۱۴۰۳ خرداد ۶, یکشنبه

تحریم انتخابات ریاست جمهوری 1403

 
امیدهای واهی 
و 
تحریم 
 
تغییری در برنامه و شیوه ی حکومت خامنه ای به وجود نخواهد آمد!
با توجه به در دستورکار قرار گرفتن انتخاب رئیس جمهوری جدید جمهوری اسلامی، به نظر می رسد که برخی از باندهای اصول گرای درون حاکمیت و همچنین برخی از اصلاح طلبان امید دارند که مثلا خامنه ای از خر شیطان پیاده شود و با آنها راه آمده اجازه دهد که یک انتخابات ریاست جمهوری مثلا آزادتری شکل گیرد و فرد و گروهی که بتوانند امور کشور را درست اداره کرده و بحران اقتصادی- سیاسی کنونی را بهتر کنترل و مدیریت کنند بر سرکارآیند.
این ها همه توهم و خیال خامی بیش نیست. خامنه ای و دفترش بیش از 8 سال یعنی تمامی دوران ریاست جمهوری روحانی مشغول توطئه و دسیسه بودند تا حکومتی که یک بار و با توجه به سرکشی احمدی نژاد و باندش از دست شان در رفته بود و به دست بخش های کمی«نامحرم» تر همچون روحانی و جریان عدالت و توسعه افتاده بود دوباره به دست آورند و به اصطلاح آن را یکدست کنند، حال چنین افرادی را باید یا خیلی ابله و یا خیلی از مرحله پرت تصور کرد که حتی فکر آن را به مخیله ی خود راه می دهند که مثلا خامنه ای بیاید و اجازه دهد این حکومت به دست یک دسته از نظر آن ها «نامحرم» دیگر بیفتد.
خیر! این یک تصور منطبق با تکامل واقعیت در سیاست حاکم نیست و تنها خواب و خیال مشتی باندهای مرتجع اصول گرا و یا راست ترین اصلاح طلبان است که کاسه ی گدایی برای چندتایی پست و مقام و یا چند صندلی مجلس( به گفته ی محمد خاتمی) به دست گرفته اند و التماس کنان به در بیت می زنند. خامنه ای و دفترش و دارودسته ی باند حاکم اصول گرا چنین اجازه ای نخواهند داد.
خامنه ای خواه مستقیم و خواه از طریق بلندگوهای خود در دو مجلس شورا و خبرگان و همچنین عناصر خود در دولت و دستگاه قضایی و سپاه و مطبوعات ... به شورای نگهبان  دستور خواهد داد که ساطور قصابی اش را فعال کند و تمامی کاندیدها از باندهای غیرخودی گرفته تا راست ترین لایه های اصلاح طلبان به جز کاندیدای مورد نظر خود و باندش را از دم تیغ  بگذراند(کما اینکه حسین شریعتمداری بلندگوی خامنه ای و روزنامه ی کیهان اش چنین کرد و دستورات خامنه ای را به شورای نگهبان داد). یعنی همان وضعی که به هنگام انتخاب رئیسی در انتخابات پیشین به وجود آمد دوباره تکرار خواهد شد. تازه، اگر در بهترین حالت کسانی از این تیغ به در روند باید آنهایی باشند که خامنه ای از حضورشان خیال اش راحت باشد. به این معنا که این افراد بی پشتوانه و تنها عروسک هایی بی خاصیت برای تزیین انتخابات خواهند بود و مردم به آنها رای نخواهند داد.
وانگهی مدت هاست که خامنه ای انتخابات رقابتی و استفاده از اصلاح طلبان کاسه ی گدایی پست و مقام به دست را به گور سپرده و این را برخی از اصلاح طلبان بی خاصیت حاضر نیستند بفهمند.  چنین اندیشه هایی هم نشانگر ضخامت هاله ی ابری از امید به خامنه ای و دم و دستگاه دفترش است که بر ذهن شان حاکم شده است و از جمله امید به اینکه با حفظ مواضع اصلاح طلبانه( گیریم راست ترین نوع آن) بتوانند در دم و دستگاه حاکم که سیاست های اجرایی اش نه تنها در جهت مخالف کوچک ترین تغییر و اصلاحی حرکت می کند بلکه برعکس هر روز بیشتر سیاست های ارتجاعی تر قرون وسطایی تر را برنامه ریزی و اجرا می کند، جا پایی برای خود بیابند وهم نشانگر رذالت اینان است که با پرتاب چنین تیله هایی میان هواداران خویش و مردم، برخی را به تغییر از بالا امیدوار می کنند.
تحریم انتخابات ریاست جمهوری
 در اطلاعیه خود با نام کشته شدن جلاد در یکم خرداد 1403 پس از اشاره به مرگ رئیسی چنین نوشتیم:
«اما آنچه که در حال حاضر بخش مهم قضیه است همین دو ماه و اندی فرصت برای انتخاب رئیس جمهور خامنه ای است... تا انتخاب فردی به جای رئیسی یک خلاء و بحران نسبی در حکومت و قدرت برای اجرای امور پیش خواهد آمد و فضای سیاسی جامعه را داغ تر و جوشش و غلیان سیاسی توده ها را شدت خواهد بخشید.»
روشن است که جدا از مبارزات جاری که در حال تداوم است، نخستین امری که به ذهن اکثر مبارزان جنبش آمده است تحریم کردن انتخابات همانند انتخابات دورهای اول و دوم مجلس کنونی است. این تحریم از یک سو به توده ها قدرت و یگانگی شان را بیشتر نشان خواهد داد و از سوی دیگر دوقطبی موجود در جامعه رابه نفع قطب توده ها تقویت خواهد کرد.
رشد افشاگری های جریان های اصول گرا علیه یکدیگر
در کنار تحرک جنبش توده ها در مقابل حکومت، در این مرحله رقابت میان باندهای اصولگرا بازهم شدیدتر خواهد شد و دعوا و جنگ آنها برای کسب موقعیت در حاکمیت بالا خواهد گرفت. به احتمال همچون گذشته خامنه ای از شورای نگهبان خواهد خواست که تعداد کاندیداها را به حداقل برساند. امری که موجب می شود جدال میان جریان های اصولگرایی که کاندیدا ندارند با آنها که کاندیدایشان قبول شده است در گیرد و افشاگری های بیشتر علیه یکدیگر صورت دهند.
همچنین به احتمال خامنه ای شرایطی فراهم خواهد کرد که فرد مورد نظر او رقیبی در میان کاندیداهایی که صلاحیت شان پذیرفته شده است نداشته باشد. این نیز می تواند دعوای میان اصول گرایان را به مقابله ی آنها با خامنه ای بکشاند.
در واقع با توجه به این که اصول گرایان هر روز بیشتر تجزیه می شوند و به رقابت های شدید و زیرآب یکدیگر را زدن برای کسب قدرت می پردازند، تجزیه و رقابتی که درون دفتر خامنه ای نیز نافذ شده و هسته ی سخت قدرت را نیز دربر گرفته است( خود رئیسی به همراه باندش جزیی از این هسته بود)، تصور اینکه خامنه ای هر نظری را که داشت به ساده گی می تواند عملی کند روز به روز بیشتر از بین می رود و خود وی در میان دریایی از تضادها میان باندهای رقیب پیرامون اش ضعیف تر می شود. از این رو این امکان دور از ذهن نیست که حملات مستقیم و غیرمستقیم( شاید بیشتر غیرمستقیم) از جانب جناح های اصول گرای مخالف خامنه ای به وی صورت گیرد. این حملات احتمالا شدت خواهد گرفت اگر رئیسی به قتل رسیده باشد و افزون بر آن در میان کاندیداها افراد منتسب به جریان رئیسی- علم الهدی رد صلاحیت شده و امکان رقابت با جریان های دیگر را نداشته باشند. در چنین صورتی  امکان شدت گرفتن افشاگری ها از سوی این جریان و کلا جریان هایی که کاندیدایشان رد صلاحیت شده در موارد گوناگون و از جمله در مورد مرگ رئیسی بیشتر می شود.
تردیدی نیست که همه ی این درگیری ها و جدال ها و افشاگری های گرگ ها علیه یکدیگر برای تکامل جنبش توده ها مفید است. اینها می تواند از یک سو ارتجاع حاکم به ویژه هسته ی سخت قدرت را به تجزیه ها و ریزش ها و ناتوان شدن بیشتر بکشاند و از سوی دیگر قطب توده ها و انقلاب را بیشتر تقویت کند و به پیش براند.  
زنده باد مبارزه ی توده ها
مرگ بر جمهوری اسلامی
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 ششم خرداد 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر