۱۴۰۳ دی ۲۶, چهارشنبه

مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...


گام رو به پیش و ارزشمند زنان و مردان شجاع سنندج در مبارزه علیه احکام اعدام

آنها پیشقراولان هستند

درود کارگران، کشاورزان، زحمتکشان بر آنها باد 

درود خلق ستمدیده ی ایران بر آنها باد

 از عمل آنها بیاموزیم و سرمشق شان قرار دهیم

 فراخنای مبارزه را بیشتر کنیم و شکل های مبارزه را تکامل بخشیم!

گردهمایی زنان و مردان آزاده و مبارز سنندج مقابل استانداری علیه حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی

چهارشنبه ۲۶دی‌۱۴۰۳





 بیانیه ی زنان مبارز کورد در گردهمایی سنندج

ما امروز اینجا گرد آمده‌ایم تا در برابر بی‌عدالتی‌ای آشکار و غیرقابل توجیه، صدای اعتراض خود را بلند کنیم. پخشان عزیزی، زنی که تمام زندگی خود را وقف یاری به هم‌نوعان کرد، مددکار اجتماعی‌ای که بیش از یک دهه در میان بحران‌های انسانی در کمپ‌های آوارگان ایستاد، نماد خدمت بی‌شائبه، مقاومت در برابر ناامیدی و تجسم واقعی مهر و شفقت بود.

پخشان نه یک مددکار عادی، بلکه نقطه امید هزاران زن و کودک بود؛ زنانی که در سایه‌ جنگ و ویرانی زندگی خود را از دست داده بودند و کودکانی که آینده‌ای جز تاریکی برای خود نمی‌دیدند. او همان دستی بود که از میان ویرانه‌ها به سوی زندگی دراز می‌شد؛ همان صدایی که در سکوت تحمیل‌شده بر رنج‌دیدگان، فریادگر حق بود. فعالیت‌های او نه تنها در راستای بازسازی جسم و جان افراد آسیب‌دیده بود، بلکه پیام‌آور باور به امکان زندگی در دل بحران و ویرانی بود.

اما امروز، این زن غیور به‌جای تقدیر و ستایش، با حکمی روبه‌رو شده است که نه‌تنها هیچ سنخیتی با خدمات و فعالیت‌های او ندارد، بلکه نمادی از بی‌عدالتی‌ در برابر خدمات انسان دوستانە است.

پخشان عزیزی به‌مثابه یک فرد نیست؛ او تجسم آرمان‌های انسانی است. او نماینده‌ امید، زندگی و مقاومت در برابر مرگ و ناامیدی است. براین اساس، هرگونه اقدامی برای خاموش کردن صدای او، تلاش برای سرکوب همین ارزش‌های بنیادین است. حکمی که برای پخشان عزیزی، یک مددکار اجتماعی بی‌گناه و خدمت‌گزار، صادر شده است، عادلانه نبوده، چراکه نجات جان انسان‌ها و بازگرداندن امید به زندگی، هرگز جرم نبوده و نخواهد بود.

لغو این حکم و احکام ناعادلانه تمامی زندانیان عقیدتی، کمترین اقدامی است که می‌تواند اندکی از اعتبار انسانی و اخلاقی را برای نظام عدالت کیفری بازگرداند.


https://youtu.be/_6KxN5lHplc?si=qmfrXLLTFASaQ5Jv




مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...

 

 شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران


بیانیه ی تشکل های مردمی در پشتیبانی از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام

و اعتراض به صدور تایید و اجرای احکام اعدام


تأیید حکم اعدام چهار زندانی سیاسی در روزهای اخیر، از جمله مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی نشان‌دهنده اوج‌گیری تقابل حاکمیت با مردم است. افزون بر این، هر روز شاهد اجرای احکام اعدام زندانیان گمنامی با جرایم غیرسیاسی هستیم، که خود گواهی بر استفاده ابزاری حکومت از اعدام برای سرکوب جامعه است.
این احکام هم‌زمان با پنجاهمین هفته اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» صادر شده است. حکومت با این اقدام پیام روشنی به زندانیان مخالف اعدام و جامعه مخابره می‌کند: توقف اعدام، در هیچ شرایطی محقق نخواهد شد.
متأسفانه، صدور و تأیید احکام اعدام تنها به این افراد محدود نمی‌شود. در حال حاضر دست‌کم ۵۴ زندانی سیاسی و عقیدتی به اعدام محکوم شده‌اند و بسیاری از آنان در انتظار اجرای حکم هستند. علاوه بر این، شمار زیادی از زندانیان محکوم به اعدام با جرایم مرتبط با مواد مخدر، قتل و سایر اتهامات نیز در صف اجرای حکم قرار دارند.
از آنجا که اجرای حکم اعدام به جای بازدارندگی، منجر به افزایش خشونت می‌شود و خشونت در چرخه‌ای تکرارشونده به خشونت بیشتری می‌انجامد، ما بر خود وظیفه می‌دانیم که به‌صراحت اعلام کنیم: اعدام هیچ کارکرد مثبت اجتماعی ندارد و صرفا ابزاری برای ارعاب و سرکوب جامعه است.
ما حمایت کامل خود را از زندانیان عضو کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که هر هفته با اعتصاب غذای خود علیه اعدام اعتراض می‌کنند، اعلام می‌داریم. همچنین، اعتراض شدید خود را نسبت به تأیید احکام اعدام زندانیانی همچون مجاهد کورکور، پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی ابراز می‌کنیم.
هر اعدام، به معنای گرفتن عامدانه و آگاهانه جان یک انسان است. ما همچون اعضای این کارزار، بر این باوریم که تنها راه توقف روند اعدام، اتحاد، همبستگی و عمل جمعی است.
بیایید با هم، فارغ از نوع اتهام و گرایش سیاسی یا فکری از تمامی زندانیان محکوم یا در معرض اعدام (سیاسی و غیرسیاسی) حمایت کنیم و گام‌های عملی در این مسیر برداریم.

امضاکنندگان:
انجمن صنفی فرهنگیان اسلام‌آباد غرب
کانون صنفی معلمان اسلامشهر
کانون صنفی فرهنگیان شهرستان الیگودرز
کانون صنفی معلمان استان بوشهر
کانون صنفی معلمان ایران (تهران(
انجمن صنفی معلمان فارس
انجمن صنفی معلمان کوردستان - سنندج
انجمن معلمان کوردستان - سقز و زیویه
انجمن صنفی معلمان کوردستان - مریوان و سروآباد
کانون صنفی فرهنگیان استان مازندران
انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان هرسین

۱۴۰۳ دی ۲۴, دوشنبه

درباره ی سخنان پاسدار بهروز اثباتی

 
 
 درباره ی سخنان پاسدار بهروز اثباتی
و گرایش متمایل به امپریالیست های غربی در میان برخی سران سپاه 
 
بهروز اثباتی از فرماندهان بخش فرهنگی( فضای مجازی، تبلیغات و ...) سپاه قدس است. سخنرانی او در جمع پاسداران و بسیجی ها از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است. ما در زیر به برخی از این جنبه ها اشاره می کنیم. 
یک: شرایط سوریه
وی برای سرنگونی بشاراسد دلایل زیر را بر می شمارد:
فساد در طبقات حاکم؛
فساد در سیستم - دزدی ها بزرگ، اگر کسی رشوه نمی داد کارش پیش نمی رفت و...؛
فساد در ارتش - سران ارتش  دارای موقعیت مالی خوب بودند و با دزدی و رشوه می توانستند آن را بهتر سازند اما سربازان به دلیل مبلغ ناچیزی که به آنها پرداخت می شد نمی توانستند حتی از مرخصی هاشان استفاده کنند؛
وضع معیشت توده ها- فقر و فلاکت؛
وضع نابسامان آب و برق و گاز و... - طبقات مرفه حاکم به این امکانات دسترسی داشتند اما توده ها از آن بی بهره بودند و...؛
 کافیست است مقایسه ی ساده ای بین آنچه این پاسدار در مورد وضع سوریه می گوید با جمهوری اسلامی به عمل آید تا روشن شود آنچه وی در مورد دلایل سرنگونی اسد می گوید به ساده گی قابل انطباق با وضع حکومت ولایت فقیه است.
به گونه ای می توان گفت که این سردار تنها درباره ی حکومت سوریه صحبت نمی کند بلکه در مورد جمهوری اسلامی و حکومت ولایت فقیه و خامنه ای هم صحبت می کند. مشکل بتوان گفت که این صرفا مقایسه ای از جانب ماست و منظور این پاسدار برشمردن نکاتی که می تواند در مورد جمهوری اسلامی صادق باشد نبوده است و یا اینکه از جانب این فرمانده پاسدار ناآگاهانه صورت گرفته است.  می توان به اشاره ی وی به مسائلی مانند آب و برق توجه کرد که به ویژه در این روزها قطع آنها مساله ی توده های مردم ایران است وخشم وغضب شان را علیه حکومت دامن زده است.
اگر آگاهانه بودن وحساب و کتاب داشتن را بپذیریم آنگاه می توان گفت که بهروز اثباتی به نماینده گی از جناحی در پاسداران صحبت می کند که مخالف اگر نه تمامی اما حداقل بخشی از سیاست های خامنه ای و باند حاکم است.
وی در مورد نتیجه این وضعیت می گوید که فساد و تباهی و ستم موجب شد که مردم قیام کنند و یک سیستم فاسد را سرنگون کنند.
این را گرچه می توان هشداری به جناح های حاکم در جمهوری اسلامی به شمار آورد اما در مورد سوریه درست نیست. چراکه  در سوریه حکومت به همراهی همین سپاه قدس جنایتکار، انقلاب توده ای را سرکوب کرد و طی سازش امپریالیست های آمریکا و اروپای غربی و روسیه، حکومت سوریه به دست تحریرالشام افتاد که نماینده ی خلق سوریه و برآمد انقلاب سوریه نبوده، بلکه دست پرورده ی عامل امپریالیست های غربی یعنی دولت مرتجع ترکیه و اردوغان بود.
دو: در سوریه شکست بدی خوردیم
وی در بخش دیگری از سخنان خود می گوید که ما در سوریه«شکست بدی خوردیم».
اشاره به «شکست بد» درست در جهت مخالف نظرات خامنه ای قرار دارد که به هیچ وجه اقرار به شکست در غزه و لبنان و به ویژه سوریه نکرده است.
سه: خیانت روسیه
او دلیل این «شکست بد» را «خیانت روسیه» (به بشار اسد و سپاه قدس) می داند. اشاره ای این چنین به نقش روسیه آن هم در حالی که خامنه ای و باندهایی از جناح حاکم طرفدار مزدوری و نوکری برای روسیه هستند به معنای مخالفت با این باندها است.  در مورد منظور اثباتی از «خیانت روسیه» جداگانه و در مقاله ی ریاکاری خامنه ای در مورد مذاکره با آمریکا تنها برای حفظ نیروهای سرکوب جنبش خلق است!صحبت کرده ایم. در آنجا اشاره کردیم که:
«چنین نظراتی به این معناست که دولت روسیه به عنوان یک« متحد استراتژیک»( باید خواند یک «ارباب استراتژیک») قابل اعتماد نیست و بنابراین به احتمال باید خط وابسته بودن(یا شدن) به امپریالیسم روسیه تغییر کند.
به نظر می رسد که این وجه در مخالفت با و از دور خارج کردن جناحی و باندهایی در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی و به ویژه بخش هایی از سپاه باشد که هوادار امپریالیسم روسیه هستند. گروهی که خامنه ای نیز حداقل تا کنون از سردمداران آن بوده است.»

روشن است که چنین نظراتی که به طرد امپریالیسم روسیه می پردازند( تعمیم خیانت روسیه به اسد به خیانت روسیه به جمهوری اسلامی دشوار نیست) می تواند به معنای پذیرش و یا گونه ای همراهی با گرایشی که به سوی امپریالیست های آمریکایی و اروپای غربی است باشد. این گرایش علیه خط امثال سعید جلیلی و پایداری ها است.
در میان سران و کادرهای اصلی سپاه جریانی که واقعا ضد امپریالیست ها و استقلال طلب باشد و دارای نیرو و توانایی، یا وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشته باشد جریان نبوده بلکه تک و توک هستند. بافت اصلی رهبران سپاه از افراد فاسد و گندیده و مزدور امپریالیست های روسیه و یا آمریکا و اروپای غربی تشکیل شده است.
چهار: ضربات وارد آمده به نیروهای قدس
البته خیانت روسیه در سوریه بخشی از دلیل شکست نیروهای«محور مقاومت» در سوریه است. اما نیروهای مقاومت تنها در سوریه شکست نخوردند که بخواهند تمامی علل شکست را به دلیل اقدامات یا «خیانت» روسیه در سوریه بدانند بلکه در غره و به ویژه در لبنان نیز شکست خوردند و به احتمال زیاد در یمن و عراق نیز به شکل های متفاوت شکست خواهند خورد.
یکی از علل شکست این نیروها، عقب نشینی های خامنه ای و باند وی از مواضع پیشین و سازش های پنهانی آن ها با امپریالیسم آمریکا و اروپای غربی است. این آن دلیلی است که این ریاکاران و شیادان تلاش می کنند آن را از نیروهای پایه ی خود پنهان کنند.
به نظر ما مشکل است که این چرخش را که عوامل گوناگونی و از جمله شکست ها و عقب نشینی ها در منطقه و وضع فلاکتبار اقتصاد و نیز همین مخالفت های درون سپاه موجب آن شده است، چرخشی تاکتیکی به شمار آورد. خامنه ای و سران سپاه نمی توانند با امپریالیست های آمریکا و اروپای غربی بازی کنند و در نهان کار وابسته گی به روسیه و بازسازی نیروهای نیابتی و نیز برنامه ی اتمی شدن را دنبال کنند. حکومت ولایت فقیه در موضع ضعف قرار دارد و از هر سو که نگاه شود بسیار لرزان است و برنامه های امپریالیست های غربی در منطقه نیز بر روال سازش با حضور نیروهای نیابتی نبوده بلکه بر روال حذف آنها و یا حل کردن شان در نظام های حکومتی ( حزب الله در لبنان و حشدالشعبی در عراق)است.     
پنج: مساله ی«تبلیغات» و خام کردن نیروهای پایه
عقب نشینی ها و شکست های جاری حکومت ولایت فقیه تردیدهای زیادی در پایه های پیرو «محور مقاومت» به وجود آورده است و این امر خامنه ای و سران پاسدار را مجبور کرده است که هر روز به مناسبتی سخنرانی کنند و مغزشویی و «مقاومت ادامه دارد» به راه اندازند.
 به نظر می رسد که در زمینه ی حفظ نیروهای پایه بسیج و سپاه و ...  که برای سرکوب جنبش های توده ای نیازمند آن اند، میان جریان های گوناگون حاکم یک وحدت نظر وجود دارد، اما در مورد سیاست های حاکم چنین وحدت نظری وجود ندارد. در واقع  وجوهی از سخنرانی پاسدار اثباتی می تواند بیانگر تضادهای میان دو جناح در سپاه پاسداران و حکومت در مورد این سیاست ها باشد و در ادامه ی یک جریان در میان پاسداران به شمار آید که پیش از این و هر از گاهی علیه دیگر جریان ها در سپاه دست به برخی افشاگری ها از دزدی ها و اختلاس ها زده بود.
همچنین به نظر می رسد که شکاف های میان این جناح ها و باندها در ماه های آینده بسیار زیادتر شده و سران جناح ها و باندها و از جمله خود خامنه ای مجبور شوند که مواضع خود را آشکارتر و صریح تر به زبان آورند و جهت گیری های کلی برنامه های حکومت را ترسیم کنند.

 هرمز دامان

24 دی ماه 1403

مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...

 

بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

در محکومیت تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی توسط دیوان عالی کشور و دیگر احکام اعدام

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با قاطعیت تأیید حکم اعدام ناعادلانه علیه پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال حقوق زنان، توسط دیوان عالی کشور، و همچنین صدور و اجرای دیگر احکام اعدام علیه فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی را محکوم می‌کند.
پخشان عزیزی، به دلیل فعالیت‌های مدنی و مسالمت‌آمیز خود، از جمله کمک به زنان و کودکان آواره در سوریه و عراق، به اتهام واهی «بغی» توسط دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است.
در گزارش عفو بین‌الملل آمده است که از جمله فعالیت‌های بشردوستانه پخشان عزیزی بین سال‌های
۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲، مشارکت او در ارائه کمک به زنان و کودکانی بوده است که در پی حملات گروه مسلح داعش آواره شده بودند و در اردوگاه‌های شمال شرق سوریه و اقلیم کردستان عراق اسکان یافته بودند.
حکم ظالمانه اعدام علیه پخشان عزیزی اخیراً توسط دیوان عالی کشور تأیید شده که نشان‌دهنده تداوم سرکوب سیستماتیک و نقض کامل عدالت در دستگاه قضایی کشور است.
محاکمه پخشان عزیزی که با شکنجه، ناپدیدسازی قهری، اعترافات اجباری و نقض گسترده حقوق دادرسی همراه بوده، نمونه آشکار گسترش سرکوب فعالان مدنی و مدافعین حقوق انسانی است. این احکام بخشی از سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای است که با هدف ایجاد رعب و وحشت و سرکوب آزادی‌خواهی و عدالت طلبی مردم ستم دیده، دنبال می‌شود.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان توقف فوری حکم اعدام پخشان عزیزی، آزادی بی‌قید و شرط او و همچنین لغو حکم اعدام علیه بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، و‌ دیگر فعالان مدنی و سیاسی است.
ما همچنین بار دیگر بر مخالفت قاطع خود با مجازات اعدام به‌عنوان مجازاتی غیرانسانی و ابزاری سرکوب‌گرانه تأکید می‌کنیم. جنبش‌های کارگری در ایران و سراسر جهان به‌طور قاطع با مجازات اعدام در هر شکل و بهانه‌ای مخالف‌اند. ما «مجازات اعدام» را ناقض حق حیات، عدالت اجتماعی، برابری و حق زندگی شایسته می‌دانیم و لغو آن را گامی مهم در جهت ایجاد جوامعی انسانی‌تر و عادلانه‌تر می‌شماریم.
ما از تمامی کارگران و‌ تشکل های کارگری، سازمان‌های مدافع حقوق انسانی و جوامع مدنی بین‌المللی می‌خواهیم که در برابر این احکام ناعادلانه و سرکوب سیستماتیک، موضعی جدی و مؤثر اتخاذ کنند.

نه به اعدام

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:

‌‍ مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...

نامه سپیده قلیان از اوین در اعتراض به احکام اعدام

وضعیت جنگی است. پشت دیوارهای بلند و سیم‌های خاردار این جبهه، ما زنانی هستیم که هر روز اسامی اعدامیان را زمزمه می‌کنیم و به آینده نگاه می‌کنیم. حکم اعدام پخشان عزیزی، زنی که روزگاری پناه کودکان جنگ‌زده بود، تأیید شده است. از این پس، بند ما زنی دارد که هر لحظه ممکن است نبودنش به قصه‌ای تلخ و زخمی عمیق بر وجدان ما و شما بدل شود.
پخشان، نماد عشق به انسانیت است. اما اکنون او در برابر مرگی ایستاده که نه از عدالت، که از کینه و انتقام سرچشمه گرفته است. همان مرگی که جمهوری اسلامی به کمک بشار اسد برای هزاران انسان بی‌گناه در سوریه رقم زد و حالا همان داس خونین را دوباره به جان فرزندان این خاک انداخته است.
اما این‌جا تنها قصه یک فرد نیست. این‌جا داستان ما همه است. قصه‌ی پخشان با قصه‌ی همه‌ی ما گره خورده است، با قصه‌ی مادران چشم‌انتظاری که رد خون فرزندان‌شان در خیابان است، با قصه‌ی مردمانی که «زندگی» آرزویشان شده است.
جمهوری اسلامی می‌خواهد ما را از هم جدا کند، قصه‌های ما را پراکنده کند و ما را به گوشه‌های انزوا براند. اما ما می‌دانیم که امید، در گره خوردن همین قصه‌هاست؛ در بافتن یک زنجیره‌ی محکم از دردها و مقاومت‌ها، از اشک‌ها و ایستادگی‌ها.
ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدایمان را بلند نکنیم، فردا نوبت قصه‌ی دیگری خواهد بود. می‌خواهیم که این زنجیره را قوی‌تر کنید. نگذارید قصه‌ی پخشان، قصه‌ای بی‌پایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصه‌ی او باشید.
باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت. از زندگی زنجیری بسازیم، در مقابل هر حلقه از طناب‌دار. دست من را می‌گیری که حلقه‌ی بعدی زنجیر باشی؟

زنجیره حق زندگی

سپیده قُلیان - بند زنان زندان اوین

۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳

۱۴۰۳ دی ۲۳, یکشنبه

مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...

 لیلا حسین‌زاده، دانشجوی اخراجی دانشگاه تهران 
 چه گناهی بالاتر از زن بودن، کورد بودن، سنی بودن



پخشان عزیزی  و  وریشه مرادی

لیلا حسین‌زاده، دانشجوی اخراجی دانشگاه تهران

چه گناهی بالاتر از زن بودن، کورد بودن، سنی بودن، انسان را فراتر از مرزها پاس داشتن و کودکان سوری را بیش از پاساژهای تهران دوست داشتن؟

پخشان تو خود می‌دانی که گناهت حتی از این‌ها هم بالاتر است، تو از آنانی که بیش از همه‌ی ما «ژن ژیان ئازادی» را زیسته‌ای. پخشان خودت خوب می‌دانی که تو فرد نیستی، تو کالبد همه‌ی آن چیزهایی که میل به انتقام از یک قیام را در آنان تحریک می‌کند. برای همین پخشان، تو باید باید باید زنده بمانی.»

پخشان عزیزی به همراه پدر ۶۷ ساله‌اش عزیز عزیزی، که مبتلا به سرطان لنفاوی است، خواهرش پرشنگ، ۴۹ ساله و همسر خواهرش حسین عباسی، ۴۹ ساله در تاریخ ۱۳ مردادماه ۱۴۰۲، در تهران بازداشت شدند. ماموران امنیتی پس از بازرسی و تفتیش افراد، آن‌ها را به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند.

پخشان عزیزی در اعتراض به بازداشت خانواده‌اش در ابتدا دست به اعتصاب غذا زد و پس از آنکه مطلع شد خانواده‌اش پس از دو هفته انفرادی با قرار وثیقه آزاد شده‌اند، به اعتصاب خود پایان داد. 

مبارزان سیاسی و توده ها علیه احکام اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، مجاهد کورکور و...

 انجمن صنفی معلمان کوردستان
 
اعدام عدالت نیست، پایان فرصت بە برقراری عدالت است.

صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی زندانی سیاسی و مددکار اجتماعی کورد و تایید آن از سوی دیوان عالی کشور و همچنین صدور حکم اعدام برای وریشە مرادی مهدی حسنی بهروز احسانی و موارد مشابە دیگر در طی سالیان گذشتە از منظر جامعەی معلمان و انجمن صنفی معلمان کوردستان بسیار بسیار تلخ، دردآور، جانکاە و محکوم است.
ما بر این باوریم کە جان انسانها گرانبها و ارزشمند است و حق حیات والاترین حق بشری است، بنابراین نباید بنا بە نگرش‌های سلیقەای، منافع سیاسی، گروهی و یا هیچ بهانە دیگری مورد تعرض قرار گرفتە و ستاندە شود. در دنیای مدرن امروزی تفاوتهای فکری و سیاسی امری پذیرفتەشدە و ممدوح است و نباید هیچ شهروندی بە خاطر ابراز عقیدە و کنش سیاسی و اجتماعیِ متفاوت مورد پیگرد قرار بگیرد. همچنین اعتراض بە ستم و بی‌‌عدالتی‌هایی کە شهروندان بە انحاء و درجات مختلف تجربە می‌کنند یک حق کاملا بدیهی و مشروع است و در این موارد باید مسببین امر محاکمە شوند نە شهروندان و فعالان مدنی مسئولیت‌پذیری کە همە چیز خود را وقف عدالت و بهبود زندگی هم‌نوعان خویش می‌کنند.
انجمن صنفی معلمان کوردستان بنا بە وظیفەی ذاتی خود و در همراهی با خواست عموم مردم کوردستان، و مردم حق‌طلب‌مان در سراسر ایران، نهادهای مدنی و وجدان‌های بیدار جهان، مخالفت و ناخرسندی عمیق خود از صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و دیگر فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و صنفی را ابراز می‌دارد و اعلام می‌کند، اعدام نە تنها هیچکدام از آلام و رنج‌های بی‌شمار جامعە را درمان نمی‌کند بلە بر وخامت اوضاع می‌افزاید. لذا از دست‌اندرکاران قضایی، امنیتی و اجرایی می‌خواهد ضمن لغو تمامی احکام اعدام صادرە، تلاشها و بررسی‌های لازم را برای حذف کامل و همیشگی "مجازات اعدام" از متون و قوانین جزایی آغاز کنند. همچنین از آنجا کە اعدام اثرات منفی و زخمهای عمیق بر روح و ‌روان جامعە می‌گذارد ضرورت ایجاب می‌کند که همەی شهروندان برای جلوگیری از اجرای چنین احکامی همراهی و همیاری لازم را داشتە باشند.

انجمن صنفی معلمان کوردستان (سنندج، سقز و زیویه، مریوان و سرآباد)
٢٣ دی ماه هزار ١٤٠٣
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران