۱۴۰۳ خرداد ۹, چهارشنبه

مساله ی مواضع درست در قبال جنگ غزه

  
 مواضع انقلابی در مورد جنگ غزه 
و مواضع مرتجعین سلطنت طلب و حکام جمهوری اسلامی  

حکومتی که  زیر نام ولایت فقیه بر ایران حاکم شده است در طی سال ها به بنیان نهادن و تجهیز و پشتیبانی مادی جریان ها و سازمان هایی در فلسطین و از جمله جهاد اسلامی و حماس و نیز حزب الله دست زده که علیرغم اینکه طی دهه های اخیر با اسرائیل درگیر بوده اند اما هیچ بویی از آرمان های پیشرو بشری نبرده و ماهیتی کاملا ارتجاعی داشته اند. تداخل پشتیبانی از خلق فلسطین به وسیله ی توده ها و پشتیبانی حکومت از سازمان های مرتجعی همچون حزب الله و جهاد اسلامی و حماس تا حدودی بر مساله ی پشتیبانی از خلق فلسطین تاثیر گذاشته و شبهه های معینی را در میان جوانان و توده ها پدید آورده است.
 پشتیبانی از مبارزات انقلابی دیگر خلق ها
نخست باید بر این دیدگاه پافشاری کنیم که خلقی که در نبرد با حکومت استبداد دینی و مبارزه برای آزادی و دموکراسی است باید از تمامی خلق هایی که در نبرد برای استقلال و آزادی خویش هستند پشتیبانی معنوی و تا آنجا که می تواند پشتیبانی مادی کند. اگر کسانی جز این بیندیشند و خلق را محصور در منافع صرف داخلی خویش و بی اعتنا به مبارزات خلق های دیگر کشورها گردانند به منافع آتی خلق ضرر می رسانند و مانع پیروزی وی می شوند. هر گونه موضع نادرست در قبال مبارزات دیگر خلق ها، درون جنبش توده هاو در رابطه ی درونی طبقات خلقی در ایران بازتاب یافته و تاثیر می گذارد و موجب بروز اشتباهات و انحرافات در این جنبش و انقلاب و آینده ی آن خواهد شد.
مواضع سلطنت طلبان و دارودسته های ترتسکیست 
 در مورد مساله ی فلسطین دو اشتباه و دو دام وجود دارد که نباید گرفتار آنها شد.
یکی اینکه با گفتن این که اسرائیل با حماس می جنگد و خلق فلسطین با حماس و حماس با جمهوری اسلامی یکی هستند، جنگ اسرائیل علیه خلق فلسطین را جنگی صرفا بر علیه حماس و از اینجا علیه جمهوری اسلامی و بنابراین برحق جلوه داده، همچون سلطنت طلبان و شاه پرستان و ترتسکیست های مرتجع در کنار دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست های غربی و عملا علیه خلق فلسطین و مبارزات آن قرار گرفت.
این درست است که اکنون رهبری بخشی از خلق فلسطین در دست حماس است اما نباید به این دلیل، حماس و خلق فلسطین را درهم کرد و از پشتیبانی خلق فلسطین سرباز زد. از نظر کمونیست ها و مبارزین پیشرو این که حماس به این جایگاه رسیده اشتباه بخشی از خلق فلسطین است. اشتباه به این شکل که پس از آن همه مبارزه به پیشوایی سازمان های مبارز و پیشرو انقلابی و دموکرات به عقب برگشته و رهبری جریانی ماهیتا مرتجع را پذیرفته است. این اشتباه در شرایط معین تاریخی( اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی) در منطقه و جهان از جمله افت جنبش انقلابی طبقه ی کارگر و افول احزاب کمونیست و همچنین بر زمینه ی تاریخ مبارزه ی خلق فلسطین و وضع سازمان های پیشرو توده های فلسطینی از جمله سازمان آزادیبخش رخ داده است و شرایط معینی نیز برای رفع آن نیاز است. 
 در اینجا بین موضع انقلابیون و مرتجعین سلطنت طلب تفاوتی اساسی وجود دارد. بنیان این تفاوت بر آن است که انقلابیون بر علیه دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست ها بوده و هستند و جنگ کوچک امپریالیست ها و صهیونیست ها با حماس را با جنگ بزرگتر آنها علیه خلق فلسطین درهم نمی کنند، و در جنگ کوچک نیز مرتجعین بزرگ یعنی امپریالیست و دولت صهیونیستی اسرائیل را با مرتجعین کوچک یعنی حماس یکی نمی گیرند، حال آنکه سلطنت طلبان همچون محمدرضا شاه شان نوکر امپریالیست های غربی و پشتیبان دولت مرتجع اسرائیل بوده اند و جنگ امپریالیست ها و دولت اسرائیل را نه علیه خلق فلسطین بلکه صرفا علیه حماس جا می زنند و جنگ با حماس را جنگ با جمهوری اسلامی جلوه می دهند و به این ترتیب وانمود می کنند که اسرائیل در حال یاری دادن به جنبش علیه جمهوری اسلامی است(در حالی که برعکس امپریالیست ها و اسرائیل با سرکوب و کشتار خلق فلسطین به تمامی جنبش های انقلابی و مردمی ضربه می زنند). برخی از سلطنت طلبان مرتجع از جنایات اسرائیل لذت می برند و به نفع کشتارهای اسرائیل در غزه، داریه و تنبک می زنند و جوری نشان می دهند که انگار اسرائیل با جمهوری اسلامی می جنگد نه با خلق فلسطین. در حالی که جنایات صهیونیست های اسرائیلی علیه خلق فلسطین از پیش از به وجود آمدن جمهوری اسلامی در ایران وجود داشته است و جنگ غزه ادامه ی آنهاست. برخی دیگر نیزدر کنار محکوم کردن حماس و جمهوری اسلامی، به ظاهر و شل و ول جنایات اسرائیل را هم محکوم می کنند و قیافه ی آزادیخواه و دموکرات می گیرند. اما چنین مواضعی دروغین است زیرا این ها هم در عمل همان راهی را می روند که دیگر سلطنت طلبان مرتجع می روند. هر دو زیر نام محکوم کردن حماس و جمهوری اسلامی در حقیقت مبارزات خلق فلسطین را محکوم کرده و از دولت اسرائیل پشتیبانی می کنند و در جبهه ی امپریالیست های غربی قرار می گیرند.   
مواضع مرتجعین ولایت فقیهی و جریان های توده ای- اکثریتی
اشتباه دوم این است که پشتیبانی از خلق فلسطین به پشتیبانی مطلق از جریان هایی مانند حماس بینجامد. چنین دیدگاه ها و نظراتی، حاملین آنها را نزدیک به مواضع جمهوری اسلامی و جریان های محور مقاومت و توده ای - اکثریتی ها می کند و موجب می شود با آنها در یک خط قرار بگیرند.
مواضع این دسته ها چنین است که پشتیبانی از خلق فلسطین را با پشتیبانی از حماس و در نتیجه جمهوری اسلامی یکی می کنند. این در حالی است که باید از یک سو میان خلق فلسطین و حماس و از سوی دیگر میان حماس و اسرائیل و امپریالیست های غربی تمایز قائل شد.
گفتنی است که حماس تا آنجا که در غزه حاکم بوده و هست و در چارچوب ملت فلسطین یک جریان ارتجاعی است. در اینجا بین ماهیت ارتجاعی حماس و ماهیت ارتجاعی جمهوری اسلامی تفاوت چندانی نیست و همین پذیرش یگانگی نسبی دو ماهیت ارتجاعی، چنین موضعی را از جمهوری اسلامی و دارودسته های محور مقاومتی و جمهوری اسلامی جدا می کند.
اما حماس در چارچوب مبارزات خلق فلسطین با اسرائیل یعنی در رابطه ی خارجی، یک سازمان کوچک از مسلمانان سنی فلسطین، هر چند ارتجاعی اما زیرستم است. در این جا و در رابطه با حماس، امپریالیست ها و دولت صهیونیستی اسرائیل ستمگر هستند و باید نسبت به حماس بسیار بیشتر مورد افشاگری و تهاجم قرار گیرند. چنین موضعی از یک سو موجب خط و مرز با جمهوری اسلامی است چرا که در هر صورت علیه حماس هم هست و از سوی دیگر موجب آن می گردد که خط فاصل معینی میان جریان های انقلابی کمونیست و دموکرات آزادیخواه با مرتجعین سلطنت طلب کشیده شود که با دولت اسرائیل و امپریالیست ها همسو هستند.
 به این ترتیب موضع درست در قبال حماس از یک سو بر تمایز ماهیت ارتجاعی حماس نسبت به ماهیت انقلابی خلق فلسطین قرار می گیرد و از سوی دیگر بر تمایز ماهیت یک جریان ارتجاعی اما زیر ستم در برابر دولت اشغالگر اسرائیل و امپریالیست های ستمگر. در رابطه ی نخست این حماس است که باید افشا شود و با آن مبارزه صورت گیرد. در رابطه ی دوم در حالی که ارتجاعی بودن حماس باید افشا شود اما افشاگری و تهاجم به اسرائیل و امپریالیست های غربی به وجه غیر قابل قیاسی بسیار بیشتر از حماس باشد و بنابراین مانع از یک کاسه شدن همه ی مرتجعین شود.
برخی می گویند که چون استبداد دینی حاکم از حماس پشتیبانی می کند ما نباید پشتیبانی کنیم. اما ما نه از حماس ارتجاعی بلکه اساسا از خلق ستمدیده ی فلسطین پشتیبانی می کنیم. در مورد حماس نیز ما در حالی که حمله ی اصلی مان علیه دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست های مرتجع است که به نیرنگ و شیادی خود را پشتیبان جنبش مردم ما جا می زنند، در عین حال ماهیت ارتجاعی برنامه های حماس را مورد نقد قرار می دهیم. در افشای ماهیت ارتجاعی حماس و جریان هایی مانند حزب الله و جهاد اسلامی و تعیمیم برخی وجوه آنها به جمهوری اسلامی ما با نظرات جمهوری اسلامی خط و مرز می کشیم و در خط جمهوری اسلامی و گروه های محورمقاومتی و توده ای- اکثریتی ها قرار نمی گیریم.
چنین مواضعی نه تنها مانع آن است که ستیز با جمهوری اسلامی به کجراه رود بلکه برعکس از یک سو موجب جدایی مواضع  جنبش و انقلاب از جمهوری اسلامی خواهد شد و دروغین بودن دفاع جمهوری اسلامی از خلق فلسطین را افشا خواهد کرد و برگی را از دستان آن بیرون خواهد آورد و از سوی دیگر موجب ژرفش و غنای مبارزه و ویژگی های دموکراتیک و آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ی جنبش در داخل کشور خواهد گردید.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
نهم خرداد 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر