خامنه ای وانتخابات متعفن اش
همان گونه که می شد تصور کرد شورای نگهبان خامنه ای دست به حذف
گسترده ی کاندیداها زده و از هشتاد نفر ثبت نام کرده هفتاد و چهار نفر را رد صلاحیت کرد و
تنها بر صلاحیت شش نفر مهر تآیید زد. به این وسیله تا توانست افراد کاندید را محدود و دایره ی تحرک و امکان افشاگری های کاندیداها علیه یکدیگر را به حداقل ممکن رساند.
این شش نفر کاندید نیز به گونه ای انتخاب شدند که به اصطلاح از تمامی جریان های
درون حاکمیت و یا نزدیک به حاکمیت نماینده ای در این انتخابات باشد و مثلا پایه
های اجتماعی همه ی جریان های حاکم پای صندوق رای بیایند.
از روحانیت( مبارز)مصطفی پورمحمدی، از جریان حاکم بر سپاه محمد باقرقالیباف
و کمابیش علیرضا زاکانی، از جبهه ی پایداری سعید جلیلی، از جریان درون دولت رئیسی
امیرحسین قاضی زاده هاشمی و از جبهه اصلاحات مسعود پزشکیان.
برخی از این افراد مانند پورمحمدی و قالیباف و زاکانی از جنایتکاران
و دزدان و اختلاس گران بزرگ هستند و خامنه ای هم نشان داده است که هر چه افراد
اختلاس گرتر و دزدتر(همچون قالیباف و زاکانی) و جنایتکارتر و پلیدتر و پست تر بوده(همچون پورمحمدی و
قالیباف) و مورد نفرت مردم باشند( و این سه نفر منفورترین افراد این لیست 6 نفره
هستند) همان ها مورد تایید خامنه ای هستند و او مهم ترین پست های کشور را در
اختیار آنها می گذارد. با توجه به این که
نوچه ی خامنه ای، شریعتمداری و جریان حاکم بر سپاه گفته اند که «دولت بعدی
باید ادامه دهنده ی راه رئیسی باشد» احتمال باید داد که فرد مورد نظر برای ریاست
جمهوری یکی از این افراد( به ویژه پورمحمدی و یا قالیباف) باشد و با نقشی که سپاه
و بسیج در«مهندسی انتخابات» دارند نام وی از صندوق بیرون کشیده خواهد شد.
جریان اصلاحات و نقش اش در فریب دادن توده ها
اما بخش راست و میانه ی جریان اصلاحات که سه نفر را انتخاب کرده بود و خاتمی هم
توپی اومده بود که«اگر نماینده ی ما تایید نشود ما در انتخابات شرکت نمی کنیم» شاهد
تایید یکی از نماینده گان خود بود و بشکن زنان راه افتاد که در انتخابات شرکت کند!
جریان راست و میانه ی اصلاح طلبان نیز به سهم خود فریبکار است و برای شرکت در
انتخابات و انداختن رای در صندوق له له می زند. این دارودسته دنبال جاه و مقام و
موقعیت دولتی هستند و برای رسیدن به آن از هیچ فریب و مکری روگردان نیستند. در مورد
انتخاب پزشکیان نیز بعید نیست که نامزد اصلی شان بوده است زیرا می توانستند تصور
کنند که جهانگیری صددرصد رد صلاحیت می شود و امکان رد صلاحیت آخوندی نیز زیاد است.
البته اگر این گونه نباشد که پیش از آن به اصلاح طلبان گرا داده باشند که اگر
پزشکیان کاندید اصلاح طلبان گردد تآیید صلاحیت می شود و برای همین اصلاح طلبان وی
را در لیست گنجانده باشند. این همه به ذوق آمدن اصلاح طلبان از انتخابات پیش از
تایید صلاحیت نامزد خود و هوار راه انداختن در مورد تغییر یافتن وضعیت، نباید بی
دلیل باشد!؟
این که این فرد در میان اصلاح طلبان تآیید صلاحیت می شود، جدا از این
که این جریان را به درون انتخابات بکشند و با واسطه ی اینان بخش های از توده ها را
به پای صندوق بیاورند و مثلا شرایطی را برای آشتی توده ها و حکومت فراهم کنند، دو
دلیل مهم تر از بقیه دلایل است:
یکی این که این فرد خامنه ای را به عنوان ولی فقیه اش قبول داشته است
و نه تنها علیه وی سخنی بر زبان نیاورده بلکه مجیز گوی و ستایشگر وی هم بوده است و
دوم این فردی زاده ی آذربایجان و در نسبت با کردستان یعنی خلق های زیرستم است. از دیدگاه
خامنه ای انتخاب این فرد در حد کاندید شاید بتواند به نوعی« دلجویی» از خلق هایی
که در خیزش«زن، زندگی، آزادی» سرکوب شدند تعبیر گردد و اگر ممکن شد بخش هایی از
آنها را به پای صندوق رای بکشاند. خامنه ای نمی توانست فردی از اصول گرایان را
برای کشاندن خلق ترک و کرد و بلوچ و ... به انتخابات کاندید کند( انتخاب یک کرد و
یا بلوچ هم، با توجه به نفرت عمیق این دو خلق که بیشترین سرکوب متوجه آنها و
بیشترین کشتارها از میان آنان بود، تاثیری نداشت)، بنابراین فردی را انتخاب کرد که
بتواند چنین نقشی را ایفا کند تا مثلا بگوید که ما مخالف این خلق ها نیستیم و از
این جور حرف ها...
اما روشن نیست که این اصلاح طلبان با توجه به کدام تجربه ی موفق
انتظار دارند که بتوانند مردم را به پای صندوق رای کشانده و نام کاندیدایشان را از
صندوق بیرون کشند!
و حتی اگر در بهترین شرایط موفق شوند که چنین کنند( امری که بدون عقب نشینی خامنه ای و سپاه و تقلب نکردن آنها ممکن نیست) :
آیا آنها می توانند وزرایی باب میل خود انتخاب کنند زمانی که افراد
برای مهم ترین پست ها را یا خامنه ای خود تعیین می کند و یا باید وی آنها را تایید
کند؟
آیا می توانند اقداماتی در عرصه ی اقتصاد و سیاست انجام دهند که
خامنه ای و باندهای اصول گرای حاکم موافق آن نباشند؟
آیا آنها این عبارت را که خاتمی بر زبان آورد که «رئیس جمهور جز
تدارکات چی نیست» را فراموش کرده اند؟
آنها به تنهایی 8 سال و به همراه جریان عدالت و توسعه روحانی 8 سال
دیگر و در مجموع 16 سال بخش مهمی از قدرت را در دست داشتند و نتوانستند کاری را
صورت دهند. حال چه تغییری رخ داده که آنها امیدوار شده اند می توانندکاری کنند؟!
اگر این تجارب ملاک قرار گیرد که باید قرار گیرد و اصلاح طلبان نیز
به خوبی آنها را می دانند، آن گاه آنچه در بالا گفته شد بیشتر رو می آید:
اصلاح طلبان(راست ها و میانه
های این جریان) «صندوقی» هستند و دنبال پست و مقام و جای پایی در حکومت برای چرب و
چیلی کردن خود. از این رو آنها برای فریب توده ها هر کاری که از دست شان برآید می
کنند و هر قول بی خاصیت و عمل نشدنی می دهند. اینکه آنها موفق شوند در یک شرایط استثنایی رای ای بیاورند یک چیز است و اینکه «دوم خرداد» دیگری را رقم
بزنند چیزی دیگر و از آن فریب های آشکار و برداشتن سنگ هایی برای نزدن است!
طبقه ی کارگر و توده ها انتخابات را تحریم خواهند کرد
طبقه ی
کارگر، کشاورزان و نیز لایه های میانی جامعه که نیروهای محرک انقلاب دموکراتیک ایران
را تشکیل می دهند همچون انتخابات 1400 و انتخابات مجلس شورا و خبرگان در انتخابات
شرکت نکرده و آن را تحریم خواهند کرد. ازمیان دلایل مهم بسیاری که برای چنین تحریمی وجود دارد دو دلیل اقتصادی و سیاسی مهم تر است و برآمد اوضاعی است که تمامی توده ها آن را به روشنی تجربه و تحلیل کرده اند.
یکم: وضع اقتصادی هولناکی که بیش از دو دهه است بر کشور حاکم شده و
توده ها را به فلاکت کشانده است. آنها تا کنون نه تنها کوچک ترین اقدامی مثبتی به
نفع تغییر این وضع از جانب حکومت و افرادی و جریان هایی که برای ریاست جمهوری و یا
مجلس انتخاب کرده اند ندیده اند بلکه بر عکس وضع معیشت و زندگی روزمره ی خود را
همواره و روز به روز به سوی بدتر شدن دیده اند.
دوم: وضع سیاسی و فرهنگی اختناق آوری که بر کشور حاکم شده است نه
تنها کورسویی از بهتر شدن را به توده ها و پیشروان آنها نشان نداده بلکه این اختناق
روز به روز بدتر شده است. اگر هم تغییری به نفع توده ها صورت گرفته( مثلا پیشرفت
در به دست آوردن خواست آزادی حجاب) نتیجه ی مبارزات توده ها و به ویژه زنان و جانفشانی هاشان و
دادن قربانیان فراوان برای خواست های خود بوده است.
خامنه ای و سپاه پاسداران اش برای حفظ این وضع سیاسی و فرهنگی اختناق
آور به سرکوب خشن هر گونه اعتراض و جنبش توده ها برای خواست های خود که در جنبش
های پیاپی سه دهه ی اخیر شاهد آن بوده ایم و آخرین آن خیزش« زن، زندگی، آزادی»
بوده است، دست زده اند. این سرکوب ها و جنایاتی که در طی آنها صورت گرفته توده ها
را از تمامی ارکان حکومت به ویژه راس آن یعنی خامنه ای و دفتر و باندش به تنفری
وصف ناپذیر کشانده است.
این دو دلیل مهم ترین دلایلی است که خشم و نفرت توده ها را برانگیخته
است. اکنون دریایی از خون بین توده ها و خامنه ای و سپاه پاسداران اش به وجود آمده
است. نه خامنه ای و نه اصلاح طلبان نمی توانند بر این نفرت و کینه ی برحق آب سردی
بپاشند. توده ها این نفرت و کینه را حفظ کرده و جز با سرنگونی حکومت آرام نخواهند
گرفت.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
21 خرداد 1403