر خامنه ای در مورد«مذاکره کردن با آمریکا» به «مذاکره نکردن با آمریکا» آشکار شد تغییر تاکتیک از دولت چند جناحی به دولت تک جناحی و یا محدود به جناح های حکومتی است.
این که دلایل این چرخش اخیر چیست و چه دورنمایی را خامنه ای پس از شکست های اخیرش در دستور کار قرار داده نیاز به بررسی مستقلی دارد.
جنبش توده ها و آینده آن
جنبش توده ها در حال حاضر گسترده تر از پیش ادامه دارد. مبارزات اقتصادی کارگران به ویژه کارگران پیمانی نفت مدت هاست که نه تنها قطع نشده است بلکه گسترده از پیش هم شده است. مبارزات بازنشسته گان نیز همواره ادامه یافته است و در برخی گردهمایی ها و راهپیمایی ها شعارها شدیدتر از پیش شده است. در کنار این ها مبارزات فرهنگیان و پرستاران و دیگر لایه های زحمتکش همچنان ادامه یافته است. مبارزات زنان نیز به شکل های گوناگون وجود داشته که آخرین آن مقابله با اجرایی شدن قانون عفاف و حجاب بوده است. مبارزات دانشجویان نیز با کشته شدن یک دانشجو به وسیله زور گیران و مقصر شناخت دستگاه حاکم در مرگ او، اوجی تازه را یافت و نشان داد که با این همه فشاری که تحمل می کند از گود بیرون نرفته است.
در کنار امواج ریز و درشتی که این طبقات و گروه ها همواره به راه انداخته و می اندازند، دیگر گروه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به ویژه زندانیان سیاسی و هنرمندان در حال مبارزه بوده و هستند. بیشتر این گروه ها به خودسازماندهی پرداخته و تا حدودی این کار را پیش برده اند.
اوضاع کنونی نه تنها این جنبش های عموما خود به خودی و بدون رهبری احزاب و سازمان های سیاسی را تداوم می بخشد بلکه گسترده تر می کند. نگاهی به سال ها و چند دهه ی گذشته نشان می دهد که این جنبش ها از یک سو اوج می گیرند، گسترده می شوند و پیشروی می کنند و از سوی دیگر دچار افت، توقف نسبی و عقب نشینی می شوند. مقایسه ی این حالت های متضاد و اوضاعی که آنها را به وجود می آورد، نشانگر این است که شرایطی که بتواند این جنبش ها را دچار رکود و افت طولانی و عقب نشینی همه جانبه و تمام عیار کند وجود نداشته است و با توجه به تداوم وضعیت کنونی به وجود نخواهد آمد. از این رو این احتمال همواره وجود داشته است که آنها اوج بگیرند، گسترده تر شوند و پیشروهای تازه ای را آغاز کنند.
دور نیست که این تداوم موجب پا گیری و شکل گرفتن و رشد احزاب و سازمان های انقلابی ی نوینی (به ویژه حزب انقلابی کمونیست طبقه ی کارگر) شود که از دل پیشروان با فرهنگ و انقلابی و مترقی و پیشروترین کارگران و کشاورزان و دیگر زحمتکشان برخواهند خاست و خلاء بزرگ کنونی را پر خواهند کرد.
هرمز
دامان
13
اسفند 1403